سلام
تو رو خدا راهنماییم کنید .
شوهرم میگه بریم دسته چک بگیری که اگه لازم شد یه جا تو ضامن من بشی ، ولی من اصلا اصلا نمیخوام نه دسته چک داشته باشم نه ضامن بشم ( راستش اصلا اصلا اعتماد ندارم و نخوام داشت ) . دسته چک مگه الکیه من داشته باشم ... عجب بدبختی گیر کردم ...
حالا من چیکار کنم که بدونه ناراحتی، سوء تفاهم، دلخوری، شک و ... منصرف بشه من دسته چک بگیرم ؟
سلام
چند سالی هست ازدواج کردیم ... شرایطم رو بخوام بگم ؛
مستقل نیستیم و با پدرش کار میکنه ... در همین حد خرج روزانه ست درآمد ، یه بچه دارم ، خیلی نگران آینده شم. اصلا این شرایط رو دوست ندارم .
مطمئنم اگه همسرم جدا میشد وضعمون خوب بود متاسفانه به خاطر وابستگیش و دوم اینکه چند سال پیش که پول دستش بود و بهش گفتم جدا شو این کار رو نکرد پولا رو داد دست باباش و ما هم امکان هیچ پیشرفتی نداریم ... این شرایط رو نمیتونم تغییر بدم.
به شدت سودای استقلال مالی دارم ... حاضرم هر کاری انجام بدم ولی زودتر جدا شیم از پدرش ،
لازمه ش پوله. یه بار طلاهام رو فروختم دو برابر سود کرد. متاسفانه به خاطر شراکت با پدرش این پول چند سال دست اینا موند و در نهایت با قهر من این پول رو پس دادن ... و الان با پول همون طلا خونه اجاره کردیم ...
سلام
من و شوهرم ... ساله که ازدواج کردیم و یه بچه ... ماهه داریم. خیلی عاشق همدیگه هستیم. ولی مشکلات مالی و آمدن بچه باعث شده کمی از هم دور بشیم. قبلش همش به هم چسبیده بودیم ولی الان روابط مون سرد شده ولی باز هم همدیگه رو دوست داریم. شوهرم همش قسم میخوره که هیچکس رو غیر تو توی این دنیا دوست ندارم ...
مشکلات مالی شوهرم رو خیلی عصبی کرده ... همش میگه وقتی میبرمت خرید و نمیتونم چیزی واست بخرم عذاب وجدان میگیرم ...
توی یکی از همین شبکه ها شوهرم با خانمی که شوهرش چند ساله فوت کرده و پول زیادی از شوهرش به ارث رسیده آشنا شده ... اول کمک های مالی برای خیریه شوهرم میکرد و بعدش ابراز علاقه به شوهرم ... میگه حاضره خونه برای من بخره ... بیشتر وقت هم برای من باشه ... خونه هامونم جدا از هم باشه...
سلام
من یه زندگی معمولی دارم در حد رفع نیاز ، چیزی که برام آزار دهنده ست اینه که جدیدا وقتی از همسرم پول میخوام هی باید تکرار کنم و در نهایت میگه تو فقط پول میخوای ، پولکی ... . حتی وقتی پول یارانه رو ازش میخوام ، مثلا الان میخوام برا بچه لباس بخرم نهایتا برگشته میگه تو فقط پول میخوای از من ؟
آزارم می بینم وقتی خانواده ش یا برادرش زنگ بزنن ، هر جور شده پول میده بهشون ، حس میکنم خانوادش سایه زندگی من هستند ، اونا اولویت اولش هستند . چیزی که بیشتر رو مخمه حتی یه بار پست گذاشتم براش ، اینه که من تو دوران بارداریم به خاطر ** گشنگی ** و بی پولیش مجبور شدم برم چند ماه آخر رو بمونم خونه مادر شوهرم و کلی حرف از مادر شوهرم بشنوم .
سلام
من یه داداش دارم که از دبیرستان یه رفیق داره ، رفیق که نگو جونشون رو برای هم میدن ، یعنی این رفیقش بگه بیا فوتبال ، میگه چشم ، بیا شنا ، میگه چشم ، بیا بریم شمال ، چشم ، حقوق این ماه تو بده ، چشم !
همین یه رفیق رو داره ، خیلی با هم راحتن و من اطمینان دارم داداشم رفیقش رو از من و زنش بیشتر دوست داره ، متقابلا رفیقشم براش یه کارایی میکنه ، البته رفیقشم خیلی انسان سر به زیریه ، مثلا اصلا خونه داداشم اینا تا حالا نرفته چون اون مجرده داداشم متاهل ، اما تنها ویژگی خوبش همینه !
مثل هوو برای زن داداشمه ، زن داداشم و داداشم اوایل با هم خوب بودن الانم با هم خوبن ، اما زن داداشم موقع مجردیش شیطنت هایی در حد بازی با پسرا و چت داشته و سر قضایایی داداشم بعد ازدواج میفهمه ( اینو بگم زن داداشم اهل روابط نا درست نبوده ، در حد خنده و ... ) و داداشم یکم باهاش سرد میشه .
سلام
تقریبا دو ساله ازدواج کردم... همسر خوبی دارم دل رحم و مهربون. اما ...
بنظرم ایراد گیره ...همش داره نصحیت میکنه و ایراد میگیره... احساس میکنم هر کار که خودش دوست داره انجام میده و نظر منو نمیپرسه تقریبا ... یعنی در واقع نظر من باید در راستای نظر خودش باشه... مدام قهر میکنه که میگه قهر نیستم ولی حرف نمیزنه و سر سنگینه ...
من آدم اکتیوی در زمبنه زناشویی هستم اما اون نه ... بعضی اوقات اکتیوه ولی ناراحت بشه سمت آدم نمیاد... بهش بگم این کار کن الان لازم دارم نمی کنه ...
بارها بارها تو خوشی و خنده و آرامش بهش گفتم نازم کن و حرفای عاشقانه بزن نیاز دارم اما مسخره بازی در میاره و نمیگه آخرم ...
سلام
خیلی از زوج ها بعد یه مدت از هم نمیگم خسته میشن ولی اون عشق اولیه تبدیل میشه به حالت تحمل و تکرار ، خوب خیلی موضوع حساسیه باید دربارش صحبت بشه . ولی متاسفانه تو کشور و فرهنگ ما همیشه خدا مسائل حاشیه ای مطرح بوده . تعداد وبلاگ های خوب مثل خانواده برتر هم کمه .
اولین قدم انتخاب درسته
انتخاب درست فقط به ظاهر و پوشش و خانواده محدود نمیشه ، شما دخترا و پسرا باید یاد بگیرید که ملاک ها و موضوعات مورد نظرتون رو تو کاغذ بنویسید و برای یک یک شون وقت و جلسه بذارید .
واقعا از بعضی ها تعجب میکنم که اول دل میبندن بعد شناخت پیدا میکنن ، یا از خانواده هایی که توقع دارن تو یه جلسه و دو جلسه خواستگاری بحث رو تموم کنن ! پس وقت گذاشتن جهت شناخت درست خیلی شرطه ، من خودم همیشه مد نظرم این بود که به مدت ۲ ماه یک روز در میون با دختر خانم صحبت کنم ( متاهلم ) .
سلام خسته نباشید
قبل از هرچیز پوزش بنده رو برای طولانی شدن متنم بپذیرید.
من نزدیک سه سال هست که ازدواج کردم.
مشکلی که باهاش دست و پنجه نرم می کنم مربوط به شوهرم و خانواده اش میشه،خانواده شوهرم از اول با دروغ جلو اومدن. اینکه همسرم نزدیک پنجاه میلیون پس انداز تو حسابش داره ، خونه داره ، ماشین داره و یک شغل قراره تو یک شرکت معتبر جور بشه براش و در حال حاضر راننده هستن اما به زودی تو اون شرکت مشغول به کار میشن !
خب متاسفانه تو تحقیقات فقط ظاهر و رفتار شخصیت طرف گفته میشه نه این چیزهایی که گفتم. توی تحقیقات هم معلوم شد که آدم های خوبی هستن خونواده م گفتن کی از این ها بهتر و بنده دقیقا سر یک هفته عقد کردم من میخواستم نامزد باشیم تا بیشتر با رفتارا و خلق و خوی همدیگه آشنا بشیم که اگر احیانا مشکلی بود بهم زدنش مشکلی نباشه اما مادر شوهرم مدام اصرار داشت که حتما باید تو همین هفته عقد کنن و منو به شهرستان شون ببرن ، مادرم اینا مخالف بودن اما حریف زبون مادر شوهرم نشدن و ما دقیقا در عرض یک هفته عقد کردیم.
سلام هم خانواده ای های محترم
یه سوال داشتم که شاید برای خانم ها و آقایون مجرد سوال باشه و قطعا جواب دهی افراد متاهل یا سن بالاتر خیلی مفیدتر و واقع گرا تر هست . اگر دوستان مجرد و سن پایین جواب میدهند حتما ذکر کنند سن و مجرد بودنشون رو و همچنین آقا یا خانم بودنشون رو.
شما چگونه بین "عشق و هوس "در خودتون ( به عنوان آقا یا خانم) و در طرف مقابل ( به عنوان آقا یا خانم) تفرق و جدایی قائل میشید و تا حد زیادی ( که میدونم هیچ وقت کامل نیست ) خیال تون از فهم و درک واقعی حس خودتون و طرف مقابل آسوده میشه.
اگر دوستان متاهل تجربه صحیح یا غلطی در مورد این موضوع دارند لطف کنند و بیان کنند.
در پناه حق باشید.
بیشتر بخوانید ...
تفاوت هوس و عشق دقیقا از کجا مشخص میشه؟
نشانه های عشق واقعی در مردان چیست ؟
برای پاسخ به این سوال در ابتدا بهتر است شخصیت درونی همسرتان را بشناسید . بدانید درون گراست یا برونگرا ، افراد درون گرا نمیتوانند بیشتر ابراز علاقه زبانی داشته باشند .
دوست داشتن یعنی همسرتان با عشق به شما نگاه می کند ، یعنی با شما رابطه کلامی و از آن مهمتر رابطه چشمی با شما برقرار می کند . در قبال شما احساس مسولیت می کند . برای برآوردن نیازها و آرزوهای شما تلاش می کند . این ها نشانه هایی است که از طریق آن ها میتوانید حس کنید که همسرتان عاشق شماست .
به نام حضرت دوست
با سلام
مهمترین نکته درباره قربون صدقه های عاشقانه، تلاش برای صادقانه و عمیق و از ته دل بودن این رفتار و گفتارهاست. نمیگم فقط وقتی که حس میکنید از ته دل دارید انجام میدید، این کارو بکنید وگرنه ارزش نداره. نه این حرف درست نیست. شاید گاهی آدمها تو شرایطی خاص عشق و علاقه‌شون عمیق و واقعا از صمیم قلب نشده باشه هنوز چنانکه این مساله اوایل زندگی تا حدودی طبیعیه چون هنوز دو طرف اونقدر از همدیگه مهر و رفتارهای خوب و از خودگذشتگی و این چیزها ندیدن تا عشقشون جون گرفته باشه و صرفا در حد ابتدایی ممکنه باشه و البته برای بعضی هم برعکس با مرور زمان اختلاف سلیقه‌ها خودش رو نشون میده و و جر و بحث‌ها و بنوعی قهر و دعواهایی که طبیعی هر زندگی هم هست پیش میاد و میزان عشق و محبت تو قلب ممکنه بهرحال بالا و پایین بشه.
سلام
حقیقتا چندین نظر و موضوع رو در این سایت بررسی کردم و به یه سری از مطالب رسیدم که خیلی برام دردناک بود. بعضی از افراد خودشون رو غیر قابل تغییر معرفی میکنند. مثلا یک عده میگفتند :
من همینم که هستم اگر منو میخواد باید همین رو بخواد.
ببینید ازدواج و زندگی مشترک کاری اشتراکی و همیاری است و باید برای اون خود خواهی رو کنار بگذاریم. آقا پسر یا دختر خانمی که میخواد همسر ایده آلش رو پیدا کنه باید بهش بگم همسر ایده آل دقیقا اون چیزی که در ذهن شماست وجود خارجی نداره و نخواهد داشت.
سلام
همسرم خیلی کار میکنه. معمولا صبح تا شب گاهی حتی تا 8 شب میره شرکت و بقیه شب رو هم که حدودا 4 ساعت شاید بشه، به کارای شرکت خودش میپردازه. همش ذهنش توی کاره. حرف که میزنه راجع به شرکتش و چالش های اون میگه. منم علاقه مندم به اون موضوعات و با هم گاهی بحث میکنیم ولی دیگه زیاده رویش اذیتم میکنه.
ازش سوال میپرسم (حرف میزنم باهاش) یا سرسری جواب میده یا اصلا جواب نمیده. میدونم که خیلی دوستم داره واقعا و نمیخواد بی محلی کنه ولی ناخواسته اینطور میشه. وسط کارش مثلا 5 دقیقه پا میشه قربون صدقه م میره یه کم کار میکنه ولی این کافی نیست برای من! بیشتر این حس رو بهم منتقل میکنه که تایم پرتش رو برای من اختصاص میده.
گاهی وقتا هم کل روز رو خونه میمونه البته.(اصلا به همین خاطر تا دیر وقت کار میکنه تا چند روز در هفته رو به کارای شرکت خودش برسه البته از نظر اون خونه میمونه تا با من باشه) اما این تقسیم نامتعادلیه. البته آدم زرنگ و باهوشیه و میدونم آخر سر کارشو میرسونه ولی با استرس!