سلام عیدتون مبارک
ببخشید وقتتون رو می گیرم. خیلی ناراحتم سنم داره به سی می رسه یه بار جدا شدم و تنهام. شناسنامه م رو عوض کردم ولی واقعیت تلخیه که اتفاق افتاده و نمی تونم صفحات زندگیم رو عوض کنم.
خسته شدم یعنی من محکوم به بدبختیم؟ چرا ؟ فرقم با آدمایی که خوشبختن چی بوده؟ من که تلاش کردم تو شرایط زندگیم موفق باشم تو درسام تو زندگیم. با هیچ نامحرمی دوست نشم و نگم و نخندم. نمی گم پاکم قطعا منم گناهای زیادی دارم اما مگه بقیه پاک پاکن که خوشبختن.
دوس دارم با یکی مثل خودم ( مطلقه ) کسی که باهاش تفاهم داشته باشم و بتونم بهش تکیه کنم ازدواج کنم اما نیست! چیکار کنم. می دونم نمی تونم به کسایی که از خودم ضعیف ترن تکیه کنم.
موردایی بوده هم سنم مجرد و فوق دیپلم بیکار حتی نپذیرفتم باهاشون صحبت کنم. آخه نه درسش معلوم بوده نه کارش بعد یه عمر سرکوفت بخورم که من مجرد بودم تو مطلقه، از طرفی می دونم نمی تونم به کسی که برای خودش تدبیری تو زندگیش نداشته برا یه عمر زندگی تکیه کنم. اما خونوادم مدام رو اعصابم هستن که قبول کن تو الان موقعیتت فرق کرده.
خیلی غصه میخورم کسایی که از من کوچیکترن کار و زندگی و بچه شون سر جاشه با اینکه بعضا از نظر درسی از من ضعیف تر بودن و کمتر تلاش کردن اما من یه ارشد بیکارم. چیکار کنم دوس دارم برم سر کار اما کجا؟
خسته م چیکار کنم؟ چطور یه همدم پیدا کنم؟ دلم به شدت یه همراه و هم دل می خواد. چطور کاری دست و پا کنم؟ حتی رفتم درخواست دادم مجانی بیام پیشتون کار کنم که یاد بگیرم و تجربه کسب کنم نپذیرفتن تو رشته م کلا کار خوابیده.
اگه می شه راهنماییم کنید. نگید برو تبیان چون تهران نیستم و این طرح برا تهرانه.
برام لطفا، اگه میشه دعا کنید خیلی بریدم .
← ازدواج زنان مطلقه یا بیوه (۷۷ مطلب مشابه) ← مسائل زنان مطلقه و بیوه (۳۵ مطلب مشابه)
- ۱۶۶۲ بازدید توسط ۱۲۵۷ نفر
- دوشنبه ۲ فروردين ۹۵ - ۱۸:۵۲