تعبیر خوابم رو از کی بپرسم؟

سلام
من از بچگی خواب های خاصی میدیدم. خواب هایی که بعد از بیست و خورده ای سال هنوز هم کاملا یادمه. بچه که بودم روح و روانم پاک بود و قابل درکه برام دیدن این خواب ها.
اما بزرگتر که شدم باز هم همین خواب های خاص رو میبینم..  یا رویای صادقه هستن و عینا تعبیر میشن و یا خواب های خاص معنوی هستند و مدت ها ذهن من رو مشغول میکنند. دوست داشتم دقیق توضیح بدم چجور هستند این خواب ها ولی چون گفتن خواب رو به کسی تعریف نکنید نمیتونم :(
اینم بگم که من از نظر اعتقادات کاملا معمولی هستم و برای همین انقدر متعجبم از دیدن اینجور خواب ها. اصلا آدم وحشتناک منطقی هم هستم و هر چیزی رو به سادگی قبول نمیکنم ولی سنگینی این خواب ها رو حس میکنم نمیدونم چطور بگم ..کاملا  روح و ذهنم رو درگیر میکنه انقدر که منطقم هم راضی میشه که این ها خواب های خاصی هستن.. واقعا دارم اذیت میشم از ندونستن تعبیرشون. 

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه)

برخورد با پسری 8 ساله که فیلم مستهجن دیده و تشویق به رابطه شده

سلام

پسر 8 ساله ای دارم که امشب وقتی با هم حرف میزدم متوجه شدم که وقتی من برای زایمان دومم تو بیمارستان بستری  بودم به واسطه ی یکی از اقوام دور تو خونه مادربزرگ پدریش فیلم مستهجن دیده( از موبایل ایشون) که دختر عمه هم سنش هم اون فیلم رو دیده. بدتر از ون بعد از کمی صحبت صمیمانه متوجه شدم پسر عموی سیزده سالش هم سعی کرده باهاش رابطه داشته باشه که با مخالفت پسرم راه به جایی نبرده. نا گفته نماند که خانواده ی همسرم خانواده ی کاملا مقید و متدینی هستن و قابل احترام... اما بالاخره تو هر خانواده ای کمی معضل وجود داره دیگه..
حالا من نمیدونم علاوه بر اینکه همچنان باهاش صمیمی باشم تا باهام راحت باشه و علاوه بر اینکه ازش تشکر کردم که راستشو به من گفته و بهم اعتماد کرده باید با بچه ای که تو این سن فیلم مستهجن دیده و تشویق به رابطه شده چه برخوردی داشته باشم.

مرتبط:

اصلاح انحراف جنسی پسر 7 ساله

یک راهنمای ساده برای تربیت جنسی کودکان

پسر 5 ساله ام با آلتش بازی می کنه

نگرانم پسرم رو در مدرسه اذیت جنسی بکنند

یه پسر 5 ساله می تونه تحریک جنسی بشه ؟

نگران سوالات جنسی پسر 4 ساله ام در آینده هستم

اتاق مشترک خواهر و برادر نوجوان

نگران انحرافات جنسی برادر 17 ساله م هستم

چطور با پسر 2 ساله ای که با آلتش بازی می کنه رفتار کنیم؟

چطوری به بچه هامون در مورد عوارض خودارضایی هشدار بدیم ؟

تک پسرم هنوز به سن بلوغ نرسیده از کنترل خارج شده

آگاهی های دوران بلوغ رو چطور به پسرمون منتقل کنیم ؟

بهترین شیوه برای برخورد با نیاز جنسی نوجوانان چیست؟

پسر بچه شش ساله به جنس زن میتونه حسی داشته باشه؟

برخی خانم ها میگن پسر 10 ساله چیزی نمی فهمه !!!

تصاویر مستهجن تا چه مدت در ذهن کودکان باقی می ماند ؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
تربیت جنسی پسران (۶۳ مطلب مشابه)

شاید پسر همسایه قسمت منه که ازدواجم جور نمیشه

با سلام خدمت دوستان خانواده برتری

دختری ۳۰ ساله هستم، وقتی ۲۳ سالم بود احساس کردم از پسری که در همسایگی ما زندگی میکنن خوشم میاد و بهم حس آرامش درونی خاصی میدن، البته ایشون ظاهر مورد پسندی ندارن، ولی سایر شرایط هم کفو هستیم.

پشتشون غوز داره و قدشون کوتاه هست و صورتشون هم کمی کجی داره ... ولی با همه این اوصاف احساس خاصی نسبت به جنس روح ایشون دارم و تمایلی روحی نه جنسی و جسمی بهشون دارم...

احساسی که هرگز نسبت به هیچ کس دیگه ای تحربه نکردم ،یه حس آرامش عمیق ... با همه این اوصاف سعی نکردم در تخیل زندگی کنم و خواستم برا زندگیم عاقلانه تصمیم بگیرم، از این احساس با خانواده م صحبتی نکردم و همیشه عادی با خودشون و خانواده شون برخورد کردم، چون آشنا و همسایه هستیم از عواقب ابراز علاقه و یک طرفه بودن این علاقه ترسیدم. تصمیم داشتم هر کسی که خاستگاریم اومد و شرایط اولیه قابل قبولی داشته باشه، مورد بررسی قرار بدم و ازدواج کنم.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

روش های درست دعا کردن و موانع استجابت آن (4)

دعاهای مستجاب فراموش شده:

اگر خوب به اطرافمون و به داشته هامون و روند زندگیمون نگاه کنیم میبینیم خیلی از چیزهایی که الان داریم و خیلی از اتفاق هایی که برامون افتاده روزی جزیی از دعاهامون بودن که مستجاب شدن و این موارد توی زندگی هممون به وفور یافت میشه. مثلا من الان خونه دارم، همسر دارم، فرزند دارم، کار دارم، سلامتی دارم، دوستای خوب دارم، حال خوب دارم، لپتاپ دارم، دوچرخه دارم، سفر داخلی و خارجی میتونم برم یا رفتم و خیلی موارد دیگه که هر کدوم روزی به نوبه خودشون یکی از دعاهامون بودن که الان بهشون رسیدیم ولی شکر هیچ کدومش رو به جا نمیاریم چون اصلا توجه نداریم که هر کدوم از اینا از اون کوچکترین و بی اهمیت ترینشون تا اون بزرگترین و مهمترینشون همه و همه عطای خداوند سبحان هستند...!!

من دوچرخه دارم آیا زمانی که میخوام سوارش بشم میگم خدایا شکرت که دوچرخه دارم...؟؟ من نعمت سلامتی دارم آیا هر لحظه ای که بتونم شکر این نعمت بسیار بسیار بسیار عظیم رو به جا میارم...؟؟ من کار دارم آیا وقتی میرم سر کار شکر این نعمتی رو که الان خیلی ها ندارن به جا میارم...؟؟ من همسر خوب دارم آیا شکر داشتن این نعمت بسیار بزرگ رو به جا میارم...؟؟(قابل توجه آقایون شکر نعمت نعمتت افزون کند :-) ) من فرزند صالح دارم آیا خداوند رو به خاطر این نعمت شاکر هستم...؟؟

اینها یک سری نعمت هایی هستند که به چشم میان ولی آیا میدونید تعداد نعمت های خداوند چقدره...؟؟

خداوند در آیه 18 سوره نحل به این سوال پاسخ داده و می فرماید: «وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ » و اگر نعمت های خدا را شماره کنید، هرگز نمی توانید آنها را به شمار آورید؛ یقیناً خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.

بله نعمت هایی که خداوند برای ما قرار داده بی شمار هستند...!! و ما از یه تعداد محدود از اونها باخبر هستیم و برای همین وقتی خداوند در مورد شکر گزاری انسان صحبت میکنه میگه انسان میتونه شکر گزار باشه ولی وقتی در مورد ناسپاسی انسان صحبت میکنه میگه انسان بسیار ناسپاس است...!! یعنی شما وقتی شکر نعمتی رو به جا میارید کار خاصی انجام ندارید اما وقتی شکر نعمتی رو به جا نمیارید بسیار ناسپاس هستید...!!

به قول شیخ اجل سعدی شیرین بیان:

از دست و زبان که برآید                             کز عهده شکرش به درآید

و خداوند خودش در آیه 13 سوره سباء فرموده: «...اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُکْرًا وَقَلِیلٌ مِنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ» ... ای خاندان داود! به خاطر سپاس گزاری [به فرمان های حق] عمل کنید؛ و از بندگانم اندکی سپاس گزارند.

و نتیجه این ناسپاسی ها و بی توجهی به نعمت های خداوند و غرق شدن در این زندگی دنیایی عدم مستجاب شدن بسیاری از دعاها و علت به وجود اومدن بسیاری از گرفتاری هاست...!!

" مجید 95 "

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل اجتماعی روز جامعه (۶۳۴ مطلب مشابه) مطالب مجید 95 (۱۵ مطلب مشابه)

ترس یه جوون ١٧ ساله از اینده کاری اش

سلام

والا راستش من میترسم در اینده کار گیرم نیاد . ١٧ سالمه . انقدر کاربرا گفتن کار و پارتی و فلان (مخصوصا کاربر کابوی تنها ) . بخدا میترسم بیکار بمونم چیکار کنم ؟

 توقع ام زیاد نیست به حقوق ١/٥ هم راضیم فقط کار گیرم میاد ؟ الان استرس دارم میگم درسو ول کنم برم سر کار فنی یا درس رو تا دیپلم بخونم . حالا بعد از اینکه فن رو یاد گرفتم و کارم گرفت میرم تا لیسانس میخونم . همش هم بقیه بهم میگن بی عرضه و ... . راستی اینم بگم درسم خوبه و شاگرد اول کلاس و سوم مدرسه ام - رشته ی انسانی

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
کسب و کار (۵۷۶ مطلب مشابه)

خیلی دلم دانشگاه فرهنگیان میخواست اما نشد که برم

سلام

من یه دختر 19 ساله هستم. امسال کنکور ریاضی دادم و اولین سالم بود ... تقریبا 3 سال پیش برای خونواده اتفاق ناخوشایندی افتاد و خاطرات بدی برای هممون درست شد... متاسفانه با اینکه در طول سال خوب خونده بودم برای کنکور  اما ماه آخر یه سری اتفاقاتی برام افتاد که باعث شد تمام اتفاقات و خاطرات بد گذشته بیاد جلوی چشمم و ریختم بهم حسابی تو اون دوران به اون مهمی...

با روحیه داغون رفتم سر جلسه و نتیجه خوب نشد.. انتظار 3 رقمی می رفت که شد 4 رقمی!! اگه به هم نمی ریختم  و رتبم خیلی بد میشد نهایتا طوری میشد که می تونستم مهندسی های تاپ اصفهان رو دیگه بیارم...

از اون جایی که دختر هستم و با توجه به وضعیت مالی نه چندان خوب خونواده تصمیم گرفتم که برم فرهنگیان... ولی از شانس بد اون رو قبول نشدم و مهندسی برق دانشگاه دولتی شهر خودمون رو آوردم...

اگر شبانه بود به خاطر پولشم که شده انصراف میزدم و دوباره میخوندم اما از بس روحیم خراب شده بود جرات نکردم بمونم.

الانم از بس اعتماد بنفسم خراب شده اصلا دلم نمیخواد که برم دانشگاه و درس بخونم... میگن برق و کلا رشته های مهندسی سخته درس هاش .

دلم نمی خواد الکی جون بکنم برای درسام و یه روز به خودم بیام ببینم هیچی از زندگیم نفهمیدم... از لحاظ هوش و استعداد اوکی هستم ولی خونواده اعتماد بنفس و روحیم رو خیلی داغون کردن و به خاطر همین به سال دوم فکر نکردم چون میدونستم از لحاظ روحی اونطور که باید تامین نیستم...

ولی هنوزم ته دلم راضی نیست و احساس بدی دارم... خیلی دلم فرهنگیان میخواست اما نشد که برم... حتی مصاحبم هم عالی بود ولی به خاطر رتبه ام رد شدم .

احساس میکنم من ادم ضعیفی هستم که نتونستم تو شرایط بد ماه اخر گلیم خودم رو از آب بکشم و رتبه ای که باید رو بیارم.

حس آدم ضعیفی رو دارم که باد از هر طرف بیاد به همون طرف می ره و از خودش اراده و اختیاری نداره...

هیچ امیدی به آیندم ندارم... هر چی پول مامان بیچاره ام ار پس اندازهاش خرجم کرد رو فرستادم هوا ... شرمنده خودم و همه شدم..

الانم مطمئن نیستم اگر انصراف بدم و بخوام دوباره کنکور بدم فرهنگیان پذیرش داشته باشه یا نه وگرنه این کارو میکردم... البته من روزانه قبول شدم و اگر بخوام انصراف بزنم 2 سال یه جورایی باید عقب بیفتم و ریسک بالایی داره و نمی دونم باید چی کار کنم؟ نه پول دارم نه پارتی که دلم رو خوششون کنم ونه اعتماد بنفس و روحیه ای برام مونده

خیر سرم استعداد داشتم و تو مدرسه خاص درس می خوندم... از یه ماه قبل کنکور تا حالا کارم شده گریه و زاری.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
ادامه تحصیل (۴۸۰ مطلب مشابه) انتخاب رشته (۱۰۶ مطلب مشابه) تحصیل در دانشگاه فرهنگیان (۳۹ مطلب مشابه)

میترسم اگه قبولش کنم بعدا پشیمون بشه و بگه این چه زنیه گرفتم؟!

سلام، دوستان سریع میرم سر اصل مطلب.

بیست و چهار سالمه، چند سالی میشه که خواستگارای مختلفی اومدن و نشده. هفت سال پیش یه ازدواج ناموفق داشتم که توضیح دادنش فایده ای نداره، همه میگن ظاهر خوبی دارم، چادری ام، تو محل کارم کسی از جریان خبر نداره جز چند نفر معتمد.

خوشحالم اینجا هست که بدون اینکه منو بشناسین میتونم سوالمو بپرسم، الان یه آقای بعد داستان های زیادی که پیش اومد و ایشون فهمید جریان و خواستگاری کردن از من ، اما راستش اون خیلی خوبه، مجرده، رتبه شغلی بالایی داره، سرشناسه، تیپ و قیافه شم خوبه.

اما من نه، فقط جز صورتم که جذابه به نظر بقیه و حیا و نجابتی که همه میگن، چیزی ندارم، نه اندام خوب نه خانواده ای که در سطح ایشون باشه، البته من خیلی خود ساخته شدم به خاطر مشکلات زندگیم و کاملا فکر و عقایدم مستقله.

بهشون گفتم ما هم کفو هم نیستیم ولی ایشون گفتن سر حرفشون هستن، حالا تو شرایط بدی قرار دارم ایشون سی ساله شونه و همش دارم فکر میکنم اگر قبولش کنم بعدا پشیمون میشه میگه این چه زنیه گرفتم؟! قبلا که ازدواج کرده اندامشم که داغونه پوست پر از ترک و شل و چاق، فقط صورت خوبی داره... خودمم میدونم جملاتم درهم برهمه چون ذهنم آشفته ست، نمیدونم باید چیکار کنم، بعضی وقتا هم میگم نکنه خودش هم مشکلی داره...

یه وقتایی هم میگم شاید ایشون هدیه خداست وقتی تو نمازام خواستم، کار من مربوط به شهداست، خیلی بهشون توسل میکنم که همسر بهشتی بهم بدن اما نمیدونم الان واقعا حسم خیلی متناقضه...

راستش تو نماز شب از خدا خواستم شوهر خوبی قسمتم کنه که تو مسیر خودش باشه حرفامو نذارید پای ریا چون شما منو نمیشناسین اما واقعا نمیدونم چیکار کنم، توکل کردم به خدا ولی مشورت خیلی نیاز دارم...

برای همه هم نمیتونم بگم دقیقا نگرانیام چیه، میدونم میگن حساس شدی، اما واقعا اون بنده خدا خیلی راحت میتونه یه دختر عالی بگیره نه مثل من .

میزنه به سرم بگم نه بعد میگم نه شاید این جواب دعاهامه بعدا دوباره همون فکرا که اون فقط جذب چهره ت شده بعدا پشیمون میشه حتی اگر خانواده و اندام عالی هم داشته باشی حالا که نداری که دیگه واویلاست و ....

فکر کنید خواهرتونم، برادرانه و خواهرانه راهنماییم کنید لطفا من از آینده خیلی میترسم

اجرتون با سیدالشهدا

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

ازدواج با دختر خوبی که سالها منتظر یه مرد ایده آلش بوده درسته؟

سلام
یه سوالی که بعد از دیدن یه مطلب که اخیرا تو وبلاگ منتشر شده برام پیش اومده اینه که یه دختری که همه شرایطش مناسبه چهره و اندام مناسب، خانواده مناسب، تحصیلات بالا و... اما تا سن بالا ازدواج نکرده و قطعا خواستگاران زیادی رو به امید مرد ایده آل رد کرده. اصلا دختر قابل اعتمادی برای ازدواج هست؟ میشه روش احساس و عمرمون رو سرمایه گزاری کنیم و زندگیمون رو باهش بسازیم؟
چرا که این خانم اگه الان داره به من که مردی ایده آل نیستم جواب مثبت میده از سر ناچاریه ( چون با بالا رفتن سن مجبور به کاهش توقعات شده ) و این خانم به اون چیزی که سالها منتظرش بوده نرسیده و حس شکست خوردگی همیشه همراهشه.

آیا ازدواج با همچین دختری منطقیه؟ آیا ریسک این ازدواج بالا نیست؟ آیا فردا پشیمون نمیشه؟ آیا منو با شوهرای دوستان و اطرافیانش مقایسه نمیکنه و احساس کمبود پیدا نمیکنه؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

خواستگار خوبی دارم که یکی از مهم ترین ملاک های مد نظر من رو نداره

سلام

هیچ جا بهتر از اینجا پیدا نکردم برای سوالی که گوشه ذهنم هست حقیقتش من یه دختر  زیر 25 سال هستم جدیدا خواستگاری دارم که از همه لحاظ اکی هست منتهی یکی از مهم ترین ملاک های مد نظر من رو نداره برای من تخصص کاری و علمی طرف خیلی مهمه یعنی دانشگاه رفتن برای اون فرد صرفا بخاطر عشق و علاقه به درس بوده یا صرفا یه مدرک بگیره ؟

عزیزان می دونم تحصیل شعور نمی آره منظورم  یه آدم تحصیل کرده باشعور هست از طرفی خیلی هم علاقه دارم در زمینه رشته خودش یه توانایی داشته باشه قبول دارم بازار کار بهم ریخته است اما دوست دارم از اون دسته آدمهایی نباشه که بالفرض معماری خونده و آخر سر نتونه یه طرح بزنه این یعنی اینکه از آخر دانشگاه یه کاغذ بعنوان مدرک گرفته هیچ تفاوتی با زمان قبل از دانشگاه نکرده.

واقعا ظاهر و پول طرف جزو آخرین های  لیست معیارهای من هستن می دونم پول رفاه نسبی میاره ولی یقین دارم وقتی طرفین روحیه پس انداز داشته باشن و جنم کار می شه به وضعیت اقتصادی مطلوبی رسید ...

معیار هام رو شفاف گفتم تا راهنماییم کنین که من چه کنم هم به شدت دوست دارم ازدواج کنم و هم نگران بالا رفتن سنم هستم از اونجایی تو  یه خانواده علمی و دانشگاهی بزرگ شدم به هر حال تخصص علمی طرف برام جزو مهم ترین معیارها هست .

الان تو یه دو راهی ام نمی فهمم چی درسته چی غلط ؟ اگر یه فردی به خواستگاری م می اومد که تحصیلات داشت ولی پول نداشت یقینا اگر تفاهم داشتیم بله می دادم ولی الان با وضعیتی که توصیف کردم دچار تردیدم 

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

چطور از حالت درونگرایی خارج بشم؟

سلام
من یه دختر بیست ساله درونگرا هستم که فوق العاده آروم و ساکتم کم رو نیستم ولی خیلی درونگرا هستم یعنی با اطرافیانم خوب ارتباط برقرار نمیکنم من خودم اینجوری خیلی راحتم ولی همه بهم میگن خیلی خشکی و نچسبی در صورتیکه از درون خیلی احساساتی هستم ولی کسی ببینه میگه خشک و بی احساسو مغرورم نمیدونم باید چیکار کنم که اخلاقم درست بشه .

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
خودسازی در دختران (۵۳۷ مطلب مشابه) مسائل درونگراها (۳۵ مطلب مشابه)

از نظر دیگران من دختر کُندی هستم

سلام

من یه دختر بالای ۲۰ سال هستم من یه مشکل دارم از همه دوستان می خوام راهنمایی کنن . من خیلی کندم یعنی کارهام رو کند انجام میدم .

همیشه اطرافیانم خصوصا مامانم منو دعوا میکنن که زود باش تندتر ، عجله کن ... و از این حرفها من هم تمام تلاشمو میکنم که تند باشم ولی بیشتر اوقات نمیشه ، ولی خیلی دقیق و با سلیقه و با حوصله هستم اینو اطرافیانم هم قبول دارن ولی میگن باید سریع و دقیق و ... باشی ولی من وقتی سرعتم رو زیاد می کنم کارهام به اون تمیزی در نمیان .

از همتون خواهش می کنم به عنوان خواهر کوچیکتون منو راهنمایی کنین . برای همه دوستان تن سالم و یه دل خوش آرزومندم

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
خودسازی در دختران (۵۳۷ مطلب مشابه)

چیکار کنم بتونم فانتزی هام رو با واقعیتم یکی کنم ؟

بسمه تعالی

بنده  یه خانم ۱۸ ساله هستم . با قیافه معمولی ثروت معمولی اخلاق معمولی دین و ایمانه معمولی امااااا با فانتزی های غیر معمولی .

مثلا یکی از فانتزی هام اینه که با همسر اینده ام بجایی که پول بدیم به جشن عقد با همون مقدار پول به فقیرا طعام بدیم یا یه چیزایی مث این .

یا اینکه همسرم قبل از خواب برام قران با صوت بخونه :) اخه من روخوانی قرانم افتضاحه یعنی یه ایه ام درس نمیخونم . یکی دیگه از فانتزی هام اینکه پشت سر همسرم نماز بخونم.

جدیدترین فانتزی ذهنم اینه که همسرم قبل از اینکه من بش بگم خودش‌ یه جایی مث پرورشگاه و خانه سالمندان یا بچه های سرطانی ببرتم و بگه مثلا این بچه ها عشق منن منم کلی ذوق کنم خخخخ

دوست دارم مداحی کنه مجلس امام حسین:) یا اگه مداحی نمیکنه همون بچه ها هیئتی های فعال باشه .

به گفته دوستان اگه به این فکرهام ادامه بدم باید تا ۵۰ سالگی صبر کنم و اخرش با یه مرده دو زنه ازدواج‌ کنم  و بشم‌ زن سوم .

بنطرتون منی که همه‌ چیزم معمولیه مخصوصا ایمانم همچین چیزایی زیادی نی برام؟ اخه همچین مردی میاد منو بگبره ؟ امیدی هست ؟

شاید من کمتر از معمولیم . من فقط فانتزی هام خداییه و فوق العاده اس به عمل‌ که میرسه میلنگم:( داره از خودم بدم میاد:(((

بخودم میگم همچی مردی همچی ادم اگه وجودم داشته باشه میره به گفته ی قران یه ادم پاک مثل خودش مبگیره نه منی که از گناه های فلان و فلان توبه کردم و قبلش ده بار انجام داده بودم نه منی که اهنگ گوش میدم میرم تو عمق هنجره خواننده .

اره من نگاه هیچ پسری در دنیا واقعی نمیکنم چون شرمم میاد اما بجاش تو فلان فیلم فلان بازیگرو ببینم میرم تو کف چهره اش قشنگ آنالیزش میکنم اگه میبنید الانم انقدر راحت میحرفم‌ چون هیچکدومتون رو نمیبینم وگرنه اگ‌ه جلو چشمم بودید الان لکنت زبان گرفته بودم قدرت بیانم ندااارم:(

این منه واقعیم:(

میدونم ایمان دارم اون بعدی از وجودم که یه وقتایی میتپه و حرف میزنه اون ندایی از طرف خداس میدونم ته ته ته وجودم ادم خوبیم همه ته ته وجودشون ادم خوبین اما این تنها کافی نیس . چیکار کنم بتونم فانتزی هامو با واقعیتم مث هم کنم؟

همیشه ارزوی اینو داشتم بتونم عاقل تر و معقول تر رفتار کنم از این کارای بچگونه ام دست بردارم :(

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

خواهش میکنم برام دعا کنین

سلام

من روز جمعه ۱۴ خرداد ساعت ۱۰:۳۷ یه پستی ارسال کردم با عنوان تغییراتی که بعد از رشد جنسی در بدنم ایجاد شده طبیعیه ؟

دوستان خیلی کمک کردن، لطف کردن بهم امید دادن و راهنماییم کردن چجوری به پدرم بگم ببرتم دکتر . ما نوبت گرفتیم و رفتیم. بعد از کلی آزمایشات و اینا دکتر تشخیص داد که سرطان سینه دارم. مادرمم به همین خاطر از دست دادم. منتهی مال من قابل کنترله و دکتر گفته که امکان بهبودش هست... الان چند ماهی میشه درگیرشم...

امشب یهویی اینجا رو یادم اومد... ازتون خواهش میکنم برام دعا کنین... بخاطر این مشکل بعضی وقتا نمیتونم برم مدرسه ... امسالم سوم دبیرستانم ... دو سال بعد‌ کنکور دارم نمیخوام مجبور شم پشت کنکور بمونم T_T

خواهش میکنم برام دعا کنین... لطفا... :(

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه)

روش های درست دعا کردن و موانع استجابت آن (3)

دعا کردن هنگام گرفتاری و مصیبت و بلاها:

یکی از خصلت های بد انسان اینه که زمانی به فکر و یاد خدا می افته که بلایی سرش اومده باشه و یا گره ای در کارش باشه. خداوند در سوره عنکبوت آیه 65 می فرماید: «فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ یُشْرِکُون» پس زمانی که در کشتی سوار می شوند [و در وسط دریا امواج خطرناک آنان را محاصره می کند] خدا را در حالی که ایمان و عبادت را برای او [از هرگونه شرکی] خالص می کنند، می خوانند، و چون به سوی خشکی نجاتشان می دهیم به ناگاه به آیین شرک روی می آورند،

یا در سوره زمر آیه 8 می فرماید: «وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِیبًا إِلَیْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِیَ مَا کَانَ یَدْعُو إِلَیْهِ مِنْ قَبْلُ وَجَعَلَ لِلَّهِ أَنْدَادًا لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِکُفْرِکَ قَلِیلًا إِنَّکَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ» و چون به انسان آسیبی رسد، پروردگارش را در حال بازگشت به سوی او [برای برطرف شدن آسیبش] می خواند، سپس چون او را [برای رهایی از آن آسیب] نعمتی از جانب خود عطا کند، آن آسیب را که پیش تر برای برطرف شدنش دعا می کرد، فراموش می کند و دوباره برای خدا همتایانی قرار می دهد تا [مردم را] از راه خدا گمراه کند. بگو: اندک زمانی از کفر خود برخوردار باش، بی تردید تو از اهل آتشی.

این حکایت خیلی از ماهاست. احتمال داره برای خودتون یا برای اطرافیانتون چنین مساله ای پیش اومده باشه. شخص در حالت گرفتاری کلی نذر و نیاز کرده و وقتی گرفتاریش برطرف شده دوباره همه چی یادش رفته...!!

مثلا گفتیم خدایا از شر این بیماری خلاص بشم از شر این مشکل نجات پیدا کنم فلان کارم راه بیفته فلان اتفاق خوب به وقوع بپیونده و در مقابل من فلان رفتارم رو تغییر میدم با پدر و مادرم بهتر رفتار میکنم فلان نذر رو انجام میدم قربونی میدم حجابم رو درست میکنم زندگیم رو تغییر میدم و...

و خداوند از سر لطف و کرمش دعای مارو مستجاب کرده اما وقتی اون حالت مشکل و گرفتاری رفع میشه و میره تمام قول و قرارهامونم یادمون میره و همشون به فراموشی سپرده میشن و اکثر مواقع بدتر اینه که یادمون هست ولی پشت گوش میندازیم و حاضر نیستیم به قول و قرارمون با خدا عمل کنیم...!!

میدونید نتیجه چی میشه...؟؟ نتیجه اینه که تا زمانی که انسان عمر داشته باشه مشکلات و گرفتاری ها هم همراهش هستند و از طرفی خدا هم همیشه هست و انسان بازم دست به دعا برمیداره اما دیگه دعاش مستجاب نمیشه چون دیگه لیاقت نداره که خدا بخواد دعاش رو بشنوه و مستجاب کنه و یا اینکه به سختی و با کلی نذر و نیاز احتمال داره مستجاب بشه.

" مجید 95 "

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه) مطالب مجید 95 (۱۵ مطلب مشابه)

خانواده خواستگارم با ازدواج ما مخالف هستند

با سلام
من و عشقم از همه جهت مناسب هم هستیم،اما خانواده ش به دلایلی مثل اینکه من آشنا نیستم،خونه داری بلد نیستم،اینکه چهره خوبی ندارم که واقعا اشتباه دیدن. گفتن که بمیریم هم رضایت نمیدیم. مانع ازدواج ما شدن.
ما هر دو هم زبان و از نظر تحصیلی در یک سطح هستیم،.ایشون در آستانه 30 سالگی هستند و من 23 ساله هستم. خیلی برام سخته که سر مسائل نامربوط از هم جدا بشیم.
عشقم خیلی پیشنهاد به خانواده داد. اما اونا حاضر نیستند حتی با من تلفنی حرف بزنن و باهام آشنا بشن. از وقتی مخالفت کردند 100 تا دختر بهش پیشنهاد دادند. بخدا هر روزمون شده گریه ... گریه سر اینکه آخه به چه دلیل منطقی مخالفت میکنند ؟ 

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه) مخالفت خانواده با ازدواج (۳۷ مطلب مشابه)