این صفحه به این منظور ایجاد شده تا کسانی که میخوان سایت یا فروشگاه اینترنتی طراحی کنن، هر سوالی دارن بپرسن تا به صورت رایگان راهنمایی بشن.
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
کسب و کار (۵۷۶ مطلب مشابه)
این صفحه به این منظور ایجاد شده تا کسانی که میخوان سایت یا فروشگاه اینترنتی طراحی کنن، هر سوالی دارن بپرسن تا به صورت رایگان راهنمایی بشن.
من دانشجوی ترم 3 رشته زیست هستم، گرایش سلولی و مولکولی، رشته م رو با علاقه انتخاب کردم و با سختی دارم میخونم، تا مهر امسال کار کردم ساعتی 5 تومن!، مربی کودک بودم، که علاوه بر آموزش نظافت محل کارم با خودم بود!
ساعت کاریم از 5 عصر تا 12 الی 1 شب بود، البته با سرویس برگشت و بدون مرخصی و تعطیلی حتی جمعه هم تعطیل نبودیم!، شغلم رو دوست داشتم، به پولش هم احتیاج داشتم، اما واقعا زیر دست کسی بودن سخته مخصوصا اگه سرت داد بکشن، کارهایی که بیشتر از وظیفه ت باشه، بدون هیچ پولی براشون انجام بدی و اون ها جوری باهات حرف بزنن که انگار نوکر باباشونی!، خیلی برای کارم وقت گذاشتم، بیشتر از همه ی همکارانم، قبل ساعت کاری کار کردم.
اما در آخر سرپرست شیفت به دروغ حرفی از جانب من به مدیریت گفت و با اینکه اصرار به موندنم داشتن، خودم از اون جا اومدم بیرون!، با این حال خیلی دلم برای محل کارم تنگ شده، من واقعا عاشق کارم بودم!
رشته م رو خیلی دوست دارم، دلم میخواد ارشد و دکتری ژنتیک پزشکی دانشگاه تهران قبول بشم، اما انقدر مشکلات مالی و درگیری داریم که انگیزه درس خوندنم گرفته شده و همه ش میخوابم!، علاقه م به پزشکی و پزشک قانونی هم زیاده، که از طریق ژنتیک پزشکی میتونم بهش برسم.
همیشه دلم میخواست یه جوری خودم رو شاد کنم، دلم میخواست زندگی کنم اما نشد که نشد!!!
بگذریم از خودم بگم؛ اسمم بهنامه، چند روز دیگه 24 ساله میشم و باز هم یه سال دیگه گذشت، کاش هیچ وقت 25 ساله نشم، زندگیم کوتاه بشه.
خیلی ها میان اینجا از زندگی شون میگن، از مشکلات و ...، خواستم منه خسته هم کمی بگم حال داشتی بخون فقط 5 دقیقه وقتت رو میگیره، اگه هم نداشتی مهم نیست کلا زندگی مهم نیست.
معلولم، دیستروفی( هر چقدر که زمان میگذره ضعیف تر میشی، تا کاملا کل ماهیچه های بدنت ضعیف میشه و زمین گیری میشی، به سختی کارهای شخصیت رو انجام میدی به قول دوستم یه استخون با یه روکش از گوشت هستم) از پدرم گرفتم ارثی هستش.
پدرم نمیدونست که مشکل داره، من که میدونم هیچ وقت نمیخوام یکی مثه خودم درست کنم (آدم های معلول شدید مثل من خوب میدونن چی میگم)، و نمیخوام زندگی یه دختر رو مثل زندگی مادرم بکنم یا حق مادر بودن رو ازش بگیرم.
وقتی به زندگیم نگاه میکنم وضعیت مادرم رو میبینم، بد جوری دلم میگیره، حقش این نبود، نفهمیدم مرد خونه ست زن خونه ست چیه ...
آیا کمک معیشتی برای کسانی که یارانه شون قطع شده بود هم واریز میشه؟، چطوری میشه برای دریافت کمک معیشتی ثبت نام کرد؟
مثلا دختر جوانی که تحت حضانت پدر بوده، در زمان حیات پدر یارانه خانواده قطع شده، منظورم از خانواده یعنی دختر و والدینش، برادرهاش متاهل هستن و هر کدوم خودشون سرپرست خانواده خودشون هستن. پدر فوت شده. دختر بیکاره و درآمدی نداره. پدر شغل آزاد داشته. بیمه و حقوق بازنشستگی نداشته. در نتیجه دختر نمیتونه از مزایای بیمه استفاده کنه و نتیجتا مستمری دریافت نمیکنه. بعد از تقسیم ارث هم مبلغ خیلی کمی برای دختر باقی مونده چون تعداد برادرهاش زیاده. شش تا برادر داره. علاوه بر اینها دختر باید از مادر پیرش هم مراقبت کنه که دائما بیماره و هزینه های درمانی داره.
چنین دختری چطور میتونه برای دریافت کمک معیشتی ثبت نام کنه؟
سلام
دختری ۲۴ ساله هستم، ۲ سال پیش با پسرعموی خودم نامزد کردم، بچه بودم و به دلیل جلب رضایت پدرم پذیرفتم خواستگاری ایشون رو، بعد آشنایی از همون اوایل دچار مشکل شدیم و بعد ۲ ماه جدا شدیم.
البته میشه گفت ایشون هم یه جورایی از خدا خواسته پذیرفتن که جدا بشیم، بعد از جدایی من از دانشگاهم انصراف دادم، دوباره کنکور شرکت کردم، همزمان با کلنجار رفتن با این شکست اما خب خدا رو شکر قبول شدم و در حال حاضر دانشجوی پرستاری هستم و دیگه تقریبا از بابت آینده ام نگرانی ندارم.
در حال حاضر مشکلم اینه که با وجود اینکه مدتها گذشته و من ایشون و کاملا فراموش کردم اما حس میکنم شدیدا اعتماد به نفسم رو بعد از ایشون از دست دادم و تمام وجودم پر شده از انرژی های منفی که من اونقدر خوب نبودم که ایشون برای نگه داشتنم هیچ تقلایی نکردن.
هر چند آگاهم به اینکه اصلا شخص لایقی نبودن، اهل همه چی بودن و ... اما این افکار ناخودآگاهه و قابل کنترل نیست برام، خلاصه که با وجود اینکه خانواده ی خوبی دارم و ظاهر مناسب، و تقریبا میتونم بگم نقص بارزی ندارم اما به دلیل کمبود اعتماد به نفس ترس اینو دارم که به بدترین ها توی زندگیم و ازدواجم راضی بشم.
سلام دوستان
من دیشب یه متنی رو نوشتم که امروز بیام اینجا پست کنم، ولی برحسب اتفاق توی نظرات یکی از پست ها به این نظر برخوردم:
"من فکر میکنم با جنس مخالف هایی که اطرافم هستند، با اینکه خوش برخورد هستم، ولی بلد نیستم در طرف طوری حس ایحاد کنم که با من ارتباط عاطفی ایجاد کنه. به قولی: حس خواهرانه ایجاد کردم!"
این نظر کاملا گویای سوال اولی هست که من می خوام بپرسم.
من سال آخر دانشگاه هستم تا الان نه از سمت کسی پیشنهادی مبنی بر دوستی دریافت کردم، و نه کسی ازم خواستگاری کرده.
من بیبی فیسم و رفتارم ناخودآگاه بعضی وقتا علی رغم تمایل خودم معصومانه، زیادی مثبت و مودب جلوه میکنه (چون میخوام راه درست رو برم، در حدی که با وجود اینکه بارها به دوستان دخترم هم گفتم جلوی من راحت باشن، ولی باز جلوی من هیچ حرف بدی نمیزنن یا اگه سریع میگن هم بعدش عذرخواهی می کنن) . حدس میزنم این معصومانه به نظر رسیدن یکی از علت های این باشه که پسرها هم بیشتر از اینکه منو به چشم یه زن ببینند، به چشم خواهر میبینند.
سلام
واقعیتش نمیدونم اینجا جای مناسبی برای مطرح کردن این سوال هست یا نه, اما خوب از اونجایی که اینجا هم یه بخش کوچیکی از جامعه دور هم جمع شدن فرصت رو غیمت دونستم که از نظرات تون بعنوان یه مخاطب استفاده کنم, تصمیم داشتم یه پرسشنامه تهیه کنم و اون رو بین مردم پخش کنم و از این طریق از نزدیکتر با توقعات و انتظارات مردم توی سطح جامعه نسبت به موضوعات و داستان هایی که فیلمنامه میشن آشنا بشم.
با لطف و کمک شما ان شاء الله بتونیم موضوعات بهتر و درخور لیاقت تری که سلیقه و نظر مخاطب توش گنجونده شده باشه تحویل سینما بدیم. فعلا برای شروع میخواستم این سوال رو مطرح کنم:
چه انتظاراتی از یک فیلم با موضوع سفر در زمان دارید؟
یعنی وقتی بشنوید که فیلمی با موضوع سفر در زمان قراره اکران بشه, با چه پیش زمینه ذهنی به دیدن اون فیلم میرید و انتظار دارید با چه صحنه ها و اتفاقاتی مواجه بشید که براتون جذاب باشه و در کل برعکس خیلی از فیلم های ایرانی این روزها که بعد از دیدن شون حس میکنیم خیلی با توقعات مون فاصله داشته برای اینکه راضی از سینما بیرون برید چه نکاتی رو مد نظر دارید؟
عرضِ سلام و ادب خدمتِ همه ی عزیزان
چند وقت پیش یه واسطه ای، یه دختر خانومی رو به مامانم معرفی کرد و گفت ایشون گزینه ی خوبی هستن واسه ازدواج با داداشم، داداشم و مامانم به همراهِ عمه م، رفتن به دیدنِ اون دختر، و قرارشون توی یه کافه بود و اون دختر خانوم هم با مادر و زن داداشش اومده بود.
داداشم ایشون رو نپسندید، هم اینکه از نظر ظاهری دلخواهش نبود هم اینکه از پوششِ اون دختر خوشش نیومد (دختره مانتو جلوباز پوشیده بود و در کل حجابش موردِ پسندِ داداشم نبود)، ولی گویا اون دختر به این وصلت بی رغبت نیست.
از طرفی نظرِ ما کاملا منفیه، از طرفی هم نمیخوایم دلیلِ منفی بودنِ نظرمون رو این اعلام کنیم که داداشم ظاهر و پوششِ اون دخترو نپسندیده، چون هم اعتماد به نفسِ اون دختره از بین میره و هم اینکه ما با خونواده ش زیاد چشم تو چشم میشیم و نمیخوایم باهاشون بد رفتاری کرده باشیم ... .
متاسفانه اون روز هم داداشم با دختر خانوم به صورتِ خصوصی حرف نزد وگرنه همون جا یه جوری همه چیز رو تموم میکرد، حالا سوالم از شما عزیزان اینه که، به نظرتون، مامانم به واسطه زنگ بزنه و چی بگه؟
سلام
همون طور که می دونید مدتیه به خاطر درگیری های اخیر، اینترنت به شکل گسترده ای توی ایران قطع شده و ارتباطات دچار مشکل شده، سوال من اینه که در همین چند روز اندکی که اینترنت دچار این مشکل شد شما چقدر زندگی تون تغییر کرد؟، آیا دچار صدمه شد؟، آیا توی کارهاتون اختلال پیش آورد و اگه پیش آورد چقدر بود؟، به نظرتون این قطع دسترسی چقدر لازم بود؟
مرتبط:
راه اندازی اینترنت ملی چه توجیهاتی داره؟
چی میشه که یه پسر یه دفعه فضای مجازی رو کنار میذاره؟
سلام
چرا اینترنت ملی رو راه انداختن؟، فقط برای امتحان کردن بود یا از این به بعد قراره ارتباط مون با دنیا قطع باشه؟ تو توضیحات خبرگزاری مهر نوشته بود که گویا این کار رو کردن که ببینن تا چه حد در صورت از دست دادن سرورهای جهانی میتونن اینترنت ملی رو برای مردم داشته باشن و مردم هم به امکانات اولیه استفاده از اینترنت دسترسی داشته باشن اما آخه تا کی؟، کسی اطلاعی داره؟
مخصوصا اینستاگرام و گوگل پلی، کاش اولش یک، یک دو سه ای میگفتن!!! ولی نت ملی هم واسه آینده چیز بدی نیست. باز لااقل به نوعی خیال مون راحت شد.
سلام و خسته نباشید !
چند وقتیه که دارم در مورد شغل های مختلف و درآمدشون تحقیق میکنم ،چون دارم میرم دانشگاه و با توجه به اینکه بعد دانشگاه ( به احتمال 90 درصد!) نمیتونم کاری در رابطه با رشته درسیم (زیست شناسی جانوری) پیدا کنم میخواستم همزمان با دانشگاه یه شغلی رو هم شروع کنم که هم درآمدی داشته باشم (هر چند کوچک و مختصر!) و هم یه کم تجربه کسب کنم.
از دوستانی که شاغل هستند خانوم ها و اقایون میخواستم شغل شون رو بگن (شغل خودتون یا همسرتون) و همین طور بگید که چه درآمدی از اون شغل دارید (لطفا درآمدتون رو حتما بگید چون خیلی برام مهمه) اگر که دوست ندارید اسم واقعی تون رو بگید میتونید نگید!!
تشکر بابت همکاری تون!
سلام
من داشتم تو اینترنت میچرخیدم که رسیدم به یه سایت که طراحی سایت رو انجام داده بود و قالب سایت داشت!
این سایت به شما این امکان رو میده که یه قالب سایت رو به صورت یه هفته تا چهارده روز بصورت آزمایشی داشته باشین و تست کنین و از بعد اون پولی هستش، و سالیانه هم باید پرداخت بشه از 270 هزار تومن در سال شروع میشه تا 3 میلیون که اولی طرح پایه هستش و واسه سایت های ساده تر و آخری مال برندینگ و اینا هستش، ولی مشکلی که هست من همچین پولی ندارم و از طرفی ریسک میدونم که اصلا چه سایتی بزنم و چیکار کنم.
چند تا ایده دارم ولی اینکه سایت بگیره و این ها ...، و سوال مهم مهم اینکه آیا میتونم تو یه هفته ازش کسب درآمد کرد و باهاش هزینه نه اون سایت طراح رو پرداخت؟
سلام
من پسر ۲۲ ساله ام ، لیسانس حقوق دارم، سربازی نرفتم، حرفه خاصی بلد نیستم، تنها امتیازم همون لیسانس+تسلط به زبان انگلیسی هست.
کارم اینجا تدریس زبان بود، تا دو سال پیش خوب بود، من زبانم خیلی خوبه و تا ساعتی ۱۸ هزار تومن دریافتی داشتم، ولی الان ۳ ماهه رسماً بیکار شدم.
وضعیت مالی والدینم، خوبه ولی به پول دلار و یورو هیچ ارزشی نداره. یعنی اگه ۲ میلیارد هم بشه، به دلار کمتر از ۲۰۰ هزار تا میشه، که تازه ۹۰ درصد این مقدار غیر نقدی هست.
پس انداز خودم هم ۱۵ میلیون تومن بیشتر نیست، بخش زیادیش رو خرج کردم، راستش از وضع خیلی میترسم، آینده ای برای خودم نمی بینم، احساس میکنم تو دوره قحطی قاجار زندگی میکنم، پدر و مادرم سنتی هستن و اطلاعات خاصی ندارن، خودم هم تک فرزندم، از هر نظر داره بهم فشار میاد، ترس از آینده شغلی یه طرف، تنهایی و نبود شرایط ازدواج طرف دیگه، و فشار سربازی هم روش.
سلام
من خانمی هستم که چند سال یه فردی رو یک طرفه دوست داشتم. بهش گفتم و حتی گفتم میتونم صبر کنم اگه مشکلی هست، ولی گفتن که به من احساسی ندارن. اون فرد خیلی آدم خوبیه. از همه جهات فردیه که توی عمرم نظیرش رو ندیدم.
با شناخت از این فرد بعید می دونم که نظرشون بعد چند سال تغییر نکرده، بعد از این هم تغییری بکنه. حتی دیدن که من خیلی دوست شون داشتم اون مدت.
حالا می خوام بدونم توی این مرحله اگه هم چنان دوباره ایشون رو دوست داشته باشم و شخص دیگه ای رو وارد زندگیم نکنم، این چیزیه که عشق حقیقی نامیده میشه؟، چه به اون فرد نهایتا برسم و چه نه؟، آیا این درسته؟، اگه اینطور باشه و من سال های بیشتری صبر کنم، خودم رو بهتر بسازم، و دوست داشتن حقیقی من رو متوجه بشن، ممکنه بهشون برسم؟
از طرفی من خیلی به دوست داشتن خودم اهمیت میدم. (با خودخواهی اشتباه گرفته نشه)، آیا دوست داشتن این فرد به این شکل با دوست داشتن خودم در تضاده؟
سلام
دختر ۲۰ ساله ای هستم که بعد ۳ بار کنکور تجربی دادن امسال مدیریت صنعتی سراسری قبول شدم منتها نسبت به رشته ام تردید دارم، من هدفم از درس خوندن اینه که هر چه سریعتر وارد بازار کار بشم و آزمون استخدامی بدم و کارمند دولت بشم، اطرافیانم میگن حسابداری بهتر از مدیریت هست و من فکر میکردم از پس حسابداری بر نمیام، اما الان که دانشگاه اومدم ریاضیات مون اونقدرها هم که من فکر میکردم سخت نیست و به نظرم میتونم حسابداری بخونم.
حالا از شما مشورت میخوام، به نظرتون تغییر رشته بدم به حسابداری؟، یا مدیریت بخونم؟، تو آزمون های استخدامی تو کدوم شانس قبولیم بیشتره؟ (برای ارشد مدیریت مالی و یا مدیریت mba رو خیلی دوست دارم)
ممنون میشم راهنماییم کنید.