سلام
من دختری ۱۹ ساله ام، تقریبا سه سال پیش پسرعمه م که من شاید در سال یک یا دو بار میبینمش بهم پیشنهاد داد که من قصدم ازدواجه و میخوام با هم بیشتر آشنا بشیم، منم اون موقع به خاطر سن کمم و البته به خاطر نیاز به محبت و ارزشمندی که داشتم قبول کردم، واقعا قبل از اینکه بهم پیشنهاد بده حسی بهش نداشتم اما بعدا کم کم عاشقش شدم و البته وابسته، جوری که واقعا تحمل ندارم باهاش حرف نزنم.
خواهراش در جریان رابطه مون بودن ولی من خونوادم خبر نداشتن تا اینکه یه اتفاقی افتاد و مجبور شدم به مادرم بگم و البته پدر و مادر اونم فهمیدن، به پدرم گفتن و منو خواستگاری کردن، پدرم هم بهشون گفت که تا یه تایم مشخصی صبر کنن تا نظر منو بپرسه و بگه بهشون، خب به منم چیزی نگفت من از طریق خونواده عمه م فهمیدم.
راستش از وقتی مادرم فهمیده خیلی داره مخالفت میکنه و همه ش میگه اونا در شان تو نیستن، ولی خب من دوسش دارم، هم پسر خوب و پاکیه و هم دوستم داره، مهربونه، حتی میخواد به خاطر من از شهرشون بیاد و تو شهر ما زندگی کنه، از لحاظ ماشین و خونه ام تامینه، ولی خب تنها چیزی که مشکله اینه که من عاشق کتاب خوندن و مباحث علمی و این چیزهام، ولی اون دقیقا برعکسه منه و این منو میترسونه که بعدها نتونم با این موضوع کنار بیام و البته کار و درسشم اصلا معلوم نیست به کارهایی علاقه داره که من دوست شون ندارم.
من توی خونواده و فامیل خیلی تو چشمم، همه روم حساب باز میکنن، خیلی هم خواستگار اومد برام ولی بابام رد کرد همه رو، ولی به این ها چیزی نگفته و گفته خودش باید جواب بده.
الان نمیدونم چیکار کنم، بین عقل و دلم موندم، من خیلی زیاد حضوری ندیدمش، از طرفی هم تو فامیل پخش شده این موضوع که با هم هستند و میخوان ازدواج کنن و من نمیتونم به خاطر اینکه خونوادش و بقیه در جریانن بگم میخوام بیشتر باهاش آشنا بشم.
میگن تو این چند سالی که باهاش حرف زدی نشناختیش و اگه جواب بله بهش بدم بعد تو دوران نامزدی بفهمم که اشتباه بوده انتخابم رابطه ی یه خواهر و برادر و دو تا خونواده بهم میریزه، اگه فکر میکنید نظرات تون میتونه کمکم کنه ممنون میشم برام بنویسید.
مرتبط با مسائل مختلف ازدواج فامیلی:
یه بهونه مقبول برای نه گفتن به خواستگار فامیل می خوام
در خواستگاری های آشنا و فامیل ،جواب رد دادن بهشون سخته
چطوری به پسر عموم بگم که خواستگاری نیاد
اگر بخوایم ازدواج فامیلی کنیم به مشکل بر میخوریم؟
با ازدواج فامیلی مخالفم
نتیجه ی وحشتناک و غیر قابل تحمل یک ازدواج فامیلی
ازدواج فامیلی ممنوع ممنوع ممنوع ... به هیچ وجه !
نحوه رد محترمانه و بدون کدورت خواستگار فامیل
اگر بخوایم ازدواج فامیلی کنیم به مشکل بر میخوریم؟
مرتبط با تصمیم گیری بر اساس عقل و دل:
تا حالا به دختری اینقدر علاقه مند نبودم که به خاطرش هر کاری بکنم
عقل ، احساس ، عاشقی !
نمیدونم به عقلم گوش بدم یا دلم !؟
برای ازدواج به حرف دل باید گوش کرد یا عقل ؟
من نمیدونم با عقلم تصمیم بگیرم یا با دلم ؟
بدجوری بین عقل و احساس، و دین و عرف گیر افتادم
بین عقل و احساسم جنگه
یه اوقاتی هست که آدم بین دل و عقل گیر میکنه
در انتخاب شوهر آینده به حرف دلم گوش کنم یا عقلم ؟
دارم سر دو راهی عقل و احساس قرار میگیرم؟
دو تا خواستگار دارم ، عقلم میگه اولی ، دلم میگه دومی
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
ازدواج فامیلی (۸۹ مطلب مشابه)
رد کردن خواستگار فامیل (۲۹ مطلب مشابه)