یعنی در اصل کدوم یکی براشون خیلی مهمه ؟
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)
سلام و وقت به خیر
من دخترم چند سال دیگه میشه سی سالم. مدتیه دیگه از مجردی خسته ام واقعا نیاز شدید به یک همدم دارم، حامی و تکیه گاه، یکی که بهش تکیه کنم و آرامش بگیرم. نیاز جنسی زیادی دارم نیاز عاطفی دارم اما شرایط برای ازدواجم اصلا فراهم نیست.
چند سالیه درگیر افسردگی هستم،پدرم رو از دست دادم و درگیر مشکلات خانوادگی شدم و حوصله و میل و رغبتی به چیزی ندارم همه چی برام سخته، و خب بااین اوضاع اعصاب و روانم ازدواج کار درستی نیست.
سلام
پسری هستم ۱۹ ساله در یکی از دانشگاههای خوب تهران مهندسی کامپیوتر میخوانم و ترم دوم هستم.
شاید ظاهراً خیلی مذهبی به نظر نیام امّا سعی میکنم از گناه تا حد توانم دوری کنم نماز روزه هم که به جای خود ولی زیاد اهل مستحبات مثل قرآن خواندن و دعا خواندن و روضه رفتن (متأسفانه) نیستم.
نیاز عاطفی که دارم خیلی اذیتم میکند امّا خدا را شکر تا حالا به دوستی با جنس مخالف کشیده نشده ام. اکثر دوستانم یه نفر رو دارند حتی یک بار به خاطر اینکه به همراه آنها به دیدن دوست دختران شان نرفتم تحقیرم کردند.
سلام دوستان گرامی، فکر میکنم نیاز عاطفی مسئله آیه که خیلی زیاد درباره ش بحث میشه، شاید از هر چند پست یکیش به صورت مستقیم و چند تا به صورت غیر مستقیم به این مسئله مربوط میشه، و حالا من اینجام که فقط افکارم رو روی میز بریزم تا شاید یک خط ازش هم که شده کمکی به کسی غیر از خودم بکنه.
هشدار: تمامی مطالب نظرات شخصی نویسنده است و اگر مخالف هستید نیازی به ابراز مخالفت یا درگیری و دعوا نیست!
نیاز عاطفی واقعاً چیز عجیبیه، از طرفی جدا از نیازهای فیزیکی و مادیه، از طرفی اسم نیاز رو به همراهش داره، از طرفی برخی میگن چیزی به اسم عشق یا حتی نیاز عاطفی وجود نداره و برخی هم سخت بهش معتقد هستن.
روانشناسها، فلاسفه، جامعهشناسها، شعرا و نویسندگان هم هر کدوم تعاریفی رو از نظر خودشون در این زمینه مطرح کردن که متناسب با دید خودشونه، از نظر من نیاز عاطفی می تونه ریشه در فطرت بشر باشه که به نیکیها گرایش داره و بخشی هم تحت تاثیر محیط و یا آموزش به وجود میاد.
نیاز عاطفی و رابطه واقعاً صمیمانه با جنس مخالف در خیلی اوقات جبران کننده سایر نیازها خواهد بود و قطعاً این یکی از عواملیه که این نیاز رو تا حد مرگ تشدید می کنه!
مرتبط با نیاز عاطفی دختران:
راه حل میخوام برای کنترل میل عاطفی
نیاز عاطفی و نیاز جنسی در خانم ها
با نیاز عاطفی تون چیکار میکنید؟
دختری هستم 17 ساله ام که نیاز عاطفی داره اذیتم میکنه
چه چیزهایی نیاز عاطفی دختر ها رو برطرف میکنه
دختر 21 ساله ای هستم که شدیدا نیاز عاطفی دارم
نیاز عاطفی در دختران دقیقا یعنی چی؟
چرا یه نفر نیست که منو بخواد ؟
سلام
روز دختر بود امروز و یه سوال از همه دارم .همه جا تاکید می کنن دختر باید ازطرف محارمش محبت ببینه و تو خونه بهش محبت بشه وگرنه خارج از خونه محبت ببینه به راه نادرستی کشیده میشه.پسر هم البته همین طور هر کس نیاز داره از طرف خانواده خودش مورد احترام و محبت قرار بگیره.حالا سوال من اینکه دخترهایی که در خانواده از طرف پدر خودشون هم محبت که نمی بینن برعکس مورد بی احترامی ها و حرف های ناشایست و ... قرار می گیرن و نمی خوان هم در محیط خارج از خانه به راه نادرست کشیده بشن چکار باید کنن؟
این نیاز عاطفی و نیاز به تایید و محبتی که ازسوی یک مرد برای یک دختر نیازه چطور باید رفع شه؟ آیا باید این حس رو کشت و سرکوب کرد، چطور؟ آیا راهکار دینی دارید؟
آیا تجربه مشابه این افراد دارید؟ از همه مهمتر آیا آقایون بعد از ازدواج به محض اینکه نیاز عاطفی خودشون برطرف شه یا حداقل تاحد زیادی پاسخ داده بشه همسر خودشان رو بدون محبت کردن رها می کنن؟می دونم قرار نیست همه چی مثل روز اول عقد و.. باشه امّا آقایون حتی اگر خانم شون محبت زیادی بهشون داشته باشه رهاش می کنن ؟ندیدن احترام و محبت باعث میشه فرد فکر کنه آقایون کلا عاطفه ندارن ویااگرم دارند فقط مربوط به دوران مجردی و تا مدت کوتاهی بعد از ازدواج هست.
سلام خدمت اعضای خانواده برتر
راستش من دختری هستم که به خاطر عوامل ژنتیکی و ارثی نقصی در ظاهرم دارم که متاسفانه تاثیر بدی در ظاهرم گذاشته، دنبال درمان رفتم و تحقیق کردم ولی حتی با این همه پیشرفت بازم درمانی براش نیست و متاسفانه عیبم قابل چشم پوشی هم نیست، با توجه به ذات مردان که بصری هستن ( البته کسی رو برای ذاتش نمیشه ملامت کرد چون خدادادیه) و خب مردان هم حق دارن زیبایی رو دوست داشته باشند ...، من میدونم که هیچ وقت نمیتونم ازدواج کنم با اینکه گاهی واقعا فشار روم هست.
ازتون خصوصا دوستان مجرد خواهشمندم راهکار هایی برای بهتر زندگی کردن و اوقات خالی بهم بدن. من هم دانشجو هستم و ان شاء الله شاغل میشمریال میخوام ببینم بهترین راه مقابله و خفه کردن احساسات نسبت به جنس مخالف از نظرتون چی هست؟
سلام دوستان
پسری 19 ساله ام، در فاصله کمتر از یک سال اخیر اتفاقاتی افتاد که زندگیم رو کاملا عوض کرد.
مادرم فوت کرد و این اتفاق باعث شد من که کاملا وابسته بودم، خیلی از لحاظ روحی و روانی قدرتمند و مستقل بشم، اما پس از این که پدرم (تا آخر عمر دوست ندارم هیچ وقت حتی کلمه ی "پدر" رو به زبون بیارم) دوباره ازدواج کرد و من و خواهرم رو کاملا رها کرد (و الان با یکی از اقوام زندگی میکنیم)، کمی افسرده شدم و باعث شد که از کاراییم کم بشه و دیگه نتونم مثل سابق نه درس، نه کار، نه ورزش رو با شدت قبل ادامه بدم، و این اتفاق در حدی بود که منی که ترم پیش معدلم 20 بود این ترم 2 ساعت هم درس نخوندم، چاق شدم، و کار رو هم رها کردم.
مشاور بهم پییشنهاد داد که شرایط رو تحمل کنم و همه چیز رو بپذیرم و لازم نیست کاری برای بهتر شدن وضعیتم کنم و حتی اگه ناراحت هستم به خودم بیشتر استراحت بدم و تا الان فقط دارم استراحت میکنم و با سختی و غم ثانیه های طولانی زندگیم رو بی ثمر سپری میکنم.
در واقع وقتی پدر و مادر داشتم هرگز محبت شون رو نچشیدم اما الان حتی دلم برای دعواهای هر روزی که توی خونه داشتیم تنگ شده.
همان طور که میدانید نیاز به همسر بیشتر یک نیاز روحی و عاطفی و یک انگیزه برای زیستن بشر است و زندگی با همسر خوب، شیرین تر و هدفمند تر است، حال آنان که ازدواج نمیکنند یا نمیتونند ازدواج کنند چه انگیزه ای برای زندگی دارند و این نیاز روحی که فقط با همسر تامین میشود را چطوری تامین میکنند.
درست است انسان بدون همسر باز هم زنده میماند، ولی آیا زندگی میکند یا فقط زنده است؟، نیاز جنسی چیزی هست که در هر دو جنس به مرور کاهش پیدا میکند ولی نیاز عاطفی را میشود چه کار کرد؟
تحقیقات نشان میدهد افرادی که یک عشق در کنار خود دارند بهتر با بیماری ها مبارزه میکنند، طول عمر بیشتری دارند و کمتر دچار بیماری های روحی روانی میشوند، به نظرتان تکلیف افرادی که نمیتوانند نیاز روحی را از همسرشان دریافت کنند چیست؟
مگر آدم تا چقدر میتواند خودش را با چیزهای دیگر مشغول کند؟
دوستان سلام
من یکی از خوانندگان خاموش خانواده برترم. یه پسر ۲۶ ساله هستم به نظر خودم مذهبی ام و حرف خدا از همه چی برام مهم تره.
تا حالا با نامحرم رابطه ای نداشتم. خواهر هم ندارم که باهاش حرف بزنم، مادرم هم خیلی بد اخلاقه، تقریبا یک سال پیش افسردگی گرفتم و الآن تقریبا ۹۰ درصدش خوب شده، مشکلی که دارم اینه که نیاز خیلی شدیدی به جنس مخالف دارم، ۸۰ درصد عاطفی و ۲۰ درصد جنسی.
به طوری که هر وقت برم یه جایی که نامحرم باشه میریزم به هم، نه اینکه بخوام چشم چرونی کنم نه. همین که یه دختر خانم از کنار من رد بشه یا صدای یه نامحرم رو بشنوم و یا اتفاقی چشمم به یه نامحرم بیافته فکر و ذهنم درگیر میشه.
دارم داغون میشم. خواهشا نگید همه این جوری هستن این نیاز داره زندگی عادی منو مختل میکنه، چند تا سوال؛
۱_ آیا این نیاز عادیه یا به خاطر افسردگیه؟
۲_ آیا بوجود اومدن افسردگی میتونه از همین نیاز باشه؟
سلام به دوستان خانواده برتر
من دختر ۲۱ ساله و دانشجوی ترم سه مشاوره هستم، پدرم در نوجوانی من فوت شد و من با مادرم زندگی میکنم. راستش سوال من در مورد ازدواج هستش. من تو شرایطی هستم که هم تنهایی خیلی بهم فشار میاره و هم نیاز های جسمی خودم رو دارم.
از طرفی یه مساله ای هست که من به دلیل اضطراب زیادی که دارم حتی میترسم که خواستگار راه بدم چون عزت نفس پایینی دارم و روم نمیشه رو در رو با خواستگار حرف بزنم و بخاطر همین مادرم هم که این قضیه رو میدونن نظرشون اینه که بعد درمانم (پیش روانشناس میرم) خواستگار راه بدیم.
اما من به شدت احساس تنهایی و نیاز به همسر میکنم. چون مادرم شاغل هست و خیلی اذیت میشم . نیاز جسمیم هم که فبها. دوستان به نظرتون چیکار کنم؟ آیا اگر الان ازدواج کنم بخاطر تنهایی بوده و شکست میخورم؟
آخه میگن بخاطر تنهایی ازدواج نکنید. من آمادگی ازدواج رو در حد متوسط دارم، دختر خونه بودم و مسئولیت پذیر، چون با فوت پدر سعی کردم مستقل باشم. دختر درس خونی هستم که هر چی سرم رو گرم میکنم بازم به شدت احساس نیاز عاطفی میکنم.
سلام
با توجه به پیشرفت های علمی بشر شاید دور از انتظار نباشه که در آینده انسان ها کنترل عواطف هم به طور کامل در دست بگیرند. با فرض اینکه عواطف انسان ناشی از ترشح هورمون ها و فعل و انفعالات شیمیایی درون بدن باشند، شاید بشر با استفاده از علوم مدرن بتونه دستکاری هایی در عواطف مثل شادی و عشق و هیجان و خشم و ترس و غیره ایجاد کنه.
به نظر شما ممکنه انسان به این سطح برسه؟، از اینکه بشر به این فناوری دست پیدا کنه نمی ترسین؟ اصلا این کار از نظر اخلاقی درست هست؟، اگر این تکنولوژی در زمان حیات شما هم در آینده وجود داشته باشه آیا خودتون هم حاضرین تجربش کنین و برخی عواطف تون رو دستکاری کنین؟ اگر بله چی رو تغییر میدادین؟
با سپاس
«آقای معمولی»
سلام
من دختری هستم که 21 سالمه، و از شدت نیاز عاطفی دارم میترکم، نمی خوام این نیاز عاطفی در من باشه، دارم عذاب میکشم، چیکار میتونم بکنم این نیاز عاطفی لعنتی به جنس مخالف از من دور بشه، دارم عقده ای میشم.
با انجام چه کارهایی میتونم این حس مزخرف رو از خودم دور کنم که برام آرامش نگذاشته، نظر شما در مورد کنترل نیاز عاطفی به جنس مخالف چیه؟ من کلا میخوام این حس عاطفی در درون خودم بکشم و به هدف های بالاتری تو زندگی فکر کنم، مثل پیشرفت کردن تو زندگی، و این خلا نیاز عاطفی داره منو داغون میکنه.
آخه موندم چرا خدا این نیاز عاطفی رو تو وجود ما دخترها گذاشته نسبت به پسرها، ولی من این حس رو دوست ندارم اصلا .
من یک سوال مهم دارم که خواستم از شماها بپرسم و تا حالا داخل اینترنت پیدا نکردم و توی این وبلاگم نیست و سوالم تازه هست.
سوالم اینه که دخترها و پسرها از چه سنی احساس کردید واقعا نیاز به ازدواج دارید. از لحاظ روحی و جسمی شدید؟
مثلا برای شروع من برای خودم رو میگم؛
من از همون اولش هم ازدواجی شدید بودم ولی خب به هیچ وجه نیاز جنسی خودم از سن ۲۷ به بعد که الان نزدیک ۳۰ هستم رو نمیتونم با قبلش مقایسه بکنم، یعنی قبلا فکر میکردم خیلی زیاد بود ولی الان دیگه به حد غیر قابل تحمل و اوج بلوغ و نیاز خودش رسیده و جدای از این از لحاظ روحی و روانی هم احساس نیاز شدید به یک همراه دارم و دیگه نه دوستانم نه هیچ کار دیگری منو خوشحال نمیکنه و واقعا خلا جنس مخالف رو احساس میکنم.
من پسر هستم. تا همین چند سال پیش انگار بی خیال الکی خوش بودم و میگفتم هنوز فرصت دارم ولی الان واقعا احساس میکنم چقدر مسخره فرصت سوزی کردم و الان احساس میکنم حتی دیره.