سلام خدمت خانواده برتری های عزیز
خبر خوش!
بالاخره بعد از ۳ سال تلاش های سخت و مذاکرات فشرده خانواده برجام (برنامه جامع ازدواج من !) رو تصویب کرد!
من نویسنده این پست ها ها هستم:
چرا حقی که خدا و قانون به من داده رو نمیتونم بگیرم؟
بلوغ ازدواج در چه سنی تحقق یافتنی است ؟
خب خدا رو شکر اکثر مشکلاتم حل شده، نمازم رو دوباره شروع کردم، درس هام خیلی بهتر شده، خودارضایی رو هم ترک کردم و خیلی خیلی روحیه بهتری دارم. تنها مسئله ای که مونده پیدا کردن کیس مناسبه!
از اینا که بگذریم میخوام تجربیاتم رو در اختیار جوون های هم سن خودم بذارم که میبینم گاها پست میذارن و راهنمایی میخوان برای مطرح کردن بحث ازدواج و متقاعد کردن خانواده و یا از اینکه از لحاظ جنسی و عاطفی بهشون فشار اومده و از دست خانواده شون گلایه مندن
اول) اگه میخواید یه آدم معمولی باشید که هیچ دغدغه ای نداره و به فکر خودش نباشه و آخر سرم بمیره و یه زندگی کسل بار داشته باشه،که خوب حرفی باقی نمیمونه، اما اگه میخواید قهرمان زندگی خودتون باشید یادتون باشه نا امیدی بعد هر شکست رو هر دست و پا چلفتی ای هم میتونه داشته باشه!
اگه میخواید خاص باشید، اگه میخواید شجاع باشید و اگه میخواید قهرمان زندگی خودتون باشید وظیفه تونه که شکست بخورید و وظیفه تونه بعد از شکست بیشتر تلاش کنید!
دوم) برید به استقبال شکست! چرا؟ چون مسلما و غالبا قراره تو این مسیر شکست بخورید!
ممکنه بهتون توهین بشه، اعتماد به نفس تون زیر سوال بره، مردونگی تون مورد هجمه قرار بگیره، قابلیت هاتون نادیده گرفته بشه و جالب تر اینکه افرادی که میشناسید و باهاشون صمیمی هستید ممکنه ببینید خیلی راحت از عقاید دینی شون برمیگردن و چه راحت دروغ میگن و پا رو حرف و قول شون میذارن!
پس بدونید راه سخته!
سوم) منی که وقتی برای بار اول بحث ازدواج رو با مادرم مطرح کردم،از فرط استرس، نه تنها صدام میلرزید، دست و پاهام یخ کرده بود و به قدری عرق کردم که پیرهنم خیس شده بود (و یادمه که تا چند وقت حتی خجالت میکشیدم که به صورت مادرم نگاه کنم و گاها حتی عذاب وجدان هم میگرفتم!)، به جایی رسیدم که با مادرم درباره اینکه خواستگاری کدوم دختر بریم گپ و گفت میکنم و میخندم (برای رفع این مشکل سعی کنید اول سر سراغ بستگان درجه یک نرید، ترجیحا با مشاور، دوستان، آشناها صحبت کنید تا کمی با این فضا آشنا شوید. من دفعات اول از آوردن اسم ازدواج و زن شرم داشتم!)
آره برای منم مث شما غیر ممکن بود پس دست بجنبونید،انجام یه کار غیر ممکن خیلی هیجان انگیزه!!!
چهارم) حتما حتما حتما وقتی میخواید با یه بزرگتر صحبت کنید در این مورد، قبلش ساعت ها با خودتون کلنجار برید و هی گفت و گوهای احتمالی رو تو ذهن تون مرور کنید، هر چقدرم که حرف های شما منطقی و منطبق بر واقعیت باشند قدرت تجربه اون ها میچربه و ممکنه خیلی زود ورق مذاکره رو به سمت خودشون برگردونن!
پنجم) شک نکنید که قهر کردن با خدا و انجام ندادن کارهای عبادی فقط به خودتون ضرر میزنه و در ضمن فکر نکنید اگر مثلا از خدا خواستید که ازدواج تون رو برسونه همین فردا برید سر خونه بخت! دنیا حساب و کتاب داره !
پس گیر سه پیچ ندید که حتما من چله زیارت عاشورام که تموم شد باید ازدواج کرده باشم! چون ممکنه چله تون تموم شه و به هر علتی صلاح نباشه ازدواج کنید و آخر سر هم عقایدتون ضعیف میشه!
امیدوارم که مفید باشه، تجربه سه سالم بود
در پناه حق
مرتبط:
یه تجربه خوب از ازدواج یه خانواده برتری
یکی از کاربران خانواده برتر داره میره خونه عشق و بخت
تجربه معنوی من در ازدواج کردن با چله سوره یاسین
تجربیات شما در مورد راضی کردن خانواده به ازدواج
از تجربه های مزدوج شدن تون بگید
← مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) ← مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) ← موفقیت در زندگی (۱۲۹ مطلب مشابه)
- ۱۲۴۵ بازدید توسط ۹۹۴ نفر
- دوشنبه ۱۹ فروردين ۹۸ - ۱۶:۴۹