سلام دوستان
من یه برادر داشتم که ایشون حدوده یازده سال معتاد بودن
به لطف خدا تقریبأ گذاشتن کنار، در مدت اعتیاد ایشون من به شدت از نظر روحی ریختم بهم.
برای همین تصمیم گرفتم هیچ وقت ازدواج نکنم تا یکی دیگه رو به هوا خودم بدبخت کنم (فکر می کنم نمیتونم کسی رو خوشبخت کنم)
چون الان خیلی حساس شدم .
به مشاوره و.... مراجعه کردم چون فکر میکردم خیلی داغونم
ایشون گفتن شما فقط مقدار زیادی خسته ای و قرص بهت نمیدیم چون با توجه به شنیدن کامل زندگی من فقط گفتن با جلسات مشاوره حل میشه.
و الان اینو ازتون راهنمایی می خوام : من چون به شدت از اعتیاد هراس دارم ، خواستگار که برام میاد اگر یکی از اعضای خانواده ایشون معتاد باشه بدون اجازه دادن خوده اقا پسر برای صحبت و اقدام رد میکنم.
حقیقت خیلی میترسم اینجوری ازدواج کنم و باز خدایی نکرده
اعتیاد برادرم برگرده و بدبختی هام شروع بشه
چون قطعا رو زندگی من اثر خواهد گذاشت و دلم میسوزه برای اون بیچاره ای که
قراره با من زندگی کنه
تا الانم چون دوست نداشتم هیچ خواستگاری که یک فرد از خانوادشم معتاده با من ازدواج کنه که خدایی نکرده زندگی هردومون به تباهی کشیده بشه.
کار من درسته یا غلطه؟
و من چکار کنم؟
ببینید من واقفم حقی مبنی بر اینکه یک پسر از خانواده خیلی خوب به خواستگاریم بیاد ندارم.
و باز هم میدونم اگر اعتیاد تو زندگی اینده من نقش بخواد داشته باشه با اینا نیست که من بگم به یکی که معتاد تو خونشون داره شوهر نمیکنم.
بدبختی بخواد بیاد در هم به روش ببندم از زیر زمین میاد.
من با این افکار چکار کنم؟!
من یه برادر داشتم که ایشون حدوده یازده سال معتاد بودن
به لطف خدا تقریبأ گذاشتن کنار، در مدت اعتیاد ایشون من به شدت از نظر روحی ریختم بهم.
برای همین تصمیم گرفتم هیچ وقت ازدواج نکنم تا یکی دیگه رو به هوا خودم بدبخت کنم (فکر می کنم نمیتونم کسی رو خوشبخت کنم)
چون الان خیلی حساس شدم .
به مشاوره و.... مراجعه کردم چون فکر میکردم خیلی داغونم
ایشون گفتن شما فقط مقدار زیادی خسته ای و قرص بهت نمیدیم چون با توجه به شنیدن کامل زندگی من فقط گفتن با جلسات مشاوره حل میشه.
و الان اینو ازتون راهنمایی می خوام : من چون به شدت از اعتیاد هراس دارم ، خواستگار که برام میاد اگر یکی از اعضای خانواده ایشون معتاد باشه بدون اجازه دادن خوده اقا پسر برای صحبت و اقدام رد میکنم.
حقیقت خیلی میترسم اینجوری ازدواج کنم و باز خدایی نکرده
اعتیاد برادرم برگرده و بدبختی هام شروع بشه
چون قطعا رو زندگی من اثر خواهد گذاشت و دلم میسوزه برای اون بیچاره ای که
قراره با من زندگی کنه
تا الانم چون دوست نداشتم هیچ خواستگاری که یک فرد از خانوادشم معتاده با من ازدواج کنه که خدایی نکرده زندگی هردومون به تباهی کشیده بشه.
کار من درسته یا غلطه؟
و من چکار کنم؟
ببینید من واقفم حقی مبنی بر اینکه یک پسر از خانواده خیلی خوب به خواستگاریم بیاد ندارم.
و باز هم میدونم اگر اعتیاد تو زندگی اینده من نقش بخواد داشته باشه با اینا نیست که من بگم به یکی که معتاد تو خونشون داره شوهر نمیکنم.
بدبختی بخواد بیاد در هم به روش ببندم از زیر زمین میاد.
من با این افکار چکار کنم؟!
مرتبط:
به خواستگاری دختری که باباش اعتیاد و سوء سابقه داره میرید؟
برادرم معتاده ، من شانس ازدواج دارم ؟
به تعریف بقیه دختر خوبی هستم اما پدرم معتاده
چون پدرم معتاده ، از گزینه های ازدواج پسران حذف میشم ؟
دخترانی که پدرشون معتاد هستند چه حسی نسبت به اونا دارن ؟
ازدواج با دختری که سه برادر معتاد داره
آیا برای یک خواستگار مذهبی معتاد بودن پدرم مهمه ؟
بابام معتاده و میگه تو جلسه خاستگاری نمیام
در خواستگاری بگم که قبلا اعتیاد داشتم ؟
حاضرید با دختری که برادر بزرگش اعتیاد داره ازدواج کنید ؟
به خاطر اعتیاد پدرم هر جا رفتم خواستگاری، نه شنیدم
پدر شوهر و مادر شوهرم هر دو اعتیاد به مواد مخدر دارن
← مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)
- ۱۶۷۸ بازدید توسط ۱۳۸۹ نفر
- شنبه ۲۵ مهر ۹۴ - ۱۹:۳۷