خانواده برتر

البته این توصیه کلی من به همه دخترهاست که تا قبل از رسمی شدن رابطه به صورت کلامی، مستقیم و زیاد از حد ابراز علاقه نکنید. محبتتون باید طوری باشه که همیشه طرفتون بخواد برای به دست اوردن محبت و علاقه بیشتر شما تلاش کنه و همینه که بهش انگیزه میده، طوری رفتار کنید که متوجه بشه ازش خوشتون اومده ولی عاشق سینه چاک هم نشون ندید

کفش هایتان کو؟

برای اینکه تو یک جاده قدم بزارید و ادامه بدید باید ناشناخته هایی وجود داشته باشه، همه چیز رو از اول رو نکنید

همچین آدمی چه پسر چه دختر قطعنا بیماره!!!

به غول بیاونی یا همون بیابونی

بیشتر پسرها هم دنبال خوشگلی دخترها هستن. انگار تو اجتماع نبودید تا حالا. من خودم مرد هستم ولی متاسفانه همینطوره که گفتم

پسرها دنبال خوشگلی پدر پولدار بودن یک دختر و سرکاری بودن یک دختر  و میزان درامدش و حتی تعداد بچهای اون خانواده شغل و میزان تحصیلات پدر و مادر  و خود دختر هستن والا من ندیدیم دنبال مرام و معرفت و انسانیتو شخصیت باشن.بخدا ندیدم

سلام

این بگم که پسرا در مورد یک رابطه یا شرایط تعهد رو دارن یا نه . شرایط تعهد منظورم از لحاظ مالی و روحی . تو روابط دوستی ابتدا مسایل مالی اصلا به چشم نمیاد ولی وقتی رابطه شکل جدی تری به خودش میگیره پسر میترسه و اون رابطه رو رها میکنه. 

اما پسری که شرایط ازدواج و تعهد داشته باشه چه از لحاظ روحی و چه از لحاظ مالی سعی میکنه دل شما رو به دست بیاره و به شما محبت کنه تا جایی که اطمینان پیدا کنه شما هم بهش علاقه دارین و متعهد هستین. این جمله آخری رو با لوس بازی و وابستگی غیر عادی اشتباه نگیرید، هیچ پسری دوست نداره یه نفر برای کوچکترین مسایل هم بهش آویزون باشه، چون اونوقت حس میکنه همش باید مواظب یک بچه باشه تا دختر یزرگ سال قابل اعتمادی که میشه سال ها زندگی باهاش ساخت. 

از طرفی هم با وجود اینکه میگیم دخترا باید سهل و ساده و در دسترس نباشن برای اوایل رابطه، اما بعد از مدتی تو روابط جدی و نامزدی اگر دختر به پسر ابراز علاقه نکنه و رفتارش طوری باشه که پسر حس کنه دیگه داره خورد و کوچیک میشه مطمئن باشین که سرد میشه و شما رو رها میکنه. 

متاسفانه این اتفاق برای خود من افتاده و احساس میکنم دارم تو نامزدیم سرد میشم. دیگه دوس ندارم مثل قبل باهاش تماس بگیرم چون حس میکنم هیچ ارزشی نداره. اگر زنگ نزنم زنگ نمیزنه و این مسایل. 

خلاصه تو همه چیز تعادل رعایت کنین، 

از 

سلام من سالها پیش همکلاسیم خودش رو یعنی برای من میکشت ولی از اونجا که من دختر مقیدی بودم محلش نمیدادم و اون شاکی بود غیر مستقیم هیچ وقت با من یه کلمه حرف نمیزد و من هم حرف نزدم چون معتقد بودم اگه من رو میخواد باید بیاد خواستگاریم و به اشک تمساحهاش محل نمیذاشتم الان با گذشت چند سال پشیمون نیستم از کارم چون اگه هم من میرفتم طرفش اون انکار میکرد خلاصه سرتون رو درد نیارم نمیدونم چه مرگش بود

وقتی که واقعا دوسش داشتم و فکر میکردم احساسمون دو طرفه اس متاسفانه تو بدترین شرایط زندگیم ولم کرد و رفت و گفت امیدوارم زندگی بهتر و ی عشق بهتر نصیبت شه در صورتی که باعث و بانی اون وضعیتم خودش بود.