سلام
دختری 20 ساله م اگه الآن بخوام برات از حالم بگم دل گرفته ترین دختر رو زمین منم و هر شب کارم شده گریه.
یه کم پیش بغض عجیبی گلوم رو گرفته بود و تصمیم گرفتم بیام اینجا بنویسم تا شاید حالم بهتر شه و شماها بتونین کمکم کنید آخه من هیچ کسی رو ندارم که بتونم بهش این مساِئل رو بگم
اگه بخوام شروع کنم جوری که از حوصله خارج نباشه عاشق پسری شدم که تو یکی از بهترین دانشگاههای تهران درس می خونه 24 سالشه و رتبه کنکورش تک رقمی بود لازم به ذکره من خودم هم دانشجوی یکی از دانشگاههای تهرانم ولی به اندازه ایشون درس خوان و زرنگ نیستم به بهانه درسی ارتباط مون شروع شد کم کم علاقه مند شدم بهش.
یه مدت بعد بیشتر همدیگه رو دیدیم گردش و تفریح و ... میگفت دوستم داره منم خوشحال بودم با شخصی که رتبه ش 2 رقمی بود ارتباط دارم مشکلی که داشت این بود که اهل سیگار رو م بود هر موقع که قرار داشتیم جلو من کلی سیگار میکشید.
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
فراموش کردن عشق قبلی (۶۰ مطلب مشابه) درد دل های دختران (۱۱۸ مطلب مشابه)