خانواده برتر

طلاق بگیر

سلام شنیده بودم چند چیز از چند چنیز هرگز سیر نمیشن : 1- عالم از علم . 2- زمین از باران  3- زن عاشق از شوهرش 

سخته واقعا با شناخت جلو نرفتی 

دقیقا رو در بشینین و مستقیم حرفاتون رو بزنین و ببینین مشکل برطرف میشه یا نه

ولی معمولا اوایل عقد دختر و پسر هیجان زیاد دارن و میل‌شون بهم بیشتره!

خب تو تصمیم صد در صد گرفتی که باهاش ازدواج کنی! ما چی میتونیم بهت بگیم؟! بسوز و بساز! 

عواقب ازدواج سنتی. حالا برید طلاق بگیرید و مهر طلاق تو شناسنامه

بدرد نمیخوره این روابط و یه عمر نمیتونین اینجوری ادامه بدین و تا زوده بهم بزن و طلاق بگیر چون حتما دیر یا زود کارتون به طلاق میکشه 

دلتنگ همسرتی اومدی به ما میگی . اینو بدون شما زنها غرورتون رو باید برای غریبه ها بزارید نه برای مردتون ...

عزیزم نذار واسه زندگیت همه بیان نظر بدن. برو سمتش، بذار بدونه که دل تنگش شدی.... از کجا میدونی اون هم حال و روزش مثل تو نیست.......

سلام دوست عزیز

انقدر متنت سوز داشت

ارتباط چتی بشدت شناخت شمارو تحریف میکنه و باعث سو تفاهم میشه. گاهی بیدلیل باعث برداشت میشه یا گاهی بی دلیل باعث علاقه میشه. علاقه ای که وجود نداره. اصلا به چت و شبکه های اجتماعی تکیه نکنید.

زودتر جدا شو،برای کسی تب کن که برات بمیره

 واقعا درکت میکنم... خدا کنه چیزی که فکر میکنم نباشه واقعا نمیدونم چی بگم امیدوارم همه چی درست شه... اما با تموم احتمالات یه احتمالم اینه که به خاطر دوریه... دوری سردی میاره خصوصا واسه مردا که بشدت بصرین..  عزیز دل سعی کن برا ازدواج عجله نکنی مشکل اصلیو پیدا کن اینکه ایا پشیمون شده ... ایا هیچ اشتیاقی به رفتنتون زیر یه سقف نداره.... یا کلا مدلش اینه .... 

طلاق بگیر یه درصدم دوست نداره

عزیز دلمممم :'(

طلاق بگیر اونا تورا نمی خوان خودتو حقیر نکن،خودتو بردارو برو نمی خوانت.

کسی بهت احترام نذاره بدرد یک عمر زندگی نمیخوره

پیام میدم اما این منم که همش پیام میدمو زنگ میزنم.اون سرده باهام و میگه چطوری ازم دو هفته بی خبر بودی؟پس بیشترم میتونی باشی و واست مسئله ای نباشه.

با نظرآنه شرلی موافقم . امیدوارم مشکلت حل شه بزودی خبرعروسی بدی ،   نباید بزاری قضیه کش پیداکنه چ کاریه حستوپنهون کنی اس بده بهش حرفایه دلتو یکم جدی تر بگو وبهش فرصت بده ک ب حرفات فک کنه بعدش نتیجشو بپرس درضمن درمورد خونوادش ک پرت  کردنو مادرت فلانه خارت فلانه و حرفایی مث این ک روی مردا اثربدی داره استفاده نکن .ب حرف اونایک میگن طلاق بگیرو از ای حرفا اصن گوش نده ک از روی خیرخاهی نیس خودتم بهترمیدونی 

من سر یه موضوعی ناراحت بودنو تو خودم بودم همسرم فک کرد بخاطر یه موضوع دیگستو جلو خونوادش دادو بیداد کرد سرم.

از خدا می خوام افرادی که بهت میگن طلاق بگیر ، جدا شو و ... رو نصیب گرگ بیابون نکنه !

طبق معمول منم با نظرات خانوم فاطمه 95 موافقم خداییش درست میگن.

خواهر گلم هیچ وقت دلخوری خودتو با قهر و گریه و حرف نزدن نشون نده...

چقدر برام عجیبه که اینقدر راحت نسخه طلاق رو واسه سوال کننده پیچیدید........

پدرش تماس گرفته گفته عروسی فعلا نه تا بیشتر همدیگه بشناسن!!!!چه جالب .ایشون ظاهرا هنوز نمیدونن شما ۱۰ماهه زن وشوهر تشریف دارین.نکنه فکر میکنه عروسی همون عقده؟نگفتی دوران نامزدی هم داشتی یانه؟چرا از یه شهر دیگه؟چقدر فاصله دارین ؟از دوتا قوم جدایین؟مثلا یکی ترک یکی فارس؟یا نه ۶هردو یکی هستین.نمیخوام بترسونمت با ناراحت اما چیزی که از حرفاتون میشه فهمید ظاهرا ایشون داره دل میزنه شایدم پشیمون شده که باباش زنگ زده اینجوری گفته.آخه. عروسی چیزی نیس که امرور تصمیم بگیرن واسه یک هفته دیگه عروسی بگیرن حداقلش از یکماه قبل تدارک میبینن اونوقت شما میگی قرار بود ۴روز پیش عروسی باشه بخواتره یه پیش داوری نشده آخه مگه بچه بازیه. یعنی مهمون دعوت نکردین تدارکاتی که داده بودین چی شد پس.نمیدونم چی بگم‌.ظاهرا شما هردوتاتون سنتون کمه وهمه چیو شوخی گرفتین.شخصیت شما هم دختر خانم به شدت وابسته هست این خوب نیس.در آینده شوهرت کلافه میکنه ازت فراری میشه.یه کم عزت نفس داشته باش.وقتی خبری ازش نشده چند روز درحالی که خودش مقصره خانوادش هم میدونن اینو ‌زنگ بزن بهش بگو خوب که راهمون دوره از همدیگه که بهونه داشته باشی واسه نیومدن احوال نگرفتن.تماس هم نمیتونستی بگیری.این کارت معنی خاصی داره؟ اگر چیزی هست بگو همین الان تا دیرتر نشده.من نه مثل بعضیا میگم برو جدا شو نمیگم برو تو زنگ بزن پیامک بده.قبله از هرکاری خوب فکر کن.رفتارهای قبل از این اتفاق رو هم بیار تو ذهنت ببین کسی که پشیمون میشه یه دفعه یه رفتارهای مثل پرخاشگری بی احترامی داره از چند روز قبل بریده فقط اون لحظه یه دفعه بی طاقت میشه مثل اینکه میگن کسی که خودکشی میکنه در واقع از چند روز قبلش مرده بوده فقط اون لحظه نفسش قطع میشه.حالا یه کاره دیگه هم میتونی بکنی.به مادرت بگو به مادرش بزنگه به بهونه احوال پرسی از تاریخ جدید عروسی حرف بزنه ببینه اونا چی میگن.بالاخره از حرفاشون میشه یه چیزایی فهمید.خدا کنه که پسره جا نزده باشه اما اگر اینجور بود بپرس ازش دلیلش چیه ودر جهت برطرف شدنش کمک کن.گذشت توی ازدواج همین جاها هست دیگه.اون الان شوهرته درست پیشت ازت دوره اما این دوری اونم دوران عقد نباید باعث سردی بشه.هردلیلی میتونه داشته باشه .شاید مخارج سنگین اعصابش ریخته به هم شاید استرس داره وهزارتا شاید دیگه.جای زانوی غم بغل کردن پاشو زندگیت مدیریت کن.به خانوادش هم اختلاف رو نکشون بین خودتون حلش کنید اما اگر دیدی داره گربه میرقصونه امروز وفردا میکنه یه جور غیرمستقیم با کم محلی کردن سرد بودن رفتاری داره که واست غیر قابل تحمله یه تصمیم دیگه بگیر مثلا برو مشاور.هرکاری میکنی تا جایی که میتونی سعی کن توی رابطه بمونی وحفظش کنی.زود جاخالی نده.این چیزیه که خیلی دخترا این روزا یاد گرفتن تا کوجکترین چیزی پیش بیاد جا میزنن بعدشم پشیمون کور میشن.شما اینکارو نکن.این کنتاکتها به قول خودت اوایل زتدگی پیش میاد.عادیه.

باهمدیگه برید پیش مشاور اگه تفاهم لازم رو توی هردوی شما دید عروسی کنید اگر نه از هم جدا بشین.هیییچ مردی بعداز ازدواج تغییر نمیکنه.اگرم میتونی بسوزی و بسازی که مبارکه.با ازدواج و رفتن زیر یه سقف تازه مشکلات جدید شروع میشه و در غیر این صورت باید این اقارو همینطور که هست قبول کنی.زندگی مشترک دلسوزی بردار نیست وگرنه باید عذاب بکشی

به ولله به قرآن قسم

 سوال کننده عزیز ببخش اینو میگم ولی حالم از این مردا بهم میخوره

که میچسبن به خانوادشون و

اینقدر کمبود دارن که حتی اشتباه هم که میکنن حاضر ب عذرخواهی از زنشون نیستن

تمام غرور و عقده هاشون نگه میدارن که سر زنشون خالی کنن

متاسفانه شوهر شمام اینطوریه هنوز مستقل نیست و اونقدر بزرگ نشده که باباش ب جاش حرف میزنه و نمیاد خودتون دو تایی مشکلتون حل کنید

خانوم شما خودتو سبک کردی پیش اقاتون یکم عزت نفس داشته باشین یکم غرور برای ی زن لازمه اصن زنی ک غرور نداشته باشه ارزشش از دست میده البته غرور کاذب ن 

چند سالته؟

با سلام...

بهترین راهکار اینه که واسش کادو بگیر و ازش معذرت خواهی کن و برو سر زندگیت

والا من خودم مخالف طلاق بودم ولی شوهرم آدم بی احساسی بود و من در دوران عقد دچار افسردگی شدید شدم و اون مراجعه من به روانپزشک رو چرندیات میدونست و منو درک نمی کرد و همینطور رفتن پیش مشاوره رو مسخره بازی میدونست برای همین من نتونستم با این شرایط به زندگی باش ادامه بدم چون میدونستم یه زن افسرده و بی اعتماد بنفس نه بدرد شوهرش میخوره نه میتونه مادر خوبی بشه برای همین در دوران عقد تصمیم به جدایی گرفتیم بدون هیچ مهریه ای و حتی هر چی هدیه بود رو هم ازم گرفت و من فقط مهر طلاق رو به دوش کشیدم همین

سلام

اینجور که معلومه اکه تو کوتاه نیای دوست ندارن...طلاق بگیر اینجور زندگی بدرد نمیخوره که چون تو سری خور باشی نگهت دارن و الا بگن طلاقت میدیم...

به حرف اونایی که میگن طلاق بگیر گوش نده. فردا که جدا و مشکلات برات پیش بیاد اینا نیستن که کمکت کنن. زندگیتو بساز. مگرنه بعدا هم نمیتونی بسازی. این مشکلات اول زندگی پیش میاد گاهی. باید ازش عبور کنی. خونسرد باش و به خدا توکل کن.

فقط می تونم بگم کسی که باهاش ازدواج کردی مرد نیست به پسر بچه ست و فوق العاده وابسته به خانواده.چ

به کوالیتی جان 

به آتش سرد مریمی 

من دوست ندارم راجع به مسئله شما اظهار نظر کنم،چون اصلا معلوم نیست چی به چی یه،اصلا کی مقصره؟!چی شده که آقا این رفتار رو جلو خانواده اش با خانمش داره؟!یا...ولی بنظر من آدم باید برای کسی بمیره که واسش تب کنه.

راس میگن که عشق ادمو کور میکنه.اما به چه قیمتی؟

انشالله که من اشتباه کنم.ولی به نظرم اونقدری که شما دوستشون دارین،ایشون شمارو دوست ندارن.علاقه باید دو طرفه باشه.با یه قهر کوچیک سریع به طلاق فکر کردن یا پیش داوری و اشتباه برداشت کردن تا دو هفته هم خبری نشده بعد تازه زنگ زدن میگن جدایی و طلاق؟!

ظاهرا بعضیا تا جداییت نبینن از پا نمیشینن.اینایی که اصرار بر جدایی دارن یه کم آرامشتون حفظ کنید اینجور کاملا لو میدید که از روی چی وبه چه دلیل اینجوری فشارخونتون رفته بالا.اگر لازم به جدایی باشه حتما افراد از شما خیلی نزدیکتر وکاردان تر هستن تا اینو بهش بگن.شما آرامش خودت حفظ کن.

دوست عزیز و بقیه دوستان شخصا اعتقاد دارم طلاق در جایگاه خودش اتفاقا چاره ساز هست. اما اما اما به عنوان آخرین راه حل.

در گفته هاتون یه نکته نظرم را جلب کرد !! گفته بعد از 10ماه باید قلق من دستت می اومد !!!!من به این نکته خیلی اعتقاد دارم و شاید مشکل شما همین باشه !! چون من حدود 21 ساله ازدواج کردم ولی هنوز قلق من دست همسرم نیومده (درصورتی که من همون یه هفته اول نامزدیمون تمام قلقهای او و ... دستم اومد)و همیشه اینا بهش میگم و واقعا زجر میکشم و بیشتر جروبحثهای ما سر همین موضوعه چون مثلا میدونه من از این کار یا از این نوع لباس پوشیدنش بدم میاد ولی بعد اینهمه مدت بازم ... (نه روی لجبازی ، همینطوری معمولی!! لطفا به این حرفش بیشتر توجه کن و اینم بگم که بعد از طلاق شاید نابود بشی(کلی میگم ) چون تو مملکت ما طلاق به نظرت یعنی چه ؟؟ و دختر مطعلقه چه وضعی خواهد داشت ؟؟ اینا را نمیگم که با همه بدی و... بسازی ! منظورم اینه تا حد ممکن اصلا این فکر را از سرت بیرون کن " ببین چی دوست داره همون کار را بکن ولی به قول دوستان طوری نشه که همش تا آخر حرف حرف اون باشه و... لطفا به این موضوع که گفتم توجه کن . و موضوع دیگم که بگم اینه که من هم مثا اون آقا هستم (شاید مغرور) چون  تو اینهمه سال وقتی قهر پیش اومده من اصلا پا پیش نگذاشتم ولی تو مدت قهر حالم خیلی خیلی بدتر از او بوده واو اینو نمیدونه (نگذاشتم بفهمه) و همش فکر میکنه من سنگ دلم و اگه بره ونباشه هم برام مهم نیست و شاید بهم بیشترهم خوش بگذره ولی 100 درصد برعکسه !!! و لطفا دوستان حرف طلاق را نزنن ! چون خودبخود با گفتن وتکرار این کلمه میشه عادی و عادیتر و.... !  انشاالله موفق باشی وزندگی در آینده خوبی داشته باشید%

ببین عزیزم من زنی هستم عاشق همسرم که 16 ساله ازدواج کردم.ولی حس همسرم نسبت به من عاشقانه نیست و این خیلی بده.البته اخلاقای بد نداره و خوبیاش زیاده ولی حس میکنم عاشق نیست.بنظرم برو باهاش رو راست صحبت کن و بگو عاشقشی و بهش بگو اگر عشق از سمت اون نیست که رابطه رو همینجا تموم کنین بهتره تا اینکه بخوای با عشق یکطرفه وارد زندگی بشی و چند تا بچه رو دستت بمونه و راه برگشت نداشته باشی.

 ببین عزیزم باید  به میزان زیادتری از حد معمول منعطف باشی اگر که نمی خوای زندگیتو از دست بدی  بعد خانواده شوهرت مردسالارن من خودم توی خانواده مردسالار بزرگ شدم 

ببخشید که اینو میگم. معمولا زن ها وقتی تو طلاق مصرر میشن اقایون پا پیش میذارن و منصرفش میکنن. الان شما برعکس شده . من بعد ۱۶سال زندگی تا همین چند وقت پیش قهر کردم از خونه رفتم بیرون به دلیل عملکرد خودش اومد سراغم و به دست و پام افتاد که برگرد. اما کار شما خیلی سخته.اومدیم وارد زندگی شدین ،فردا کارتون خیلی سختتر میشه که!!!زندگی خوشی داره بگو مگو هم داره اونوقت همش شما باید پیش قدم بشین و اینطوری برگ برنده همیشه دست اونه.

دوست عزیز لطفا عقل و احساست رو کنار هم قرار بده برای تصمیم گیری نه فقط احساسی !!! 

قشنگ معلومه اینایی که میگن طلاق بگیر به زندگیت حسادت میکنن 

با نظر شوکولات# خییییلی موافقم.

ناشناس :شوهری که بازبون بی زبونی میگه میخوام طلاقت بدم تودوران عقدکه ماکسیمم کشش جنسی وعاطفیه بهش محل نمیذاره ازش فرار میکنه حسودی کردن نداره

ناشناس :شوهری که بازبون بی زبونی میگه میخوام طلاقت بدم تودوران عقدکه ماکسیمم کشش جنسی وعاطفیه بهش محل نمیذاره ازش فرار میکنه حسودی کردن نداره

یعنی چی طلاق بگیر؟

شوهرمو دو دستی بچسبم که نره ؟! 

من دختر مجردم نباید نظر بذارم اما

به ناشناس

رفتم پیشش

کاربران عزیزی که اومدین گفتین کسایی که میگن به دردت نمیخوره حسودن و بی تجربن و میخوان اتیش بیار معرکه بشن ؛تحویل بگیرین.رفتار شوهر سوال کننده رو ببینید و خوب فکر کنید

دلم نیومد چیزی نگم.

به سوال کننده

قلبم گرفت گریه کردم 

قلبم گرفت گریه کردم 

خدایش دختر میشناسم  دوست پسرش بیش تر از شوهر شما پای رابطش هست

تاز پیام اخرت خوندم اگه کارتون به طلاق کشید یهو پای مهریه و..... امد وسط اگه دیدی پا پس کشید گفت بیا زندگی کنیم که مهریه نده و اینا اصلا و ابدا قبول نکن  که ایندت می شه زن کنجه خونه با شوهرش و معشوقه هاش از من گفتن بود

یه کار کن بعدا شرمنده ی خودت نشی ....

 چقدر شوهرت سست و بی مسئولیته واقعا که لیاقتت رو نداره سوال کننده انشالله کیس خوب قسمتت بشه خوشبخت و عاقبت بخیر  بشی خودتو اصلا ناراحت نکن لیاقتت رو نداشت مردک .

روز اخر که رفتم پیشش خیلی خوشحال بودم کلی ذوق داشتم که میبینمش و همه چی حله اما اون در کمال بی احساسی بهم گفت حس ندارم بهت ، تو موقعیتای بهتری خواهی داشتو....ادم چقد بی غیرت میتونه باشه که به زنش که خودشو برای اون به اب و اتیش زد تا بهش برسه این حرفو بزنه.سه ساعت تمام گریه کردم که نکن اینکارو من دوست دارم گفتم اگه من مشکلی دارم هر چیزی باشه قبول میکنم فقط زندگیمونو بهم نزن اما اون اصلا توجه نکرد و میگفت نه تو خوبیو ما کنار هم خوشبخت نمیشیم.بهش گفتم من سر زندگیم بودمو تو دنیای خودم بودم تو اومدی منو عاشق خودت کردی الان به همین راحتی میخوای ولم کنی؟گفت اشتباه کردم و همینجور که نن گریه میکردم اون غذا میخورد و میگفت بخور خودتو اذیت نکن.خیلی سخته به بهونه های الکی زندگیت بهم بخوره بابام گفت تو کسیو حتما پیدا کردی که اینجوری میکنی اما انکار کرد هم خودش هم خونوادش . اون ازدواجو بچه بازی گرفته بود که هر وقت خواست بخوادو هر وقت نخواستم نه،من قربانی بی مسئولیتی اون در قبال شریک زندگی شدم و تقاص اشتباه اونو دارم من پس میدم. شبو روزم گریس.همه دوست و اشنا و خونواده میان پیشم دلداریم بدن اما خودشونم طاقت نمیارنو واسه سرنوشتم گریه میکنن.فقط سپردمش به خدا که با زندگی و احساس من بازی کرد نمیگذرم ازش 

واقعا متاسفم،البته بیشتر از شما برای همسرتون.

خب من خیلی متاسف شدم اما شاید این به صلاح هردوتون بوده

ترو خدا ولش کن طلاق بگیر تا زود من چهار سال دوس پسرمم بود هیچی چشام رو بدی هاشقهر کردن لج کردن غرور.بستم تازهتو دوران عقد دوستی خیلی بهتر بود اشتی ام میکرد ی چیزی الان بدبخت شدم هنوز ی سال نمیشه تروخدا ولش بخدا اینکه حالش اینطوری بدبخت میشی یکی بدتر از من .تو ازدواج خرشون از پل گدشته دیگه اینجور مردها نه میفمن محبت چیه چه عشق چی چه توجه چی ولش کن بخدا