سلام
دختریم 19-20 ساله. برای تحصیل به شهر دیگه ای رفتم و خوابگاهی هستم. تیرماه از طریق یکی از گروه های تلگرامی با پسری 23-24 آشنا شدم. اول که اومد پی وی بهش گفتم من صرفا بخاطر کنجکاوی تو گپ هستم و قصد چت و صحبت های نامتعارف ندارم اگه به این منظور اومدی که اشتباه کردی.
از طرفی اسمش بشدت آشنا بود و خود من کنجکاو بودم که ببینم از کجا آشنام و اگر که واقعا آشنا هستم ببینم چیکار میکنه. در حد کاملا متعادل صحبت کردیم راجع به دانشگاه و رشته و شغل و گاها در حد چند کامنت شوخی. اوایل اکانت من اسم خودم و عکس خودم نبود تا بعد ها که تغییر دادم به مشخصات اصلیم.
رفته رفته حرف زدن مون بیشتر شد تا اینکه رفتم شهر دیگه که اونم ساکن همون شهر بود. چند باری اصرار کرده بود که ببینتم ولی من قبول نکردم یا بهتر بگم ناز میکردم و نهایتا یه روز قبول کردم. بعد اون هم چت کردن iامون بیشتر شدY شاید در حد 7-8 ساعت در روز و هم اینکه هفته ای یک بار هم رو میدیدیم.
بهم از رابطه اش با دوست دخترش گفت که 4 سالی با هم بودن و اسفند ماه سال پیش کات کردن و میگفت که به شدت اون ذو دوست داره ولی دیگه رسیدن شون بهم غیرممکنه. منو به این تشویق میکرد که به جای چت کردن سعی کنم با افراد جدیدی تو دانشگاه آشنا شم.
ولی من کمی بخاطر ناراحتی از دور بودن از خانواده کمی بخاطر محیط جدید و غریب رغبتی نداشتم و روزم خلاصه میشد بین خوابگاه و دانشگاه و هفته ای یک بار دیدن پسر تو کافه. در این بین هم رابطه مون بیشتر شده بود؛ میدونستم که نه من دوست دخترشم و نه اون دوست پسرم.
خیلی وقت ها من بد اخلاقی میکردم، کنار می اومد یا گاها بخاطر دوری از خونواده م دلگیر میشدم و گریه میکردم حرف میزد باهام. راجع به درس هام و امتحاناتم خیلی کمکم کرد. ولی مشکلی که به نظرم سرآغاز اصلی بود این بود که باید مدتی برای راه اندازی کارش تو شهر دیگه ای میرفت و طبیعتا نمیتونستیم هم رو ببینیم ولی باز با هم در ارتباط بودیم.
خیلی روزها بود که حتی شب ها در حد دو سه ساعت میخوابید و خیلی روزهای شلوغی داشت و این کار حدود سه هفته طول کشید تا روزی 7-8 ساعت چت ما کاهش پیدا کرد به 1 ساعت شاید! بعد رو به راه شدن کارش بازم بیشتر شد ولی نه در حد قبلی. باز همو میدیدیم شاید بیشتر از قبل ولی دیگه اون رابطه ی قبلی تبدیل شد به اون روزهای که هم رو میدیدیم.
دیگه تو چت خبری نشد از این مورد و بیشتر صحبت عادی کردیم. من 4-5 باری ازش پرسیدم که چرا یه جورایی سرد شده ولی جواب های واضحی نشنیدم.
1: میخوام دلیل این مورد رو بدونم.
2: همیشه اصرار میکنه که به همکلاسی های خودم اجازه شناخت بدم، باهاشون آشنا بشم. میگه اونی که قبلا رابطه داشته و برخلاف میلش تموم شده دیگه نمیتونه مثل قبل ابراز احساسات کنه و خیلی ناراحته که منم بخاطر اون عواطفم رو ابراز نکردم بعد یه مدت. و اینکه میگه چیزهایی که الان برای من هیجان انگیزه رو اون چهار سال پیش تجربه کرده و الان دیگه خیلی براش جالب نیست و میگه تو اذیت میشی با این اوصاف و بعد مدتی پشیمون میشی.
سوال دومم اینه که از این بابت چرا اینجوری میگه؟
من بالاخره بعد شش ماه یه احساسات گنگی دارم نسبت بهش، گاها خوشم میاد و گاها هم بخاطر پس زدن هاش خوشم نمیاد ولی مسئله اینه منم به شدت وابسته ش شدم. اون منو به چشم رفیق گاها دختر کوچولویی که بهم میگه دخترم میبینه نه به چشم دوست دختر یا هر چیز این شکلی.
سوال سوم و مهمترین سوالم اینه که درسته من رابطه مو باهاش کمرنگ کنم؟ هیچ امیدی نمیشه داشت که بخوایم باهم باشیم؟ و اگه خواستم رابطه مو کم کنم چه جوری این کار رو بکنم با این حجم از وابستگی ای که بهش دارم؟
مرتبط با خواستگاری و ابراز علاقه دختر به پسر:
آقای محترم، من شما رو دوست دارم، جرمه؟
خودم اقدام کنم یا منتظر بمونم پسر مورد علاقه م خودش قدمی برداره
معایب خواستگاری دختر از پسر چیه ؟
آیا دختران می تونن خواستگاری کنن ؟
نمی دونم همکارم نظرش راجع به من چیه
می خوام به پسر مورد علاقه م پیشنهاد بدم ولی غرورم اجازه نمیده
اگه دختری از شما درخواست ازدواج بکنه چه برخوردی می کنید ؟
چرا ما دخترا نباید از پسرا خواستگاری کنیم ؟
ترس از عواقب خواستگاری دختر از پسر
چه طوری بدون سبک شدن، به پسری که ردش کردم ابراز علاقه کنم ؟
چه طوری پسر مورد علاقه مون رو به ازدواج ترغیب کنیم؟
تحت چه شرایطی خودم میتونم اقدام به خواستگاری از پسری کنم؟
چشم تو چشم شدن با پسری که درخواست ازدواجم رو رد کرد
نگران اینم که بهم بگه من هیچ حسی بهت ندارم
چه جوری به پسر مورد علاقم بفهمونم که دوستش دارم
← ارتباط با جنس مخالف (۸۸ مطلب مشابه) ← رفتارشناسی پسران برای ازدواج (۶۸۷ مطلب مشابه) ← دوستی با جنس مخالف (۱۳۰ مطلب مشابه) ← چت با جنس مخالف (۲۰ مطلب مشابه) ← مضرات دوستی با جنس مخالف (۴۶ مطلب مشابه)
- ۵۵۵۳ بازدید توسط ۴۰۳۴ نفر
- يكشنبه ۶ بهمن ۹۸ - ۲۱:۴۶