سلام
خانمی سی و ... ساله هستم. حدود 10 ساله ازدواج کردم و ... فرزند دارم. همسرم آدم خوبیه. ولی بسیار گرم هست ولی فوق العاده بی عاطفه و نسبت به خواسته های من بی توجه. برعکس، من آدم عاطفی هستم ولی توی رابطه سرد. علتش هم همسرم هست.
چون احساس میکنم با تن دادن به این کار عزت نفس و غرورم شکسته میشه. وقتی محبتی، حمایتی، تشویقی، کمکی از جانبش نمی بینم احساس شکست میکنم در مقابلش. شاید خودم مقصر بودم. چون از بچگی شدیداً آدم مستقلی بودم و همیشه آرزو داشتم ازدواجی بکنم که این مستقل بودنم کمی کمتر بشه و با کسی باشم که بتونم بهش وابسته بشم. ولی نشد.
سال ها از داشتن محبت پدری بنا به دلائلی محروم بودم و هستم. و شاید ترجیح می دادم با کسی ازدواج کنم که این موضوع رو درک کنه. ولی متأسفانه هیچ وقت این موضوع رو همسرم درک نکردن و همیشه دنبال منطق و توجیه هستن برای هر کاری که از جانب من می بینن.
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه)