خانواده برتر

مشورت در قالب پرسش و پاسخ در مورد ازدواج و مدیریت خانواده

إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَىٰ وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ ۚ وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ

کانال خانواده برتر در واتس اپ

جستجو با گوگل در خانواده برتر

جدیدترین ها
مطالب کاربران
صفحات کاربران
به روز شده ها
جدیدترین نظرات کانال و گروه خانواده برتر منتخب جدیدترین مطالب خانواده برتر جدید
توهم عاشقی ... (۵۰۰۰ بازدید توسط ۳۶۰۳ نفر) - (۰ نظر)
تاوان یک عشق ... (۴۷۸۳ بازدید توسط ۳۴۱۴ نفر) - (۲ نظر)
بیا با کفش‌های من چند قدم راه برو... (۳۳۸۲ بازدید توسط ۲۴۷۹ نفر) - (۰ نظر)
زباله‌هایی که راه می‌روند ... (۳۷۷۵ بازدید توسط ۲۷۸۳ نفر) - (۰ نظر)
من بودم و ضربان قلبم ... (۳۳۴۶ بازدید توسط ۲۴۳۹ نفر) - (۲ نظر)
یک پک تلخ به سیگار تلخ ... (۲۶۵۹ بازدید توسط ۱۹۴۵ نفر) - (۱ نظر)
چند مورد از رازهای پنهان انگیزه ی دوستی پسرها با دخترها (۱۵۱۵۱ بازدید توسط ۱۱۰۲۱ نفر) - (۹۶ نظر)
عجیب‌ترین حس در دنیا چیه؟ (۲۶۵۲ بازدید توسط ۱۹۴۳ نفر) - (۱ نظر)
به خاطر فشارهای اطرافیان، تصمیم گرفتم دوست پسر بگیرم اما ... (۷۲۵۲ بازدید توسط ۵۳۹۰ نفر) - (۱۸ نظر)
این جوری همسرِ مناسب پیدا کن! (۷۶۲۴ بازدید توسط ۵۸۸۹ نفر) - (۱۶ نظر)
جامعه خانواده ی بزرگتر ماست، آبروی جامعه مون رو حفظ کنیم (۲۹۷۹ بازدید توسط ۲۱۲۱ نفر) - (۱۰ نظر)
آثار منفی ابراز علاقه های مجازی پسر به دختر چیست؟ (۲۹۲۲ بازدید توسط ۲۱۶۳ نفر) - (۳۲ نظر)
درسی که از محرم امسال گرفتم (۲۴۹۲ بازدید توسط ۱۷۵۸ نفر) - (۲۷ نظر)
در حکومت دینی هر اتفاقی بیفته مقصر دین هست؟! (۳۶۲۰ بازدید توسط ۲۴۰۱ نفر) - (۱۰۸ نظر)
الگوی خانه داری، حضرت زهرا (علیها السلام) (۲۲۸۷ بازدید توسط ۱۵۳۶ نفر) - (۵۴ نظر)
علی نَفسِ محمّد - روز مباهله (۹۶۵ بازدید توسط ۵۷۳ نفر) - (۲ نظر)
احساسی پاک به سانِ دوست داشتن (۲۱۳۷ بازدید توسط ۱۴۴۰ نفر) - (۸ نظر)
ناتوانی در جویای کار بودن و عدم درآمد (۲۳۵۳ بازدید توسط ۱۵۸۱ نفر) - (۲۲ نظر)
واقعاً عادی شدن جسم زن راهکار درستی برای ادامه زندگی ماست؟! (۳۹۰۷ بازدید توسط ۲۶۳۴ نفر) - (۷۸ نظر)
برآورده شدن آرزو پس از مدت‌ها (۱۸۵۷ بازدید توسط ۱۱۷۳ نفر) - (۱۰ نظر)
دین خوبی که خوب آن را نفهمیدم (۱۴۰۲ بازدید توسط ۸۴۵ نفر) - (۴ نظر)
گلایه ای در مورد سانسور در خانواده برتر (۱۶۴۱ بازدید توسط ۱۰۸۴ نفر) - (۱۲ نظر)
موقع عقد، حتما حواس تون به این بند ها و نکات قانونی باشه - ویژه آقایان (۲۷۵۸ بازدید توسط ۱۹۶۴ نفر) - (۱۷ نظر)
آقایان ازدواج نکنید مگر اینکه ... (۳۵۷۳ بازدید توسط ۲۶۰۱ نفر) - (۳۲ نظر)
خودمون با چادر خفه کنیم تا شما راحت باشید؟! (۴۲۵۸ بازدید توسط ۲۹۸۱ نفر) - (۵۳ نظر)
خانم ها ازدواج نکنید مگر اینکه ... (۴۷۹۲ بازدید توسط ۳۲۶۸ نفر) - (۸۹ نظر)
آقایون اگه این کارها رو انجام بدید برای همسرتون بهترین مرد دنیا میشید (۳۴۷۵ بازدید توسط ۲۴۵۷ نفر) - (۱۷ نظر)
فرهنگ‌سازی برای عابر پیاده (۱۱۶۶ بازدید توسط ۷۲۵ نفر) - (۳ نظر)
جادوی نوشتن و تأثیرات آن (۱۸۳۱ بازدید توسط ۱۱۷۸ نفر) - (۶ نظر)
ترک خانوادۀ سمّی (۲۹۴۹ بازدید توسط ۱۸۲۱ نفر) - (۱۰ نظر)
چهل سالگی ام مبارک (۳۸۶۰ بازدید توسط ۲۶۲۱ نفر) - (۴۴ نظر)
راهنمای دریافت غذای تبرکی حرم امام رضا (ع) (۲۴۰۱ بازدید توسط ۱۵۰۸ نفر) - (۱۶ نظر)
زرنگ باش (۲۶۸۸ بازدید توسط ۱۷۱۷ نفر) - (۲۰ نظر)
چند نکته به عنوان نصیحت برادرانه به دختران (۹۹۱۹ بازدید توسط ۶۹۶۸ نفر) - (۱۰۴ نظر)
دلایل ماندگاری معصومین علیهم السلام (۱۵۲۹ بازدید توسط ۹۱۴ نفر) - (۹ نظر)
در مورد بسم الله الرحمن الرحیم (۲۲۶۲ بازدید توسط ۱۳۴۹ نفر) - (۹ نظر)
در مورد فتنه ی اخیر به بهانه ی فوت مهسا امینی (2) (۲۷۵۴ بازدید توسط ۱۸۳۸ نفر) - (۰ نظر)
لذّت با هم بودن رو به خاطر مسائل مادی برای همیشه از بین نبرید. (۶۱۲۴ بازدید توسط ۴۱۴۴ نفر) - (۱۱۶ نظر)
بیشتر به خودت فکر کن (۲۲۲۹ بازدید توسط ۱۴۹۹ نفر) - (۸ نظر)
من اگه دختر بودم از پسر خوب خواستگاری می کردم! (۵۱۳۶ بازدید توسط ۳۶۴۳ نفر) - (۴۷ نظر)
ارائه ی نمای کلی از دنیای پسر ها به دخترها (۶۲۳۷ بازدید توسط ۴۴۷۷ نفر) - (۲۵ نظر)
اگه دوست دارید محبوب دیگران باشید خوش اخلاق باشید (۳۲۱۳ بازدید توسط ۱۹۶۱ نفر) - (۱۵ نظر)
دختر انسان است عروسک نیست (۶۰۷۹ بازدید توسط ۴۲۷۸ نفر) - (۵۹ نظر)
علی باش فاطمه ات می شوم (۳۴۰۲ بازدید توسط ۲۳۳۱ نفر) - (۳۳ نظر)
خوبی هاتون رو با توجه به جنبه و ظرفیت افراد نثارشون کنید (۲۲۲۹ بازدید توسط ۱۴۹۴ نفر) - (۲۸ نظر)
تابویی به نام طلاق (۲۴۹۰ بازدید توسط ۱۶۸۹ نفر) - (۲۸ نظر)
برسد به دست دختران؛ عشق، کلمه ای فریبنده (۲۱۲۵ بازدید توسط ۱۴۵۰ نفر) - (۰ نظر)
شوهرم یه رفیق داره، که اون منم (۴۹۳۰ بازدید توسط ۳۳۶۶ نفر) - (۵۱ نظر)
خیلی از دخترها و خانواده هاشون هستن که شرایط اقتصادی آقایون رو درک می کنن (۸۱۹۸ بازدید توسط ۴۶۰۵ نفر) - (۵۸ نظر)
اگه هنوز خودارضایی رو ترک نکردی بیا تو (۹۶۱۷ بازدید توسط ۶۵۴۲ نفر) - (۷۰ نظر)
صفحه شخصی Dady i baby (۱۵۲۰ نمایش) - (۴ نظر)
صفحه شخصی اسکیزویید (۴۳۸۵ نمایش) - (۵۷ نظر)
صفحه شخصی "گمنامی عشق است" (۱۴۷۷ نمایش) - (۸ نظر)
صفحه شخصی سکوت شلوغ (۱۵۷۵ نمایش) - (۱۱ نظر)
Dady me baby (۲۱۶۵ نمایش) - (۶۲ نظر)
صفحه شخصی پرینازم ۷ (۲۲۲۷ نمایش) - (۶۶ نظر)
صفحه شخصی " پسر 52 " (۹۳۲۷ نمایش) - (۹۹ نظر)
صفحه شخصی آتنا مرادی (۱۸۴۱ نمایش) - (۵ نظر)
صفحه شخصی ماه تی تی (۲) (۱۴۶۸ نمایش) - (۱۰ نظر)
صفحه شخصی شب ماه (2) (۲۵۲۳ نمایش) - (۴۵ نظر)
صفحه شخصی سبحان 83 (۵۸۹۵ نمایش) - (۲۷۱ نظر)
صفحه شخصی منتظر منتقم فاطمه"سلام الله" (۶۳۷۵ نمایش) - (۲۷۵ نظر)
صفحه شخصی پرینازم Four (۳۸۷۲ نمایش) - (۷۵ نظر)
صفحه شخصی گلی خانم (2) (۵۱۷۵ نمایش) - (۱۲۹ نظر)
صفحه شخصی مروان الشقب (۸۹۷۳ نمایش) - (۱۹۵ نظر)
صفحه شخصی شب (۲۲۷۶ نمایش) - (۱۰ نظر)
صفحه شخصی 🌙 secret of my heart ⭐ (۱۰۳۷۸ نمایش) - (۴۰۴ نظر)
صفحه شخصی با نام عرفان (حافظ) (۷۶۳۰ نمایش) - (۱۸۶ نظر)
صفحه شخصی berelian (۹۴۸۸ نمایش) - (۲۶۵ نظر)
زندگی به شرط سید ! (2) (۵۲۶۵ نمایش) - (۱۳۰ نظر)
صفحه شخصی "زندگی ب شرط سید" (۲۴۸۲۵ نمایش) - (۴۵۸ نظر)
صفحه ی شخصی 2017 (۴۲۲۲ نمایش) - (۹۸ نظر)
صفحه شخصی DOKHTAR LOR (۱۹۲۴ نمایش) - (۱۷ نظر)
صفحه شخصی ساقی (۷۱۳۹ نمایش) - (۲۰۱ نظر)
صفحه ی شخصی "مردی در بیابان های خلوتِ خدا" (۲۴۳۵ نمایش) - (۳۲ نظر)
صفحه ی شخصی Angel girl (۱۸۸۵ نمایش) - (۱۳ نظر)
صفحه شخصی "دختران حتما بخوانند" (۵۳۳۶ نمایش) - (۱۵ نظر)
صفحه شخصی رضا alone "احادیث و موضوعات مختلف" (۴۳۵۳ نمایش) - (۱۳۶ نظر)
صفحه شخصی فرشاد (۱۷۵۹ نمایش) - (۱۰ نظر)
صفحه شخصی Holy Mind (۳۶۱۴ نمایش) - (۱۲۲ نظر)
صفحه شخصی غضنفر (4) (۹۲۶۷ نمایش) - (۵۱۹ نظر)
صفحه شخصی خانم M&M (۷۰۸۹ نمایش) - (۳۴ نظر)
صفحه شخصی ماه تی تی (۱۱۵۷۱ نمایش) - (۶۲۳ نظر)
صفحه شخصی رضا alone پُست دوم (۹۸۵۵ نمایش) - (۲۴۲ نظر)
صفحه شخصی شب ماه (۲۱۶۴۱ نمایش) - (۷۳۶ نظر)
صفحه شخص گلی خانم (۱۹۷۲۰ نمایش) - (۶۲۶ نظر)
صفحه ی احادیث گیاهی و درمانی🌾 (۵۲۶۷ نمایش) - (۵۹ نظر)
صفحه شخصی غضنفر (3) (۳۵۲۵۳ نمایش) - (۱۰۶۸ نظر)
صفحه شخصی Ata MST (۱۱۳۸۷ نمایش) - (۳۶۷ نظر)
صفحه شخصی رضا alone (۱۷۶۶۹ نمایش) - (۸۷۵ نظر)
صفحه شخصی پسر آریایی (۱۱۳۷۳ نمایش) - (۳۱۲ نظر)
صفحه برنامه ‌نویسان خانواده‌ برتر (۳۱۰۴ نمایش) - (۵ نظر)
صفحه شخصی دختر قمی (۳۸۰۸ نمایش) - (۱۴ نظر)
صفحه شخصی .•.•.•امیرخان•.•.•. (۴۵۸۰ نمایش) - (۱۴ نظر)
صفحه شخصی مشکات (۵۸۳۴ نمایش) - (۱۷۶ نظر)
صفحه شخصی سکوت شلوغ (۴۱۰۳ نمایش) - (۴۲ نظر)
صفحه مرد شب ویژه پرسش و پاسخ خصوصی (۴۶۶۸ نمایش) - (۴ نظر)
صفحه شخصی آیدا 👑👩‍⚕️💐 (۹۶۳۴ نمایش) - (۱۲۷ نظر)
صفحه شخصی Ali Piroozi (۵۰۶۸ نمایش) - (۱۶۰ نظر)
صفحه شخصی 12 12 (۲۲۷۱ نمایش) - (۹ نظر)
چه مدل چادری بهم میاد ؟ (۱۷۸۷۴ بازدید توسط ۱۳۵۰۳ نفر) - (۲۳ نظر)
نماهنگ نیمه شعبان با صدای امیر عارف (۴۰۸۰ بازدید توسط ۳۱۰۸ نفر) - (۲ نظر)
اگه در گذشته دوست پسر داشتی زن من نشو ... (۳۸۷۹۰ بازدید توسط ۲۸۷۲۶ نفر) - (۹۴ نظر)
خانم ها، معمولا چه قدر خرید میکنید ؟! (۱۶۰۹۹ بازدید توسط ۱۲۱۳۲ نفر) - (۷۳ نظر)
اگه روی تو غیرت نداره یعنی براش مهم نیستی (۱۴۳۹۲ بازدید توسط ۱۰۰۱۹ نفر) - (۶۷ نظر)
نمی خوام دیگه کسی تو زندگیم به اسم دوست پسر باشه (۱۵۰۷۰ بازدید توسط ۱۱۱۲۳ نفر) - (۵۱ نظر)
فانتزی های جالب و خنده دار در مورد ازدواج (۲۵۶۵۵ بازدید توسط ۱۸۹۹۶ نفر) - (۱۰۷ نظر)
خطاب به دخترهایی که به خاطر کنجکاوی تمایل دارن با پسرها دوست بشن (۱۳۱۰۵ بازدید توسط ۹۴۹۸ نفر) - (۶۶ نظر)
چند مورد از رازهای پنهان انگیزه ی دوستی پسرها با دخترها (۱۵۱۵۱ بازدید توسط ۱۱۰۲۱ نفر) - (۹۶ نظر)
بهترین غذایی که درست کردی چی بوده؟ (۱۱۴۰۶ بازدید توسط ۸۳۸۷ نفر) - (۸۸ نظر)
می خوام به آشپزیم تنوع بدم (۷۵۵۴ بازدید توسط ۵۳۷۳ نفر) - (۷۹ نظر)
مصادیق جزئی که در انتخاب همسر باید حتما آنها را مد نظر داشته باشید (۵۴۹۳ بازدید توسط ۴۳۶۰ نفر) - (۲۶ نظر)
انواع تفریحات یه زن و شوهر با امکانات کم (۶۱۴۸۸ بازدید توسط ۴۶۵۷۳ نفر) - (۵۱ نظر)
به داد مستاجران برسید (برسیم) (۳۹۱۶ بازدید توسط ۲۸۷۰ نفر) - (۱۳ نظر)
خاطرات خنده دار دختر خانم ها از خواستگاران شون (۱۲۰۰۱ بازدید توسط ۹۱۸۸ نفر) - (۱۳ نظر)
1000 تا دوست دختر داشتم ولی الان امام زمان می خوام (۶۳۵۹ بازدید توسط ۵۰۲۸ نفر) - (۷ نظر)
شوهر بد اخلاقم رو عاشق خودم کردم (۲۲۰۳۸۱ بازدید توسط ۱۶۸۸۵۷ نفر) - (۶۹ نظر)
دروغگویی بعضی از دختران دوست پسر دار به خواستگار (۱۴۲۹۵ بازدید توسط ۱۰۴۸۸ نفر) - (۴۹ نظر)
از تجربیات تون در مورد خانه دار شدن بگید (۷۷۱۲ بازدید توسط ۵۱۶۱ نفر) - (۲۰ نظر)
سرگرمی تون وقتی تنها هستید چیه؟ (۵۰۴۳ بازدید توسط ۳۷۲۱ نفر) - (۳۳ نظر)
دوست دارید چه نیرو، توانایی یا هنر خارق العاده ای داشته باشید؟ (۳۲۴۷ بازدید توسط ۲۲۲۸ نفر) - (۳۸ نظر)
به خاطر فشارهای اطرافیان، تصمیم گرفتم دوست پسر بگیرم اما ... (۷۲۵۲ بازدید توسط ۵۳۹۰ نفر) - (۱۸ نظر)
این جوری همسرِ مناسب پیدا کن! (۷۶۲۴ بازدید توسط ۵۸۸۹ نفر) - (۱۶ نظر)
اگه از دختری خوشم اومد، چکار کنم که همون اول جواب رد نگیرم؟ (۶۱۵۰۳ بازدید توسط ۴۶۹۷۰ نفر) - (۷۲ نظر)
دخترهای خوب و سنگین، راه پسرها رو برای ازدواج باز بذارید (۱۳۶۹۵ بازدید توسط ۹۶۷۵ نفر) - (۸۱ نظر)
چند سوال در مورد ازدواج از دخترانی که رشته های پزشکی خوندن (۷۹۱۰۹ بازدید توسط ۶۱۶۳۶ نفر) - (۲۱۷ نظر)
معایب و مزایای ازدواج با یک فرد مشهور چیه؟ (۳۶۵۴ بازدید توسط ۲۶۵۳ نفر) - (۱۹ نظر)
دختر مذهبی کجایی ، دقیقا کجایی ؟! (۳۴۴۱۰ بازدید توسط ۲۲۶۴۹ نفر) - (۱۲۶ نظر)
جامعه خانواده ی بزرگتر ماست، آبروی جامعه مون رو حفظ کنیم (۲۹۷۹ بازدید توسط ۲۱۲۱ نفر) - (۱۰ نظر)
از خاطرات خوب و خنده دار دوران مدرسه و دانشگاه بگید (۱۰۴۴۴ بازدید توسط ۷۴۲۱ نفر) - (۲۹ نظر)

در جامعه امروز، ازدواج به روش سنتی جواب گو هست ؟

با سلام 

به نظر شما در جامعه ی در حال گذار از سنتی به مدرنیه ایران مخصوصا در شهر های بزرگ هنوز هم ازدواج سنتی روش خوبی حساب می شه و آیا جواب گو هست ؟

این سیستم در کنار مزایایی که داره عیوب جدیی هم داره که باعث مشکلات بسیاری شده و همچنین خیل عظیم دختران مجرد که سنشون هم رفته بالا رو ایجاد کرده ( اگر چه عوامل بسیار دیگه ای هم نقش داشه ) 

مثلا این که دختر بشینه تو خونه تا یکی بیاد خواستگاریش یا شاید کسه خوبی نیاد یا دیر بیاد یا کلا نیاد ! یا این که پسری که با دختری به این روش ازدواج می کنه نمی تونه بفهمه آیا واقعا علاقه ای وجود داشته یا دختر چون کسه بهتری نیومده بوده اینو قبول کرده . یا این که پسره می ره دختره رو به خاطر قیافش نمی پسنده چون قبلا ندیدش و این باعث صدمه ی جدی به دختره می شه ...

مثلا برای نمونه یکی از دوستان در 1 سالی که تصمیم به ازدواج داشته مادرش 100 جا زنگ زده و 50-60 جا رو مامانش به تنهایی رفته و کم تر از نصف اینا رو پسندیده یعنی 15-20 تا به جلسه ی دوم رسیده و پسر رفته و از این 20 تا کلا 4-5 تا رو پسر قیافه رو به دلش نشسته و پسندیده و از این 4-5 تا یکی رو اخلاقش رو پسندیده بود که اونم سر مهریه به هم خورد ! 


↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۲۴)
    • ۳۱۹۴ بازدید توسط ۲۴۲۷ نفر
    • شنبه ۲۵ بهمن ۹۳ - ۰۸:۲۴

    دختری که فکر می کنه اغفال شده اما خودشو به اون راه زده

    خواهرم دختر شیطون و خیلی جذابی بود ، جدای از جذابیت ظاهریش ، شیطنتش و مهربونیش در کنار هوش و شخصیتش یه دختر خاص ازش ساخته بود . از وقتی یادم میاد خواستگار داشت ، پسرا دم در مدرسه براش به صف وایمیستادن ! تو یه مدرسه ی دخترونه بین 500-600 تا دختر تو چشم بود ! ... تو همون سن و سالی که اون موقع ها مد بود اغلب دخترا 15 - 16 نهایت شوهرشون می دادن  خواهر من دانشگاه قبول شد ، اونم یه رشته ی خیلی خوب تو بهترین دانشگاه ایران ! ... دیگه تصور همه این بود که این دختر، بچه مدرسه ای بود اینطوری بود ! دیگه بره اونجا که درو می کنه خواستگارا رو !

    همینطورم شد ... تصورم اینه که کمتر دختری ممکنه اندازه ی خواهر من پیشنهاد خواستگاری و دوستی داشته باشه ! پیشنهادای ازدواجیم که بهش می شد اغلب طرف یه حالت شیدایی و عاشق شدن داشت نه اینکه حالا صرف 2*2 تا بگه دختر خوبیه و صحبتی بکنیم و اینا ... یه حالت اغوا کننده داره که دست خودشم نیست .  

    تو اون سن و سال 17 - 18 خواهر من واقعا سر پر شوری داشت و سنشم کم بود انصافا ، براش حالت رسمی و جدی نداشت و اغلبشونو رد می کرد ... خب 95 درصد پسر از شروع یه رابطه اول اولش قصد ازدواج که ندارن !! پیشنهادای خواهرم خییییییییییییییلی زیاد بود اما از من اگر بپرسی بالای 70 درصدشون جدی قصد و شرایط ازدواج نداشتن که ! حالا می خواستن شانسشون و امتحان کنن ببینن چی می شه مثلا !...

    اینه که نمی تونم بگم حالا همه خواستگار بودن اما خب موردای جدی هم متعدد داشت ... بچه بودم اما یادم می آد طرف پزشک بود مثلا ، 30 سال ، دم خونه ما تا صبح تو ماشین می خوابید تا صبح که خواهر من میره سر کار فقط بتونه یه نظر ببینش ! یا اینکه می رفت محل کار پدرم گریه می کرد که دختر تونو راضی کنی ! ...

    خواهر من رشته اش یه طوری بود که مدام با دادگاهای خانواده و مرکز مشاوره های خانواده و اینا درگیر بود و سال هاست داره کار می کنه اونجاها . تو کارشم خبره است.

    اینا رو گفتم که بدونید خواهر من در کمال سلامت عقل و نهایت زیبایی و جذابیت و آگاهی و خلاصه اند همه چی بود !

     

    خانواده ما مثل اغلب خانواده های ایرانی یه تم مذهبی و سنتی داشت طبیعتا ... ضمن اینکه یه تربیت اخلاقی قوی هم داشتیم جدای از دین و این مسائل حلال و حروم ... به قدری محکم تربیت شدیم که گاهی اصن شک می کنم ماهام شهوت داریم یا نه ! من خودم تا 24 سالگی چیزی راجع به خودارضایی نمی دونستم ! ... اما در هر صورت عاطفی هستیم ...

    فامیلای ما ، اشنا و همسایه ، معرفیاشون به درد عمه هاشون می خورد ! خیییییییییییلی ضعیف ! کیس هایی رو معرفی می کردن که هیچ کفویتی با خواهر من نداشتن و انصافا نمی شد رضایت داد بهشون . از طرفیم خواهرم شدیییییییییییییدا به خودش غره شده بود که من همه چی تمومم دیگه باید تاپ ترین شوهر نصیبم شه ، تصور کنید که یه سخت گیری از حد معمول بالاتر ... + اینکه ملاک های این ازدواج های سنتی افتضاحن ! دیگه من اینو از نزدیک دیدم دیگه ! ...

    حساب کتابایی که خانواده ها و طرف دارن جدا" حال به هم زنه ، گیر دادن به مسائلی که جدا" تاثیری تو کیفیت زندگی دو طرف نداره ، کلیشه هایی که هیچ منطقیم پشتش نیست ...  معرفیای سنتی که اینجوری منتفی می شد! می موند آشنایی هایی که خودش داشت . و این از نظر خانواده ما اصصصلن مسئله بدی محسوب نمی شه . آشنایی البته ؛ نه چیز دیگه .

    خلاصه ... گذشت تا خواهر من رسید به حدود 30

    تا اون سن احساس خطر نمی کرد که هیچ ، تازه خوشحالم بود داره انتخاب می کنه ... دیگه حالت اضطرار و فشار پیدا کرد ازدواجش و همه جوره زر مفت بود که می شنید از همه طرف .

    همون موقع ها ...  با یه نفر اشنا شد ... تو خیابون ! ... طرف اومده بود پیشنهاد دوستی دادن ، خواهرمم گفته بود با هیچ کس دوست نمی شم ! شروع کرده بود به زبون ریختن که من هر کسی نیستم ! من دکتر فلانیم و چنین و چنان ... شروع دوستیشون از اونجا بود ... طرف دانشجوی تخصص بود تو یه شهر دیگه ، همین باعث می شد خیلی کم همو ببینن شاید دو ماه یه بار ، این برا اوایل رابطه بود ... روزی 6 نوبت زنگ می زد شونصد بار اس ام اس و شعر و ایمیل و ... از توجه و محبت دیگه داشت خفه می کرد خواهر منو ... کادو پشت کادو ... اومد و مادر منو دید ... چند بار ،دیگه ما می شناختیمش خب ! رسمی نبود ولی . پدرم در جریان نبود ...

    اونم مادرشو آورده بود که خواهر منو ببینه ، بعد از چند ماه . و مادرش از همون اول مخالف بود ! ... به هر حال این دو تا ادامه دادن ... حرفشم این بود که من عاشقتم اما فعلا دانشجو هستم و حقوقم خیلی کمه ... تخصصم تموم شه رسمی می کنیم رابطه رو ... مادرمم راضی می کنم ... هیچی دیگه ... خواهر من باهاش صمیمی شد ، مسافرت می رفتن از سال دوم به بعد ، می رفت می دیدش ... به نظرم صمیمیتی بوده حالا نه اونطوری اما بوده ! ... و ما هم در جریان نبودیم در این حد ، تصورمون این بود مثل بقیه خواستگاراست ، تا اون سن خواهرم به کسی پا نداده بود ! تصور کنین یه چیزی حدود 15 سال خودشو حفظ کرده بود !!! اصن تصور نمی کنم این چیز کمی باشه ! چیزی که من دیدم اینه که بعضیا با اولین پسری که وارد زندگیشون می شه وا می دن و ... خواهر من به هیچ کس اعتماد نکرده بود تا اون سن .

    خلاصه درسشم تموم شد ... برگشت و یه خونه مجردی گرفت ! ... هیچی دیگه ... این شد شروع رابطه ی جدی تر در حد هفته ای یه بار ملاقات و ... دیگه هیچی دیگه ! ... بعد از یک سال خواهرم ازش خواست تکلیف رابطه رو مشخص کنه ... اینجا بود که اوووووووووووووووووووووووووووونهمه ادعای عشق و عاشقی کششششششششششششششششک ! ...

    بازی در آوردناش شروع شد ! تلفن جواب ندادناش ، ریجکت کردناش ! ... نهایتا مادرشو ورداشت آورد خونه ما با گل و شیرینی ! که والا حاج آقا پسر ما دختر شما رو نمی خواد و دختر شما مزاحم پسر ما می شه همه اش ! حالا مگه چی شده !؟ یه دوستی بوده تموم شده رفته دیگه ! الان همه با هم دوستن !!! مگه بناست همه که با همن ازدواج هم بکنن !؟ خوش گذشته به جفتشون حالام تموم شده رفته ! ( اینارو از زبون یه زن مسن 55 ساله چادری بشنوید که جلسه ختم قرآن می ره و رو می گیره ! ) پسره هم عین موش ... خیلی مشمئز کننده است مرد 33 ساله پشت مادرش قایم شه و مسئولیت کاراشو نپذیره ...

    حالا تصور می کنید دلیل مخالفت خانواده اش و جا زدن خودش چی بود ؟!؟!

    اینکه دختر شما مقنعه و چادر نمی پوشه ، جلسه خواستگاریه چرا شال سرش کرده !

    و اینکه مرد باید از زنش 8 سال بزرگتر باشه ! چرا هم نداره ! رسمه ، سنته ! اصنم مهم نیست چی بین اینا بوده ، یا چقدر با هم خوبن ... مهم سنت هست ! در حالی که خواهر من یک سال از طرف بزرگتر بود ... این از نظر اونا یعنی فاجعه !

    ضمن اینکه پسر من باید با یه دختر چشم و گوش بسته و کم سن ازدواج کنه که زنش بهش پایبند باشه ( خود این آقا کسی هست که دوست دختر داشتن یه مرد متاهل رو حق مسسسسسسلم خودش می دونه ! یعنی کثافت کاریاش بعد ازدواج همچنان ادامه داره ،الانم که ازش خبر داریم روز به روز داره کثیف تر می شه ... خواهر منم بهش پایبند بود خب ! )

     هیچی ...

    خواهر من تو نهایت ناباوری ... همه چیشو باخته بود ... بهترین موقعیت های ازدواجشو ، سنشو ... آبروشو ... احساسشو ... پدر و مادرم چه حالی بودن بماند دیگه ... خودش چی کشید هم بماند ، بعد سه سال هنوزم هر شب با قرص می خوابه ! ... 

    طرف هنوزم مجرده – هنوزم مشغول کثافت کاری ... هنوزم سر مواضع احمقانه سنتی خودش ... هنوزم از خیر خواهر من نگذشته و بابت محبتی که خواهر من بهش داره گاها میاد سمتش ...

    ما تصور می کردیم مسئله مخالفت خانواده است و اینها ... تو جریان همین کشمکش ها و جنگ و دعواها بود که چهره ی واقعی طرف مشخص شد تازه !

    با وقاحت تمام می گفت من تو رو برا ازدواج نمی خواستم ! اگر می خواستم که از همون اول برا خواستگاری می اومدم !

    منم مثل مادرم فکر می کنم و دختر کم سن چادری سر به زیر می خوام برام توله بیاره و خونه نگه داره ! اونو برا دل مادرم می گیرم اما عزیزم تو برا دل خودمی ! با هم باشیم تا آخر !!! ... مشخص شد علاوه بر خواهر من با دو تا زن دیگه هم بوده ... مطلقه بودن یا اوپن نمی دونیم واقعا ... منتها با اونا هم سکس داشته برای مثلا 8-9 سال ... به هر دوشونم گاها حرفایی از ازدواج می زده و به خانواده های اونا م سر می زده ! ... حتی اونام می دونستن یه دختری رو دوست داره ! پیش همه گفته من عاشق فلانیم !!! ...

    خواهرم می گه من اونو به عنوان شوهر خودم می دونستم دیگه ... براش هیچی کم نمی ذاشتم ... به همه هم معرفیش می کردم به عنوان نامزد . برای من رسمیت د اشت ... حلقه هم خریده بود برا خواهرم ... گفت تصورشم نمی کردم اهل این کارا باشه ...

    خواهر من رسما یه ازدواج و طلاق داشت ! منتها همه اش پنهانی !

    در کمال سلامت عقلی و اختیار و آزادی خودش اونو انتخاب کرد – هر لحظه می خواست کیس ازدواج براش بود ، خودش اونو انتخاب کرد برا دوستی ! خودش هر چی بگه مهم نیست . مهم اینه که رابطه شون شبیه دوستی بود نه نامزدی ! ... می گه اون کثیف بود و منو برا سکس می خواست ولی نیاز من عاطفی بود – فرقی نمی کنه از نظر من!  قشنگ ترین احساساتو تجربه کنی با یه نفر گیرم جسمتم دست نخورده نگه داشتی ! برا همسرت چی باقی مونده ! همیشه تصورم اینه که مهم ترین چیزی که یه دختر به طرف مقابلش می ده بین پاهاش نیست ! قلبشه !!!

    هنوزم نمی دونم اگر واقعا عاشق خواهر من نبود ، اگر برا ازدواج نمی خواست چرا انقدر باهاش صمیمی شد !؟؟! پارتنر سکس که داشت !!!! ماهی یه بار سکس با خواهر منو می خواست برا چی ؟!؟! بعد می بینم مگه بد بوده براش ؟! رابطه عاطفی فقط با یه دختر سالم می شه داشت نه با یه زن هرز ... خواهر من واقعا دوسش داشت ...

     

    نمی دونم ...

    چطوره تیپ زدن و خوشگل بودن ضد دین هست ، اما دوست شدن و بازی کردن با دختر مردم نه ! اصن مگه خود عوضیش مومنه که زن مومن می خواد ؟!؟

    چطوره که سنت می گه زن باید از مرد 8 سال کوچیکتر باشه ، اما سنت نمی گه دوستی نباید کرد ، اون طبیعیه و الان همه اینکاره ان ! ( به اینجا که می رسه مدرن تشریف دارن ! ) اما دو نفر همسن باشن آسمون به زمین میاد ! آیه داریم دوستی نکنید اما ایه نداریم زن کم سن بگیرید که !!!

    چطوره حرف مردم مهمه ، که فلانی زنش ازش یه سال بزرگتره ( تازه اونم به قیافه معلوم نیست ! ) اما حرف خدا مهم نیست به حفظ مسائل شرعی ، دروغ زنا و ...

    چطوری می شه یه زن گرفت برا بستن دهن گشاد مردم و اون بیچاره دلخوش یه شوهر متخصص با درآمد نیم میلیاردی ! اما معشوقه های دیگه گرفت برا حال و حول ! ....

    چطوری می شه یه دانشجو از حقوق انترنیش سه چار نفرو ساپورت می کنه و دوستی می کنه ( به جز پارتنراش سر و گوشش زیاد می جنبید ... ) اما برا ازدواج بی پوله !

    نمی دونم از راه دور چطور می شه دوستی کرد ، گاها طرفو برد برا عشق و حال ، اما نمی شه یه صحبت کوتاه و اجازه گرفتن از پدر من باشه و یه حلقه انداختن اصن نمی گمم طلا ! آهنی ! و صیغه خوندن ! حتی نمی گم عقد ! و نامزد باشن  تا زمان رسمی تر شدن

    چطور می شه تا آخر عمر دوستی کرد با یه زن پنهانی ، اما نمی شه ثبت کرد این ازدواجو !!!! حتی حاضر به خوندن یه صیغه شفاهیم نیست !!!

    چطور می شه تو یه دوستی دختر کثیف محسوب می شه اما مرد نه ! از نظر دینیشم حساب کنیم اینا الان باید به عقد هم در بیان نه !؟

    متعدد دیدم دخترایی که دوست پسر داشتن پنهان کردن ، اونایی که نامزدی بهم خورده داشتن دیگه شدن گاو پیشونی سفید و دست دوم !!!! حالا می بینی دختره با دوست پسرش سکسم داشته ، بچه م سقط کرده  این یارو دست نامزدشم نگرفته ! همینا دامن می زنه به پنهان کاری دخترا ... چرا رسمی کنه به صد تا نفهم جواب پس بده بعدا !؟!؟

    چطوریه که مرد گنده ! همه کارشو می کنه ، به ازدواج که می رسه شخصی ترین تصمیم زندگیش هست اختیارش با خانواده شه !!!! صغیره مثلا !؟؟!؟!

     چیزی که من فهمیدم ... تفاوتی که بین صیغه با دوستی می شه قائل شد اینه که وقتی دختره دوست می شه اینجوری ، خب آخرش می گه من احساساتی بودم و طرف اغفالم کرد !نامرد !

    اما وقتی بحث صیغه است ، دختر خودش می گه من خودمو به همسریت در آوردم ! به فلان مهریه و فلان مدت ! این یعنی زن رضایتشو اعلام می کنه !!! و زن از اول توجیه هست که رابطه برا سکس هست و موقت ! مثل دخترای اروپایی که گمون نمی کنم هیچ کدوم انقدری بشکنن از قطع روابطشون که ماها !!!! دلیلشم اینه که تابو ندارن و می پذیرن بخشی از زندگی هر کس انتخاب اینه که با کی باشه و ممکن هم هست با هم بمونن شایدم کات کنن . گذشته طرف هست و مسئولیت خودش ! بدن خودش روح خودش احساس خودش ! ضمن اینکه مسئولیت با خود دختره است ! آقاجون رفتی بودی ! نوش جونت ! ناز شصتت ! تموم شده ! برو بعدی ! نفر دوم هم ادعای زور نداره !

    البته احساس اینجا دیگه محلی از اعراب نداره ... من که نمی تونم بفهمم ... اما در هر صورت مشخص بودن چارچوب یه رابطه بهتر از دروغ و فریبه نه !؟

     این اتفاقا منو به شدددددددددت به هم ریخت ... خواهرم هیچ ! من تکلیفم چیه این وسط ؟! من چکار کنم  تا همین نشه وضعیتم !؟ خودمونم متوجه نیستیم چکار داریم می کنیم با همدیگه ! پرا یه جور دخترا یه جور ، خانواده هام یه جور ! ...

     من نمی دونم دیگه اینا گفتن می خواد !؟ الان همه می بینن می شنون دیگه ! کی چشم و گوشش بسته است این روزا !؟؟!؟! اصن مگه می شه چشم و گوش بسته موند !؟؟!!؟

    به خدا قسم بهترین دین رو داریم ...

    آشنایی رو داریم ، خواستگاری ... یه درجه رسمی ترش صیغه محرمیت هست و شناخت عاطفی ، یه مرحله جدی ترش صیغه عقد موقت هست که خواستن شناخت جنسی هم بدست بیارن ! بعدشم ازدواج ! اگرم به هم نخوردن یا هر جوری نشد ، خب طرف انگ فاحشه نمی خوره !!!! ... نمی دونم داریم چکار می کنیم و کجا می ریم ...

    خدا عاقبت همه مونو بخیر کنه ... دین گریز شدیم و سنت زده ! ... دین و انسانیت رو که راحت گذاشتیم کنار ! سنت رو دو دستی سففففففت چسبیدیم !!!!

    برا هم دعا کنیم ...


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۹۳)
    • ۴۱۹۲ بازدید توسط ۲۹۵۲ نفر
    • شنبه ۲۵ بهمن ۹۳ - ۰۰:۰۴

    درمان شپش با پودر لباسشویی

    در این پست تجربیات دو نفر از کاربران خانواده برتر در مورد درمان شپش با پودر لباس شویی رو خدمت تون ارائه می کنم .

    * موها رو با پودر لباسشویی ماشین آنزیم دار بشورید و یک دقیقه بمونه رو سرتون بعدش آبکشی کنید و نرم کننده مو رو به ریشه و ساقه موهاتون بزنید و با شونه شپش یا دندونه ریز خیلی شونه کنید به طوری که خود شپش و همین طور تخم هاشون ( رشک )  از روی ساقه و ریشه مو جدا کنید و بریزید .

    فقط حتما بدن تون رو خیلی خوب بشورید اگر با صابون ضد باکتری باشه که چه بهتر یک روز درمیون این کارو امتحان کنید و همین طور سرکه سیب میتونه تاثیر گذار باشه البته بعد از شستن با پودر یعنی یک روز پودر بزنید یک روز سرکه سیب نگران نباشید با این روش حتما از بین میرن.


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    دفع شپش و رشک موی سر (۱۲ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۴)
    • ۶۹۶۶۹ بازدید توسط ۵۳۷۳۱ نفر
    • جمعه ۲۴ بهمن ۹۳ - ۱۳:۵۹

    ترم 2 هستیم ، در مورد ازدواج باهاش صحبت کنم ؟

    سلام

    من پسری 19 ساله هستم که تو دانشگاه عاشق دختری شدم که حتی یه بار هم باهاش صحبت نکردم. فکرم صبح تا شب مشغول اونه. دو تامون هم هم رشته ای هستیم اما من مال یه شهر و اون مال شهر دیگه ای هست که 480km با هم فاصله داریم.

    حال با توجه به اینکه ما ترم 2 هستیم من میتونم با ایشون صحبت کنم و نظرم در مورد ازدواج رو با ایشون مطرح کنم؟ چون واقعا از اون وقت تا حالا افسرده شدم.


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه) نوع رفتار در دانشگاه (۱۲۲ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۲۶)
    • ۱۹۳۲ بازدید توسط ۱۵۶۶ نفر
    • جمعه ۲۴ بهمن ۹۳ - ۰۸:۰۱

    همیشه وانمود میکنم که به هیچ وجه احساساتی نیستم

    با سلام خدمت دوستان

    من 22 سال دارم و شرایط ازدواج هم اصلا ندارم. دور از خانواده زندگی میکنم و شکر خدا هم از ظاهر مناسبی برخورارم و هم جز بچه درسخون های کلاسم و همین باعث میشه خیلی از دخترا بخوان بهم نزدیک بشن.

    هر چند که در جمع دوستان و هم کلاسی ها همیشه وانمود میکنم که به هیچ وجه احساساتی نیستم ولی واقعیت امر اینه که فوق العاده احساساتی ام و خسته میشم از تنهایی و در نتیجه غلبه کردن به احساسات برام خیلی خیلی سخت میشه. 

    بعضی مواقع واقعا میبرم و خسته میشم. الان هم از اون موقع هاست.

    ممنون میشم کمکم کنید.


    مرتبط:

    یه دختر 18 ساله چطور باید احساساتش رو کنترل کنه؟

    دخترم، فکر میکنم احساساتم  ثبات ندارند

    چطور بدون وابستگی به کسی یا چیزی با احساسات جوونی کنار بیایم ؟

    با احساساتم چکار کنم تا مانع پیشرفت توی کارم نباشه ؟!

    در حد افراط احساساتی هستم، راه درمانی هست ؟

    من 17 سالمه و احساسات عجیبی بهم دست میده

    فکر میکنم توی 18 سالگی احساساتم خیلی به منطقم میچربه

    احساساتی شدم و گذاشتم دوست پسرم بدنم رو لمس کنه

    چکار کنم که احساساتی نباشم ؟

    بازی با احساسات دختر یعنی چی ؟


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۱)
    • ۲۲۷۰ بازدید توسط ۱۸۱۱ نفر
    • جمعه ۲۴ بهمن ۹۳ - ۰۷:۵۸

    سوالاتی که متاهلین در دوره آشنایی باید می پرسیدند

    سلام

    من تا به حال در مورد سوال از خواستگار و نحوه آشنایی، در این سابت و خیلی کتاب ها و سایتهای دیگه مطالعه کردم.

    میخواستم اگه امکانش هست دوستان متاهل بفرمایند که بعد ار ازدواجشون به چه مسئله ای برخورد کردند که فکر میکنند لازمه در این دوره آشنایی پرسیده بشه. ممنون از همگی و با آرزوی سلامتی و خوشبختی


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۸)
    • ۲۳۵۳ بازدید توسط ۱۸۱۵ نفر
    • جمعه ۲۴ بهمن ۹۳ - ۰۷:۰۹

    آقایون، انتظار شما از همسرتون بعد از تولد فرزند چیه؟

    سلام

    خداقوت

    احساس پوچی می کنم، از وقتی بچه اولم به دنیا اومده همسرم توجهش به من کم شده و بیشتر با اون گرم میگیره و سرگرمه حتی گاهی به دخترم حسودی می کنم.

    قبلا رابطه گرم و خوبی داشتیم طوری که با هم احساس رفاقت می کردیم اما 2-3 سالی میشه فکر می کنم از هم دور شدیم! بیشتر زمانی که مشکل پیش میاد و از دست من براش کاری بر نمیاد این احساس پوچی در من بیشتر میشه.

    وقتی درد و دل می کنم اعصابش به هم می ریزه و میگه که تو منو عصبانی می کنی. ارتباط زناشویی مون هم با مشکل رو برو شده. کلا زندگیم مثل سابق نیست :(

    میخوام بدونم دقیقا مشکل از کجاست ؟

    چرا رابطه ما سرد شده ؟

    کوتاهی از منه آیا ؟

    اقایون انتظار شما از همسرتون بعد از تولد فرزند چیه؟


    ممنون از توجه همه...


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۰)
    • ۲۰۹۱ بازدید توسط ۱۷۰۲ نفر
    • جمعه ۲۴ بهمن ۹۳ - ۰۲:۵۱

    صحبت با مشاور در زمینه ازدواج لازمه؟

    سلام

    در زمینه ازدواج فکر میکنم لازم باشه حتما با یک مشاور خانواده صحبت کنم. ولی برای من مهمه که مشاور مذهبی هم باشه . مثلا با یک مشاور قبلا صحبت کردم، گفتم خواستگارم نماز نمیخونه گفت حالا نخونه مهم نیست. البته نمیخوام از این مشاور های دیگه خیلی مذهبی باشه که فقط آیه قرآن و حدیث بخونه. 

    حالا دو تا سوال:

    به نظر شما صحبت با مشاور در زمینه ازدواج لازمه؟

    مشاور خوب در این زمینه اگه در تهران میشناسید لطفا معرفی کنید


    مرتبط با معرفی مشاور و لزوم مشاوره قبل از ازدواج:

    معرفی مشاور برای مشاوره عاطفی و بحث ازدواج در تهران

    معرفی مشاور برای مشاوره پیش از ازدواج در تهران

    معرفی مرکز مشاوره قبل از ازدواج در غرب یا شمال غرب تهران

    صحبت با مشاور در زمینه ازدواج لازمه؟

    پیش از ازدواج، حتما چند جلسه مشاور برید و خوب تحقیق کنید

    لزوم وجود قانونی که ازدواج رو بدون مشاوره ممنوع کنه

    فرهنگ سازی برای مراجعه به روانپزشک ، روانشناس و مشاور

    معرفی شماره مرکز مشاوره - 096400

    معرفی مرکز مشاوره در شیراز برای مسائل خانوادگی و ازدواج

    درخواست معرفی مشاور یا روانشناس در اصفهان

    درخواست معرفی مشاور در شهر شیراز

    معرفی مشاور در قزوین

    چطوری به خواستگار بگیم بریم مشاوره قبل از ازدواج؟



    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۶)
    • ۳۰۷۳ بازدید توسط ۲۲۷۸ نفر
    • جمعه ۲۴ بهمن ۹۳ - ۰۲:۴۸

    داشتن داداش اینترنتی اشکالی داره ؟

    با سلام و عرض خسته نباشید...

    من دختری  هستم و همچنین مذهبی و پایبند اصول دینی و...

    تا به حال هیچ دوست پسری نداشتم و حتی از نگاه کردن و ارتباط کلامی با نامحرم پرهیز میکنم ... درسم هم خیلی خوبه...

    ولی مشکل از اونجایی شروع شد که کنجکاوی کردم که بدونم مردان چه عقاید و افکاری دارن ... برای همین برای اولین بار در یک چت روم با پسری چت کردم ( گفتگویی که بین ما اتفاق افتاد کاملا با رعایت اصول بود)

    ازم شماره خواست ... بهش ندادم .خیلی اصرار کرد... منم ایمیلم رو دادم به شرط اینکه گفتگوی ما سالم و با رعایت اصول باشه... اون هم قبول کرد و قول داد که گفتگوی ما سالم باشه... حالا 2-3 ماه گذشته... باید بگم که گفتگوهامون کاملا سالم بوده و او هم از حدش نگذشته و هیچ حرف عاشقانه ای بین ما رد و بدل نشده ( یعنی من نخواستم که اگر میشد همون موقع این ارتباط قطع میشد ) . ولی....


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۵۰)
    • ۸۵۰۸ بازدید توسط ۵۹۸۱ نفر
    • جمعه ۲۴ بهمن ۹۳ - ۰۲:۴۶

    دوست دارم شوهرم فقط مال خودم باشه

    سلام دوستان ازتون میخوام راهنماییم کنین

    احساس مالکیت من خیلی زیاده یعنی فقط دوست دارم شوهرم مال خودم باشه یعنی به کسی نگاه نکنه و کسی هم بهش نگاه نکنه البته بیشتر شوهرم...

    شوهرمم از این احساس من اگاهه مثلا میگه یه خانمه بر فرض اومد تو مغازه بعد سریع میگه شوهرشم باهاش بود ،اینجوری میگه که مثلا من حساس نشم البته من حساسیتمو به روش نمیارم اما خودش اینو از حالت چهره ام میفهمه .


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه) روابط عاطفی زن و شوهرها (۸۱ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۳۳)
    • ۸۲۹۳ بازدید توسط ۵۸۴۶ نفر
    • جمعه ۲۴ بهمن ۹۳ - ۰۲:۳۹

    برای ساختن خودم از کجا باید شروع کنم ؟

    سلام

    من یه برادر دارم که سه سال از خودم کوچیک تره و منم دخترم و دبیرستانی ... رابطه ام با مادرم خیلی خیلی سرده مثل دو تا کوه یخ ... خدا رو شکر اهل دوست پسر و چت و ... اینها نیستم و گناه این مدلی نکردم که از مامان و بابام بخوام بترسم.

     بدترین گناه من اینکه گاهی رمان عاشقانه میخونم و فیلم کره ای می بینم ... من توی یه محیط فوق پاستوریزه بار اومدم مذهبی هستیم و ماهواره نداشتیم تا حالا ... .

    به تازگی ( تقریبا یعنی از موقعی که اومدم دبیرستان ) درسام خیلی افت کرده و نمیتونم رو درسام تمرکز کنم به خاطر فکرای زیادی که ذهنمو مشغول کرده و تا زمانی که مغزم سر و سامون نگیره نمیتونم درس بخونم و غر زدنای بیش از حد مامانم و دعوای های ما یه طرف ، گوشزد کردنای معلما یه طرف .

    دیگه بد جور ریختم به هم انگار یه وزنه ی ۱۰۰ کیلویی همیشه رومه ... گذشته از رابطه ی بسیار خوب من و مامانم با داداشم و بابام چندان مشکلی ندارم گر چه با اونا هم زیاد حرف نمیزنم و صمیمی نیستم...

    و کلا دوستی هم ندارم که با هم خوش باشیم ... حداقل برای ساختن مهر و محبت خواهر برادری تلاش میکنم و سعی میکنم با هم خوب باشیم و همه چی رو بهش میگم اما داداش من یه آنتن و خیانت کار به تمام معناست...

    امروز چند تا فیلم از یکی از همکلاسی هام گرفته بودم و داشتم میدیدم که سر زده اومد با هم نشستیم یه قسمت از یه سریال رو دیدیم که بعدش رفت همه چی رو گذاشت کف دست مامانم ( مامانم به همون دلایل مذهبی در مقابل فیلم جبهه میگیره تازه برای اینکه سر منو شیره بماله میگه بیا با هم ببینیم من نمیخوام با اون ببینم نه به خاطر اینکه اون فیلما چیز بدی داشته باشه بلکه به خاطر اینکه اصلا باهاش احساس صمیمیت نمیکنم و حس میکنم میخواد مچ منو بگیره نه دوستی با من) تازه خوبه ازش قول گرفته بودم به مامانم نگه اگه قول نداده بود چی کار میکرد .

    یه جورایی نقش جاسوسا رو بازی میکنه... فکر نکنین آدم منفی بافیم اتفاقا از من مثبت اندیش تر و بی خیال تر و ریلکس تر تو این دنیا نیست...

    اعصابم به هم ریخته بد جور ... خسته شدم از این زندگی ... از این تنها بودن و ... این عزت نفس پایینم... ، از این نمرات در حال سقوطم ... دیگه حالم از این وضعیت و از خودم به هم میخوره ... نمیدونم چیکار کنم زمان هم مثل برق میگذره و من دارم از هم سن و سالام عقب میفتم تازه کنکور هم یه طرف دیگه که نمیدونم چیکارش کنم... .

    همه میگن این سال ها بهترین سالهای عمره و من دارم دستی دستی از دست میدمش تو رو خدا بهم بگین چکار کنم... خودمو گم کردم ... اعتماد به نفسم تو روابط اجتماعی پایین اومده و بیشتر هم همین موضوع منو آزار میده... و من مامانمو مسؤل تموم این افکار مزخرفم میدونم با تحقیراش و سرزنش هاش با دمدمی مزاج بودنش یه بار با یه کارم مخالفت میکنه یه بار برای همون موضوع هیچی بهم نمیگه و یدفعه سر هیچی داد و بیداد میکنه من اصلا نمیفهممش و درکش نمیکنم واقعا گناه من چیه که باید همه ی اینا رو تحمل کنم....

    آیا اینا مشکلای منه فقط یا همه ی آدما شرایط منو دارن... نمازام و یکی در میون میخونم یه بار جوگیر میشم و آدم خوبی میشم یه بار حال وضو گرفتنو نماز خوندنو هم ندارم.....راهمو گم کردم نمیدونم درست چیه غلط چیه زود تحت تاثیر حرفای دوستام قرار میگیرم و فکر میکنم چه شخصیت بیخودی دارم... و فکر میکنم مامانمه  که باعث شده من آرامشی نداشته باشم . 

    نمیدونم برای ساختن خودم از کجا باید شروع کنم... خودم کیم ؟ و چطوری باید به این ذهن در هم بر هم خودم نظم بدم اصلا خودمم نمیدونم چی میخوام ... همه ی اینا از من یه فرد مسؤلیت نپذیر ساخته که هر روز دیر میرم مدرسه و اصلا نمیدونم مسؤلیت یعنی چی؟

    خسته شدم دیگه .........کمکم کنین............ (لطفا قبل از اینکه نظری بدید خودتونو جای من بذارین و منو درک کنین بعد راهکار بدین )


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۵)
    • ۱۸۲۵ بازدید توسط ۱۴۴۳ نفر
    • جمعه ۲۴ بهمن ۹۳ - ۰۲:۳۱

    مادرم میگه شهر غریب نرو تنها می مونی

    سلام

    به کمکتون احتیاج دارم. دلم واقعا گرفته. 

    من خواستگار خوبی دارم که خودم پسندیدمش خونوادمم همینطور اما یه مشکلی وجود داره این که واسه یه شهر دیگن حدود 45 دقیقه تا خونه ما راهه . مادرم مخالف این موضوعه پدرمم تقریبا همینطور . مادرم میگه راهش دوره . بهش بگو بیاد تو شهر ما اشکال نداره اصلا 1 ساعت راه باشه. اما شهر غریب نرو. پشیمون میشی. تو سختی ها تنها میمونی . خیلی ناراحتم. 

    از طرفی هم خواستگارم نمیتونه بیاد شهر ما چون کارش اونجاست پدر هم نداره اگه بیاد شهر ما مادرش تنها میمونه. 

    دلم خیلی گرفته نمیدونم چیکار کنم میترسم اشتباه کنم. 

    این حرفها باعث شده من دلم خیلی بگیره

    بچه ها به کمک همگیتون احتیاج دارم من چیکار کنم؟


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۱ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۲۵)
    • ۲۹۵۸ بازدید توسط ۲۳۶۱ نفر
    • پنجشنبه ۲۳ بهمن ۹۳ - ۱۱:۰۱

    5 سوال در مرد طول آلت ، مزاج جنسی و ...

    سلام 

    اول. ایا اندازه ی قامت مردها با طول آ... رابطه مستقیم داره؟

    دوم. آیا اقایون و خانم های سبزه گرمتر از همجنس های پوست روشن شون هستند؟

    سوم. ایا اگه یک مرد بلند قامت تا دومتر و هیکلی و غیر چاق روشن پوست با یک خانم سبزه اما کوتاه تا حداکثر 170 ولی در نوع خودشون باربی تشریف دارند ازدواج کنه بعدا در مسائل زنا شویی و نیاز های عاطفی دوچار اشکال می شند؟

    چهارم. چطور میشه در مراسم خواستگاریاز طبع فرد مطلع شد.میشه نتیجه گرفت دختر خانمی که شاد و پر انرژی هست و راحت صحبت می کنه و حتی مزاح در وسط صحبتش با خواستگار پس گرمه؟

    پنجم. ایا وقتی دختر خانم خیلی با علاقه و شوق و حتی لبخند به حرفهای پسره گوش می ده و سعی می کنه تا خودش رو متقارن با معیار های پسره نشون بده و انهایی رو که نداره قول می ده بعد ازدواج در خودش ایجاد کنه میشه نتیجه گرفت که دختره جوابش مثبته و میشه بهش اعتماد کرد که بعد ازدواج خصوصیاتی رو که قول داده در خودش به وجود بیاره چون بیچاره بندهخدا خیلی چشماش برق میزد و حتی یک کلمه بر خلاف نظرم چیزی نمی گفت این کمی من رو ترسونده؟


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۹)
    • ۱۰۹۳۱ بازدید توسط ۷۷۸۶ نفر
    • پنجشنبه ۲۳ بهمن ۹۳ - ۱۰:۵۷

    چطور میشه فهمید پرده ترمیمی بوده یا طبیعی؟

    من 30 سالمه و تا حالا هزگر رابطه جنسی نداشتم و قصد ازدواج دارم. می خواستم بدونم موقع اولین دخول اگر اون درد و خونریزی کمی هم که میگن داشت و ظاهرا همه چیز نرمال بود، چطور میشه فهمید پرده ترمیمی بوده یا طبیعی؟

    من فکر می کنم اگه یه دختر با پرده ترمیمی ازدواج کنه و شوهرشم متوجه نشه، برای همیشه به شوهرش به چشم یه آدم احمق نگاه میکنه.



  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۹۷)
    • ۱۶۹۰۷ بازدید توسط ۱۳۰۱۴ نفر
    • پنجشنبه ۲۳ بهمن ۹۳ - ۱۰:۳۱

    یه راهی جلوی پام بذارید چطوری فراموشش کنم؟

    سلام

    دختری 20 ساله هستم که چند ماه پیش تو فضای مجازی لاین با یه پسری اشنا شدم . البته اولش قبول نمیکردم ولی بلاخره با حرفاش منو خام خودش کرد دوستاش همش به طور غیر مسقیم میخواستن بهم بفهمونن که اون با صد تا دختر دوسته و تنوع طلبه ، ولی من میذاشتم پای حسودیشون .

    حتی یه بار یکی از اشناهامون که اونو میشناخت برگشت بهم گفت چون دختر خوبی هستی دارم بهت میگم . گفت اون کسی نیس که بشه بهش دل بست با چند نفر همزمان دوسته و از این حرفا ولی من انگار چشام کور شده بوده .

    من خودم مریم مقدس نبودم قبل ایشون با یه پسر دیگه هم دوست بودم اونم وقتی که دوم دبیرستان بودم از سر حس کنجکاوی و اینکه دوس داری جنس مخالفتو بیشتر بشناسی و واسه این دوست شدم و خیلی هم طول نکشید که بهم خورد .

    بعد اون دیگه با هیشکی دوست نشدم حتی وقتی دانشگاه قبول شدم خیلی شرایطش بود ولی با کسی دوست نشدم ولی من دختری نبودم که همزمان با چند تا پسر باشم و از این حرفا.

    خلاصه 4 ماه گذشت و خیلی بهش وابسته شده بودم خیلی هم دوسش داشتم . اونم خیلی بهم احترام میذاشت و باهام خوب رفتار میکرد ما حتی بهم دست هم نمی دادیم چون من از اولشم باهاش سر سنگین برخورد کردم میدونست من دختر سبکی نیستم خیلی حرف ازدواج مینداخت همش میگفت خانوادت چه جوریه رسم و رسومتون چه جوریه ولی شاید خنده دار باشه تا اون حرف ازدواج میزد من سریع حرفو عوض میکردم با اینکه دوسش داشتم ولی نمیدونم چرا اینکارو میکردم همش تو دلم میگفتم من اگه با این ازدواج کنم حیف میشم .

    همش حرفای بقیه میومد جلوی چشمم که میگفتن اون ادم تنوع طلبیه. یکم که شناختمش دیدم رفتارش خیلی سبکه خیلی با دخترا راحته شغلشو عنوان نمیکنم چون شاید کسی این شغل و داشته باشه بهش بر میخوره .

    اما شغلش جوری بود که روزی با صد تا دختر برخورد داشت با همه مشتری های دخترش راحت بود تقریبا شاید بشه گفت همه مشتری های دخترش شمارشو داشتن خودمم چند بار از نزدیک دیدم که چقد راحته با دخترا این چیزا که یادم میومد احساس میکردم اون لیاقت منو نداره چون من خودم اینجوری نبودم تو روابطم با پسر خیلی رعایت میکردم.

    خلاصه بعد این 4 ماه یه شب که داشتیم بهم اس های عاشقانه میدادیم برگشت بهم گفت فردا شب قراره برم خواستگاری !!! اینم بگم ما اصلا بهم قول ازدواج ندادیم . انگار رو سر من اب یخ ریخت وقتی اینو گفت فقط براش ارزوی خوشبختی کردم برگشت بهم گفت تو پاک ترین دختری بودی که باهاش بودم.

    بعد رفتن اون داغون شدم خیلی بهش عادت کرده بودم از یه طرف تو دلم میگفتم خدا رو شکر که قسمتم این نشد که من باهاش ازدواج کنم از یه طرفی هم خیلی دوسش داشتم .

    چند روز بعد عقدش بهم اس داد گفت میخواستم حالتو بپرسم خیلی راحت داشت با من حرف میزد انگار نه انگار دیگه متاهله تو اس هاش برگشت گفت "قربون قد و بالات برم من".

    در این حد راحت بود. اونجا بود خدا رو شکر کردم که من باهاش ازدواج نکردم چون با خودم فکر کردم اگه الان همسرم بود داشت این حرفو به یه دختر میگفت چه حالی بهم دست میداد واسه همین خدا رو شکر کردم.

    الان مشکلم اینه همش یادش میوفتم یاده حرفاش یاد روزای خوبمون همش خود خوری میکنم با خودم میگم اگه اون منو نمیخواست چرا همش حرف ازدواج مینداخت حتی تا یه شب قبل خواستگاری داشت به من میگفت دوستت دارم و حرفای عاشقانه .

    مگه یه ادم چقدر میتونه ظرفیت داشته باشه تا شب اخر با یه دختر باشه و فرداش به راحتی بره خواستگاری یه دختر دیگه ؟

    خیلی داغونم الان یه ماه از عقدش میگذره خیلی حالم بده همش یادش میوفتم یه راهی جلوی پام بذارید چیکار کنم فراموشش کنم؟ خیلی دارم زجر میکشم خدا فقط میدونه منتظر جواباتون هستم دوستای گلم 


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    فراموش کردن عشق قبلی (۶۰ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۳۲)
    • ۴۳۳۷ بازدید توسط ۳۱۹۵ نفر
    • پنجشنبه ۲۳ بهمن ۹۳ - ۰۹:۵۴

    برو بالا