خانواده برتر

سلام عزیزم ببین ،ی چیزی هم بنام قسمت، ک قسمت و ما با دستای خودمون میسازیم ی چیزی هست بنام طالع، ک اون بالا نوشته شده و ماهرکاری کنیم اون کارخودش و میکنه اما اینو میدونم ک هرکسی برای سرنوشت خودش باید بجنگه! که امکان داره طالع رو عوض کنه! ی چیزی هم خواهرانه بهت میگم: تا ب امروز،اجازه عاشق شدن قبل محرمیت و ب خودم ندادم. تو هم باید همینطور باشی...اگه بخواد درس شه میاد دنبالت. اگه بخوادت ،اگه دنیا کن فیکون بشه،هرجای دنیاباشی پیدات میکنه! درپناه یگانه ی بی همتای عالم باشی.

عزیزم تو زندگیت همیشه برای کسی بجنگ که برات بجنگه،وقتی واینمیسه تا برات با همه ی دنیا و عالم و آدم بجنگه یعنی به اندازه ی کافی نمیخوادت،اگه شما و تمام کسایی که با شکست عشقی دست و پنجه نرم میکنن به این نقطه برسن و باور کنن هیچ وقت اون آدم اونی که فکر میکردن نبوده مطمئنم خیلی راحت تر با شکستشون کنار میان.

سلام آبجی من.واسه چی ناراحتی؟اارزش نداره به خدا احساستو درک میکنم.اراده خیلی مهمه اکثر آدم ها ارادشون دست خودشون نیست لطفا پستی که من درتاریخ ۱۹دی ماه گذاشتمو بخون به اسم همه چیز دارم ولی کسی که بهم آرامش بده ندارم. پارسال دقیقا همین موقع بود با گلو ششیرینی اومد و خود واقعیشو 

معمولا تو آروم کردن بقیه وارد نیستم اما عشق، عشق مثل مخدر می‌مونه دقیقاً رفتارها و حسی که یک نفر موقع مصرف مواد بهش دست میده ، فرد عاشق هم دچار همین حالات میشه، چون دقیقاً همون هورمون هایی که با مصرف یکسری مواد مخدر در مغز ترشح میشه در عاشق شدن هم ترشح میشه

چیزی که مشهوده وابستگی و بی تجربگیت در برخورد با جنس مخالفه....

هی خواستم ننویسم هی گفتم بزار بفهمه تنها نیست

الان داغ هستید اتیشی وقتی فروکش کنه میفهمید اون کمتر از شما عاشق بوده عقلش بیشتر فعال بوده شما خودتون ببینید چه مشکلی سر راهش قرار دادید که رفته دیگه هم خبری ازش نشده بعد از جلسه اول دوره و زمونه فعلی دیگه مثل ۲۰ یا ۳۰ سال پیش نیست الان زندگی رو با عشق و هوا و دوغ نمیشه سر کرد همیشه زندگی تو بهترین حالت و سر خوشی نیست روز بد هم داره عصبانیت ناراحتی خستگی دوگانگی کم اوردن شک تو تصمیم گیری که ایا درست بوده یا نه ببینید چشماتون رو باز کنید از دنیای فانتزی بیاید بیرون جامعه فعلی کسی به کسی رحم نمیکنه  خلاصه زندگی همیشه اون شکلی که تو دوس داری نیست دوست عزیز ازدواج مسئولیت داره و یه بار حقوقی و قانونی وحشت ناک رو پسر که ان ملیون باید مهریه باشه که قابل گرفتن هر لحظه بعد از عقد مراسمات زیاد و هزینه بر همش رو دوش پسر پس مشکلات رو ببینید چرا یه پسر باید با این مشکلات بجنگه که چی بشه فقط خودشو کوچیک میکنه و شما حس قدرت 

سلام عزیزم قلبم گرفت  یکم اروم باش انقدر خودتواذیت نکن

صبور باش. زمان همه چیزو حل میکنه. یه روز بهت قول میدم به این متنی که نوشتی میخندی

هییییی😥بزرگ میشی یادت میره دختر خوب.

هیچی به ذهنم نمیرسه

روش صحیح معرفی کردن 2 نفر برای ازدواج با یکدیگر

در دین مبین اسلام همواره تاکید زیادی بر اهمیت ازدواج شده است. آنقدر که پیامبر گرامی اسلام، ازدواج را کامل کننده دین معرفی می کنند و دوری کردن از آن را موجب بیرون افتادن از امت اسلام می دانند.ازدواج

از همین رو، به هم رساندن دو جوان، ارزش و اهمیتی در دین اسلام دارد که آن را دارای پاداش های دنیوی و اخروی می کند. در این جا به برخی از این احادیث و روایات مربوط به پاداش وساطت در ازدواج می پردازیم:

از زمانی که واسطه ها با دفترچه های معروفشان و مشخصات ثبت شده دختر و پسر، واسطه خیر می شدند تا امروز زمان زیادی نگذشته است. با این حال واسطه گری در ازدواج کم کم در حال از بین رفتن است.
شاید به خاطر ترس از خوشبخت نشدن دختر و پسر و بالا رفتن آمار طلاق باشد یا حتی سخت پسندتر شدن جوان ها که کمتر واسطه ای جرات می کند لای دفترچه مشخصاتش را باز کند و دختر و پسرهایی را که هم کفو تشخیص می دهد به خانواده هایشان معرفی کنند.
خیلی از آنها تجربه شنیدن سرزنش های نا بجایی را دارند که از سوی خانواده های دو طرف به خاطر این واسطه گری و معرفی روانه شان شده است. و البته خیلی ها هم گلایه مندند که دختر و پسر، بعد از آنکه به خانه بخت رفتند، دیگر حتی یادی از معرف نمی کنند.
اما چطور باید برای ازدواج واسطه گری کرد که نه سیخ بسوزد و نه کباب؟ به چه واسطه ای باید اعتماد کنید؟ واسطه خوب چه ویژگی هایی دارد؟
توصیه هایی برای واسطه های ازدواج

بعضی از افراد واسطه گرهای خوبی برای ازدواج نیستند چون روش صحیح معرفی کردن 2 نفر برای ازدواج با یکدیگر را بلد نیستند. در چنین مواقعی، این واسطه گری نه تنها فایده ای ندارد بلکه باعث ایجاد ناراحتی هم می شود. در قدم اول، خانواده ها باید ببینند چه فردی و با چه خصوصیات اخلاقی واسطه ازدواج آن ها و فرزندشان شده است. در ادامه چند توصیه به افرادی که می خواهند واسطه ازدواج دیگران بشوند، ارائه می شود.
با نظر خودتان دیگران به هم وصل نکنید

آنچه را دو طرف می خواهند در اختیارشان قرار دهید نه آن چیزی که شما فکر می کنید آنها می خواهند. بنابراین باید شناخت کافی از خانواده ها و دختر و پسر داشته باشید و به صرف آنکه سن و سال دختر و پسری متناسب بود آنها را به هم معرفی نکنید.
بیش از حد تعریف نکنید

افرادی که می خواهند واسطه ازدواج دیگران شوند، باید به جای تعریف، تحسین، نصیحت و حاشیه پردازی درباره شخصیت افراد، فقط و فقط اشخاص مناسب را به خانواده طرفین معرفی کنند.
اول با پسر صحبت کنید

در صورت امکان، واسطه ها اول با پسر صحبت کنند و نظر او را درباره دختر جویا شوند. اگر پسر از مشخصات اولیه و ظاهری دختر و خانواده اش خوشش آمد، آن وقت مسئله را با دختر و خانواده اش در میان بگذارید. باز هم ذکر این نکته ضروری به نظر می رسد که تا وقتی از بابت پسر خیال تان راحت نشده است، چیزی به دختر نگویید چون دخترها به خاطر شرایط عاطفی که دارند، حساس ترند و در صورت به سرانجام نرسیدن ازدواج آسیب بیشتری می بینند. بعد از این که پسر نظر مثبتش را اعلام کرد، فردی که واسطه ازدواج شده است نباید قول برقراری این ازدواج را بدهد بلکه باید به پسر بگوید که این مورد را با خانواده آن ها هم مطرح می کند. اگر موافق بودند شماره منزل شان را به خانواده ات خواهم داد.
فرد واسطه براساس نظام فکری، فرهنگی و مذهبی خود دو نفر را به هم معرفی می کند و ممکن است طرفین را به درستی نشناخته باشد، بنابراین نمی تواند تضمین کننده موفقیت در ازدواج باشد

ازدواج
وساطت در ازدواج
خیلی اصرار نکنید

خیلی ساده پیشنهاد خود را بگویید و اجازه دهید، خود افراد تصمیمات بعدی را بگیرند.
بگویید که شناخت صد در صد ندارید

وقتی خانواده ها را به یکدیگر معرفی می کنید این را هم به خانواده های طرفین بگویید که من فقط شما را به هم معرفی کرده ام و شناخت خیلی کافی ندارم. خودتان باید هر تحقیقی لازم است انجام دهید.
بعد از معرفی کنار بکشید

هندی ها یک ضرب المثل معروف دارند که می گوید :اجازه بدهید خودشان همدیگر را بشناسند . اطلاعات زیاد باعث می شود که آنها در ایجاد ارتباط خوب با یکدیگر بلنگند . او خودش بالاخره می فهمد که پدر و مادر آن دختر از هم جدا شده اند یا اینکه رنگ بور موهایش مال خودش نیست اما بگذارید این اطلاعات از طرف شما به آنها داده نشود.
ویژگی های واسطه ازدواج خوب مورد اعتماد

یک واسطه خوب و مطمئن باید متدین، عاقل، فهیم، دلسوز و خیرخواه باشد، معیارهای اصلی و حقیقی ازدواج را بشناسد، نقاط ضعف و قوت دو طرف را بداند، کاملا با خلقیات، روحیات، فرهنگ و مذهب خانواده ها آشنا باشد و بسیار سنجیده و عاقلانه طرفین را آگاه سازد.
در این شیوه آشنایی، واسطه ها به دلیل شناختی که از دو طرف دارند مهره اصلی انطباقات اولیه واقع شده و اقدام به معرفی افراد به یکدیگر می کنند. در این میان بسیاری از خانواده ها نیز تنها به صرف آشنایی، به فرد معرفی کننده بیشتر از فرد معرفی شونده اعتماد می کنند.
اما باید دانست فرد واسطه براساس نظام فکری، فرهنگی و مذهبی خود دو نفر را به هم معرفی می کند و ممکن است طرفین را به درستی نشناخته باشد، بنابراین نمی تواند تضمین کننده موفقیت در ازدواج باشد.
در واقع جوان ها و خانواده هایشان باید بدانند پس از معرفی باید براساس اعتقادات و روحیات خود به تحقیق و بررسی بیشتری پرداخته و براساس آنچه می شنوند تصمیم نگیرند.
پاداش وساطت در ازدواج از منظر روایات

1- بهره مندی از لطف خدا در روز قیامت/ امام صادق(ع) فرموده اند:هر فردی زمینه ازدواج مجردی را فراهم کند از افرادی است که خدا در روز قیامت به او نگاه [لطف آمیز] می کند. (الکافی، ج 5، ص 331)
2 - ثواب یک سال عبادت برای هر قدم/ رسول خدا(ص) می فرماید:هر فردی در ازدواج حلالی بین 2 نفر اقدام کند تا این که خدا آن 2 را گرد هم آورد، خداوند در برابر هر قدمی که وی در این راه برداشته و هر سخن ثوابی که گفته ثواب یک سال عبادت را به او می دهد.(جامع الاخبار، ص 102)
3 -بهره مندی از سایه عرش خدا/ امام کاظم(ع) نیز می فرمایند:سه گروه روزی که هیچ سایه ای جز سایه خدا نیست زیر سایه عرش الهی قرار می گیرند:کسی که زمینه ازدواج برادر مسلمان خود را فراهم آورد یا به او خدمت کند یا راز او را بپوشاند.

وساطت و همسریابی همانند سایر پدیده های اجتماعی دایم در حال دگرگونی و تغییر است. هر روزه به موازات تنوع و گستردگی حیات اجتماعی انسان ها و تسهیل ارتباطات میان انسانی در سطوح مختلف، شیوه ها و الگوهای همسریابی جدیدتری به وجود می آید. الگوهای قدیمی رفته رفته کارآیی و کارآمدی خویش را از دست می دهند و الگوهای نوین، مطابق با اقتضائات جدید جایگزین الگوها و مدل های قدیمی تر می شوند.

الگوی وساطت در ازدواج در هر جامعه ای شکل خاصی دارد. در واقع نمی توان برای واسطه گری در ازدواج یک روش مشخص پیشنهاد کرد. این روش ها بسته به محیطی که در آن زندگی می کنید متفاوت است.

وساطت در جوامع سنّتی
جامعه سنتی جامعه بسته است. بنابراین، اغلب تعامل های اجتماعی با تفکیک جنسیت در شبکه ای از روابط بسته صورت می گیرد. همچنین در جامعه سنتی ازدواج در ابتدا بر اساس معیارهای روابط جنسی تعریف می گردد، بنابراین اقدام برای ازدواج چه به صورت فردی و چه با واسطه باید به شیوه بسیار لطیف، توأم با شئونات و آداب اجتماعی صورت گیرد. بنابراین، وساطت در جوامع سنتی یکی از رایج ترین شکل همسریابی است. در جامعه سنتی افراد به صورت سلیقه ای اقدام به وساطت می کنند.

وساطت در ازدواج را یک امر انسان دوستانه تلقّی کرده و بر مبنای همکاری و همنوایی اجتماعی اقدام به وساطت می کنند. آنها هیچ گاه به وساطت به مثابه یک حرفه و شغل نگاه نمی کنند و هرگز انتظار ندارند که از طریق میانجی واقع شدن در ازدواج امرار معاش کنند. بر همین اساس است که برای واسطه ها غالباً هیچ دستمزد و یا حق الزحمه ای در نظر گرفته نمی شود و در برابر، در چارچوب یک رسم سنتی از قبیل اهدای هدایا، از تلاش های فرد واسط تقدیر و سپاسگزاری به عمل می آید.افراد واسط در اغلب موارد بیشتر از سوی خانواده داماد و خواستگار برای انجام وساطت بسیج می شوند. از این رو، واسطه ها در بسیاری از موارد تنها به نکته هایی توجه می کنند که برای خانواده داماد مهم است. همین امر گاهی به یک نکته منفی تبدیل می شود. مثلا واسطه ها در برخی موارد به دلیل دلبستگی شدیدی که به خانواده داماد دارند، تلاش می کنند که در صورت مطلوب بودن خانواده دختر به هر شکلی آنها را به انجام ازدواج قانع کنند و در این زمینه گاهی از فریب، دروغ یا کلاه گذاری استفاده می کنند.

وساطت در جوامع غیرسنّتی
در جوامع غیر سنتی روابط و تعاملات اجتماعی باز است. پیچیده شدن حیات اجتماعی، شهر نشینی، بالا رفتن میزان سواد و تحصیلات زنان و صنعتی شدن زندگی باعث شده بسیاری از مرزبندی های رفتاری میان زنان و مردان، از بین برود. فرد گرایی تقویت شده و نقش والدین در فرایند ازدواج پسر و دختر تا حد یک مشاور تقلیل یافته است. بیشتر، این پسران و دختران هستند که در مورد ازدواج تصمیم می گیرند و سرانجام بعد از توافق، والدین هر کدام در جریان ازدواج قرار می گیرند. بنابراین شاید بتوان گفت که الگوی وساطت و شیوه آن در جوامع غیرسنتی متفاوت و میزان آن کمتر است. وساطت در ازدواج، در جامعه غیرسنتی، می تواند به یک حرفه و پیشه اجتماعی تبدیل شود.

 کانون های وساطت در جوامع غیر سنتی

الف. دانشگاه
یکی از مراکز و کانون های مهم همسریابی در جوامع غیر سنتی دانشگاه است. نظام دانشگاهی در بسیاری از کشورها به لحاظ جنسی تفکیک نشده است و دانشجویان دختر و پسر در کنار هم به تحصیلات دانشگاهی خویش ادامه می دهند. از آنجا که افراد در دانشگاه از روابط نسبتاً منطقی تری برخوردارند، توافق و اقدام دو طرف برای ازدواج و شکل دهی حیات خانوادگی، با آسیب کمتری مواجه است. آشنایی دراز مدت در دوره تحصیل در هر مقطع تحصیلات دانشگاهی، موجب می شود دو طرف شناختی نسبی از تمایلات، عواطف و دلبستگی های همدیگر پیدا نمایند. این امر کمک می کند تا نسبتاً با شناخت بهتری اقدام به ازدواج نمایند.
پیچیده شدن حیات اجتماعی، شهر نشینی، بالا رفتن میزان سواد و تحصیلات زنان و صنعتی شدن زندگی باعث شده بسیاری از مرزبندی های رفتاری میان زنان و مردان، از بین برود. فرد گرایی تقویت شده و نقش والدین در فرایند ازدواج پسر و دختر تا حد یک مشاور تقلیل یافته است

ب. کانون های تجاری
در میان جوامع غربی بنگاه های رایانه ای وساطت یکی از رایج ترین شیوه های وساطت در ازدواج هستند. آنها ابتدا افراد و اعضایی را به عضویت می گیرند و بعد معلومات و اطلاعات مربوط به این افراد را در یک شبکه رایانه ای منتقل می کنند که از طریق آن افراد به صورت خودکار با فهرست کردن تمایلات، خواسته ها، انتظارات و ویژگی های مطلوب طرف مقابل، نمودار تمامی افراد واجد شرایط را مشاهده می کنند. در صورتی که فرد موردنظر، یکی از آنان را برای ازدواج مناسب تشخیص دهد بنگاه رایانه ای وساطت، اقدام به آشناسازی دو طرف، از طریق فراهم آوردن زمینه ملاقات آنها و ارائه مشاوره های لازم در زمینه ازدواج، می کند.

دفاتر ازدواج هم یکی از کانون های دیگری است که مقدمات ازدواج را از طریق انجام وساطت فراهم می کند. افراد علاقه مند به ازدواج با مراجعه به دفاتر ازدواج ویژگی های خود را در اختیار آنها قرار می دهند و آنها در صورت پیدا کردن فرد مناسب اقدام به وساطت می کنند. این شیوه از وساطت در اغلب موارد تحت نظارت کلیسا صورت می گیرد. بنابراین، یکی از مطمئن ترین راه های همسرگزینی به شمار می رود.باشگاه های اجتماعی کانون دیگری در وساطت ازدواج هستند. یعنی فضایی که افراد مجرد و متمایل به ازدواج در آن رفت و آمد دارند. باشگاه تنها زمینه های ارتباط گیری آنها را فراهم می کند بی آنکه مستقیماً در انجام و یا اجرای پیوند ازدواج دخالت کند.

 وظایف واسطه
بیشترین مفاسد اجتماعی و اخلاقی در دوران تجرد افراد پدید می‌آید و برهمین اساس است که رسول خدا(ص) بیشترین افراد جهنمی را ‌بی‌همسران می‌داند. زیرا آ‌ن‌ها بیشتر از افراد دارای همسر مرتکب گناه، ناپاکی و عصیان می‌شوند.

واسطه‌شدن برای اینکه دوجوان به یکدیگر معرفی شوند، کاری است که پیامبر اکرم(ص) نیز انجام می‌دادند، اما این وساطت باید عقلانی و منطقی باشد. بسیاری از افراد هنگامی که واسط امر خیر می‌شوند، تاکید و سفارش می‌کنند و از خوبی‌های فرد مقابل می‌گویند که این امر منطقی نیست.واسطه ازدواج باید فقط معرفی کند.

در جامعه امروزی، جوان و خانواده‌اش موظفند تحقیق کنند و ببینند آیا آن فرد ویژگی‌های موردنظرشان را دارد یا خیر. حتی اگر واسطه کاملا امین باشد، باز هم باید درنظر داشت که واسطه فقط معرفی را انجام می‌دهد و نباید از او انتظار داشت از ملاک‌های ما اطلاع داشته باشد. به همین دلیل هر فردی باید خودش طرف مقابل را ارزیابی کند.

سلام خواهره گلم باید یاد بگیری که مستقل باشی یاد بگیری روی پاهای خودت وایسی تا وقتی وابسته باشی حتی بعد از ازدواج هم طعمه خوشی رو حس نمی‌کنی چون قانون دنیا اینه همه که از آدم های وابسته بدش میاد اون اگه واقعا تو رو می‌خواست میموند تجربه دارم دیدم که میگم بقیه همش بهونس اونا باید برای رسیدن به تو غصه‌ بخورن نه تو برای اونا مامانت راست میگه منتظر کسی باش که برات بجنگه اینطوری شیرین تری حیف نیست روزایی رو با غم میگذرونی که بقیه توی حسرتشن اینکه تنت سالمه مادر و پدرت زندن اینکه محتاج هیچکی نیستی بازم هستن در آینده پسری که میاد خواستگاریت وعاشق هم میشین  دنیا خیلی مسخرس بی‌خیال خوش باش  

سلام

به نظرم بهتره فراموشش کنی هر چند خیلی سخته خودم هم تجربه تلخی مثل تو دارم،سعی کن خودتو از حالت تعلیق و بلاتکلیفی دربیاری اینکه مادرتون گفتن خوش بینی محضه با واقعیت زندگیت کنار بیا و خودت رو با اون سازگار کن،

به زندگی به شرط سید
سلام عزیزم،ممنونم از نظری که دادی...چقد اسم کاربریت رو دوست دارم
چقدر جالب بود حرفتون،همیشه  فکر میکردم قسمت اون چیزیه که اون بالا نوشته شده
درسته من این حرفتونو خیلی قبول دارم،مامانم میگه اگه قسمتتون(یا همون طالعتون) با هم دیگه باشه که شده حتی بعد از 10 سال هم باز برمیگرده،اگه هم نشده که 40 سالم صبر کنی برنمیگرده
من همه ی اینا رو قبول دارم اما حالم دست خودم نیست! فکر میکنم چون برای اولین بار بود که با ی نامحرم رفتم و اینجور حرفا رو زدم این حس رو دارم و انگاری بهش دل بستم! خودم نمیدونم چمه واقعا....انگار ی شوکی بهم وارد شده
ممنونم از نظرت عزیزم

به شوکولات

سلام عزیزم،ممنون از نظرت

تو رو خدا بحث هورمون ها رو نکشین وسط.! انقد نگین هورمون جابجا شده

سلام دوست عزیزم . من هم قبلا شرایط مشابه تورو داشتم یک نفر اومد خواستگاری که فامیلای دورمون بود. چند بار صحبت کردیم و من یه شرط مالی گذاشتم و اون نتونست و رفت. ولی من خیلی ازش خوشم اومده بود. خیلی بش فک میکردم. خیلی دلم میخواست دوباره برگرده ولی اون ازدواج کرد. سخت بود برام که همسرشو میدیدم ولی بعد از اینکه همسرم اومد خواستگاری و من باهاش صحبت کردم با اینکه همسرمم خیلی مثل اون به دلم ننشست ولی کامل فراموشش کردم الان دیگه حتی یادش هم نمیفتم. نگران نباش تو هم کافیه یکی وارد زندگیت بشه راحت فراموشش میکنی. موفق باشی 

به سوال کننده

شکست عشقی خیلی بده و هیچ راه درمان و خلاصی جز گذشت زمان نداره. خودتو سرگرم کارهای مختلف کن تا یواش یواش اون برات کمرنگ بشه.

سلام خواهر گلم

به آناهیتا کپی پیست کردن راحته اما نه توی هر پستی.حالا این همه زحمت کشیدی کپی کردی چه ربطی به این پست داشت آخه.

خواستگاری که تو رو نگیره فقط قوی ترت میکنه :)

5 خط اول خوندم دیگه نخوندم خب مشکلتو بنویس این همه اسمون به ریسمون بافتن چیه چون تا اخر نخوندم نفهمیدم مشکلت چیه . اه ناله ها دخترانه شده همش

ببخشید شما کجا با هم آشنا شدین ؟میشه یه توضیحی بدین ؟

چی میشه بعضیامون انقدر تلخیم ؟؟؟

سلام ممنونم آبجی جونم. امیدوارم تو هم همیشه خوب باشی. راستش حالم خیلی بهترشده یه چندروزه و اینکه میخوام دوباره کنکور بدم با اینکه یه مدرک کارشناسی دارم کارمند هم هستم ولی خلاصه به آدم انگیزه میده. ممنون از اینکه به فکرمی. همیشه  سلامت و موفق باشی عزیزدل آبجی.دخترخوب مواظب خودت باش. 

توضیحات تون کم بود حداقل بگید چه مشکلاتی داشت؟؟

غرورتو کنار بذار و خودت ازش درخواست ازدواج کن

سلام عزیزم 

سلام سوال کننده با اینکه حوصله ی تایپ نداشتم گفتم بذار برات بنویسم

اون پسرهیچوقت واقعاازته دل نبودعلاقش

به ی پسر خیلی خیلی خوشگل 

به ی پسر خیلی خیلی خوشگل

ی سوال داشتم.مگه قوانین عوض شده؟شما تو کامنتت گفتی که یه بار سراسری خوندی؟مگه کسی که ی بار سهمیه دولتیشو استفاده کرده دوباره میتونه دولتی شرکت کنه؟!!!!

سلام به یه پسر خوشگل و استارتر

ب یه پسر خیلی خوشکل ۱۲شب میشه ۹بهمن  درست گزارش بدید

به سوال کننده

خواستم چندتا پست رو بخونم یه لحظه کنکور رو فراموش کنم، بدتراسترس گرفتم دوباره 😢...کنکورم مضلیه واسه خودش

سلام به یه پسرخیلی خیلی خوشگل  میدونم خیلی طولانیه شمام مثل من درس دارین اما خواهش میکنم بخونید کامنتمو .اولین نفری هستید که براش تعریف میکنم.نمیدونم این حس ازکجااومد اما فک میکنم شما درکم میکنیدخیلی باجزئیات نوشتم شرمنده ولی لازم بود.کامنت هاتونو که میخوندم فهمیدم هنوز هم ادم های مهربون و باشخصیت وجوددارن درست زمانی که از همه ادم ها بدم اومده بود.بعضی مواقع ادم هایی وارد زندگی ادم میشن کی ادم نمیدونه حکمتش چیه منم مث شما کنکوری ام و نظام قدیم وپشت کنکوری یه دانش اموز باسابقه خیلی درخشان البته تاسال کنکور سال کنکور انگار طلسم شدم نتونستم بخونم بعد عید خوندم اما نتونستم زیست رو بزنم سرجلسه .چون مرور نداشتم بقیه درس هارو خوب زدم موندم پشت کنکور درضمن تا این سن وارد هیچ رابطه ای هم نشده بودم باوجوداینکه هم موقعیتش بود هم دوستانم به این دام افتاده بودن ولی من قدرت نه گفتن بالایی داشتم گول حرف هیچ پسری رو نمیخوردم وبه شدت منطقی به طوری که همه میگفتن بزرگتر از سنت هستی.تااینکه تابستون امسال سرهمین کنکور باپسری اشناشدم که پزشکی قبول شده بود.نیم سال2.رابطه ما سرهمین زیست شروع شد منم میگفتم تااخر تابستون کمک میگیرم ازش چون زیست رو80زده بود بهشم گفتم نمیتونیم باهم باشیم تااخر تابستون باایشون درارتباط بودم روزی چندین ساعت اوایل مهر گفتم باید گوشی روخاموش کنم غافل ازاینکه اون به شدت وابسته شده قبول نکرد نذاشت گف کمکم میکنه  متنفرم ازبعضی ویژگی هام که باعث شد ادامه بدم چون فکرکردم اگه بهم علاقه مند شده منم مسئولم.گفتم یه مدت محدود بگذره یادش میره گذشت و گذشت چندین بار قطع ارتباط کردم برگشت باگریه و زاری بهش گفتم بره دانشگاه یادش میره گفت نه مطمئن بودم اینجوری میشه گریه هاش عذاب وجدان میداد بهم.نه اینکه بدم بیاد ازش ولی شرایطشونداشتم درس و استرس کلافم میکرد. و نه اهلش بودم رسید به دی ماه قرارشد بمونه بعدکنکور.یه هفته گذشت باز دوباره برگشت.21دی بود.چقدر گفتم یادش میره چقدر گفتم رودگذره.کاش هیچوقت برنگشته بودم.تقریبا2هفته پیش گفتم تموم باز قبول نکرد نذاشت.3روز بعدش یهو گف جدی نگیر رابطه مونو فهمیدم منظورشو.گفتم ینی جدی نیس؟گف چرا هست ولی الان درس داری بعدکنکورهستیم.من خیلی دخترمغروری بودم خیلی زیاد هیچ پسری روی خوش ازمن نمیدید خوداین اقا هم میگفت.ازطرفی به گفته بقیه باهوش بودم نخواستم رو دست بخورم. همون شب که گف جدی نگیر بااکانت فیک امتحانش کردم بحث که شروع شد دیدم به اون اکانت فیک میگه که الان تورابطه ای هست اما حسش کم شده و به خاطر کنکور داره ادمه میده که من ضربه نخورم عین جمله هاش هرروز جلوچشمامه.میگفت حوصله منو نداره. همکلاسی هاشو دیده تو گروهشون ولی به خاطر من نمیتونه بره جلو.شکستم.خورد شدم. بهش فهموندم که خودمم.هول کرد بهونه آورد.خیلی عصبی بودم تحقیرش کردم ناخواسته جالبه که بعدا پشیمون شدم ازکارم.3روز بعدقراربود بره دانشگاه.تواون3روز مردم و زنده شدم.به خاطر اعتماد بیجام.حماقتم.قدرنشناسی.ازاون ناراحت نبودم چون انتظارشوداشتم.ببخشید ولی ادم فهمیده ای نبود.تازه میگف خودشو درست کرده.قبولی پزشکیش خیلی مغرورش کرده بود.خودمو نمیتونستم ببخشم.روز قبل رفتنش پیام دادم.یه جوری فهموندم بش که برگرده.که ببینم عکسالعملش چیه.میخواستم ببینم چی میشه.گریه کرد قبول کرد.خخخخ1ساعت بعد اومد گف حسی بت ندارم.داشت فرارمیکرد ازمن.دانشگاهش دوربود.میخواست بره اونجا منو فراموش کنه.میدونستم دوسم داشت.مطمئن بودم ولی متاسفانه بچه بود.فرار کرد.یه هفته گذشت.یه هفته ای که پیرم کرد.داغون شدم.اون به راحتی وقتی دید راهی برای فراموش کردن من هست.ولم کرد.درسته عاشقش نبودموعلاقه خاصی نداشتم اما عادت کرده بودم بش.بی تفاوت نبودم چهارشنبه هفته پیش پیام دادمکاملا یه واکنش هیجانی چون خیلی فشارروانی داشتم نمیدونستم چیکارمیکنم.گفتم انصاف نیس تو بری دنبال عشق وحالت ومن بمونم و چراهام.سریع جواب داد.گف سخت بوده براش.میخواسته جمعه بعدآزمون برگرده.بازم گریه کرد.گف دوسم داره نمیتونه فراموشم کنه حتی بره سراغ یکی دیگه  برای فراموش کردن من.نمیدونم اون لحظه چیشد جادوشدم قبول کردم غیرمستقیم.جمعه ترازم بدترین ترازامسالم شد.پیام دادم بش.میدونستم بیرون بود.6.7ساعت بغدجواب داد. من دلخوربودم و سرترازم عصبی .اولش خوب و عادی بود ولی بعد با پررویی و بی ادبی ینی شخصیت اصلیش همون شخصیت بی ادبش بود.به قول خودش چندسال کارکرده بود رو خوش تاعوض بشه.غافل ازاینکهادما عوض نمیشن.گف چن ماه به خاطرت گریه کردم الان وقت خوشیمه.اینجا فقط عشق و حاله.برو دیگه ام برنگرد. گف امروز بایکی اشنا شدم ولی عاشقش نمیشم اونم یه روزی اشکش درمیاد.مدام ازاون دختره تعریف میکرد که ازش خواسته دوباره باهاش قرار بذاره.گف اون برعکس تو بهم علاقه داره.اون دختر به راحتی دست این اقا رو گرفته بود باهم گشته بودن عکس گرفته بودن.همه ایناتو2ساعت.صدای شکستنمو خودم شنیدم.نامردی رو باچشمام دیدم.حالم ازخودم بهم خورد.شده بودم یه دختر آویزون.که یکی مخواست ازسرش بازش کنه.نفرت وجودمو پرکرده بود.منی که همه عمرم تعریف سنگین و نجیب بودنمو شنیده بودم این آقارم ندیده بودم ازنزدیک تلفنی ارتباط داشتم.ی دختری بهم ترجیح داده شده بود که با یه پیشنهاد واردرابطه شده بود و قرار میذاشت بهش گفتم تاوان میده.گف اون همه من برات گریه کردم الان نوبت توئه.هرلحظه یه شوک جدید بهم واردمیشد.همه چی بهم ریخته بو.اعتقاداتم.شخصیتم.غرورم همه خوردشده بود.مخصوصاکه اون ادم عقده ای بود عقده اینو داشت که غرور شکستشو باشکستن غرور من ترمیم کنه.همین کارم کرد که الببته مقصراصلیش خودم بودم.کاش شخصیتیم طوری بود که جوابشو مثل خودش میدادم.سوختم ازاینکه اون فکر کرد من عاشقشم و شکستم داده.نفهمید که خیلی کارا از رو شعورم بود.مسئولیت داشتم دربرابر ناراحتی و اشکاش چون منم یه طرف قضیه بودم.حتی اگه تمومم میکردم توهین نمیکردم بش.الان نزدیک2هفته اس فکرم درگیره.غرورم آزارم میده.حس انتقام نمیذاره بخوابم.کاملا بی اشتهام باادمی روبه رو شدم که هیچی ازادمیت نمیفهمید.فکرم یک لحظه خالی نمیشه زمان میگذره و من همچنان ایستادم.حس عذاب وجدان و شرمندگی دربرابر خونوادم کلافم میکنه.کنکو نزدیک میشه همه درگیر تست وکتابن و منم درگیر حواشی.که البته میدونستم پیش میاد به اونم گفته بودم که اینجوری میشه.1000بارگفتم قبول نکرد.گفتم بره دانشگاه همه جی یادش میره من ضربه میخورم.همینم شد من ادمی ام که به راحتی خودمو نمیبخشم.خودخوری میکنم.الان که اینارو برای شما نوشتم یه کم اروم شدم.خوندن کامنت هاتون خیلی حالمو خوب کرد انقد که انرژی مثبت وروحیه میدیدن.قدر خودتونو بدونین ادم هایی مثل شما خیلی کم پیدا میشن که بدون چشم داشت به کسی کمک کنن.امیدوارم موفق باشین ممنون ازاینکه وقت گذاشتین.

پسر خوشگل از همون روز اول ک کامنتتو ب سوال کننده خوندم متوجه علاقه ات ب سوال کننده شدم تعجبم از اینه چطور خود سوال کننده متوجه نشد یا شایدم نمیخاد ب روبیاره. ببین امیدوارم هردوتون ب رشته موردعلاقتون برسید اما تو ک میگی تجربه داری چطور تو فضای مجازی دلبسته شدی.خوبه ک از این دلبستگیت اراده میگیری واسه درس خوندن.ب من ربطی نداره بعد کنکور اصلا ازدواج کنید باهم و خوشبختم بشید انشاله ولی هیچ فکر کردی شاید باهم سنخیت نداشته باشید

شیرینی قبولی و وصلت‌تونو بخوریم ایشالله :)

دختری‌ که این سوال رو پرسیدی،هستی جواب منو‌ بدی؟

سلام
آیا ممکن هست این پست به روز بشه یا بیاد صفحه اول؟