یه زن 23 ساله ام که نزدیک دو ساله ازدواج کردم . دلم میخواد با یکی که همه چیمو میدونه حرف بزنم. دلم میخواد همه گذشتم پاک بشه چه از ذهنو فکر من چه بقیه البته گذشته ی بد اونجوریم نداشتما .......
دلم خیلی میگیره و افکار مزخرف میاد تو سرم مریضیم برام شده یه بهونه برا شونه خالی کردن از هر کاری . حتی برا خوب شدنم سختی مصرف دارو رو تحمل نمیکنم. خسته شدم از خودمو زندگیم. بارها تا مرز پوچی پیش رفتم .
اصلا اراده ندارم حوصله و آینده نگری که دیگه هیچ . سریع عصبی میشم زود از کوره در میرم . بارها و بارها شده که تصمیم گرفتم برا شروع و خوب بودن ولی بعد چند روز خراب کردم.
فک میکنم تو جلسه خواستگاری از خود واقعیم به شوهرم نگفتم. فکر میکنم به دروغ با شوهرم ازدواج کردم و این یعنی خیانت.
← مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) ← مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)
- ۱۷۰۷ بازدید توسط ۱۳۱۸ نفر
- جمعه ۲ بهمن ۹۴ - ۱۸:۵۴