خانمی هستم 25 ساله تازه ازدواج کردم . مسئله ای ذهنمو درگیر کرده که دوس دارم با کمک شماها زودتر تصمیم بگیرم . اوایل دانشگاه با دختری دوست شدم ما توی خوابگاه بودیم البته مدتی طول کشید با هم دوستای صمیمی شدیم و از دو تا شهر مختلف بودیم .
ایشون با یه پسری که همشهری من بود مدت 3 سال دوست بودن و قرار بود بعد از فارغ التحصیلی ازدواج کنن اما خونواده دو طرفشون مخالف این ازدواج بودن .
خلاصه دانشگاه تموم شد و این دو تا ازدواج کردن و بعد ازدواجشون رابطمون کمتر شد البته هنوز تماس تلفنی داشتیم با هم و میدونستم اومدن شهرمون و ساکن شدن اما هنوز فرصت نکرده بودم ببینمش..
منم با ورزش و کار آزاد خودمو مشغول کرده بوم . یه روز اتفاقی که با خواهرم و دوستاش رفته بودیم کوه دوستم و با شوهرش دیدم خیلی از دیدنش ذوق زده و خوشحال بودم بار اول بود که همسرشو میدیدم ...
مدت ها بود همدیگه رو ندیده بودیم ازم خواست مسیری رو با هم بریم رفتیم بالای کوه و درحد یه چای خوردن و گپ مختصر دوستانه 3 تای دور هم بودیم اما همسرش با یکم فاصله و ساکت دور از ما نشسته بود من فقط دوستمو میدیدم و حواسم به شوهرش نبود اما حس میکردم زیر چشمی فقط منو نگاه میکنه اذیت شدم و طوری که دوستم متوجه نشه صحبتو تموم کردم و رفتم و ازشون دور شدم ...
چند روز بعد اس ام اسای عاشقانه و مشکوکی میومد برام از یه شماره ناشناس که ازم میخواست باهاش دوست بشم و به من علاقه مند شده ..
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل متفرقه (۷۵۸ مطلب مشابه)