سلام و عرض تسلیت بابت شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی

من یه دختر 19 ساله هستم و دانشجوی ترم یک یکی از رشته های علوم انسانی در دانشگاه دولتی، خانواده شلوغ، سنتی، مذهبی و کم درآمدی دارم، اما فقیر نیستیم (پدر و مادرم مناعت طبع دارن و این رو به ما هم یاد دادن) ولی خب اعتماد به نفس زیادی بهم ندادن. 

همیشه این تلقین در من بوده که دخترهای دیگه بهتر از من هستند، خب مدرسه م هم دولتی بوده و اون جا هم اعتماد به نفسم گرفته میشد. از بچگی کتاب میخوندم، حرفه ای ورزش میکردم، ولی همیشه با دیگران و خواهرم  مقایسه میشدم، مثلا فلانی خوشگل تره، فلانی انقد کنجکاو نیست و ...

من برای جبران اعتماد به نفس نداشته م با وجود موقعیت عالی تو انسانی تصمیم گرفتم تجربی بخونم تا دکتر بشم و خانوادم بهم افتخار کنن، اما هیچ وقت حمایت نشدم چون اولا وضع مالی مناسبی نداشتیم بعد هم درک درستی از جو کنکور نداشتن، خیلی با خواهر کوچیکم مقایسه شدم چون خوشگل تر از من بود و هیچ کدوم از ویژگی های خوب من دیده نشد. 

من پزشکی قبول نشدم و سال اول دانشگاه نرفتم و کنکور انسانی دادم رشته ای که میدونستم میتونم توش بهترین خودم باشم برخلاف آرزو ها و هدفم از آزمون عملی تربیت بدنی جا موندم و مجبور شدم یه رشته همین جوری انتخاب کنم برم دولتی که هزینه نداشته باشه و صرفا برم دانشگاه که هیچی بهم نگن 

شاید به نظر بیاد که منه 19 ساله مسیر کوتاهی رو از دبیرستان تا دانشگاه اومدم اما قصه من مفصل تره، هیچ وقت هیچ حامی نداشتم، کلاس های فوق برنامه اصلا، آمادگی نفرستادنم واسه کاردستی مدرسه و کتاب کنکور و هیچ کمکی بهم نکردن، حتی تو دوران ورزش هم هم تشویق نشدم. 

الان هم پاره وقت کار میکنم که خرج کلاس زبانم رو بدم و دارم پول جمع میکنم که یه سال دیگه کنکور بدم.

الان سوال من اینه؛

-- آیا برای دیگران مهمه که گذشته من این طوری بوده؟، نمیگن چقدر بیچاره بوده؟

-- بین من و خانوادم قضاوت کنید درسته که من خیلی خوشگل نبودم یا نمیتونستم سرم به کار خودم باشه و کتاب نخونم و ننویسم و یه وقت هایی فوضولی هم میکردم، ولی به هر حال منم بچه شون بودم. هر توضیحی بخواین صادقانه بهتون میدم چون واقعا میخوام بدونم من دارم اشتباه میکنم یا اون ها؟


بیشتر بخوانید ...

کمکم کنید تا احساس بی ارزش بودن نکنم

دیگه نمیکشم، دیگه نمیخوام این زندگی رو ...

همه چیزمون رو الکی و برای هیچ باختیم

سهم من از این زندگی فقط کلفتی پدر و مادرم هست

نمیدونم سرنوشتم چرا اینجوری شد ؟

سر طبیعی ترین مسائل زندگی جیگرم خونه

این که یه دختر مجرد خونه بگیره و مستقل بشه بده ؟

چطور خانوادم رو قانع کنم که سر کار برم ؟

صبح تا شب توی خونه حسرت زندگی دوستانم رو می خورم

چرا منو کسی نمیخواد؟ ، این سوال شده عقده

تنها چیزی که تا آخر عمر با منه حسرته

درد و دل یه دختر دهه شصتی

یک دخترم که در آستانه 30 سالگی دچار بحران شدم

دختر 28 ساله ای هستم که دیگه هیچ هدفی ندارم


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
درد دل های دختران (۱۱۸ مطلب مشابه)