سلام
من یه دختر خانم محجبه و چادری هستم، چادرم و خیلی دوست دارم، شهر ما مذهبی نیست، و من دوستام مثل خودم چادری و محجبه نیستن ، سلیقه هامون متفاوته ولی دوستیم.
من هر وقت میرم قم یا میریم شهرهای دیگه غبطه عجیبی تا حد بغض کردن به دخترای دیگه ی محجبه میخورم، علی الخصوص اونا که قم هستند، میریم زیارت من میبینمشون انقدر حسرت میخورم. با اینکه همه بهم میگن محجبه ای ومتین،ولی من خودمو خیلی ازاونا کمتر میبینم، همش فکر میکنم اونا خیلی بهترن، من خیلی عقبم!
میدونم،میدونم همه چیز ظاهر نیست، اما من خیلی حسرت میخورم، نمیدونم چون بین دوستام کسی اونجوری نیست، اینجوریم یا این اثر نداره!
تو دانشگاه بسیجش، چند تا خانوم محجبه دیدم خواستم باهاشون دوست شم، ولی خط فکریه ما زمین تا آسمون متفاوت بود، اصلا نمیتونستیم باهم کناربیاییم، هنوز بااین یکی دوستام خیلی بهترم.
راهنماییم کنید، این حس بده خوبه؟ چکارش کنم؟ فقط نگید همه چیز ظاهر نیست اینو میدونم، ولی نمیدونم با این غبطه ام چه کنم؟
به آدم هایی ام که تو قم زندگی میکنن خیلی حسرت میخورم، قم و مشهد، یعنی روز قیامت به خدا غر میزنم چرا منو نبرد قم ساکن کنه . الان دارم با چشم اشکی مینویسم، نمیدونید چقدر این قضیه برام هضمش سخته، چون هیچ جوره ما نمیتونیم ساکن قم بشیم.
← مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه)
- ۴۲۳۲ بازدید توسط ۳۰۲۶ نفر
- يكشنبه ۱ فروردين ۹۵ - ۱۹:۳۳