سلام
من یه دختر دانشجو هستم که چند روز پیش درگیر مسئله ی لعنتیِ شکست عشقی و عاطفی شدم، عمق این فاجعه و ابعاد خیانت طرف مقابلم در حدی هست که مطمئنم ارتباط ما بازگشتی نخواهد داشت. در حالی که هنوز امتحانات ما ادامه دار هست، اما من مشابه هندوانه ای هستم که زیر چرخ های بزرگ یک تریلی ترکیده. همون قدر خراب و داغون و آشفته و پراکنده... و بیش از همه،گیج!
این مقدمه بود
سوال های اصلیم ایناست که چه جوری خودمو جمع و جور کنم؟ من آدمی نیستم که خود خوری کنم. یه کم منطقی تر هستم. البته کم کم احساساتم داشت به کار می افتاد که ارتباطمون منجر به شکست شد. ولی بالاخره هر فرد نرمالی بعد از یه شکست عاطفی حالش خرابه. خصوصا من که اصلا اهل عواطف نبودم و نمی دونم احساسات و عواطف رو چه جوری باید جمع و جور کرد!
کمکم کنید بتونم پا شم. چون فشار شدید درسی جواز موندن توی این وضع رو به من نمیده. و البته از طرفی من هم نمیدونم چطور حالمو اورژانسی و برای کوتاه مدت بهتر کنم تا بتونم چند تا امتحان باقی مونده رو نیوفتم!
معدلم رو به الف شدن داشت پیش میرفت ولی با وضع اخیر تنها آرزوم اینه که نیوفتم! آخه تجربه ای در این زمینه ها هم ندارم .
سوال بعدی اینه که چطور برای بلند مدت حالم بهتر شه؟ ببینید من حال و هوای عشق و عاشقی نداشتم اصلا. سرم به کار خودم بود. یهو یه نفر پیدا شد عاشقم کرد و دلمو لرزوند و منو برد تو یه دنیای جدید و عجیب و بعد ولم کرد و رفت! به همین سادگی... و سرعت این ها اونقدر زیاد بود که من هنوز گیجم .
میخوام فعلا عاشق نشم.چون حس میکنم دارم به درسم و اینده شغلیم خیانت میکنم ، درسم سنگینه و فعلا ترم های زیادی ازش مونده و من فرصت این مسائل رو ندارم . همین ارتباط هم داشت به درس و اینده ام زیادی صدمه میزد ، شاید شعاری و مزخرف به نظر بیاد ولی حس میکنم نمیتونم فعلا هم به هیچ کس دیگه اعتماد کنم ، بگذریم ...
از ترم بعد میخوام یه استارت جدید بزنم ، ولی بجز چسبیدن به درس، دیگه نمیدونم چه فاکتور هایی رو باید دستکاری کنم تو سبک زندگی و تفکرات خودم تا این استارت منتهی به زایش یه آدم بهتر از شخصیت فعلیم بشه .
میشه فاکتور هایی که از نظرتون میتونه برا یه دختر جوون مفید باشه رو ذکر کنید؟ البته همراه با راهنمایی هایی برای تقویت اونا ، در کل،می خوام پا شم چون اون ارزش حال خرابم رو نداره ... ، حرفام یه کم پراکنده بود ، شما ببخشید!
ممنونم دوستای عزیزم
مرتبط با شکست عشقی در دختران:
من تنها و اون با یارش، چیکار کنم آروم بشم؟
تصمیم دارم تا وقتی کسی ازم خاستگاری نکرده بهش حسی نداشته باشم
به پای عشقی که فکر میکردم درسته همه خواستگارهام رو رد کردم
چرا خدا منو به پسر مورد علاقم نرسوند ؟
عاشق پسر داییم شدم ولی اون بی توجهی می کنه
عشق یه طرفه سخته واسه دختر ...
پسر مورد علاقم منو خواهر خطاب کرد
انگاری فقط اومده بود تا دلِ منو ببره
شکست عشقی برای خانم ها سخت تره
چطور بعد از شکست عشقی و عاطفی خودم رو جمع و جور کنم؟
کمک به فراموشی شکست عشقی یه دختر
اگه اون مال من نبود، چرا خدا گذاشت اینقدر وابسته ش بشم؟
← مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)
- ۱۰۲۹۴ بازدید توسط ۶۸۵۹ نفر
- دوشنبه ۲ بهمن ۹۶ - ۲۳:۰۲