سلام
من دختری 17 ساله ام، قراره مهر ماه برم دوازدهم و بعد هم کنکور، رشته م تجربیه، ساکن تهرانیم ، مشکلم پدر سختگیر و مادر دهن لقمه، من پوست صورتم خشکه، پیش اومده چند بار ماسک میوه گذاشتم، البته قبلش از مادرم اجازه گرفتم ولی پدرم پای تلفن از مامان پرسیده من دارم چکار میکنم مامان بی تدبیر و بی سیاستم گفته مشغول ماسکه، با اینکه میدونه پدرم قشقرق بپا میکنه.
چند بارم بابام دیده ماسک میذارم داد و بیداد کرده، من امسال با مامانم رفتم کرم ضد آفتاب خریدم پولش رو هم خودم از پول تو جیبیم حساب کردم، پدرم از وقتی فهمیده من یدونه ضد آفتاب خریدم چند ماهه پول تو جیبی نگرفتم، خودم شنیدم مامان بابام پشت سرم حرف میزدن، بابام به مامانم گفته پریسا (منو میگه) هرز میپره، واسه من ضد آفتاب میزنه، (البته پدر و مادر من تا وقت اضافه گیر میارن از اینو اون غیبت میکنن).
چند وقت پیش از مامانم اجازه گرفتم ریمل خوبی که قیمتش پایین بود خریدم، به بابام میگم پول ندارم پول بده، خیلی معطل موندم، دیشب در قالب لفافه به مامانم میگه من بشنوم؛
خیلی معطل موندن واسه وقتیه که عزیز آدم رو تخت بیمارستان باشه، نه معطل لوازم آرایش مردم، هرز میپرن، هی لوازم آرایش میخرن .
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
تربیت رفتاری دختران (۱۱۰ مطلب مشابه) تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه) جهت اطلاع پدران و مادران (۱۵۸ مطلب مشابه) درد دل های دختران (۱۱۸ مطلب مشابه)