محبت محبت محبت، هم برای خانم و هم برای آقا

سلام
متاسفانه در ازدواج فقط در اوایل آن بهش پرداخته میشه و بعد از ورود به زندگی و بعد از اینکه فهمیدن که دست یافتنی برای هم هستن، محبت کم می‌کنند.

محبت یک نیاز فطریست، یعنی هر انسانی به حکم اینکه انسان است، نیازمند به محبت است. آن هم محبت دو طرفه. یعنی نیاز داره محبت کردن و محبت دیدن است.

در زیارت امین‌ ا... داریم:
اَللّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسى مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِک
خدایا قرار ده نفس مرا آرام به تقدیرت

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه) مشورت در زن داری (۳۳۷ مطلب مشابه) مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) محبت بین زن و شوهر (۵۱ مطلب مشابه) مطالب کاربران (۸۹۰ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)

دقیقا از همون چیزی که میترسیدم داره سرم میاد

سلام

لطفا به درد دلم من گوش کنید.

من چند  ماهه که عقد کردم. خدا رو شکر همسرم از هر نظر عالیه. خیلی پسره خوب و پاکیه. خوش برخورده. با شخصیته. منصفه. متدینه. همه ویژگی هاش خوبه و دقیقا اون چیزیه که من میخوام. حتی بیشتر از انتظاراتم.

تنها چیزی که اذیتم میکنه و فکر منو مشغول میکنه و بشدت تمرکز رو ازم میگیره اینه که حدود سه ماه بعد از عقدمون شغلشو بنا به دلایلی از دست داد. کارش کار خوبی بود. اون موقع که مجرد بودم یکی از مهمترین ملاک هام شغل همسرم بود که امنیت داشته باشه.

منظورم امنیت شغلیه. واقعا خیلی اتفاقی و ناخواسته این اتفاق افتاد که نشد همون جای قبلی کار کنه. اونجایی که کار میکرد به نظر خیلی معتبر میومد و ما واقعا تحقیق کردیم و مشکلی از این نظر نبود. با اینکه دستمزد زیادی نمیگرفت ولی من خیالم راحت بود.

بعد از اون خدا رو شکر زود یه کار دیگه پیدا کرد. خدایا شکرت. چون تجربه کاری داشت و رزومش پر بود تونست کار پیدا کنه خدا رو شکر. البته میگم زود ولی خوب واسه من یه عمر گذشت. تنها چیزی که آرومم میکرد حرفای خودش بود.برخوردش بود.

تو این کاره جدیدش از کار قبل درامدش بهتره. و کلا شرایطش بهتره. ولی فقط سه ساله این کار. یه پروزه است که حدود سه سال طول میکشه.

من همش نگرانم. نگران اینکه بعده سه سال چیکار کنه؟ کار هست اصلا ساله دیگه؟ از حالا دارم فک میکنم یعنی من باید هر سه سال یه بار اون همه فشارو تحمل کنم تا بره سره کار. واقعا نمیدونم باید چیکار کنم.

بیشتر از این نارحتم که دقیقا از همون چیزی که میترسیدم داره سرم میاد. خیلی وقتا بی حوصله میشم.

میدونم خدا بزرگه . روزی رسانه. کمک میکنه بنده هاشو. ولی واقعا نگرانم. هیچ کاری هم ازم  بر نمیاد. بعضی وقتها فک میکنم همین که خودش و اخلاقش و شرایطش الان خوبه کافیه... ولی دوباره خیلی زود یاد کار و بار میافتم.
لطفا به من کمک کنید ....

کسی بوده تو شرایط من؟

ممنون از همگی.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)

خانم ها بعد از بچه دار شدن از عشق شون به شوهر کم میشه ؟

سلام به همه دوستان

من الان 32 سالمه 1.5 ساله از ازدواجم میگذره و قبل از اون هم 4 سال آشنایی مون طول کشیده  و زندگی عاشقانه ای با همسرم داریم. 

راستش من علاقه زیادی دارم بچه دار شم ( شاید بیشتر هم به خاطر ترس از بالا رفتن سنم باشه چون تا دو سه سال پیش اصلا این حس علاقه رو نداشتم) اما همسرم کلا با این قضیه مخالقه و نظرش هم اینه که خانم ها بعد  از بچه دار شدن از عشق و علاقه وتوجه به شوهرشون کم میشه آیا واقعا همچین اتفاقی میفته.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)

اگه شوهرم منو دوست داره باید ظاهرم رو هم دوست داشته باشه

سلام
اگه شوهرم منو دوست داره باید ظاهرم رو هم دوست داشته باشه

منو همسرم نزدیک ۹ سال اختلاف سنی داریم و الان ۴ ساله ازداج کردیم تو خیلی از مسایل هم با هم اتفاق نظر داریم اما مشکلی که من دارم اینه که همسرم ازم میخواد وقتی میرم بیرون به خودم برسم و یه قول خودش باکلاس باشم .

هر دفعه هم که میرم بیرون کلی عیب روم میذاره . این چه شالی هست گذاشتی. این چه لباسیه...... اوابل که ازدواج کرده بودیم میگفت باید آرایش کنم اما من کاملا مخالفت کردم و دیگه بی خیال آرایش شده اما همیشه از لباس پوشیدنم عیب میگیره

از طرفی بهش میگم با هم بریم لباس بخریم میگه من وقت ندارم . احساس میکنم به خاطر ظاهر خواهر شوهرامه چون اونا واسشون این چیزا مهم نیست و با هر ظاهری میرن بیرون چند بار هم یهم گفته ببین چقدر خواهرام باکلاسن؟

راستش اوایل ازدواجمون خواهر شوهرو مادر شوهرم خیلی روم عیب گذاشتن که این خوشگل نیست به پسر ما نمیخوره....

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه)

ایده ال وجود نداره ایده هال رو بساز (3)

سلام مرسی از محبت همه دوستانی که زیر پست های قبلی ابراز لطف کردن

همه مثال هایی که توی دو تا پست قبل زدم یه تفاوت خیلی بزرگ بین زن و مرد رو نشون میده که اگه اهل مطالعه و یادگیری باشیم حتما میدونیم!  اونم اینکه خانم ها لفافه گو و اقایون رک گو هستن و همین تفاوت ساختاری  باعث خیلی دلخوری ها میشه بیاین یه مهارت خیلی بزرگ رو کسب کنیم اگه اقا هستیم لفافه گویی و اگر خانم هستیم رک گویی  ولی هر دو در سطح تعادل .

فرض کنیم یه اقا میخواد به خانمش بگه براش چایی بیاره از کدوم جملات زیر استفاده میکنه ؟

1.        خانم یه چایی بیار

2.       خانم لطفا (بی زحمت ) یه چایی بیار

3.       خانم پس یه چایی دم نکردی؟

4.       خانم میشه لطف کنین یه چایی بیارین ؟  یا یه چایی مارو مهمون کنید

5.       وای الان چقدر یه چایی کنار خانمم میچسبه

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در زن داری (۳۳۷ مطلب مشابه) مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)

آیا میتونم با مردی که هیچ علاقه ای بهش ندارم زندگی کنم؟

سلام دوستان عزیزم، خواهش میکنم چند دقیقه از وقتتون رو صرف خوندن مشکل من کنید، ماههاست که توی عذابم .

من توی خانواده‌ای متولد شدم با شرایط خاص، پدرم معتاده و متاسفانه از نظر اقتصادی در سطح پایین ولی شکر خدا مادر خوبی دارم که ببا فداکاری ما رو بزرگ کرد و درست تربیت کرد الان همگی تحصیل کرده و با فرهنگ هستیم.

من با همه وجودم تلاش کردم و همیشه شاگرد اول و با رتبه بسیار خوب کارشناسی و ارشد قبول شدم ولی تا زمان فارغ التحصیلی متاسفانه خواستگار مناسبی نداشتم ولی مهم نبود من قصد داشتم دکتری قبول شم و به اوج اهدافم برسم ولی یه خواستگاری از اقوام پیش اومد، که راستش اصلا مناسب من نبود ولی خانواده اصرار کردن که با شرایط ما ازین بهتر شاید هیچوقت پیش نیاد، گفتن سنم بالا رفته، مردم چی میگن و...

در حالیکه 25 سالم بود، متاسفانه تصمیم اشتباه گرفتم و باهاش ازدواج کردم به امید اینکه بعدها بهش علاقه مند میشم. ولی اون علاقه هیچوقت بوجود نیومد که هیچ بلکه روز به روز بیشتر متوجه میشم که ما به درد هم نمی خوریم.
خیلی خیلی با خودش و خانواده ها اختلاف فکری و فرهنگی داریم، فقط توی این زندگی دارم تحقیر میشم، البته فقط خدا میدونه که چقدر سعی کردم به نامزد  و به زندگیمون کمک کنم، یک ساله که نامزدیم و رابطه‌ی کامل داشتیم ولی نمیخوام فقط به همین دلیل عروسی کنیم، شوهرم فوق العاده بی اراده هست و باهام سرده و هیچ تلاشی برای پیشرفت زندگیمون نمیکنه.
هر چقدر کوتاه میام اوضاع بدتر میشه، روز بروز بیشتر ازش بدم میاد چون فکر میکنم لیاقت من اینقدر نبود ولی خیلی از طلاق و عواقبش میترسم، خواهش میکنم راهنمایم کنید که چکار کنم؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل طلاق (۸۸ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)

شوهر 35 ساله است از منه 28 ساله انتظار داره با وقار باشم

سلام
من چند ماهه ازدواج کردم من بالای 28 سالمه ، شوهرم بالای 35 سالشونه ایشون خیلی مودب و خدا رو شکر مرد خوش اخلاقین .

اولین مشکل ایشون اینکه زیادی رو موضوعی گیر میده سریعم از کوره در میره و عصبی میشه ، وقتیم عصبی میشه تا یک روز حالشون کلا گرفته است ....

دومین مشکل ایشون اینکه زیاد از حرف زدن من خوشش نمیاد ،اخه من دختر شیطونیم بعضی وقتا که شیطنت میکنم اصلا خوشش نمیاد میگه خانم من باید با وقار باشه ،بخدا از حرف زدن باهاش میترسم ، اعتماد بنفسمو گرفته ( ایشون خیلی ایده آل گران فک میکنه من باید بی عیب باشم )
ممنون که پای درد و دلم نشستیم ، به کمکتون احتیاج دارم

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)

نمی دونم چرا شوهرم بعد از 19 سال زندگی بهم اعتماد نداره

سلام

من زنی هستم 42 ساله 19 سال از ازدواجم میگذره 2 تا پسر هم دارم .  همسرم رو خیلی زیاد دوست دارم ولی نمیدونم چرا بهم اعتماد نداره . نه اینکه خدای نکرده  از لحاظ اخلاقی ، بلکه از لحاظ مالی و خانوادگی ، نمیدونم چکار کنم .

هر چقدر هم باهاش صحبت  میکنم فایده نداره . حتی احساس میکنم بدتر هم میکنه دائم بر سر این مسائل با هم اختلاف  داریم .

راهنمائیم کنید

موضوع ← مشاوره شوهرداری

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)

شوهرم به شدت به پسرم حسودی میکنه

سلام

خانومی 23 ساله هستم که تقریبا یک سال بعد از عروسیمون باردار شدم و الان یه پسر 3 ساله دارم.همسرم هم 28 سالشه.

مشکل من اینجاست تازگیا متوجه شدم همسرم به شدت به پسرم حسودی میکنه. البته دو سال اول اصلا اینجوری نبود و خییلی بچه دوست داشت ولی الان مثل یه بچه حسود شده گاهی به کاراش خندم میگیره و گاهی هم نگران میشم و احساس بدی دارم که شوهرم به بچه خودش حسودیش میشه میترسم در اینده برامون مشکل بشه..

مثلا به من میگه زیاد لوسش نکن یا از من توقع داره با یه بچه سه ساله مثل بزرگا برخورد کنم..

از وقتی بچه اومده رابطمون یه خورده محدود تر شده خوب..ولی من تمام سعیمو کردم براش کم نذارم ولی نمیتونم مثل قبل اونقد تو خونه ازاد باشم اونم جلوی بچه...دوست داره مثل قبل شیطونی کنم براش ولی جلو بچه نمیتونم که...اخه قبل از بارداریم از سر و کولش بالا میرفتم از بس شیطون بودم ولی الان دیگه مامان شدم مسئولیت دارم بالاخره..

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)

همسرم اصرار داره برای ازمون تخصص درس بخونم

سلام

راستش من پزشکیمو تموم کردم و دارم  دوره طرحمو شروع میکنم. خدا رو شکر همسر خیلی خوبی دارم و اوضاع مالی خیلی خوبی هم داریم و اصلا نیاز به کار کردن من نیست. همسرم اصرار داره که دوره طرحم ( که حدود شونزده ماهه ) که تموم شد برا ازمون تخصص درس بخونم و ادامه تحصیل بدم. خودشونم دکترا دارن و دارن برا پست داک یه مدت از ایران میرن.

الان من دو تا گزینه دارم

۱.همسرم میتونه پارتی بشه و منو تو همون ارگانی که هست استخدام کنه به عنوان پزشک عمومی با حداقل درامد ماهی شیش هفت تومن. من ساعت سه از سر کارم برگردم خونه . هیچ مسئولیت سنگینی ندارم  کارم پشت میزه و امضا کردن استعلاجی هاست و بعدش برم خونه ترگل و ورگل به شوهر و پسر گلم برسم و چون اصلا خسته نیستم با پسر کوچولوم بازی کنم و درساشو کار کنم برا شوهرم کیک بپزم و به خودمم برسم حتی به فکر نینی دوم هم باشم اما شوهرم این مدلی دوس نداره و میگه تو نخبه بودی حالا میخوای بری پشت میز چهار تا کاغذ امضا کنی و برو پیشرفت کن ما به پول هم احتیاج نداریم برو تا مدارج بالا ادامه تحصیل بده . بعدم ممکنه خبر قبولی تخصص دوستامو بشنوم و خیلی حالم گرفته بشه که از اونا جا موندم .

کلا ادم حسودی هستم و اگه کسی تو فامیل شوهرم از نظر علمی  از من جلو بزنه خیلی حسودیم میشه

۲.حالت دوم اینه که من برم امتحان تخصص بدم که  باید اقلا یه سال زندگیمو تعطیل کنم درس بخونم .کلی هزینه کنم برا کلاس کنکور دستیاری. بچم بی مادر میشه. ممکنه شهرستان قبول بشم و مجبور بشم شوهرو بچمو ول کنم و برم. فرض محالم تهران قبول بشم چند شب در ماه خونه نیستم و وقتایی که خونم خستم یا باید درس بخونم و نمیتونم به شوهر و بچم برسم.

بعدش چهار سال طرح تخصصو حتما باید برم شهرستان و زندگیمو ول کنم و باز از شوهرم جداشم شوهرم زن میخواد پسرم مادر میخواد . بعدش اداره شوهرم فقط پزشک عمومی میخاد و من با تخصص فقط میتونم مطب بزنم و چون تخصصای جراحی دار رو دوس ندارم ممکنه تو بقیه تخصصا درامدم از ماهی هفت تومنم (که با مدرک عمومی میتونم در بیارم) کمتر باشه.

اما شوهرم اینجوری بهم افتخار میکنه و خودمم از نظر علمی ارضا میشم.

بگید من باید چی کار کنم؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه)

کار بدی کردم که با خواسته شوهرم کنار اومدم

سلام خسته نباشید.

من تازه ازدواج کردم با همسرم 2 سال تفاوت سنی دارم خدا رو شکر زندگی خوبی داریم هم در دوره ی نامزدی با هم خوب بودیم هم الان.

فقط همسرم یه عادتی موقع رابطه داره که اولش برام خیلی سخت بود ولی الان باهاش کنار اومدم چون دیدم برای اون خوب هست . حالا می خوام بدونم کار درستی کردم که باهاش کنار اومدم یا باید جلوشو بگیرم .

منظورم حرف های بد در خلوت خصوصی هستش .  ممنون که وقت میگذارید و راهنمایی می کنید. 

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)

چکار کنم شوهرم رو جذب خودم کنم؟

سلام

بهش ثابت کن دوستش داری
مردی که باور کنه دوستش داری همیشه مجذوب تو میشه
کل وجودش رو محبت تو پر میکنه
جایی برای کسی یا چیزی نمیمونه
مردی که مطمین بشه زنش دوستش داره
حتی وقتی تو چشماش وسط دعوا نگاه کنی و بگی
برو گم شو
ازت متنفرم
دلگیر نمیشه
یادش میره
کینه نمیشه
دلش سیاه نمیشه

صاف صاف نگاهت میکنه میگه الکی میگی
من میدونم عاشقمی

اخرین باری که به شوهر گفتید دوستت دارم کی بوده؟؟؟

اصلا چند وقت یه بار بهش میگید؟
هر روز دیگه ان شالله یه بار رو میگید حتما؟

بزارید گوش هاش پر بشه از این صدا

چقدر ناز و نوازشش میکنید؟

مشت و مالش میدید؟

ماساژش میدید؟

بوسش میکنید؟

همین جوری

ی دفعه ای

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)

ایده آل وجود نداره ایده آل رو بساز (2)

سلام
در پست قبلی (ایده آل وجود نداره ایده آل رو بساز (1)) قرار شد  اونقدر مهارت رفتاری ،کلامی و لفاظی کسب کنیم که شریک زندگی مون دنبال کشف خواسته های ما باشه و گفتم که کار سختیه چون امکان داره یکم طول بکشه  ولی نتیجش طولانی و ماندگاره .

خودم وقتی تصمیم بر ازدواج گرفتم و قرار شد زیستن مشترک رو یاد بگیرم از روابط همسران اطرافم شروع کردم از مامان و بابا تا فامیل دور و نزدیک ، توی اکثر مهمونی ها رفتارها رو نامحسوس زیر نظر میگرفتیم و بعد توی خونه با خانواده تحلیل میکردیم اونچه که زیبا و تاثیر پذیر بود یاد میگرفتیم و برای اون جمله یا رفتار معیوب ، جایگزین انتخاب میکردیم ( فکر کنم نقطه  شروع خوبی باشه برای هممون ) شما هم شروع کنید.

متاسفانه از نارضایتی روابط خانم ها و مادر شوهر زیاد هم دیدیم و هم شنیدیم که هزار و یک دلیل نامعلوم از شکاف نسل ها و درک نکردن  همدیگه داره تا سر ناسازگاری و لجبازی و دخالت بیجا و .......

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در زن داری (۳۳۷ مطلب مشابه) مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)

خیلی ناراحت میشم وقتی می بینم همسرم ناز منو نکشه

سلام

خسته نباشید
من سه ماهه عقد کردم و دختریم بین رنج سنی  20 تا 23 و همسرم هم بین 31 تا 34 هستند.
ایشون اصلا به حرف من گوش نمیده و ناز منو نمیکشه . خیلی ازار می بینم که همسرم ناز منو نکشه .

با اینکه خیلی همو عاشقانه دوست داریم و من خیلی از غرورم میزنم و یه سری کارا رو که دوست ندارم بخاطر اون انجام میدم ولی ایشون حرف منو گوش نمیکنه تازشم وقتی بعدش ناراحت میشم تازه یه چیزم از من طلب کار میشه و میگه چرا با من اینطور برخورد کردی ؟

خب من دلم میخواد حرف منو گوش بده به خواسته هام پاسخ بده و بعضی وقتا که چیزی ازم میخواد یا کاری من مثلا برای ناز کردن دفعه اول میگم نه ایشون نازمو بکشه تا قبول کنم اینکارو نمیکنه.
بخدا خیلی دارم اذیت میشم از این موضوعات.لطفا راهنماییم کنید.
شدیدا منتظر پاسختون هستم.

ممنون

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)

من از دو رویی خانواده شوهرم واقعا خسته شدم

سلام

من سه سال با همسرم دوست بودم و خیلی مشکل داشتیم به خاطر همین اختلافات من چند بار سعی کردم که فراموشش کنم ولی با اصرار زیاد نمی ذاشت.

منم که دوستش داشتم و سخت بود برام اخر ازدواج کردیم و بعد من متوجه شدم که خانواده شون خیلی از لحاظ فرهنگ با خانواده ما فرق دارن و من هر حرکت یا حرفی که میزنم همسرم باهام دعوا میکنه که چرا جلوی خانواده م این حرفو زدی؟ 

من واقعاً هنوز اخلاق شون دستم نیومده، مادرش وقتی با من تنهاست هر چی دوست داره میگه ولی جلوی همسرم با من خوب رفتار میکنه و من از این دو رویی خانواده ش واقعاً خسته شدم.

پیش همسرم میگم که در غیاب تو این حرف زدن ولی باور نمیکنه اگرم خیلی اصرار کنم سرم فریاد میکشه تو که سه متر زبون داری خودت جوابشو می‌دادی ولی من واقعاً نمی تونم حرفی بزنم نمی دونم هنوز مشاوره نرفتم.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) ارتباط با خانواده زن (۷ مطلب مشابه)