سلام دوستان
چند وقتیه دچار خیال بافی شدم. یعنی خیلی رویایی فکر میکنم. اصلا به فکر مشکلاتم نیستم. یعنی میدونم باید برای حل مشکلم تلاش کنم ولی ازش فرار میکنم خودم رو مشغول کار دیگه ای میکنم. تازه متوجه این موضوع شدم.
دختری هستم 24 ساله، لیسانس دارم ولی کار نه. به نظرم ارزش نداره دیگه ادامه بدم.
از صبح تا شب تو خونه ام، کار خاصی ندارم، جای خاصی هم نمیرم، دوست دارم ازدواج کنم ولی خواستگاری ندارم. کسی منو نمی بینه که بیاد خواستگاری، پیرو حرف قدیمی ها که میگفتن دختر باید سنگین باشه پاش رو از خونه بیرون نذاره عمل کردم.
به نظر شما این درسته؟، حس می کنم اگه برم مجلسی همه پیش خودشون میگن واسه پیدا کردن شوهر اومده، باید منم تلاشی بکنم یا تو خونه بشینم کافیه؟، مخالف ازدواج مدرنم، چون تا الان منو به جایی نرسونده.
سوال دوم برای گذراندن وقتم چه کاری انجام بدم که مفید باشه؟
ممنون از وقتی که میذارید
بیشتر بخوانید ...
دختری 29 ساله ام که جهیزیه ندارم، به ازدواج کردن امید داشته باشم؟
یه بغض سنگینی رو گلومه که فقط خدا حالم رو میدونه و بس
دیگه نمیکشم، دیگه نمیخوام این زندگی رو ...
همه چیزمون رو الکی و برای هیچ باختیم
سهم من از این زندگی فقط کلفتی پدر و مادرم هست
نمیدونم سرنوشتم چرا اینجوری شد ؟
سر طبیعی ترین مسائل زندگی جیگرم خونه
این که یه دختر مجرد خونه بگیره و مستقل بشه بده ؟
چطور خانوادم رو قانع کنم که سر کار برم ؟
صبح تا شب توی خونه حسرت زندگی دوستانم رو می خورم
چرا منو کسی نمیخواد؟ ، این سوال شده عقده
تنها چیزی که تا آخر عمر با منه حسرته
یک دخترم که در آستانه 30 سالگی دچار بحران شدم
دختر 28 ساله ای هستم که دیگه هیچ هدفی ندارم
← مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) ← جذب خواستگار دلخواه (۱۲۵ مطلب مشابه) ← چرا خواستگار ندارم (۶۷ مطلب مشابه) ← مسائل دختران خانه دار (۲۳ مطلب مشابه)
- ۵۷۶۲ بازدید توسط ۳۸۱۵ نفر
- يكشنبه ۱۳ بهمن ۹۸ - ۱۵:۴۲