سلام
من پسر ۲۴ ساله هستم. لیسانس نرم افزار دارم. سربازی رفتم، من جایی کار میکنم که به من ۳ تومن میدن، می دونم خیلیها همین حقوق رو هم ندارن، داشتم فکر میکردم چرا باید این جور باشه که من صبح تا عصر کار کنم و فقط ۳ تومن بگیرم؟
یعنی من ۱۲ سال مدرسه رفتم، ۴ سال دانشگاه، ۲ سال سربازی که الآن بیام فقط ۳ تومن بگیرم، امّا بعضیها هستن به لطف این نظام سرمایه داری حاکم بر دنیا، با یه پول باد آورده ای یا چیزی یه کاری میزنن و مثل رُبات از کارگر کار میکشن و سود اصلی رو خودشون میکنند، من با ۳ تومن حقوق تا ۱۰ سال بعد هم هیچی نمی بشم. نه می تونم خونه بخرم، نه ازدواج کنم.
از خودم توقعاتی داشتم و دلم میخواست روزی بتونم مثل بیل گیتس برنامهای کاربردی تولید کنم، امّا لعنت، لعنت به این نظام سرمایه داری که توش برای هر حرکتی باید ثروت داشته باشی، حتی اگه من همچین برنامهای بسازم، باید کلی پول تبلیغ داد تا کارت دیده بشه، خسته م از این زندگی. صبح تا شب کار کن و یه عمر توی استرس زندگی کن، بهترین لحظات زندگیم لحظاتی هست که خواب هستم، همه دلخوشیم خواب شبه، چرا باید این دنیا انقدر مسخره و ناعادلانه باشه؟
چرا یکی به اسم جف بزوس (مالک فروشگاه اینترنتی آمازون) باید روزی ۳۰۰ میلیون دلار درآمد خالص داشته باشه و بدبختهایی مثل من و بقیه تو ۳۰۰ سال هم نتونیم به یک روز اون درآمد برسیم؟ مگه جف بزوس چه کار کرد؟ میلیونها نفر دیگه هم فروشگاه زدن به کجا رسیدن؟ اصلاً چرا همه ثروتمندان عالم باید تو آمریکا باشند؟ غیر این هست که این ثروتمند شدن یک کار مافیایی هست؟
دلم می خواد برم یه جای دور تو یه جنگل زندگی کنم و از آدمها و از بی عدالتی دور باشم، دلم میخواست نیاز مادی نداشتم و این کار رو میکردم. تو یه کلبه چوبی دور از شهر زندگی میکردم و کتاب می خوندم و چای مینوشیدم.
یه عده هستند هر چقدر تلاش میکنند به هیچ کجا نمی رسند و آخرش توی فقر و تنهایی می میرند و یه نفر هم براش گریه نمی کنه، یه عده دیگه مثل سیاست مدارها یا مثلاً بازیگران اندازه خدا بالا برده میشن، اه این چه زندگی مسخره و مزخرفیه؟ اصلاً شبیه روزهای شیرین کودکی نیست، از اون طرف هر روز باید تو اینستاگرام فخر فروشیهایی رو ببینیم که ما آرزوش رو داریم.
یه نکته جالب و تلخ: ثروت یک درصد مردم جهان از ثروت ۹۹ درصد بیشتره! و در آینده با استخدام ربات جای کارگر و کارمند وضعیت بدتر هم می شه، ببخشید من خیلی عصبی بودم و هستم، ببخشید...
مرتبط با مشکلات روحی و اقتصادی پسران:
به خاطر شرایط اقتصادی در توان خودم نمی بینم بتونم ازدواج کنم
یه حسی بهم میگه امسال سال آخر زندگیمه
تا کی باید دست مون در جیب پدر و مادر باشه؟!
برای اینکه روحم آروم باشه میرم کارگری، تا به خودم بگم رفتم سر کار
برادرم به خاطر بی توجهی های گذشته، عقده ای شده
پسری 26 ساله ام، برام سخته که از خانواده پول بگیرم
بیکاری یا مشکل مالی مرد رو عصبی می کنه ؟
بیایید علل بیکاری رو به چالش بکشیم
در مورد حل مشکل بیکاری چه کارهایی میشه کرد ؟
یه پسر وقتی ناراحته، چطور باید آرومش کرد ؟
شما چه می کنید با این وضع بی پولی ؟
درد شرمندگی مردان در این اوضاع اقتصادی
اشکالی داره پسر و دختر ازدواج کنن ولی هر کدوم سر سفره پدرشون باشن؟
تکلیف پسرانی که به خاطر شرایط اقتصادی نمی تونن ازدواج کنن چیه؟
پول که نداری دیگه کسی سمتت نمیاد
← مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) ← درد دل های پسران (۹۷ مطلب مشابه)
- ۲۵۶۰ بازدید توسط ۱۹۰۵ نفر
- جمعه ۲۴ مرداد ۹۹ - ۱۱:۲۴