سلام
قبل از ازدواج دوست داشتم یه زندگی عاشقانه داشته باشم ولی اصلا الان اینجوری نیست و فقط زمانی که سوهرم رابطه جنسی میخواد تا حدی عاشقانه میشه. بزارین چندتا مثال بزنم
مثلا وقتی مریضم یا پریودم دوس دارم منو بغل کنه ببوسه ولی وقتی میگم حالم خوب نیست میگه برو قرص بخور.
وقتی اتفاقی می افته مثلا دستم به قابلمه میخوره و می سوزه منو دعوا میکنه که چرا مواظب خودت نیستی ، وقتی توی جمعی هستیم نمی ذاره من زیاد پیشش بشینم یا زیاد باهام حرف نمیزنه میگه مجردا گناه دارن .
بارها بهش گفتم چقد دوس دارم برام هدیه بخره ولی حتی هدیه های تولدمم خودم بهش میگم بهم بده یا سالگرد ازدواجمون میگه این لوس بازیا چیه. حتی وقتی بچه ام به دنیا اومد یه هدیه هزار تومنی برام نخرید نه اینکه خسیس باشه اینا رو مسخره بازی می دونه
وقتی چند روزی خونه نیستم یه بار شبا بهم زنگ میزنه اونم از سوپری سر کوچه باهام غریب تر حرف میزنه اونم می دونه اگه زنگ من خیلی غر میزنم
از اول ازدواجمون التماسش میکنم میگم من دوس دارم شبا یه ذره بیدار بمونیم باهام حرف بزنیم ولی تا حالا قبول نکرده میگه فردا سر کار خوابم میاد روزای تعطیل بهش میگم میگه نماز صبخ خواب می مونیم، اصلا ما تو خونه حرفی نداریم باهم بزنیم مگه در مورد سیاست یا چیزایی که پیش میاد، اگه چیزی برام بخره ده بار منتشو سرم میزاره و میگه اونقد دادم فلان چیزو برات خریدم.
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه) روابط عاطفی زن و شوهرها (۸۱ مطلب مشابه)