من ۳۰ سالمه و بدلیل بیماری صرع شرایط ازدواج رو ندارم . و این حق رو به طرف مقابلم میدم.
پس کاملا این قضیه عدم ازدواج رو پدیرفتم. .ولی از لحاظ جنسی خیلی تحت فشارم. نمیدونم انگار خوره فکرش به جونم افتاده. با وجودی،که نه اهل فیلم و انتن و... هستم. هر چقدر،خودمو به ورزش دعا و قران... سرگرم میکنم. جواب نگرفتم... به حدی، که حتی دیگه بیرون هم نمیرم که مبادا چشمم به پسری بخوره.
نمیدونم چکار کنم ... به پوچی رسیدم. و تنها کاری ازم بر میاد، گریه کردنه... اخه امیدی به ازدواجم ندارم که بگم صبر پیشه کنم. نمیدونم تا کی باید این وضع رو تحمل کنم ...
کمکم کنید تا احساس بی ارزش بودن نکنم
دیگه نمیکشم، دیگه نمیخوام این زندگی رو ...
همه چیزمون رو الکی و برای هیچ باختیم
سهم من از این زندگی فقط کلفتی پدر و مادرم هست
نمیدونم سرنوشتم چرا اینجوری شد ؟
سر طبیعی ترین مسائل زندگی جیگرم خونه
این که یه دختر مجرد خونه بگیره و مستقل بشه بده ؟
چطور خانوادم رو قانع کنم که سر کار برم ؟
صبح تا شب توی خونه حسرت زندگی دوستانم رو می خورم
چرا منو کسی نمیخواد؟ ، این سوال شده عقده
تنها چیزی که تا آخر عمر با منه حسرته
یک دخترم که در آستانه 30 سالگی دچار بحران شدم
دختر 28 ساله ای هستم که دیگه هیچ هدفی ندارم
← مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)
- ۵۴۹۶ بازدید توسط ۳۸۱۱ نفر
- سه شنبه ۲۳ شهریور ۹۵ - ۲۲:۳۵