سلام
موضوعی پیش اومده که باید مطرحش کنم. دانشجوی سال دوم پزشکی هستم. به خاطر مشکلات بین پدر و مادر جدا از هم زندگی می‌کنند امّا جدا نشدند. پدر بنده دوباره ازدواج کردند. من هم با مادرم زندگی میکنم.
به نظر شما می تونم خواستگار خوبی داشته باشم؟ نگران آینده‌ی خودم هستم و اینکه چی پیش میاد. چهره خوبی دارم و البته از نظر رعایت اخلاق و شئونات موجه هستم. والدین هم از نظر شغل و جایگاه اجتماعی خدا رو شکر جایگاه خوبی دارند.
با سلام
من یه پسر دانشجوی حسابداری هستم، ۲۰ ساله م، یه موضوعی که خیلی خیلی من رو نگران کرده بیکاری من هست، دانشجوی دانشگاه آزادم، دوست دارم هر چه زودتر برم سر کار و درآمدی داشته باشم.
متأسفانه من ۱۸ سالگی رفتم دانشگاه افسری آزمون بدم قبول شدم مصاحبه گفتن کور رنگی داری، خیلی ناراحت شدم. استخدام ارتش و سپاه و اینها هم چون کور رنگی دارم نمی تونم بشم.
کار حسابداری هم بلد نیستم. سردرگمم، نمی دونم از کجا شروع کنم، دوست ندارم جوونی ام رو هدر بدم، کمکم کنید اگر راهکار دارید بگید من مؤسسات خدماتی مالی حسابداری تو شهرمون نمی دونم کجا برم، هر جا میرم فایده نداره خسته شدم.
دوست دارم بیفتم تو مسیر رشد، متأسفانه هیچ راهنمایی نیست کمکم کنید.
مرتبط با رشته حسابداری:
انتخاب بین رشته های مدیریت صنعتی و حسابداری
برای ورود به بازار کار حسابداری از کجا باید شروع کرد؟
روی خیاطی تمرکز کنم یا حسابداری؟
آینده شغلی کدوم بهتره، حسابداری یا خیاطی؟
تبادل نظر فارغ التحصیلان حسابداری در مورد وضعیت شغلی و درآمد
مهندسی عمران، دکترای بیوتکنولوژی، ریاضی کاربردی یا حسابداری؟
سلام
دختری 20 ساله م اگه الآن بخوام برات از حالم بگم دل گرفته ترین دختر رو زمین منم و هر شب کارم شده گریه.
یه کم پیش بغض عجیبی گلوم رو گرفته بود و تصمیم گرفتم بیام اینجا بنویسم تا شاید حالم بهتر شه و شماها بتونین کمکم کنید آخه من هیچ کسی رو ندارم که بتونم بهش این مساِئل رو بگم
اگه بخوام شروع کنم جوری که از حوصله خارج نباشه عاشق پسری شدم که تو یکی از بهترین دانشگاه‌های تهران درس می خونه 24 سالشه و رتبه کنکورش تک رقمی بود لازم به ذکره من خودم هم دانشجوی یکی از دانشگاه‌های تهرانم ولی به اندازه ایشون درس خوان و زرنگ نیستم به بهانه درسی ارتباط مون شروع شد کم کم علاقه مند شدم بهش.
یه مدت بعد بیشتر همدیگه رو دیدیم گردش و تفریح و ... می‌گفت دوستم داره منم خوشحال بودم با شخصی که رتبه ش 2 رقمی بود ارتباط دارم مشکلی که داشت این بود که اهل سیگار رو م بود هر موقع که قرار داشتیم جلو من کلی سیگار می‌کشید.
با سلام خدمت دوستان و کاربران عزیز وبلاگ
قبل از هر چیزی از این فضایی که ایجاد کردین تشکر میکنم که طی سال های مختلف این وبلاگ رو سر پا نگه داشتین که باعث بشه افراد اینجا سوالات خودشون رو بپرسن و هر کسی با توجه به تجربیات یا فکر و عقل خودش راهنمایی یا راهکار بده
در این مدت افراد مختلفی بودن که گاهی پایه ثابت بحث‌های این وبلاگ بودن امّا به هر دلیلی حضورشون یا کم رنگ شده یا کلاً الآن دیگه در وبلاگ حضور ندارن.
تو این مدت اخیر وقتی پست‌ها رو می خونیم عمدتاً بین یه سری افراد مشخص در حال تبادل و گفتگو هست و از اون کیفیت و صحبت های متفاوت سابق کم شده.
خواستم اگه صلاح می دونید یه دعوت دوباره از دوستان و کاربران قدیمی انجام بدین و مجدداً فضای اینجا رو مثل گذشته کنید. به هر حال گروه های مجازی و پیام رسانی مختلفی از گذشته تا الآن ایجاد شده و افرادی با هم در ارتباط هستن.
سلام
من دختر هستم و خیلی دوست دارم در موکب‌های اربعین که در مسیر پیاده روی کربلا بر پا میشه همکاری کنم.
حالا یا از طریق هلال احمر یا سایر سازمان‌ها یا هر جای معتبری که خودتون اقدام کردین، از دوستان خواهش میکنم اگه اطلاعی دارن یا تجربه این کار رو دارن راهنمایی کنن یا اگر اطلاعات بیشتری دارن تو گروه آیگپ خانواده برتر ارسال کنن.
التماس دعا
مرتبط:
درخواست اطلاعات در مورد پیاده روی اربعین 98
توفیقی شد که برم پیاده روی اربعین
هزینه پیاده روی اربعین چقدر در میاد؟
سلام وقت تون بخیر
من قبلاً با شخصی که دوسش داشتم نامزد بودم ولی قبل اینکه عقد کنیم رابطه مون بهم خورد. بعدش یه بار دیگه سعی کردیم بهتر بشیم امّا این اتفاق نیفتاد و کلاً رابطه مون تموم شد حتی من بعد اون جریان دیگه نمی تونستم با کسی آشنا شم تا اینکه بعد چند ماه بالاخره یه آقایی به دلم نشست و حس مون دو طرفه بود و درخواست آشنایی شون رو قبول کردم.
خانواده‌ها در جریان هستند و ما هم داریم با هم آشنا میشیم واقعاً با توجهه و حتی حس میکنم خیلی بیشتر از فرد قبلی منو دوست داره. برای ازدواج مون برنامه ریزی می کنه و این حرف‌ها.
مشکل اینه که من گاهی ناخودآگاه مقایسه شون میکنم یا گاهی فکرم میره سمت نامزد قبلیم و دلم براش تنگ میشه و وقتی هم پیش اون آقا نیستم دلم برای فرد جدیدی که وارد زندگیم شده تنگ میشه. آیا یه ملک دو تا فرمانروا داریم!؟ میشه همزمان عاشق دو نفر بود؟
دختری هستم در آستانه ازدواج میخواستم بدونم شرایطی که میخوام معقوله یا خیر.
بنده شاغل هستم و در عین حال دانشجو (با تموم شدن درسم شرایط شغلیم و درآمدم بهترم میشه) بنده اعتقادی به مهریه و شیربها و این جور مسائل ندارم ولی تمام شروط ضمن عقد رو میخوام اعم از وکالت در طلاق تا مسکن و تحصیل و اشتغال و خروج از کشور و حضانت (دلیل اینکه حضانت بیشتر حق مادر میدونم این هست که بالاخره بارداری و زایمان با مادره و می مونه کارهای بعد از تولد که خدمت تون عرض میکنم) راجع به دیگر مسائل اینکه بنده اعتقادی به جهیزیه و سیسمونی هم ندارم.
از اون سمت آقا هم موظف به گرفتن عروسی چنین و چنان نیست؛ هر چقدر که هر دو در توان مون باشه روی هم می‌ذاریم هزینه‌های خونه و حداقل وسایل مورد نیاز زندگی کم می‌کنیم و هر چیزی که باقی موند مطابق نظر هر دو یا جشن می‌گیریم یا سفر میریم (من از خونه پدرم یک کاسه نمیارم و ایشون از خونه پدرشون یه شاهی هم نیارن).
سلام وقت بخیر
من پسری در بازه سنی ۲۰ تا ۲۵
بعد از سه بار شکست عاطفی متفاوت (هر سه بار مقصر نبودم و فقط اومدم که منو به این روز در بیارن)
بعد از کمک نکردن خدا و ندیدن تلاش هام (از شما حرکت آزمون برکت)
بعد از تلاش برای هر آرزوی و نرسیدن بهش (۱_ فوتبال که اگر به من گوشه چشمی داشتند از کاسیاس کم نداشتم ۲_ پزشکی ۳_ دنبال کارم ولی رفقام همه آز من سطح مهارتشون توی حسابداری پایینه امّا من بالاعه اون ها میرم مصاحبه میرم سر کار ولی من صد تا مصاحبه رفتم هیچ)
بعد از داشتن دوستان نه چندان خوب
بعد از گذشتن......
سلام به همه امیدوارم که حال دل تون خوب باشه.
راستش من تازه عروسی هستم که در دوران عقدم به سر می برم. سؤالی که از شما دارم اینه که به نظرتون و با توجه به اینکه هنوز با همسرم عروسی نگرفتیم، آیا لازمه که ایشون بخوان همه جا همراه من باشن؟
مثلاً اگر من بخوام با خانواده خودم سفری برم ایشون می تونه در دوره عقد به من بگه نرو؟ هدفم اینه حدود اختیارات و مسئولیت های زن و شوهر در دوران عقد نسبت به هم را از نظر شما بدونم.
متشکرم ازتون
مرتبط با سختی های دوران عقد:
چه کار کنم خانواده ام راضی بشن چند ساعت با نامزدم تنها باشم؟
تازه عقد کردم، می خوام از خانواده خانمم شکایت کنم
از دوران عقد خیلی بدم میاد، اصلا ضرورتی داره؟
با عرض سلام و احترام
بدون مقدمه برم سر اصل مطلب به نظرتون شغل قضاوت در ایران چه معایب و مزایایی دارد؟
خیلی عالی میشه اگر همه دوستان مشارکت کنند چون میخوام نظر افراد با سلایق و جهان بینی های مختلف رو بدونم، این موضوع می‌تونه خیلی کمک کند به من.
از همگی متشکرم
سلام
یک سری مشکلات ریشه‌ای دارم که از کودکی همراهم بوده، از همون زمانی که مدرسه می‌رفتم با اینکه شاگرد ممتاز بودم همه بچه‌ها ازم فراری بودند و تو گروه‌ها شون راهم نمی‌دادند.
حالا که سنم بالاتر رفته و وارد دانشگاه شدم هم باز همون مشکلات رو دارم، نمی تونم با کسی ارتباط بگیرم، نمی دونم مشکل از کجاست.
اگه راهی دارید ممنون میشم راهنماییم کنید، یا اگه کتابی چیزی هست که در این زمینه بخونم، سر این موضوعات تا الآن خیلی بهم فشار اومده ولی هزینه رفتن به مشاوره رو ندارم.
دوستان من خیلی زود رنج هستم یعنی تا یکی یه حرفی می زنه، من فوری به خودم می‌گیرم، تا یه حرکتی می کنه تا یه ذره چشم هاش رو تکون میده من فکر میکنم منظورش با منه، همه رفتارهای دیگران رو با منظور می‌گیرم، یک بار به دختر خاله ام گفتم فلانی به من بی محلی کرد، دختر خاله ام گفت اصلاً این طور نیست، یا مثلاً وقتی کسی یه حرفی می زنه من به مامانم میگم که آره من ناراحت شدم از حرفش ولی مادرم میگه اون شخص اصلاً اون منظوری که تو فکر میکنی رو نداشت.
یه ویژگی بد دیگه ای هم که دارم اینکه خیلی عصبانی میشم، مثلاً تا یه چیزی خلاف میلم پیش بره عصبانی میشم، عصبانیتش رو هم سر داداشم. مادرم خالی میکنم ولی بعد یه مدت پشیمون میشم از پدرم هم خیلی بدم میاد ازش متنفرم همه ش ما رو اذیت می کنه با بد اخلاقی هاش، همه ش تیکه و متلک میگه به ما، همه ش ما رو تو تنگنا می ذاره، ازش خسته شدم، دو ماه دیگه میرم دانشگاه ولی می‌ترسم این رفتارهای من ادامه داشته باشه و تو روابط با افراد خارج از خانواده هم تاثیر بذاره.
یک ویژگی بد دیگه ام اینه که خیلی بی سلیقه ام. یعنی به معنی واقعی کلمه بسیار شلخته و کثیف هستم. اتاقم همیشه ریخت و پاشه البته اینکه حوصله ندارم جمع شون کنم هم بی تاثیر نیست.
سلام
حقیقتش یه راست می خوام برم سر اصل مطلب.
لطفاً اگه میشه تا آخر بخونید. می دونم طولانیه امّا من واقعاً هیچ کسی رو ندارم و فقط شما رو دارم و بحث زندگی من هست.
دو تا مطلب خیلی مهم در زندگیم هست، پس لطفاً تا آخر بخونید. ممنون. دختر بیست و ... ساله ای هستم که یک خواهر سی و ... ساله و یک برادر نوجوان دارم. میانه م با برادرم خیلی خوبه و اون هم فقط منو دوست داره.
حقیقتش این هست که من بین این خانواده دارم نابود میشم. یک کلمه بگم که از خواهر و مادرم کاملاً متنفرم. از مادرم بیشتر متنفرم چون هیچ وقت نه منو درک کرده نه پشت منو گرفته نه منو دوست داشته نه ناراحتی من براش مهم بوده.
با برادرم هم دقیقاً همینه. شما فکر کنید مادر من با بچه ۱۰ ساله مثل هم سن خودش لج می کنه. فقط سمت خواهرمه. فکر نکنید خواهرم باهاش خوب رفتار می کنه. خواهرم اصلاً با مادرم حرف نمی زنه. نه کمکش می کنه. نه محل بهش می ذاره. نه تا حالا شده یک بار با این سنش تو کارهای خونه کمک کنه. ولی با این اوصاف فقط سمت خواهرم رو می گیره.
اعتماد به نفس منو برادرم رو به صفر رسونده. خواهرم خیلی با برادرم بد صحبت می کنه. از بچگی باهاش لج می‌کرد با ۲۰ سال اختلاف سنی. دقیقاً همون طوری که از بچگی میانه ش با من افتضاح بود.
سلام دوستان
این قدر کم حوصله شدم که چند بار میخواستم متن رو پاک کنم و بیخیالش بشم امّا در نهایت نوشتم
من از خواننده‌های خیلی قدیمی خانواده برتر هستم شاید اولین آشنایی من با اینجا ده سال پیش باشه و فکر میکنم کمتر کسی از اون دوره هنوز اینجا هست. خودم هم الآن تقریباً نظر نمی‌دم.. یادش بخیر ده سال پیش تو خوابگاه سرگرمی من همین بود که بیام اینجا. کلی هم بین دخترها و پسرها دعوا میشد (چقدم حال می‌داد انگار هر دو از هم عصبانی بودن و حرف همدیگه رو نمی‌فهمیدن). الآن یه من سی ساله هستم که چند سالی هست مهاجرت کرده. اومدم به یاد گذشته یه چیزی بنویسم.. تنها شباهت من با اون موقع اینه که همچنان مجردم... حالا بریم سر اصل مطلب
یه موضوعی جدیداً باهاش مواجه شدم که برام جالب بود هم تجربه شخصیمه شاید بدردتون بخوره و هم میشه روش بحث کرد
جدیداً با یه پدیده‌ای مواجه شدم به اسم تنفر ایرانی‌ها از همدیگه.
سلام به همگی
بنده دانشجوی کارشناسی مشاوره هستم که بهمن ماه امسال درسم تموم میشه. از اولین ترمی که پا توی دانشگاه گذاشتم با خودم عهد کردم که پایه‌های کار و شغل آینده ام رو از همین اول بذارم و تا می تونم تجربه به دست بیارم.
از همون ترم اول یه سری کارهای پاره وقت توی دانشگاه داشتم که خورد به کرونا و ناقص موند. از ترم چهار وارد یه مرکز کنکوری معتبر شدم که دقیقاً کاری را بهم دادن که براش ساخته شده بودم و بدون توجه با حقوقش چون مرتبط با رشته ام بود با جون و دل کار میکنم و هنوزم مشغولم.
سال پیش همین موقع‌ها بود که برای افزایش مهارت هام کارگاه انتخاب رشته کنکور رفتم و تصمیم گرفتم برای انتخاب رشته هم فعالیتم رو شروع کنم. علیرغم همه مشکلاتی که بود سه تا همایش رایگان گذاشتم نزدیک به ده مراجع حضوری و چندین دانش آموز آنلاین داشتم.