سلام
عاشق یکی از پسرهای کلاس شده بودم به بهانه درس نزدیک دو سال گاهی اوقات چت میکردیم و تو درسها و امتحانات خیلی کمکم کرده، ولی بین حرف هاش همه ش می گفت وابسته من نشو و سعی کن فاصله تو با من رعایت کنی من برای تو شخص مناسبی نیستم و خیلی فقیرم، وضع مالی ما از اون آقا بهتره بارها بهش گفتم که برام مهم نیست پول و اینها ولی نخواست.
شایدم دوستم نداشته و قضیه اختلاف طبقاتی و بهانه کرده و در نهایت برای همیشه ول کردم و رفتم، قیافه معمولی دارم اون قدرها هم که اینها می گفتن زشت نیستم ولی سلیقهها متفاوته و شاید مد نظرش دختری به قیافه من نبوده، مشکلی که برام پیش اومده اینه این آقا اون قدری بهم گفته زشتی.
هر وقت جلو آیینه میرم از خودم بدم میاد و دیگه قیافه م رو دوست ندارم کمکم کنید چیکار کنم حالم اصلاً خوب نیست هم تحمل و کنار اومدن با نبودنش برام سخته هم تحمل قیافه زشتم قیافه م حالم رو خرابتر و مریضتر می کنه.
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
درد دل های دختران (۱۱۸ مطلب مشابه)