سلام دوستان
الان که دارم این متنو مینویسم کلی گریه کردم. چشام دیگه میسوزه موندم چیکار کنم تو رو خدا شما کمکم کنید .
خلاصش میکنم. سه سال پیش نشستم واسه کنکور شروع کردم به خوندن. با وجودی که تازه ازدواج کرده بودم و واسم سخت بود ولی خیلی جدی درس خوندم. از خیلی چیزا زدم که یه جای خوب قبول بشم. بعد از یه سال سخت بلاخره دولتی قبول شدم ولی از شانس بدم من دانشگاه دولتی یه شهر اوردم و دقیقا روز قبلش شوهرم محل کارش افتاد ی شهر دیگه.
بعد چند وقت شوهرم همش بهونه گیری میکرد که من تنهام و تو بابد بیای اینجا. اون موقع ما هنوز عقد بودیم. از شانس بد من شهری که محل کار شوهرم توش بود دانشگاه دولتی نداشت که بخوام انتقالی بگیرم و فقط پیام نور داشت که برای رفتن به اونجا هم باید از دانشگاه خودم انصراف میدادم. منم که دیدم شرایط اینطوریه به شوهرم گفتم نمیتونم بیام یکم صبر داشته باش همه چی درست میشه...
بقول خود همسرم این حرفم باعث شد که اون فکر کنه من دانشگاهمو به اون ترجیح میدم و باعث شد که روز به روز سرد تر بشه و روز به روز بدتر...
الان سه ساله دارم تاوان اون حرفمو پس میدم. اینقدر بعدش روزای بد برام بوجود اومد که به معنای واقعی پشیمون شدم از اینکه چرا نرفتم. ولی دیگه راهی برای رفتن نداشتم اگه میخواستم انصراف بدم باید به دانشگاه شیش میلیون پول میدادم!!!
هزار بار به شوهرم گفتم غلط کردم. گفتم دیگه اصلا نمیرم دانشگاه گفتم بخدا که تو برای من خیلی مهم تری. ولی اون باور نمیکرد ...
با خودم گفتم بریم خونه خودمون بهتر میشه.الان یه سال و نیمه خونه خودمم با وجودی که کلی دارم اذیت میشم واسه دانشگاه ولی تمام سعیمو کردم که شوهرم کمبودمو احساس نکنه. ولی اون هیچ فرقی نکرده... تا عصبانی میشه همش میگه هر چی میکشم از تو و اون دانشگاه لعنتیته
مگه حرف من چی بود ؟؟ اینکه خواستم دانشگاه دولتی درس بخونم!؟ اینکه خواستم باسواد باشم؟
دیگه کم اوردم. بعضی وقتا فکر میکنم شوهرم حالش داره ازم بهم میخوره... ولی من نمیخوام زندگیم خراب بشه
ای کاش همه چی درست بشه. بشه مثه روز اول . ای کاش اون حرفو نزده بودم . خدایا تا کی باید تاوان اون حرفو پس بدم....
مطالب مرتبط :
ارزش داره به خاطر درس و دانشگاه مادر شدنم رو عقب بندازم ؟
شوهرم خیلی کارها برام کرده ولی ازم میخواد که دانشگاه نرم
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه)
مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)