من 27 سالمه و معلم هستم. من برای مشکل ترس از ازدواجم به روانشناس مراجعه کردم. ایشون آقایی 50 ساله و دکترای روانشناسی هستن و کلینیک مشاوره بزرگی رو در شهر ما اداره می کنند.
از طرفی یک واحد درسی قبلا با ایشون داشتم که به نظرم فرد موجهی می اومدند. طبق آموخته ها که اصل مشاوره اعتماد کردن هست، منم طبعا به روانشناس اعتماد کردم.
در جلسه اول که حدود یک ساعت طول کشید این قدر با مهارت از من حرف کشیدن که تقریبا حرف ناگفته ای نماند. و در حین گریه من ،دو سه بار دست برشانه ام گذاشتن و دلداری دادن که من آن را به پای حس همدردی و پدری گذاشتم.
اما جلسه دوم از آن فراتر رفتن و مسأله جنسی را بازتر کردن و با گرفتن دستانم شروع کردن که آیا از این کار منزجر میشوی؟ یا این کار ( نوازش صورتم و ... ) چه حسی در شما ایجاد کرد؟ واکنشم پنهان کردن ترسم و شوکه شدن بود سپس به بهانه انتظار مادرم از مطب خارج شدم.
هضم این مساله این قدر برایم سنگین بود که تا ساعت ها زبانم قفل شده بود. دلم میخواد ازش شکایت کنم و آبروشو ببرم از طرفی ایشون یه پست مهم دولتی هم دارند که نگرانم برایم پاپوش درست کنند و کارم را از دست بدهم!
در این یک هفته بارها با من تماس گرفتند و پیام گذاشتن و تاکید کردند رفتار شما ناپخته و بچگانه اس! تاکنون هیچ پاسخی به ایشون ندادم. با توجه به تجربه های قبلی مشاوره از افراد دیگری که داشتم نسبت به آنها و صلاحیت شان بدبین تر شده ام.
مشکلم حل که نشد یک طرف، الان بیشتر هم شده.خیلی نگرانم که اگر پاسخگویش نباشم علیه من کاری انجام دهند.
"دریا"
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)