به خاطر یه حساسیت فصلی، مادر خواستگارم مانع ازدواجمون شده

سلام
دختری هستم با یک خانواده مذهبی . فوق لیسانسم و در دانشگاه کار میکنم. مشکلی که دارم اینه که حساسیت فصلی دارم. و بخاطر این حساسیت روی بدنم کمی لک هست نه زیاد ولی همینم ناراحتم میکنه. دو سال پیش خاستگاری داشتم که جلسه اول خاستگاری من موضوع به پسره گفتم و بشون گفتم که به مامانشم بگه که بعدا مشکلی پیش نیاد.

مامانش قبول نکرد و همه چی تموم شد. تا این که بعد دو ماه با من تماس گرفت و گفت که منو همه جوره از دل و جون میخواد و فقط باید صبر کنیم تا مامانش راضی شه اول خیلی مخالفت کردم ولی بالاخره با اصرار ایشون قبول کردم.

قضیه رو بعد یه هفته به خانوادم گفتم و با مخالفتهای خیلی زیاد بالاخره قانعشون کردم. هر روزی که قرار میشد بیان یه مشکلی پیش میومد تا این که بعد دو سال اومدن.

توی این دو سال هر روز بخاطر حرفای خانوادم داغون شدم ولی بش اعتماد داشتم که میاد واقعا همدیگرو خیلی دوست داریم و اینم بگم که ارتباطمون کامل سالم و فقط با تلفنه حتی همدیگرو نمیبینیم.

و خانواده اون از ارتباط ما خبر ندارن چون خودش میگه دلم نمیخواد بعد کسی در موردمون چیزی بگه. اومدن ولی این دفه فقط مادرش با خواهرش اومدن و در مورد حساسیتم پرسیدن. مامان من بجای این که بگه حساسیت یه اسم دیگه ای رو گفت ک نمیتونم اینجا بگم و همین یک کلمه شد بهونه ای واسه مامانش.

میگه چرا مامانت اینطور گفت میگه مامانم بم میگه تو بمن دروغ گفتی. مامانشو خیلی دوست داره و دلش نمیخواد که هیچوقت ازش ناراحت باشه. حالا من بش میگم خب الان تکلیفمون چیه؟ میگه باید صبر کنیم یکم آروم شه بعد دوباره من ازش میخوام که بیاد.

بعد دو سال بازم میگه صبر کنیم . با این که عاشقشم و میدونم خودم نمیتونم ازش بی خبر باشم ولی واقعا دیگه هیچ رویی جلو خانوادم ندارم. باور کنید حساسیتمم چیز خاصی نیست که مامانش انقد اذیت میکنه.

حتی مامانش منو پسندید ولی حالا وضع اینطوره. توی این دو سال 5 تا خاستگار داشتم که اصلا اجازه ندادم بیان خونمون. و بخاطر همین مامانم همیشه دعوام میکنه که چرا دو سال صبر کردی. پسر خیلی خوب مودب و با ایمانی هس و خیلی خوش اخلاق و این که خیلی به پدر و مادرش احترام میذاره خیلی برام مهمه.

ولی واقعا موندم چیکار کنم دوسش دارم ولی دیگه نمیتونم بیشتر از این صبر کنم تا مامانش هر وقت دلش خواست بیاد چون با این کارش ما رو تحقیر میکنه .

تو رو خدا راهنماییم کنید .ممنون.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) موانع ازدواج (۴۹ مطلب مشابه)

من تا الان حتی به ازدواج فکر هم نمی کردم

سلام
دختری بین 20 تا 25 سال هستم. تا به حال خواستگاری واقعی رو تجربه نکردم. علاقه ای نداشتم حتی بحثش پیش بیاد و اگر خانمی برای آشنایی شماره میخواسته هم قبول نمیکردم. مدتی میشه که نگاهم به ازدواج مثل قبل نیست. قبلا حتی فکر کردن در موردش هم برام غریب بود. یه بار یه خانم مجرد بزرگتر از خودم بهم توصیه کرد فرصت شناخت جنس مخالفم رو توی همین آشنایی ها از دست ندم و حداقل اجازه بدم پیش بیاد و تجربه کسب کنم.

قاطعانه مخالف بودم ولی کم کم با تفکر بیشتر به این نتیجه رسیدم با توجه به اعتقادم به خدا ( هر چند تو انجام تکالیف دینی می لنگم ولی خدا رو خیلی قبول دارم) یه ازدواج خوب می تونه باعث رشد هم بشه.

حالا بدم نمیاد اجازه بدم کمی تجربه کنم. من در حال حاضر با توجه به برنامه ای که برای آیندم تصور می کنم آمادگی ازدواج ندارم. مشغول درسم و کار پیدا کردن و مستقل شدن برام مهمه. و اگر موفق بشم ادامه تحصیل بدم.

حتی از نظر شخصیتی هم اونطور که باید پخته نیستم ولی به قول دوستی یه سری از پختگی ها در جریان خود زندگی به دست میان. به جز این ها، مسئولیت هایی که ازدواج به همراه داره و این که من بخوام بشم خانوم یه خونه خیلی به نظرم دور میاد. حتی شناختم نسبت به خودم هم در حد قابل قبولی برای خودم نیست و گاهی احساس می کنم به مشاور احتیاج دارم.

حالا بعد از این تغییرات، موردی برای خواستگاری پیش اومد که من مثل قبل جبهه نگرفتم. حتی به قول واسطه شاید یه خواستگار در مورد برنامه آینده من خیلی هم پایه باشه و بخواد همراهی کنه. اما سوال من اینه که منی که هنوز قصد جدی ای برای ازدواج ندارم دارم خواستگار رو علاف می کنم؟

درسته که اگر شرایط خوب باشه و طرف مقابل اهداف من رو متضاد با خودش نبینه می تونه خیلی هم خوب باشه برام ( داشتن یه همسر ِ خوب به نظرم توی جوونی میتونه خیلی لذت بخش باشه. و موافق کم بودن اختلاف سنی بچه ها با پدر مادرشونم ) ولی من به طور جدی به همسر آینده خودم فکر نکردم.
به این که ایده آل و خواسته هام دقیقاً چین ؟

 من تا الان حتی به ازدواج فکر هم نمی کردم. حالا می تونم کسی که قصد ازدواج داره رو درگیر کنم؟ مثلا تو سایت نوشته شده در جلسه دوم از مسائل حنسی بپرسید. من شناخت زیادی در مورد این موضوع ندارم چه برسه به سوال یا آمادگی برای جواب دادن .

توی این چند روزی که حرف خواستگاری زده شده ( هنوز هیچ قراری گذاشته نشده ) دارم مطالعه می کنم. از طرفی با خانوادم اصلاً راحت نیستم و احساس می کنم شاید اونا خیلی جدی بگیرن و من نتونم اینایی که گفتم رو باهاشون مطرح کنم.
مرسی

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

چکار کنم که توی دل مادر خواستگارم جا باز کنم ؟

سلام

من دختری ۲۳ ساله هستم که با پسری در دوران دانشجویی دوست بودیم و با هم تفاهم داریم از همه لحاظم هم کفو هستیم .

میخوان بیان خواستگاری اما مامانش یه ذره به اجبار راضی شده که پسرش ازدواج کنه خیلی هم سختگیره .

لطفا راهنمایی کنید توی جلسه خواستگاری چطور باشم و چیکار کنم که توی دل مامانش جا شم و کاملا راضی بشه ؟

مرتبط :

از نظر مادر خواستگارم، چون از همشهری هام بدی دیده، منم بدم!

اگه یکی از اعضای خانواده خواستگار معتاد باشه ، ندیده ردش میکنم

چرا خانواده پسر بعضی مواقع بهونه های الکی میگیرن!

مادر پسر مورد علاقم اعتیاد داره

ازدواج با پسر خوبی که خواهرانش مشکل اخلاقی دارند

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

چطور در عشق آدم متعادلی باشم؟

سلام
من خانم هستم. اخیرا یکی از همکاران به من توجه و تمایل زیادی برای ازدواج نشون میدن.  اما موقع صحبت کردن با من دچار استرس میشن یا وقتی اشتباهی انجام میدن کلی عذرخواهی می کنن.

احساس می کنم می ترسن رسما خواستگاری کنن.  اوایل فکر می کردم شاید این فقط توهم من هست اما وقتی با یک مشاور صحبت کردم  و شرایط و خصوصیات هر دو نفرمون را توضیح دادم به من گفت شما در هنگام ابراز علاقه دیگران  ( جنس مذکر ) گارد می گیرید. نفوذ کردن و نزدیک شدن به شما سخته. ذهنی بیشتر منطقی و ساختارمند دارید و خیلی احساسات خودتون را کنترل می کنید به همین خاطر اون  اقا علی رغم میل شدید در نزدیک شدن به شما دچار مشکل می شوند.

مشاور برای من یک سری برنامه مشخص کردن که کم کم رفتارم را تغییر بدم. اما برای من خیلی نکته جالبی بود. من همیشه سعی می کردم  ابراز احساساتم را کنترل کنم. مثلا ابدا اهل درد و دل نیستم  و حتی وقتی این کار را انجام میدم شدیدا احساس ضعیف بودن و پشیمانی می کنم در حالی که دوستانم خیلی با من درد و دل می کنن. فکر می کنم جدیت و خشکی را با متانت و وقار اشتباه گرفتم. البته اضافه کنم بین دوستان و همکارانم خانم شدیدا محبوبم اما در برخورد با آقایان دچار مشکل هستم.

در این مورد چه نظری دارین؟ آیا کسی دچار این مشکل هست؟

چه برخوردی با اون آقا انجام بدم که صحیح ترین برخورد باشه؟ من تحقیق کردم  از نظر اخلاقی  موجه و محترم هستن. و شرایطتشون برای ازدواج مناسبه. البته هر دو ساکن تهران هستیم و خانواده ها در شهرستان هستن.

ممنون از راهنمایی هاتون

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

ممکنه فقط به دلیل صبور نبودن تا حالا ازم خواستگاری نکرده؟

سلام دوستان
من دختری زیر 30 سال هستم، در دانشگاه یکی از همکلاسی هام  بهم ابراز علاقه کردند و در رفتارها و کارهاشون علاقه شون رو  بهم نشون دادن و خیلی هم روم غیرت دارن و احساس مالکیت. 

ایشون میگن شما هیچ عیب و ایرادی ندارین و همه چی تون ایده اله و تنها ایرادتون اینه که ادم صبوری نیستین. حدود یک سالی هست که همدیگه رو می شناسیم. می خواستم بدونم ادم های صبور رفتاراشون چه جوری هست تا من بتونم اونطوری باشم و تو رفتارم نشون بدم چون واقعا دوستشون دارم.

ممکنه فقط به دلیل همین عیب تا حالا ازم خواستگاری نکردن؟ در ضمن ایشون شهریور ماهی هستن چون شنیدم شهریوریا ایده ال هاشون برای انتخاب همسر خیلی بالاست. در ضمن در این یکسال رفتارشون با من همراه با احترام بوده و همیشه حدود و چارچوب را حفظ کرده اند.

متشکرم.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

وقتی شریک زندگیتون مشخص میشه چه حسی داشتید یا دارید ؟

میخواستم آقایون متاهل محترم و آقایونی که بعدا ان شاء الله متاهل میشن پاسخ بدن!

۱.آقایون وقتی که یه دختر از طرف خانواده بهشون پیشنهاد میشه چه حسی دارن در لحظه اول؟ استرس هیجان نگرانی از آینده و ... ؟
۲. وقتی قراره برن خواستگاری چه حسی دارن؟ ( در سخت ترین شرایط فرض کنید که نه شما نه خانوادتون دختر رو اصلا ندیدین و فقط به وسیله واسطه معرفی شده بهتون و یکسری کلیات ازش میدونین؟!)
۳. بعد که میخواین با دختر صحبت کنین چه حسی دارین؟ در حالتی که شما دختر رو پسندیدین!
۴. حالتی که منتظر جواب هستین چطورین؟
۵. این سوالم از همه مهمتره و اون اینکه بعد که جواب مثبت گرفتین و به شناخت رسیدین به حالت قبل بر میگردین چطوری میشین؟ یعنی چه حسی دارین که شریک زندگیتون مشخص شده! آخه دخترا مثلا یکم میرن تو لاک خودشون و ساکت میشن...
۶. اینم واسم مهمه که وقتی شما دختر رو از لحاظ چهره و کلیات ظاهری پسندیدین مثلا ببخشید استرس ندارین که بدون لباس و پوشش آیا مورده پسندتون هست یا نه؟ فرض کنید دختر هم محجبه باشه و تو مجالس زنانه هم پوشیده باشه و مثلا خانوادتون یا آشنایان چیزی ندیدن که مطلعتون کنن! حتی مثلا موی سر رو هم ندیده باشن
ممنون از همگی

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

ازدواج یه دختر پزشک با یه پسر ارتشی چطوره؟

سلام

من و یه پسری از کودکی همدیگه رو دوست داشتیم که هیچ وقت هم چیزی به من نگفت ولی خب معلوم بود دیگه سه سال ازم بزرگتره. خونشون شهر دیگه هست که حدودا سالی یه بار می دیدمش. از وقتی رفتم دبیرستان دیگه نرفتیم اونجا .

اون بلافاصله بعد دیپلم رفت نیرو زمینی ارتش البته میخواد لیسانسشو بگیره . از اون موقع برامون زنگ زدن که چرا نمی اید خونمون و ... بعد ما که رفتیم کلی احترام اضافه و... الان ( از یه منبع موثق ) مطمئنم که خودش از خانواده میخواسته اینطوری باشن.

آخرای سال سوم دبیرستانم بود به خودم اومدم دیدم عاشقش شدم قبلش فقط دوسش داشتم بنای همون حس کودکی و جالبه که فکر میکردم اون کودکی هامونو فراموش کرده و اصلا فکرشم نمی کردم  قصد ازدواج با منو داره و اینا  .

همش بخاطر منه فقط فکر میکردم چه پسر با شخصیتی که... راستش من آنقدر توی فکر پنهان کردن علاقه ام بودم و  سعی میکردم منفی فکر کنم دوسم نداره  که واقعا هم اینطوری فکر میکردم و  علاقه ام رو اصلا اصلا نشون نمی دادم. 

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) ازدواج با نظامی (۲۰ مطلب مشابه)

دوس داشتم بلندتر بود !

من دختری هستم 23 ساله دانشجوی ارشدم. از نظر زیبایی ظاهر خوبی دارم . خانواده خوب و تحصیل کرده ای دارم. یک سال پیش یه عقد ناموفق 2 ماهه داشتم ولی خدا رو شکر رابطه ای نداشتیم سریع جدا شدیم.

حالا خواستگاری دارم که همسایمون بود فوق دیپلم معماری داره و داره واسه کارشناسی میخونه. کارمند اداره هست. از نظر درامد میانه هست یعنی یه ماشین داره و خونه هم بعد از ازدواج میخواد رهن کامل کنه.

از نظر شخصیتی خیلیییییی پسره با مسئولیت و خوبیه و مهمتر از همه منو دوست داره. حالا مشکلی دارم اینه که من قدم 163 هست اون قدش 170 اینا هست اختلاف قدمون خیلی کمه انگار هم قدیم !!!!!!! چهار شونه هست و یکمم تپله!!!!! بهش میگم لاغر کن میگه هوا میخورم چاق میشم!!اما قیافش خوبه بد نیست..حالاااااا نمیدونم چیکار کنم؟؟؟؟؟؟ اخه پسره خوبی هست ولی من گیر دادم به قدش دوس داشتم بلندتر بود ! البته من 80 درصد جوابم مثبته ولی نظرات رومیخام بخونم

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

از کجا بدونیم خواستگارمون برای انتقام از دیگران به سراغ ما نیومده ؟

سلام
وقتی برامون به طور سنتی خواستگار میاد چطور متوجه بشیم که به ناچار ، یا با اصرار خانواده ، برای لج کردن با خانم دیگری و ... و... سراغمون نیومده؟ یا اصلا شاید عاشق دختر دیگه ای باشه ؟؟؟؟

خودش رو هم اولین بار تو جلسه ی خواستگاری ببینیم. من آقای مسن می شناسم که هنوز از عشق به خانم فامیل که فوت کرده میگه. با وجود اینکه نوه و  نتیجه هم داره !هنوزعلاقه به اون  خانم تو قلبشه...

چی بپرسیم یا چه رفتارهایی رو مد نظر داشته باشیم که نه خودمون ضرر کنیم و نه طرف مقابل بهش بر بخوره؟

سوال بعدیم اینه که اگه خانمی توی مکان های عمومی ازمون خواستگاری کرد چه کار کنیم؟ به فرض خانم خوبی هم باشه. آیا شماره دادن باعث میشه کم ارزش بشیم؟ شماره ندادن باعث نمیشه یک فرصت رو از دست بدیم؟

من بخاطر شرایطی که دارم ( ساده و ...) خواستگاری هام عمدتا سنتی هستن. یک بار به خانمی شماره ی خونه رو دادم و از عذاب وجدان یک روز تمام گریه کردم. بعدا هم که زنگ زدن ردشون کردم.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

احساس میکنم اگه ازدواج کنم توجه مردا رو از دست میدم

سلام
من دانشجوی پرستاری هستم ترم یک!

یه خواستگار دارم که مهندسی برق میخونه دانشگاه صنعتی شریف...

از نظر ظاهری زیاد خوشم نمیاد ازش. یعنی قابل تحمله ولی اونی نیست که تو فانتزیام میخواستم ولی از همه نظر ذیگه به هم میخوریم... خانواده و اعتقادات و ...

مشکلم اینه که هم دوس ندارم ازدواج کنم هم دوس دارم ازدواج کنم . نمیدونم این کیس، کیس مناسبی هست یا نه... بعضی جاها نوشته برا این رشته پولی نیست و نهایت تا دو سه تومن حقوق بگیرن و همشون میرن برا پیشرفت خارج و بعضیا میگن دیگه خرشون یورتمه میره و اینا...

حالا نمیدونم کدوم راسته و کدوم دروغ حقوقشونم نمیدونم چقده! از یه نظرم دوس ندارم ازدواج کنم به خاطر اینکه احساس میکنم اگه ازدواج کنم توجه مردا رو از دست میدم . نه که اهل دوستی باشم نه .

ولی همین حسی که وقتی یه پسر بهم نگاه میکنه دلم یجوری میشه و اینا!! حس خوبیه در کل که ادم مجرد باشه . میگن ازدواج یعنی به دست اوردن بی توجهی یه مرد و از دست دادن توجه هزاران مرد .

واقعا همینطوریه؟؟

یا میگم شاید تو دوره ی کار اموزی و اینا یه دکتر یا یه چی دیگه خورد به پستم!!!!! بنظرتون میخوره یا من زیادی تخیلی ام !! بنظرتون چکار کنم؟؟؟

لطفا راهنماییم کنین

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

آیا همسرتون با فانتزی های دوران مجردی تون تفاوت داره ؟

سلام...

از بین دوستان متاهل اینجا میخوام برامون بگن تو دوران مجردیتون هیچ وقت زندگی بعد ازدواجتون براتون تو ذهنتون نقش می بسته؟ بعد مثلا ارزو میکردید شوهرتون مثلا معلم باشه ولی مکانیک شده باشه ؟ 

اگر اینجوری بودید چطوری با این موضوع کنار اومدید؟ مثلا خیلی خیلی علاقه داشتید شوهرتون استاد دانشگاه بشه ولی مهندس شده باشه؟

چجوری با این علاقه قبل ازدواجتون کنار اومدید؟ یا مثلا از ویژگی های ظاهری کشته مرده ادمای سر و چشم مشکی بودید ولی شوهرتون یا خانومتون بور بوده...

کلا از این قبیل تفاوت ها.. 

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه) قبل از ازدواج لازم است بدانید (۲۹۶ مطلب مشابه)

کی به عشقش رسیده، عاشق چه چیز طرف مقابل تون شدید؟

سلام بر همه ی دوستان
من خودم به شخصه بزرگترین آرزویم این است که به عشقم برسم . دوستانی که به عشقشون رسیدن . میشه بگن چه طوری ؟ عاشق چه چیز طرف مقابل شدید ؟

میشه بگید عشق چه طعمی داشت براتون ، اونهایی که به عشقتون رسیدید و مدت زیادی است زندگی می کنند آیا هنوز مث روز اول اون عشق را حس می کنید و عاشق هستید با گذر زمان سرد نشدید ؟ آیا میشه بگیم هیچ چیزی از عشق برتر نیست؟ مرسی .

بی صبرانه مشتاق نظرات شما هستم

مرتبط با عاشق شدن و عاشق کردن:

چرا بعضی از آقایون دیر میفهمن که عاشق شدن؟

چطور یکی میتونه تا آخر عمرش تنها عاشق یک نفر بمونه؟

چرا عاشق هیچ پسری نمیشم؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

کدوم خواسته های آقایون سلیقه ای هستش و کدوم یکی ارزشی ؟

سلام
من خانمی هستم که نظر آقایون در پست "خانمتون چه رفتاری باید بکنه که ازش راضی باشید؟" رو خوندم ولی بعضی قسمتاش برام سوال پیش اومد فک میکنم تناقض داره مثلا نظر آقایون رو دوباره مینویسم مقایسه کنین:

زنی که خودشو دست کم بگیره و اعتماد به نفس نداشته باشه نمیتونه جذاب باشه برای شوهرش ...

اگر بخوام نظر خودمو بگم که مطمئن هستم اکثر مرد ها هم همینطور هستند اینکه؛
سر خودتون رو را شلوغ کنید. طوری نشان ندید که انگار نشستید کنار تلفن و منتظر زنگ او هستید حتی اگر واقعاً اینطور هستین، نمیدونم سرتون رو با چیزای مختلفی گرم کنید با دوستا معاشرت کنید، سرگرمی برای خود داشته باشید.البته همسر یا نامزدتون بدونه که سرتون شلوغه و چ فعالیت هایی دارین.

اینکه نشان ندید که اذیت میشین. به نظرم اشتباه بزرگیه ک خانم‌ها انجام میدهند که مدام شکایت می‌کنند ک چرا دیشب دیروز فلان موقع به من زنگ نزدی؟ اینجور سوال‌ها به جای اینکه باعث بشه بیشتر دوستتون داشته باشه فقط اونو دورتر می‌کنه ... این اشتیاق اگه تو وجود خودش بوجود بیاد پایداره

اینکه احساس خوبی نسبت به خودتون داشته باشید. لباسی بپوشید که خودتان از آن خیلی خوشتون می‌اید و احساس می‌کنید جذاب می‌شوید. وقتی خودتان احساس جذاب بودن کنید، مطمئن باشید در چشم شوهرتان هم جذاب خواهید بود.

****
استقبال کننده خوبی باشه و خودشو مشتاق نشون بده؛ همیشه وقتی از سرکار برمیگردم  باید با یه لبخند ملیح و گوگولی مگولی ازم استقبال کنه و بپره تو بغل من و یه بوس هم بهم  بده. با اینکارش نشون میده که چقدر انتظار منو میکشیده و چقدر اشتیاق داشته من و ببینه.

تو آرایش کردن نظر منو جویا بشه. بعضی وقتا هم ازم بخواد من خودم آرایشش کنم. تو خرید لباسهاش سلیقه منو در نظر بگیره.
 
غر زدن ممنوع نیست. شاید واستون جالب باشه اما من زن رو با غر زدنش دوس دارم.
***

زن خوب زنیه که غر نزنه....الکی بهونه گیری نکنه.....
غرررررر نزنیییییید خصوصا وقتی از سرکار میاد. من خودم حاضرم تو کوره آجر بسوزم ولی غر نشنوم

اهل غرغر و مقایسه کردن هم نباشه ...

همیشه وقتی از بیرون مثلا از سرکار برمیگردم یه لیوان شربت بیاره!!!

 شوهرش که از سرکار اومد براش نوشیدنی و میوه بیاره

***
ولی من شنیدم بعضی اقایون میگن چرا شربت آوردی ؟ مگه نمی بینی تازه از سرکار اومدم ..ناهار و بیار میخوای اشتهامو کور کنی سر ظهری با این شربت آوردنت؟!

من فانتزی های آقایون رو که خوندم با خودم مقایسه کردم خیلی فرق میکنه مثلا آقایون دوس دارن خانمشون براشون برقصه ولی من از رقص بیزارم و ...
***
رقص؛ باید واسم برقصه. بلد نیستم و این حرفا هم نداریم. باس برقصه، همینه که هست.

خب اینایی که بچه ها گفته بودن + اینکه بعضی آقایون دوست دارن ازشون پول بخوای.. و حتی جز فانتزیاشون بود ولی بعضی آقایون متنفر بودن یه بار شنیدم یکی از خانمش تعریف میکرد وقربون صدقه ش میرفت ومیگفت پس از 13 سال زندگی تا حالا از من چیزی نخواسته نگفته پول بده خودم به زور براش لباس میگیرم که بپوشه ..یکی میگه مگه مرد عابر بانکه ...یکی فانتزیش اینه که بازنش بره خرید لباس ونظر بده که خانمش چی بپوشه یکی دیگه میگه نه زن باید به سلیقه خودش شک نکنه ومدام از مرد تایید و اطمینان واسه کاراش و پوشش نخواد

هیچ معلومه چه خبره؟ البته یه سری چیزا دستگیرم شده ولی میخوام مطمئن بشم. لطفا آقایون بگن کدوم یکی از خواسته هاشون سلیقه ای هستش وکدوم یکی ارزشی!

ممنونم از توجهتون

mahi982

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

من تو چشم پسران جذابم ولی تو چشم مادران نه

سلام

من دختر 25 ساله هستم. تقریبا یک سالی میشه چادری شدم. همه میگن قیافه جذابی دارم و هیکلمم خوبه. من یه مشکل اساسی دارم اونم قدمه که حدودا 153 ایناست.خواستگارایی که میان همشون میرن و دیگه برنمیگردن.

البته اونایی که با پسراشون میان پسراشون قبول میکنن ولی کسایی که پسراشونو نمیارن میرن و نمیان.من قبلا دوست پسر زیاد داشتم همشون قداشون خیلی بلند بود و اصلا قدم براشون عیب نبود همشون میگفتن خیلی شیرین و تو دل برو هستم ( البته الان توبه کردم و با کسی نیستم ).

خلاصه کلام من تو چشم پسرا جذابم ولی تو چشم مادرا نه... به خدا خسته شدم از تنهایی هر وقت یه خواستگار میاد از استرس میمیرم میترسم بازم منو جلو خوانوادم سکه یه پول کنن ...

مرتبط با اولین جلسه خواستگاری یا قرار آشنایی:

روش کسب شناخت قبل از ازدواج

کسب شناخت از دختر در اولین جلسه خواستگاری

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

کسی هست که در مجردی تنبلی تخمدان داشته و الان بچه دار شده؟

سلام به همگی
یه سوالی دارم و میخوام تا اونایی که تجربه این بیماری رو دارن کمکم کنن . من پارسال فهمیدم که دچار سندرم pco یعنی همون تنبلی تخمدان هستم.

حدودا 23 سالمه. مجردم. دکترم بهم گفته با مصرف قرص های جلوگیری از بارداری میتونم تا حدودی درمانش کنم.  اما از یه طرف از مصرف این قرص ها میترسم. شنیدم باعث میشه تا بعدا در حاملگی مشکل بوجود بیاد و هزار جور عوارض دیگه دارن.

یه مدت عرق رازیانه مصرف کردم و پریود میشدم اما کم کم دیگه حتی با همون رازیانه هم پریود نمیشدم. تا اینکه مجبور شدم برگردم و همون درمان قبلیمو از سر بگیرم.

میخواستم بدونم اینجا تو این خونواده بزرگ آیا از بین خانم های متاهل کسی هست که در دوران مجردی این بیماری رو داشته بوده و الان بچه دار شده باشه بدون هیچ مشکلی؟ و آیا بین دخترهای مجرد خانواده برتر کسی هست که به این بیماری دچار باشه؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)