سلام
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)
سلام
سلام
خسته نباشید
من ٢۶ سالمه و جاهای زیادی برای خواستگاری رفته ام و اهمیت زیادی به اندام و زیبایی می دهم و حجاب نیز برای من بسیار مهمه ولی هر جا می روم دختران چادری را نمی توانم تشخیص بدهم که آیا اندام خوبی دارند لطفا یه راه حل بدید
مرتبط با ازدواج با دختر مذهبی:
آیا مردی حاضره با یه دختر فیلمساز مذهبی
دخترهای خوب و سنگین، راه پسرها رو برای ازدواج باز بذارید
یه دختر محجبه حاضره با همچین مردی ازدواج کنه؟
با دختر های رنگارنگی رابطه داشتم، حالا عاشق یه دختر پاک شدم
سلام
من دختری بیست ساله هستم.و شدیدا فشار افکار جنسی روم هست و از گناه خود ارضایی و این مسائل خبر دارم.و هر وقت مرتکب شدم فهمیدم کیلومتر ها از خدا دور شدم.تو اطرافم بیشتر هم سن هام و دختر های فامیل ازدواج کردند و الان هفت هشت تا نامزد تو فامیل داریم و پدر و مادرم هم که دارای موقعیت اجتماعی و علمی تو استانمون هستند هر کسی میاد خواستگاریم اسمشو می ذارند بنجل و ردش می کنند. در حالی که نمی دونند من تو فامیل خیلی تنها شدم اصلا حوصله ی جایی و یا مهمونی رفتن رو هم ندارم.به خاطر این که فکر نکنم به مسائل جنسی خیلی کم می خوابم و گاهی اوقات چشمام میشه کاسه ی خون. وقتی تو مهمونی هادختر های فامیل با هم جمع می شن و من به خاطر این که حرف هایی که می زنند تحریک می شم به طرفشون هم نمی رم و وقتی جایی مجبور می شم برم فقط با موبایلم ور می رم.و تو اخلاقم هم تاثیر گذاشته و منو کم حرف کرده و بد اخلاق..
نمی تونم به مامان و بابام بگم...چون نمی خوام به هیچ وجه نگاه خدا رو از دست بدم.یعنی می ترسم چون تنهام فقط خداست که منو رو به راه کرده در موقع هایی که اصلا پدر و مادرم کنارم نیستند خدایی اش رو برام تموم کرده و حرفی برام نذاشته....
از خواستگارام یکیش مورد علاقه ی منه. اما اگه اسمش رو بیارم اما پدر و مادرم نمی ذارند وارد خونه بشند چه برسه بیان خواستگاری...
هر طرف فشار روم هست.از طرفی فشار جنسی از طرفی ایده آل فکر کردن پدر و مادرم از طرفی خواستگارایی که از فامیل هستند وقتی منو می بینند خیلی اصرار دارند با من حرف بزنند تا بدونند نظرم درباره پسرشون چیه.
به نظرتون با این وضعیت چی کار کنم؟؟
آیا دختران میتونن از خرید طلای عروسی چشم پوشی کنن ؟
روز تولدم رو گوگل و چند تا بانک بهم تبریک گفتن !
همه زندگی من توی ذهنم در جریانه
هیچ انگیزه ای ندارم برای زندگی
من بشخصه با هیچ گروهی مشکل ندارم
می تونم امیدوار باشم که محبتم به خواستگارم بیشتر بشه؟
دو قلو بارداریم ، شوهرم میگه خرج 4 نفر رو از کجا بیارم ؟
چطور میتونم پسر مورد علاقم رو به خودم جذب کنم ؟
اشکالی داره که برای فرار از تنهایی با یه دختری دوست بشم ؟
آقایون، چرا بعضی از هم جنساتون بی غیرت شدن؟
"می خواهم شوهرم بدون قید وشرط دوستم داشته باشه" این جمله یه مدت قبل توی یه سایت خوندم حتی چند جای دیگه دیدم. اگه ممکنه می خوام نظر خودتون و دوستان رو در مورد دوست داشتن بدون قید و شرط یا همون ابراز عشق بدون قید وشرط بدونم اول از همه اینکه دوست داشتن بدون قید و شرط رو تعریف کنن؟ (در ابتدا ببینم داریم از یه دیدگاه به موضوع نگاه میشه یا نه) بعد آیا اصلا چیزی به نام عشق بدون قید و شرط در این دنیا وجود داره؟ میشه بدون قید و شرط به یکی محبت کرد؟ میشه یکی رو بدون قید و شرط دوست داشت؟
سلام دوستان
داروی گیاهی برای افزایش میل جنسی خانم ها سراغ دارید؟
اگه میشه راهنمایی کنید ممنون
امروزه این همه کتاب و مقاله و سایت و سخنرانی و ... در مورد ازدواج وجود دارد که مسأله ازدواج را از ابعاد مختلف مورد تحلیل و بررسی قرار می دهند. کلی هم جلسات مشاوره وجود دارد. در دانشگاهها نیز در واحدهایی همچون تنظیم خانواده و تدبیر زندگی و ... به این موضوع پرداخته می شود؛ دختر و پسر هم قبل ازدواج چندین جلسه مفصل با هم صحبت می کنند و دقیق با ملاک ها و سلایق و علائق همدیگر آشنا می شوند و بعد ازدواج می کنند.
اما با اینهمه درصد زیادی از ازدواج ها به طلاق می انجامد. اما در گذشته ممکن بود حتی دختر و پسر تا شب عقد و حتی تا شب زفاف همدیگر را نبینند و هیچ صحبتی با همدیگر نکنند و اصلاً طرف مقابلشان را نشناسند و صرفاً والدین در این وسط همه کاره باشند؛ اما آمار طلاق نزدیک به صفر بود واقعاً دلیل این امر چیست!؟ که امروزه با اینهمه بحث و صحبت و ... باز هم طلاق بیداد می کند اما در گذشته با توجه به اینکه هیچ شناختی نبوده آمار نزدیک به صفر بوده است؟
در بحث ازدواج امروزه می گویند برای ازدواج علاوه بر بلوغ جنسی به یک بلوغ اجتماعی و درک از زندگی مشترک نیز نیاز است. از طرف دیگر در روایات خاصتا در مورد دختر توصیه اکید به زود ازدواج کردن شده که حتی در روایت داریم از سعادت های مرد این است که دخترش در خانه خودش حیض نبیند. تا همین چند دهه پیش نیز در همین ایران خودمان دختران در سنین 9 و 10 و 12 سالگی ازدواج می کردند؛ و پسران نیز در سنین 16 و 17 سالگی ازدواج می کردند.
حال سوال من این است که در آن زمان اصولاً این بلوغ اجتماعی و درک از زندگی مشترک مطرح نبوده یا مطرح بوده اما واقعا یک دختر 10 ساله به بلوغ اجتماعی لازم برای ازدواج رسیده بود!؟
اگر آن زمان واقعاً یک دختر حدود 10 12 ساله و یک پسر مثلاً 16 ساله واقعاً درک درستی از زندگی مشترک داشتند و به آن بلوغ اجتماعی لازم رسیده بودند؛ چرا الان اینگونه نیست!؟
من خودم وقتی دختران در این سن فامیل را مشاهده می کنم و در ذهنم تصور می کنم که مثلاً این دختر خانم قرار است شوهر و احتمالاً بچه داشته باشد و خانه ای را اداره کند حقیقتاً خنده ام می گیرد. دختر 10 ساله امروزی ما یک نیمرو بلد نیست خودش درست کند یک فلاکس چای بلد نیست درست کند. از کل لباسهایش اگر هنر کند فقط جورابش را خودش بشوید. دختری که هنوز چیپس و پفک می خورد و عمور پورنگ و خاله سارا نگاه می کند و عروسک بازی می کند. و قس علی هذا. و ایضاً پسر 16 17 ساله ماه.
امروزه شاید دختر به 20 سالگی و پسر به 25 سالگی نیز برسد؛ اما همچنان آن بلوغ اجتماعی لازم را برای ازدواج پیدا نکرده باشند. همچنین چه کار می توان کرد که آن بلوغ اجتماعی لازم برای ازدواج تقریباً مقارن بلوغ جسمی و جنسی برای پسر و دختر ایجاد شود؟!
سلام
میخواستم سوال کنم که از بین ملاک های ثروت و یا تحصیلات با فرض اینکه طرف با خدا و با اخلاق هم باشه کدوم مهم تره و تاثیرش تو زندگی بیشتر هست ؟ و اینکه ٢٢ سال سن مناسبی برای ازدواج پسری هست که خونه، ماشین و کار و...داره؟
شنیدم که مردا تو ٢٧ سالکی به بلوغ فکری و ثبات شخصیت میرسن و اکثرا از انتخاب های قبلشون بشیمون میشن.
ممنون میشم راهنمایی کنید .
سلام
خسته نباشید
من حدود یکی دو هفته س که با دختر خانمی نامزد شدم.البته صیغه هستن. این دختر خانم ارتباط اجتماعی قوی داره. ایشان مهمان دار هستن. اما در طول این دو هفته فقط من تماس گرفتم یا پیامک زدم. دو یا سه بار بیرون رفتیم خیلی خشک برخورد میکنه. از محرمیتمون تا الان یه تماس نگرفته حالمو بپرسه، حتی اگه چند روز بگذره من باید زنگ بزنم. تو تماس تلفنی هم فقط سلام و خوبی و خداحافظی. نمی دانم چکار کنم. خیلی ناراحتم چرا کم محلی میکنه؟؟ خواهشا اگر تجربه ای هست بگید. واقعا گیر کردم.ممنون
فکر کنید رفتید بهشت چی کار میکنید؟
مثلا میگن هرچی که بخوای خدا بهت میده.درسته؟خوب مثلا شما لباس بخوای میگی خدا لباس بده خدا بهت میده.یعنی شما برای این لباس دیگه تلاش نمیکنی و برات عادی میشه.
بهشت یعنی چی ؟
که چی بشه؟
تا 10000000000 میلیارد سال زنده باشی که چی؟
به نظر من بهشت اینجاست و شما اینجا باید ازش لذت ببرید (نه لذت ****) لذتی که هم پیش خدا عزیز باشی هم خوش بگذره...
مثلا اگه شما کار خوب کنی خدا بهت هرچی بخوای میده(با تلاش) و برات عادی نمیشه...
نظر شما چیه درباره بهشت؟
ترو خدا کمکم کنید دارم دق میکنم دیروز تو زندگیم یه زلزله 20 ریشتری اومده کم مونده سکته کنم اول به خدا پناه بردم بعد به شما و بچه های این سایت من خودمم از بچه های همین سایتم اسمم و ننوشتم که نشناسید کی هستم، میخوام کمکم کنید تا دیوونه نشدم......
من یه دخترم که شدیدا به نامزدش اعتماد و ایمان داشت ولی دیروز همش و از دست دادم شب تا صبح نخوابیدم فقط لحظه شماری کردم بیام و اینجا ازتون کمک بخوام.
من تا دیروز اعتماد و ایمان صد در صد داشتم بهش آخه ما شعارمون وفاداری تو هر شرایط و هر جایی بود مخصوصا اون یک سره کارش این بود سخرانی راه بندازه که تو این زمونه خراب باید خیلی مواظب باشیم مواظب خودمون و این عشق بی نظیرمون آخه ما خیلی همدیگرو دوس داریم و بی حد با هم تفاهم داریم همه چیزمون مثل همدیگه اس..
خلاصه من چند ماه پیش(دقیق یادم نیس کی بود) تو گوگل اسمش و سرچ کردم ببینم در موردش چی مینویسه که اسمش و آورد که تو سایت کلوپ عضوه رفتم صفحه اشو باز کردم دیدم آره عکس خودشه و تشابه اسمی نبود ولی با نگاه کردن به ظاهر صفحه اش متوجه شدم خیلی وقته اونجاها نرفته _آخه ما قرارمون این بود تو این شبکه های اجتماعی عضو نباشیم دیگه خودتون میدونید اونجاها چه خبره_
خلاصه مدتها گذشت و منم دلخوش به اینکه کامل بهم وفا داره زندگی میکردم ولی دیروز نمیدونم چرا یه حسی بهم گفت دوباره برم اونجا سر بزنم که رفتم دیدم عکسش و یه سری مشخصاتش مثل سال تولد و مدرک تحصیلی رو عوض کرده که لابد بخاطر متوجه نشدن من اینکارو کرده ولی من چون قبلا رفته بودم میدونستم مال خودشه...
دیدم آنلاینه مخم سوت کشید فوری رفتم یه اکانت تو کلوپ ساختم که برم ببینم چیکار میکنه به یه اسم الکی و عکس الکی که مال خودم نبودن درستش کردم و رفتم بهش درخواست دوستی دادم منتظر شدم اددم کنه که یه خرده گذشت دیدم ادد نمیکنه برداشتم بهش گفتگو دادم اول قبول نمیکرد نمیدونم دوستان اونجا رفتن میدونن یا نه وقتی بخوای باکسی گفتگو کنی یه پنجره میاد ازش میپرسه قبول میکنه یا نه اگه قبول کنه پنجره چت باز میشه (منم دیروز فهمیدم اینو) خلاصه بعد کلی قبول کرد من شروع کردم به حرف زن که سلام خوبی ،افتخار نمیدی و .....
هرچی گفتم جواب نداد تا به اسم صداش کردم گفت جان گفتم چرا جواب نمیدی گفت کاری داشتین گفتم لطفا اددم کنید گفت من شمارو میشناسم؟ گفتم آشنا میشیم که گفت لزومی نمیبینم آشنا شیم گفتم اذیت نکن ادد کن و..از این حرفا که گفت خدا روزیتو جای دیگه حواله کنه بای باز شروع کردم به دری وری گفتن خواستم یه کار کنم جوابمو بده ولی باز جواب نمیداد تا کلی ببخشید معذرت میخوام ولی گفتم بزار از راه حرفای س#ک#س#ی وارد شم احتمال بالا این بگیره و جواب بده شروع کردم به زدن حرفای تحریک کننده و گفتم اگه بخوای برات.... باز چند بار هی یه چیز نوشتم و جواب نداد و مخصوصا خواستم تحریکش کنم گفتم چقد بچه پاستوریزه هستی و..
ولی وقتی دید دارم زیاد دری وری میگم گفت مطمئنی حالت خوبه؟؟ گفتم آره گفت بعیده خوب باشی چی داری میگی واسه خودت؟؟ گفتم دلم س#ک#س میخواد گفتم اگه توام دوس داری....گفت نه دوس ندارم گفتم مگه میشه یه مرد دوس نداشته باشه گفت فعلا که میبینی شده ( در صورتی که خیلی گرم مزاجه) گفتم دارم ناز میکنی؟ البته اگه واقعا مرد باشی گفت هستم و با هر کسی س#ک#س نمیکنم نیازیم ندارم واسه تو ناز کنم بچه مثبتم نیستم گفت اصلا نیازی نمیبینم با شماحرف بزنم که دارم میزنم!!!!
خلاصه باز من یه سری حرفای زشت تحریک کننده زدم که باز جواب نداد آخرشم هی گفتم میر ما ، دیگه از این فرصتا دستت نمیادا .برم؟ که جواب نمیداد و در آخر سر گفتم باشه رفتم بای و اونم داد بای خیلی ناراحتم اونجا چیکار میکنه اونم یواشکی بی اطلاع من؟؟ کلی هم دختر تو ادد لیستش بودن نکنه با اونا حرف میزنه؟ چرا جواب منو داد هر چقد سنگین ولی باز نباید جواب میداد این قراره ما هست آهان راستی اینم بگم تو مطالی که اونجا پست گذاشته بود دیدم چند ماه پیش که با خانوادش رفت مشهد و من به دلایلی نتونستم باهاشون برم اونجا نوشته بود من میرم مشهد احتمالا 6،7 روز نباشم اگه کار داشتید بهم زنگ بزنید و شمارش رو نوشته بود که یکی از دخترا کامنت گذاشته بود مطمئنی فقط واسه کار بهت زنگ بزنن؟ گفته بود آره پس واسه چی قراره زنگ بزنن؟؟
وااااااااای اون چند روزی که مشهد بود من داشتم از دلتنگیش میمردم یعنی اون با کسی حرف میزده؟؟؟ حتما یه سری دخترا به شمارش زنگ زدن دارم دیوونه میشم علت اینکاراش چیه؟؟ حق من این نبود منی که خودش عاشق وفاداریمه و میگه یکی از نکات مثبت وجودت که بی نهایت می ارزه همین وفاداریته..بچه ها کمکم کنید مخصوصا آقایون بگن علت این کاراش چیه آخه یک سره ورد زبونشه که ازم صد در صد راضیه و حتما تا آخرعمرش با من خوشبخت میشه حرفاش و باور دارم الکی از کسی تعریف نمیکنه بد باشی میگه خوبم باشی میگه خیلی رکه اصلا چشماش که دروغ نمیگه من از تو چشماش عشقش و میبینم پس چراااااااااا؟؟
نمیخوام به روش بیارم چون روش باز میشه بهم هزار تا سوال تو ذهنمه چرا شمارش و نوشته اونجا چیکار میکنه اونجا از کجا بفهمم؟ کاشکی پسوردش و داشتم همه حرفاش ادعا بود در مورد اینکه حتی نباید به کسی فکر کنیم؟؟ یا فقط واسه من بود این حرفاش؟؟ ترو خدا شما هم جواب بدین ما قراره به زودی با هم ازدواج کنیم از کجا بدونم پس فردا تو زندگی اینکارارو نمیکنه؟؟
انقد هم دوسش دارم که یک ثانیه بی اون دووم نمیارم راستی اینم بگم دیروز همزمان که باهاش چت میکردم بهش پیامک هم میدادم تو پیامک پرسیدم واقعا دوسم داری؟ گفت بی شک تو عزیزترین کسمی گفتم حد وفاداریت چقد از 100%؟؟ گفت 100% هست حدش گفتم مطمئنی؟؟ گفت آره چرا اینارو میپرسی گفتم همینطوری گفت مطمئنی بی منظور پرسیدی؟ گفتم آره مگه به خودت شک داری گفت شک ندارم دارم ازت سوال میپرسم..یعنی دروغ میگفت؟؟ بازم برم باهاش چت کنم ببینم کم میاره یا نه؟؟ ببینم اینکه دیروز جواب نمیداد داشت کلاس میزاشت یا واقعا از سر وفاش به منه؟؟ ترو خدا راهنماییم کنید بچه ها ببخشید طولانی شد و انقد با جزییات نوشتم خواستم دقیق بدونید چی به چیه تا راحت تر نظر بدید..منتظرم
سلام
میخواستم بدونم که مردا زمانی که به رابطه جنسی نیاز دارن جطور نشون میدن؟ اخه شوهر من مرتبا به من ابراز احساسات میکنه و نمیتونم تشخیص بدم که کی رابطه میخواد! البته ما یه ماه هست که عروسی کردیم
مطالب مرتبط :
نیاز جنسی مرد کی تموم میشه شرش کنده بشه
آقایون بیشتر دنبال ارضاء نیاز جنسی هستن یا نیاز عاطفی؟
اگه همین الان ملک الموت جلومون ظاهر بشه و بگه بیا بریم ، در صورتی که قدرت انتخاب داشته باشید ، میرید یا میگید مهلت بده ؟ اگه مهلت می خواید ، چقدر زمان نیاز دارید ؟!
مرتبط:
میترسم که شاهد مرگ عزیزانم باشم
فکر می کنید نوع مرگتون ممکنه چطور باشه؟
دوست دارم زودتر از مادرم بمیرم تا مرگ اون و نبینم
گاهی اوقات در اوج خوشی به فکر مرگ می افتم
بعد از فوت یکی از همسایه ها ، نگرانم که مرگ منم نزدیک باشه
به خاطر فوت دوستم روحیه خوبی ندارم
با بیماری یا فوت عزیزان تون چطوری کنار میاید ؟
2 - احساسات اون ها بسیار بیشتر از شماست
حساسیت خانم ها نسبت به مسائل پیرامونشون بسیار بالاست . منظور اینه که تمام چیزهایی که برای شما اهمیت دارند و شما نسبت به اون ها حساس هستید ، همسرتون نسبت به اونا حساسیت بیشتری داره .
شما بچه تون رو دوست دارید ولی نمی تونید اون رو بیشتر از مادرش دوست داشته باشید . خونه و زندگی تون رو دوست دارید ولی عملا خانم تون بیشتر از شما نگران حفظ اونه و نمی خواد به این راحتی چیزهایی رو که داره از دست بده .
مثلا اگه یه ظرف از دستش بیافته و بشکنه ، احساس ناراحتی اون قابل قیاس با شما نیست . شما میگید مــــگــــه چــــــــی شده ؟! یه ظرف شکسته ! ولی اون به این فکر نمی کنه که فقط یه ظرف رو شکونده ، مساله برای اون بزرگتر از این حرفاست .
اون به این فکر می کنه که ای داد بی داد ، سرویسم ناقص شد . سرویسی که هدیه ی مثلا مادر شوهرم بود . اگه اون بفهمه که من زدم هدیه ی اون رو شکستم چی میگه ؟!
اگه یه مهمونی شلوغ بدید ، به احتمال خیلی زیاد از اون سرویس ناقص استفاده نمی کنه ! چون می ترسه خانم های مهمان متوجه کمبود مثلا یه بشقاب بشن . براش کسر شان هستش که دیگران بفهمن سرویسش ناقصه .
می خواد براتون مهمون بیاد . از صبح شروع می کنه به جمع و جور کردن وسایل . میگی خانم چته ؟! میگه مگه مهمون نداریم؟! میگید خب مگه چیه ! مهمونه دیگه ؟! میان بعدش هم میرن ! اصلا مگه کی می خواد بیاد ؟! ول کن بابا !