یه خانم خونه دار چطور می تونه از وقتش بهترین استفاده رو بکنه ؟

سلام خدمت شما دوستان

من یک خانم خانه دار هستم . بعضی موقع ها احساس می کنم که در خانه آنچه که باید و شاید در خانه از وقتم استفاده نمی کنم . بسیاری از کارها بنظرم تکراری می آید . اگر شما خودتان شاغل نبودید چگونه از وقت تان در خانه استفاده می کردید ؟ میخوام در آینده یک خانم موفق باشم و بچه هام بهم افتخار کنن و از همه لحظه هام استفاده کرده باشم .

مرتبط:

صفحه شخصی غضنفر (1)

صفحه شخصی غضنفر (2)

صفحه شخصی غضنفر (3)

خاطرات جالب و خنده دارتون رو بگید

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه)

شوهرم اصولا خواسته خاصی از من نداره

سلام
من زنی هستم 28 ساله که 8 ساله ازدواج کردم  بچه هم دارم مشکلم با همسرم هست اون مدتی بعد از ازدواجمون رواابط ... خیلی کم و دیر به دیر شد و وقتی  فرزندم به دنیا اومد کلا رابطش رو قطع کرد .

حدود 5 ساله  که شاید 5 بار رابطه داشتیم اونم  تو شرایط خاص و دعوا و مشاور رفتن و اینا خیلی ازش متنفر شدم خیلی چون خیلی براش تلاش کردم خیلی زیاد بهترین دکترا فرستادمش ولی حتی داروهاشم درست نمیخوره  کلا هم آدمی نیست که دقیق باشه واسه خوردن دارو .

ولی من فکر میکنم این مساله خیلی مهمه و اون باید تلاش کنه ولی ... حتی روابط عاطفی خاصی هم با من نداره یعنی مشکل خاصی نداریم چون من خیلی صبورم همه چی آرومه و بی سرو صدا زندگی میکنیم  .

اصولا خواسته خاصی از من نداره غذا و لباسش و خوابش اوکی باشه هیچ مورد خاصی نیست بجز اینکه من بهش گیر بدم فلان کار رو برام انجام بده .

در ضمن یه سری آزادی عمل به من تو دخل و خرج داده که من یه جورایی بی تفاوتی محسوبش میکنم چون خودم همه کارمو انجام میدم و تا بهش میگم میگه پول که پیشت هست، و خیلی بندرت برام وقت میذاره واقعا درمانده شدم که چیکار کنم

لطفا دوستان راهنماییم کنن

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)

فکر میکنم به دروغ با شوهرم ازدواج کردم

سلام
یه زن 23 ساله ام که نزدیک دو ساله ازدواج کردم . دلم میخواد با یکی که همه چیمو میدونه حرف بزنم. دلم میخواد همه گذشتم پاک بشه چه از ذهنو فکر من چه بقیه البته گذشته ی بد اونجوریم نداشتما .......
دلم خیلی میگیره و افکار مزخرف میاد تو سرم مریضیم برام شده یه بهونه برا شونه خالی کردن از هر کاری . حتی برا خوب شدنم سختی مصرف دارو رو تحمل نمیکنم. خسته شدم از خودمو زندگیم. بارها تا مرز پوچی پیش رفتم .
اصلا اراده ندارم  حوصله و آینده نگری که دیگه هیچ . سریع عصبی میشم زود از کوره در میرم . بارها و بارها شده که تصمیم گرفتم برا شروع و خوب بودن ولی بعد چند روز خراب کردم.
فک میکنم تو جلسه خواستگاری از خود واقعیم به شوهرم نگفتم. فکر میکنم به دروغ با شوهرم ازدواج کردم و این یعنی خیانت.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)

دوست دارم به خاطر دخترم حداقل زندگیم درست بشه

سلام

من 26 سالمه 10 ساله که ازدواج کردم یه بچه 8 ساله دارم . من راهنمایی میخوام اخه خیلی دارم افسرده میشم دارم امیدمو تو زندگی از دست میدم.

من قبل از اینکه ازدواج کنم عاشق یه نفر بودم ولی به دلایلی نشد باهاش ازدواج کنم . بعد از ازدواجم با یه نفر که به صورت سنتی بود زندگیمو شروع کردم چون وضع مالی پدرم به خاطر ورشکستگی بد شده بود مجبور شدم زود ازدواج کنم .

خلاصه تو سن 16 سالگی ازدواج کردم اوایل خیلی همسرم رو دوست داشتم ولی شوهرم به خاطر اینکه پدر و مادرش پیر بودن بیشتر وقتش رو صرف اونا میکرد بیشتر مواقعی که به من نیاز داشت پیش من میومد  همش هم طرف خانوادش بود یه جورایی من احساس سرشکستگی تو زندگی میکردم.

چون به شدت نیاز به محبت داشتم تا اینکه باردار شدم تو بارداریمم خیلی عذاب کشیدم به خاطر مادر شوهر و خواهر شوهرام حیلی اذیتم میکردن شوهرمم با اونا بود چیزی بهشون نمیگفت .

کم کم از شوهرم کینه به دل گرفتم حتی بعد از دو سال به شدت افسرده شدم چون راه برگشتی نداشتم حتی یه بار خودکشی کردم .

خلاصه چند سال گذشت بعد هفت سال سختی تو زندگیم مادر شوهرم فوت کرد بعد فوتش اخلاق شوهرم از این رو به اون رو شد یه دفعه مهربون شد پول خرج میکرد منم چون این اخلاقشو دیدم یه جورایی ازش نفرت پیدا کردم حتی به فکر خیانتم افتادم چون خیلی اذیتم کرده بود ولی جراتشو نداشتم.

الان ،10 سال از ازدواجم میگذره روز به روزم دارم افسرده تر میشم نمیدونم چرا اصلا دلم خوش نمیشه هر کاری میکنه همش گریه و بی حوصلگی نمیدونم چه کنم تو رو خدا راهنماییم کنید زندگیم داره از هم میپاشه .

دوست دارم به خاطر دخترم حداقل زندگیم درست بشه . از افسردگی و یک جا نشینی خسته شدم اخه هنوز خیلی سنم پایینه که ارزوی مرگ کنم بارها بوده به خودکشی و مرگ فکر کردم.

خواهش میکنم راهنماییم کنید چیکار کنم .

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه)

با روحیات شوهرم آشنا نیستم نمیدونم من کجای زندگیشم ؟

سلام
خانمی 24 ساله هستم 3 ساله از اردواجم میگذره اما من واقعا به احساسمون به هم شک دارم با هم خوبیم احترام همو داریم هیچ کدوممون اصلا به دیگری خیانت نکرده  و شوهرم تا اونجایی که در توانشه تمام خواسته های منو براورده میکنه ولی هیچ کدوممون عاشق اون یکی نیس .

فقط  می تونه ی محبت باشه که شاید اونم به خاطر عادت کردن به وجود همدیگه اس. ما خیلی سنتی با هم ازدواج کردیم. با شوهرم بارها حرف زدم نه بهم اطمینان میده که من و زندگی مشترکمون رو می خواد و دوس داره نه حاضر به طلاق میشه.

الان نمیدونم چکار کنم با روحیات مردا آشنا نیستم نمیدونم من کجای زندگیشم و اصلا براش مهم هستم یا نه؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)

با قد شوهرم مشکل دارم

با عرض سلام و خسته نباشید

من یه مشکلی داشتم که دوست دارم نظر دوستانم را در این خصوص بدانم.

من 26 سالمه و دو سالی هست که ازدواج کردم. همسرم مدیر یکی از ارگانهای دولتی و کار خوبی دارد. از لحاظ تحصیلات هم دانشجوی ارشد می باشد . از لحاظ اخلاقی هم خوبه هر از گاهی زود عصبانی میشه ولی خوب منم بی تقصیر نیستم.

مشکل من با همسرم ظاهر اون می باشد. همسر صورت زیبایی دارد ولی قدش 178 می باشد. منم 177 هستم گاهی اوقات اعصابم از قدش خورد میشه هی بهش میگم صاف بایست اونم ناراحت میشه. وقت مهمونی رفتم و مهمون اومدن کلی کلافه ام همه اش فک می کنم بهم نمی یاییم.

طوری شده که واقعا به مردای قد بلند ناخودآگاه بد نگاه میکنم و متاسفانه خودشم فهمیده. میگه مث عقده ای ها رفتار می کنی و حرفشم قبول دارم. من همسرم رو خانوادم فقط هی می گفتند کارش خوبه و رسمی و خودتم خیلی بلندی دیگه پسر بلندتر از تو نمییاد خواستگاریت و از این حرفای چرت و پرت گفتند که منم قبول کردم. 

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)

در هیچ موضوعی تو اولین دفعه موفق نمیشم

سلام

من ، در هیچ موضوعی تو اولین دفعه موفق نمیشم برای مثال من تو اولین رشته دانشگاهیم موفق نشدم و تغییر رشته دادم و تو دومین رشته تحصیلی تو دانشگاه خیییلی موفق شدم ، در ازدواج تو اولین ازدواجم موفق نبودم جدا شدم و تو دومین ازدواجم خییلی موفقم .

الان در مورد بچه دار شدنم خیلی میترسم ، واهمه دارم تو اولین حاملگیم بلایی سر بچم بیاد و به همین خاطر نمیخوام حامله بشم و دلیلش و به همسرم هم نمیتونم بگم، نمیدونم باید چیکار کنم کمکم کنید .

 باورم شده همیشه اولین ها برا من ناموفق هست و اینطور هم میشه.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه)

اقتدار دادن به شوهر یعنی چی ؟ چطوری ؟

سلام

من تازه ازدواج کردم. نمیدونم چیکار کنم. فهمیدم این سی سال عمرم و تربیتی که تو خانوادم شدم مفت نمی ارزه.  آخه خانواده ما زن سالاری هست، همش مامانم با بابام دعوا میکرده و حرف خودشو میزده.  از اون طرف خانواده شوهرم متعادل یا شاید یکم مرد سالار.
این روزها از همه مشاورها و کتاب ها میشنوم که اگر میخوای مردت عاشقت شه باید بهش اقتدار بدی. این واژه اقتدار قشنگ برام جا نیا فتاده. این اقتدار یعنی چی؟ آقایون توضیح بدید لطفا.

یعنی هیچ وقت تو هیچی نظر ندیم و اگه نظرمونو خواست بگیم هر چی شما بگی و بذاریم هر کاری خواست بکنه؟ باز اینطوری هم که میگید زن مون استقلال نداره!!!
یعنی فقط با جملات بهش اقتدار بدیم  و بهش بگیم تو مردی و قوی هستی و غیره؟
یعنی هر جا میریم و میایم بهش خبر بدیم؟؟ باز اینطوری که میگید زن باید یکم مرموز و جذاب باشه که!!
یعنی تو کارامون بهش تکیه کنیم و ازش کمک بخوایم؟؟ باز اینطوری میگید که زن باید متکی به نفس باشه و از زن های آویزون خوش تون نمیاد! یعنی هر کاری برامون انجام میده ( ما رو جایی میرسونه یا سفر میبره یا برامون چیزی میخره یا...) کلی ذوق کنیم و بگیم اگه تو نبودی من چیکار میکردم؟اینطوری باز نمیگید زن مون دست و پاچلفتی هست و از هرچی ذوق میکنه و به کم قانع هست؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)

چیکار باید بکنم تا شوهرم بیشتر محرم احساسات من بشه

سلام

من 7 ماهه که عقد کردم شوهرم پسر خوبیه و از اینکه منو دوس داره مطمئنم. اما گاهی احساس میکنم به این اندازه که من به رابطمون فکر میکنم و براش نگرانم اون نیست...

گاهی دلم میخواد حرف ها یا کارهای با احساس تری ازش ببینم ولی همش فکر میکنم بخاطر سن کمش که 20 سالش هست شاید زیاد متوجه این حس من نمیشه یا شاید من نمیتونم بهش بفهمونم که به این چیزا احتیاج دارم...

به من بگید چیکار باید بکنم تا همسرم بیشتر محرم احساسات من بشه. من نگرانم که نکنه در آینده حس و حال عشق از بین ما بره ...

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)

چه پاسخی به سوالات نامربوط آشنایان به ظاهر دلسوز بدم ؟

سلام

چند سال هست که ازدواج کردم و خدا رو شکر مشکلی با شوهرم ندارم و از زندگی راضی هستم. شوهرم ادم درونگرایی هست و علاقه زیادی به رفت و امد فامیلی نداره . هیچ کدوم از ما مشکلی با این موضوع نداریم و خودم به همراه خانوادم به بعضی از مهمونی ها و مراسم آشنایان می رم.

ولی بعضی از آشنایان هر بار از من با طعنه سوال می کنند که چرا شوهرت نیومده ؟ چی شده و از این حرفای خاله زنکی . به همین خاطر فقط تو مراسم های مهم یا وقتی دلم برای کسی تنگ میشه تو بعضی مهمونی ها حاضر میشم .

لطفا یک جمله دندان شکن و در عین حال محترمانه به من یاد بدید تا در پاسخ به سوال این آشنایان به ظاهر دلسوز بگم .

البته می دونم که نباید به این حرفا اهمیتی بدم و مهم عشق و تفاهمی هست که بین من و همسرم وجود داره ،ولی بعضی وقتها واقعا به یک جواب برای این سوال ها نیاز دارم.

ممنون

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه)

ایده ال وجود نداره ایده ال رو بساز (4)

سلام

راستش یکم  به خاطر عکس العمل ها ، انتقاد های به جا و زیبای کاربرای عزیز سایت  نسبت به پست قبلی از نوشتن میترسم  واسه همین سعی کردم این موضوع رو کاملا خلاصه بگم، تشریح نکنم و  از هیچ مثال خاصی استفاده نکنم ممنون از توجه و نظراتتون

---------------------------------

یکی از مهارت هایی که حتما باید بلد باشیم همدلی کردنه خیلی وقت ها  پیش اومده که یه خانم یا اقا بین همسر و خانوادش گیر میکنه  ، میدونه حق با همسرشه ولی به خاطر احترام به مامانش نمیتونه حرفی بزنه یا دفاع کنه یا برعکسش حق با مادرشه ولی میدونه اگه  دفاعی بکنه یا به همسرش گوشزد کنه اوضاع زندگیش به هم میریزه واقعا رفتار درست این طور موقع ها کدومه ؟

توی پست دوم ( ایده ال وجود نداره ایده ال رو بساز 2 )  نوشتم  کنترل روابط و ایجاد صلح و محبت بین خانم و مادر شوهر اکثر اوقات به دست اقایون قابل حله . و خیلی از کاربرای سایت محبت کرده بودن و نکات خیلی ریز و درستی رو گفته بودن ( کامنت مهربان و ارامش رو حتما بخونین )

اولین اقدام پیشگیرانه برای خانم ها و اقایون اینه که هیچ حرف و انتقاد و گله و شکایتی از خونه و محفلی جابه جا نشه ! مادرتون هزار تا گله از همسرتون بکنه چه لزومی داره بهش انتقال بدین ، حتی اگر درست  باشه چرا باید  هزار حس بد ، نفرت ، سوء ظن ، دلخوری رو انتقال بدین ،هرچی شنیدین همونجا دفن کنین  با اینکار زندگی خودتون رو برای مدت ها مسموم می کنین در حالی که همسر و مادرتون رو عاشقانه دوست دارین

حالا راه حل چیه ؟ نمیشه که کم محلی کنیم

وقتی قراره بین دو نفر قرار بگیرین بلافاصله از تکنیک همدلی استفاده کنین چون اکثر اوقات اون کسی که مشکلی رو ایجاد کرده بدون منظور بوده و اون کسی که گله میکنه محض همدردی و جلب توجه  گله میکنه

فرض کنین میرین خونه مادرتون و ایشون شروع میکنه گله گزاری از همسرتون  دختره پسرمو از من گرفته ، خانمت تو رو تو مشتش گرفته ،نمیزاره بیای به من سر بزنی ، وقتی میاد میشینه یه گوشه ، به من احترام نمیزاره ، نمیاد کمک توی اشپزخونه فلان حرف و به خواهرت زده اون ناراحت شده و.........

خب اقایون  به صورت های مختلفی عکس العمل نشون میدن ولی یکی از عکس العمل های درست اینه که  هر حرفی مادرتون زد بگین درسته ! حق باشماست سعی میکنم بیشتر بهتون سر بزنم ،  منم بودم دلخور میشدم ، منم جای شما بودم همین کارو میکردم در واقع کاملا با چهره خنثی دفاع نکنین ، مقایسه نکنین ، برخورد نکنین هیچ وقت خودتون رو بین دو نفری که براتون عزیز هستن  قرار ندین  گاهی پیش میاد هر دو طرف کنار شما هستن مثلا خانم یا مادرتون  بعداً  میگه تو که میدونستی حق با منه چرا بهش حرفی نزدی خیلی راحت بگین باشه  بعدا وقتی تنها بودیم بهش میگم و  بعدنی هم وجود نداره بزارین هر دو طرف حرف بزنن و خالی بشن .

یا بر عکسش  خانم رفته خونه پدری و مادرش شروع میکنه !  شوهرت انگار از دماغ فیل افتاده ،ببین چه پر توقعه ، ببین چطوری رفتار میکنه فقط همدلی ، چی شده مامان؟ شما از رفتار شوهرم چه برداشتی کردی ؟

ببخشید منم بودم ناراحت میشدم ،خجالت کشیدم ، شرمندم ، چطور حواس خودم نبود؟ یکم سیستم تربیتیشون با ما فرق داره ، امیدوارم دیگه تکرار نشه و.......           

فقط و فقط همراهی کنیم .همدلی کردن محدود به زندگی خانوادگی نمیشه خیلی وقت ها ما توی محیط کار بین همکار و مدیر یا بین دوستامون یا  بین بچه هامون قرار میگیریم

اکثر اوقات ریشه مشکل با همون راه حل همدری از سمت ما قابل حله و درصورتی که میدونیم موضوع دلخوری احتمالا قابل تکراره بهتره با روش های درست لفاظی و مهارت کلامی موضوع روسر فرصت  به طرف مقابل گوشزد کنیم تا به نتیجه مثبت تری برسیم

اگه شما هم نمونه و مثالی از کاربرد همدلی در زندگی هاتون دارین برای مابگین تا ازش استفاده کنیم .

" بنده شکرگزار "

مطالب قبلی نویسنده :

ایده آل وجود نداره ، ایده آل رو بساز (1)

ایده آل وجود نداره ، ایده آل رو بساز (3)

ایده آل وجود نداره ایده ال رو بساز (5)

ایده آل وجود نداره ایده ال رو بساز (6)

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در زن داری (۳۳۷ مطلب مشابه) مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)

ابراز علاقه های شوهرم برام تکراری شده

سلام به همگی

مشکل من اینه که همسرم زیاد اهل حرف زدن نیست درباره کارش و مسائل متفرقه زیاد حرف می زنه. در طول روز هم روزی صد بار قربون صدقه م میره و بهم میگه قربونت برم فدات بشم و ...

امّا تمام جمله هاش و قربون صدقه رفتن هاش برام تکراریه و گاهی حتی روی اعصابمه. چون همیشه احساس می‌کنم به این قربون صدقه رفتن‌ها عادت کرده و از روی عادت حرف می زنه.

مثلاً فکرش کاملاً توی کارشه بعد داره به من میگه قربونت برم. یا مثلاً به طرز خیلی ضایعی زوم کرده روی تلویزیون و سریال مورد علاقه ش... طوری که تمام فکرش توی تلویزیونه امّا داره منو ناز می کنه و میگه جیگر من کیه؟ عسل من کیه و... 

خب این قربون صدقه رفتن هاش برای... ش خوبه! یه بار نشد مثل بچه آدم باهام حرف بزنه. حتی توی رختخواب هم با همین جمله‌های تکراری باهام حرف می زنه. بعضی اوقات واقعاً غصم می گیره. بارها در موردش باهاش حرف زدم  و ازش خواستم باهام حرف بزنه امّا هر بار انگار با دیوار حرف زدم و هیچ تغییری اتفاق نیفتاد.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)

مادر شوهرم همه ی کارهای منو بی احترامی میدونه

سلام

من با شوهرم هیچ مشکلی ندارم فقط مادر شوهرم خیلی بهم گیر میده . شده اقا بالا سر من . اول عقد بهم گفت مانتوت کوتاهه منم رفتم مانتو بلند گرفتم ، چند وقت بعد گفت چادر بپوش خوبه ، من برای خودت میگم . بازم من چادر پوشیدم چند روز پیش تو خونه بودم سرفان داشتم دامادشون اومد خونشون اونجا گفت برو چادر سرت کن منم یکم دیرتر سرم کردم .

وای نمیدونی چقد زود ناراحت میشه روز بعد بهم میگفت چرا بی احترامی کردی بهم ؟ گفتم چادر بپوش نپوشیدی .  هزار حرف دیگه ...

واقعا دیگه نمیدونم چیکار کنم به شوهرم گفتم اونم میگه حق با توست حتی شوهرمم به باباش گفت ولی مادر شوهرم خیلی هر کار منو بی احترامی میدونه .

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) روابط عروس و مادر شوهر (۴۴ مطلب مشابه)

چطور به شوهرم بگم منم از بچه ها سهم دارم !

سلام

شوهرم وانمود میکنه بچه ها مون فقط مال خودشه؟  5 سالی میشه ازدواج کردم  2 دختر و 1 پسر دارم که 3 سالشونه !! سه قلو بودن!

همسرم خیلی به بچه ها توجه میکنه ! وقتی از خونه میره بیرون بهم میگه مواظب بچه هام باش ! چند روز پیش یکی از دخترام دستش کمی خراش برداشت نمیدونید چقدر با هام دعوا کرد  !! خوب منم حق دارم از زندگی !!!بچه های منم هستن از خون منم هستن !! چیکار کنم ؟؟؟

رفتار شوهرم جوری که ازش میترسم بگم  منم از بچه ها سهمی دارم !! میاد خونه اول با بچه ها بازی میکنه اگه یکی شون بگه که صبح مامان اون جور کرد نمیدونید با من چه رفتاری میکنه !!!! هر چی از دهنش در میاد بهم میگه ... چرا حواست به بچه هام نیست ... از این حرفا !!!

کمکم کنید چطور به شوهرم بگم منم از بچه ها سهم دارم  !! این کاراش باعث شده هیچ کدوم از 3 تا بچه هام  طرفم نمیان !!! فقط پدرشونو میخوان ؟؟؟؟؟

با تشکر از همه

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)

چیکار کنم اینقدر مهربون و با گذشت نباشم؟

سلام
راستش از بچگی توی کل خانواده و آشنایان اولین چیزی که در موردم گفته میشه اینه که خیلی مهربونه خیلی با گذشته ...

مثلا اگه کسی وسیله ای داشت و به من نمیداد یا حتی بخاطرش با من دعوا میگرفت .... من بجاش وسایلم رو در اختیارش میذاشتم و هیچ وقت سرکوفت ندادنش رو نمیزدم و ... واقعا توضیح دادن برام سخته .

ببینید من ازدواج کردم و همیشه خونواده ی همسرم رو مثه خانواده ی خودم دونستم و با تمام وجودم هر کاری که میتونستم براشون انجام دادم...

شما  تصور کنید برای خانواده ی خودم دیگه چیکار کردم... هر کی هر بلایی سرم بیاره ... بهم توهین کنن . اذیتم کنن ... کوچیکم کنن و خیلی چیزای دیگه.... من شاید ناراحت بشم . گریه کنم  اما رفتارم رو باهاشون عوض نمیکنم ( منظورم درباره ی همه است مخصوصا خانواده ها ) بازم از جونم  ، عشقم و محبتم براشون مایه میذارم یا حتی مالی تا جایی که بتونم ....

هر دفعه هر مشکلی پیش میاد همسرم میگه مقصر خودتی  چون تو روی همه رو زیاد میکنی ... میگه تو زیادی محبت میکنی و زیادی رفتار دیگران رو ندید میگیری که این باعث میشه اطرافیانت پر رو تر و پر توقع تر بشن ... 

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)