سلام
من یه دختر ۱۹ ساله هستم. زندگی خوبی دارم، در ظاهر همه چی عالیه و رو به راهه. اما یه مشکل بزرگی که دارم اینه که با جنسیتم نمیتونم کنار بیام، خیلی ناراحتم از دختر بودنم. نمیتونم خودم رو با تفاوت ها وفق بدم. همه ش یه موضوعاتی میاد تو ذهنم باعث میشه بغض کنم عصبی بشم.
مثلا اینکه چرا باید محدود بشم؟!، خیلی ها البته محدودیتی ندارن. اما خیلی ها هم دارن مثل من. من پدرم رو رفت و آمدم حساسه، دوست نداره تنها برم جایی، همه ش میگه با خودم بریم. یا اینکه چرا من باید به خاطر جسمم تو خطر باشم؟
چرا قدرت بدنیم کمتر باشه؟، چرا وقتی یه دختر و پسری رابطه دارن، پسر ککش هم نمیگزه اما برای دختر اگه کسی بدونه براش بد میشه! خودم بار ها و بار ها شنیدم که مثلا گفتن آخه اون دختره فرق داره، حساس تره، زشته، فلانه ... و خیلی حرف های دیگه که الان تو ذهنم نیست.
من هیچ عدالتی تو این جهان نمیبینم، خود خدا هم این جوری آفریده، این همه عذاب برای جنس مونث یعنی چی این همه فرق گذاشتن، یعنی چی؟ یه جوری میگن حجاب داشته باشی برای خودت خوبه، چادر بندازی راحت تر میتونی بگردی، از نگاه ها حفظ میشی و ...، آخه چرا باید این همه فرق باشه تو آفرینش که یه آدم برای یه دونه حق طبیعیش که تردد باشه این همه خودش رو بپوشونه که مبادا بلایی سرش بیاد.
من نمیدونم حالم داره به هم میخوره از این دنیا، الان خیلی چیزها رو جا انداختم، بعدا یادم میافته چون هر وقت در مورد این ها فکر میکنم عصبی میشم.
یکی به من بگه چه جوری تحمل کنم، ۴۰ ۵۰ سالی که قراره زندگی کنم، دارم داغون میشم از این همه تبعیض.
کمکم کنید تا احساس بی ارزش بودن نکنم
دیگه نمیکشم، دیگه نمیخوام این زندگی رو ...
همه چیزمون رو الکی و برای هیچ باختیم
سهم من از این زندگی فقط کلفتی پدر و مادرم هست
نمیدونم سرنوشتم چرا اینجوری شد ؟
سر طبیعی ترین مسائل زندگی جیگرم خونه
این که یه دختر مجرد خونه بگیره و مستقل بشه بده ؟
چطور خانوادم رو قانع کنم که سر کار برم ؟
صبح تا شب توی خونه حسرت زندگی دوستانم رو می خورم
چرا منو کسی نمیخواد؟ ، این سوال شده عقده
تنها چیزی که تا آخر عمر با منه حسرته
یک دخترم که در آستانه 30 سالگی دچار بحران شدم
دختر 28 ساله ای هستم که دیگه هیچ هدفی ندارم
← درد دل های دختران (۱۱۸ مطلب مشابه)
- ۷۰۴۸ بازدید توسط ۴۸۶۳ نفر
- سه شنبه ۱۹ فروردين ۹۹ - ۲۰:۰۶