سلام
من یه پسر ۱۷ ساله م، جدیداً دوباره برای هدفی که انتخاب کردم تصمیم به درس خوندن گرفتم، بعد از اینکه افسردگی و وسواس فکری گریبانم و کامل گرفته بود و همچنین از جهتهایی که خانواده حمایت نکردن، منی که معدلم تا سال اول دبیرستان جزء بهترینها بود و تیزهوشان درس میخوندم تصمیم به ترک تحصیل کردم از همین جهت یه نیمسال ترک تحصیلی بودم و بعد یه ترم پدرم منو یه مدرسه شبانه روزی ثبت نام کرد با اینکه نظرم در مورد درس و فضای مدرسه و سیستم از این رو به اون رو شده بود به خودم گفتم میرم کار میکنم و تا دِینم گردن کسی نباشه و این نوع طرز فکرم هم بدلیل منتهایی بود که خانواده در قبال وظایفی که انجام نمیدادن بود.
خلاصه چند جایی کار کردم و بی حالی نمی ذاشت و انگیزهای دیگه نبود هر جایی که رفتم سر کار بعد یه هفته اومدم بیرون علایقم خیلی برام مهم بود و مسیرش توی این یک سال عوض شد طوری که خواستم به خاطر رشتهی مورد علاقم برم هنر بخونم و ولی به دلیل یه نیمسال ترک تحصیلی بودنم و شبانه بودن مدرسم (و همچنین دلایل دیگه مثل کرونا) نتونستم برم و کتاب های هنر رو گرفتم که بخونم ولی به خاطر اینکه پیش زمینهای ندارم و فرصتم کمه انگیزه ندارم و میدونم اگه اراده کنم می تونم به خواستم که رشتهی سینمای دانشگاه تهرانه برسم ولی افسردگیم زندگیم و جهنم کرده و انگیزهای برام نمونده شاید این هدفم یه راه فرار توجیه کننده باشه که از خانواده م دور باشم.
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
ادامه تحصیل (۴۸۰ مطلب مشابه) درد دل های پسران (۹۷ مطلب مشابه)