با سلام

من پدری دارم که عزت نفسش خیلی پایینه. 50 سالشه و به گفته خودش زندگی سختی داشته. 25 ساله که ازدواج کرده و من و برادرم بچه هاش هستیم. امّا هیچ وقت نشده که ما اعضای خانواده ش بتونیم باهاش راحت صحبت کنیم. وضع مالی متوسط رو به بالا داره. الحمدلله دستش به دهنش می رسه. سالم هست. ولی مشکل عصبی داره. نمی تونیم باهاش حرف بزنیم. زود جوش میاره. زود از کوره در میره. تو این 23سالی که پسرشم یک بار هم نشده که عین دو تا انسان بالغ بتونیم با هم صحبت کنیم. همه ش دادوبیداد راه نگه می داره. همه ش صداش رو بلند می کنه. دربرابر ابراز علاقه های مادرم جواب های دلشکننده‌ای میده. مثلا تو منو دوست نداری، من باورت ندارم و این ها. دیگه نمیگه که این زنه 25 ساله که داره با من تو هر شرایطی میسازه. ما خانواذه آرومی داریم. اهل حاشیه نیستیم. ساده زندگی می کنیم. اهل بریز و بپاش نیستیم اصلا. پدرم هم ما شاء الله وضعش خوبه.

به همه بدبینه. گاهی احساس می کنم که لیاقت دوست داشته شدن رو نداره. هیچ وقت من و برادرم نتونستیم راحت باهاش حرف بزنیم. چون همیشه سرمون داد میکشه. با کوچکترین موضوعی ما رو تو خونه اضافه قلمداد می کنه و میگه برید گمشید از خونه بیرون! درحالیکه تو هیچ خانواده ای همیشه اتفاق نظر وجود نداره. بچه ها وقتی بزرگتر میشن مسائل و مشکلات شون هم بزرگتر میشه. امّا پدر من همچنان با مشکلات ما مثل زمانی که 2 ساله بودیم برخورد می کنه. ظرفیت پایینی داره.

بهش میگیم بیا بریم پیش مشاور میگه من مشکلی ندارم شماها باید برید. در حالی که همه فامیل می دونن پدرمون عصبیه.

شما میشه راهنماییم کنید که چطور باید برخورد کنیم باهاش که راضی بشه مشکل خودش رو بپذیره و به مشاور مراجعه کنیم؟


مرتبط با ناراحتی از پدر:

مدتی هست که احساس میکنم کاملا از پدرم متنفرم

پدرم کلا هیچ ارزشی برا ما قائل نیست

از پدرم دیگه رسما بدم میاد

شوخی های پدرم عین مته رو روانمه

با پدرم هر روز دعوا دارم، دعوای خیلی بد

علت بسیاری از بیماری های روحی من پدرمه

حرفها و حرکات پدرم آزارم میده

به خاطر اعتیاد پدرم هر جا رفتم خواستگاری، نه شنیدم

از دست پدرم شدم یه آدم عصبی

میخوام ازدواج کنم ولی پدرم خرج جهیزیه م رو نمیده

از پدرم که خرجی نمیده شکایت کردیم

دختری هستم که پدرم منو شیطان بزرگ میدونه

برای پدرم مهم نیست که من تو چه شرایط بحرانی قرار دارم

پدرم مگه پادشاهه که سفره براش پهن کنن و جمع کنن ؟

خواستگارام به خاطر پدرم منصرف میشن

دختر 16 ساله ای هستم که پدرم حالش ازم بهم میخوره

من فقط آرامش میخوام، چیزی که تو خونه ی پدرم ندارم

پدر و مادرم منو بدبخت کردن

دخترانی که پدرشون معتاد هستند چه حسی نسبت به اونا دارن ؟

حالم از رفتارای مضخرف پدرم بهم میخوره

دیگه تحمل زندگی با پدر و مادرم رو ندارم


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه)