سلام به خانواده برتری ها

دختری حدودا ۲۱ ساله هستم که درس میخونم و زندگی و مشغولیات خودم رو دارم. تا این سن با پسری دوست نبودم و تا قبل از یک سال پیش حس متفاوتی به هیچ پسری نداشتم. از حدود یک سال پیش بدون اینکه خودم بخوام شرایط عوض شد. 

من کشش عجیبی نسبت به یه پسر حس کردم، از اولین باری که دیدمش و دیگه نتونستم فراموشش کنم و اینم بگم جرقه اولیه اون روز زده شد اما این حس کم کم در من شعله ور شد. اوایل نمیدونستم ولی بعد فهمیدم که از قضا آشنایی دوری داریم از طریق خانواده ها. 

من نسبت به اون شخص خیلی کنجکاو شدم. دلم میخواست همه چیز رو در موردش بدونم... علایقش، طرز فکرش در مورد مسائل مختلف و حتی جو آدم هایی که دور و برش هستند، خلاصه کنم دلم میخواست بشناسمش! میتونم بگم بارها پیج اینستاش رو از اون پست آخر تا پست اول با تموم کپشن ها و حتی کامنت ها رو دیدم و هیچ وقت هم این کار برام خسته کننده یا تکراری نشده! 

انگار هر بار دنبال یه چیز جدید، یه بخش جدید از وجودش میگردم، نه فقط تو صفحاتش تو شبکه های مجازی حتی وقتی بیرون هستم میگم شاید اونم اینجا باشه یا حتی اطرافیانش و دوستانش هم توجهم رو جلب میکنن! میتونم بگم حسودی میکنم به هر کسی که کنارشه، حتی دوست صمیمیش ، چه برسه اگه یه دختر باشه حالا فامیل یا آشنا! 

از طرف خانواده مادری استعداد ادبی خوبی دارم و حتی خاله م شاعر هستن و کتاب هاشون چاپ شدن و منم از بچگی دستی بر قلم داشتم، حالا در حد دانش اندک خودم در این زمینه، ولی اولین شعرهای عاشقانه م رو حدود یکساله که برای ایشون میگم و حتی شعرهام خیلی از نظر ادبی قوی تر شدن.

کوچکترین تلنگر برام کافیه از طرز نگاه گرفته یا حتی لبخند... همون حکایت تو مو میبینی و مجنون پیچش مو! خیلی دلم میخواد ببینمش و موقعیتش هم که پیش میاد هم نا آروم و مضطربم و هم دوست دارم همه ش نگاهش کنم، جوری که انگار هیچ کس جز اون اون جا نیست، نه کسی چیزی میگه نه کاری میکنه و حتی اشتهام هم خیلی کم میشه...، تمام بدنم میشه گوش وقتی حرفی از اونه، تموم بدنم میشه چشم وقتی ردی از اون باشه، حالا خودش یا چیزی که به اون مربوط باشه...

هر چند شاید اون متوجه نگاه های من نشه، چون وقتی یه بار حس کردم فهمید تا آخر زمانی که اونجا بودیم نگاهش نکردم و یا حتی برای خداحافظی نرفتم، در واقع این واکنش ها یه جورایی ناخوداگاهن.

چطور بگم، دیدنش برام هم شیرینه و هم سخت، طوری که میگم ای کاش فقط از اینجا برم، تا از این حس کمبود اکسیژن راحت بشم!، من مستقیما با این آقا صحبت نکردم زیاد هم ندیدمش، شاید چند بار اونم با خانواده  و ... .

یعنی هر چند شناخت نسبی ازش پیدا کردم که خیلی کمه و همه ش دوست داشتم ببینم دنیا از نظر اون چه شکلیه، ولی دقیق نمیشناسمش، حتی فکر کردن به اینکه کسی رو دوست داشته باشه قلبم رو به درد میاره!، نمیتونم خیلی هم از آشناها بپرسم در موردش، چون نمیخوام کسی بفهمه...

هم یه کم دختر خجالتی و درون گرایی هستم و حس آمادگی برای پیش قدم شدن رو ندارم و هم اینکه حالا عوامل دیگه ای هم هستن که کار رو سخت میکنن، از جمله اینکه ما از شهر خیلی بزرگی نیستیم و باید حواسم رو بیشتر جمع کنم...

در مورد این آقا هم بگم ایشون چند سالی از من بزرگتره، درس میخونه و کار و زندگی خودش رو داره و خانواده محترمی هستن. من حتی شخصی که بهم ابراز علاقه کرد برای آشنایی و حتی چند بارم ازم درخواست کرد رو نپذیرفتم، چون با اینکه با شخص مورد نظرم رابطه ای نداشتم حس گناه و حتی خیانت میکردم و همه ش میگفتم ای کاش اون به جای این شخص بود، چون من توجه شخص دیگه ای رو نمیخوام! 

به خاطر همین کسی رو که دوستم داشت و موقعیت خوبی از هر نظر داشت چه علمی، شخصیتی و حتی مالی رو نپذیرفتم، چون اونم حق داشت با کسی باشه که تمام توجهش به اون باشه، نه شخص دیگه ای! 

من واقعا حس میکنم گم شدم و دلم میخواد تصمیم درستی بگیرم با وجود اینکه بارها سعی کردم به خودم دروغ بگم که برام مهم نیست، ولی حقیقت طور دیگه ست و تمام این یک سال ساعت های زیادی در فکر و ذهنم بوده، چه در خواب چه بیداری و نتونستم فراموشش کنم! 

حالا بنظر شما من عاشق این فردم یا فقط دوستش دارم و یا عقیده شما چیز دیگه ای هستش؟ و اینکه شما جای من بودید چکار میکردید و کار صحیح از نظر شما چیه واسه من؟، پرسش اولم خیلی برام مهمه، ممنون میشم از خواهر ها و برادر های عزیزم که پرسش هام رو جواب بدین و تجربیات سازنده تون رو در اختیارم بذارید. 

روزگار بکامتون، پیشاپیش ممنون از وقتی که میذارید.


مرتبط با خواستگاری و ابراز علاقه دختر به پسر:

آقای محترم، من شما رو دوست دارم، جرمه؟

خودم اقدام کنم یا منتظر بمونم پسر مورد علاقه م خودش قدمی برداره

معایب خواستگاری دختر از پسر چیه ؟

آیا دختران می تونن خواستگاری کنن ؟

نمی دونم همکارم نظرش راجع به من چیه

می خوام به پسر مورد علاقه م پیشنهاد بدم ولی غرورم اجازه نمیده

اگه دختری از شما درخواست ازدواج بکنه چه برخوردی می کنید ؟

چرا ما دخترا نباید از پسرا خواستگاری کنیم ؟

ترس از عواقب خواستگاری دختر از پسر

چه طوری بدون سبک شدن، به پسری که ردش کردم ابراز علاقه کنم ؟

چه طوری پسر مورد علاقه مون رو به ازدواج ترغیب کنیم؟

تحت چه شرایطی خودم میتونم اقدام به خواستگاری از پسری کنم؟

چشم تو چشم شدن با پسری که درخواست ازدواجم رو رد کرد

نگران اینم که بهم بگه من هیچ حسی بهت ندارم

چه جوری به پسر مورد علاقم بفهمونم که دوستش دارم


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) خواستگاری دختر از پسر (۶۲ مطلب مشابه) جذب خواستگار دلخواه (۱۲۵ مطلب مشابه) ابراز علاقه برای ازدواج (۸۱ مطلب مشابه) مسائل درونگراها (۳۵ مطلب مشابه)