↓ موضوعات مرتبط ↓ :
درمان افسردگی (۳۴ مطلب مشابه)
سلام
من ۲۳ سالمه و پسرم، الان دارم با گریه این مطالبو مینویسم و اصلاً حالم خوب نیست، یه مشکلی دارم که واقعاً اذیتم می کنه من متنفرم از اینکه کسی از من ناراحت بشه به خصوص وقتی جواب سوالم رو نمیدن و یا با من صحبت نمی کنن.
در هیچ حالتی حتی اگر حق با من باشه دوست ندارم کسی از من دلخور بشه حتی شده که کسانی با من قهر کردن که اصلاً دلیلش رو حتی نمی دونستم که چرا با من حرف نمی زنن یا جواب سوالم رو نمیدن, اولین نفری که میره و عذر خواهی می کنه من هستم, اولین نفری که میره منت کشی می کنه من هستم, اولین نفری که میره غرورش رو خورد می کنه من هستم، واقعاً من چرا این جوری هستم؟
وای به حال اون روزی که اگر کسی با من داد و بیداد کنه یا با من قهر باشه به خصوص که اگر آشنا یا همسایه و یا توی محله کارم باشه؛ اون روز اصلاً خواب ندارم؛ همه ش خودم رو سرزنش میکنم میگم ای کاش اون کار رو نکرده بودم؛ ای کاش اون حروف ذو نمیزدم که ناراحت بشه؛ حتی حاضرم برای اینکه کسی رو از خودم راضی نگه دارم هر کاری که بگن انجام بدم خیلی از درون داغونم.
سلام دوستان گرامی
بنده دختری ۲۱ ساله هستم و دانشجو. یه مشکلی دارم میخواستم بدونم نظرتون چیه و چه کار کنم. بنده مدت هاست احساس میکنم مشکل افسردگی دارم، البته تو زندگی امروزی تقریبا هر کسی یه درصدی افسردگی داره ولی بعضی هاخیلی کمه درصدش بعضی ها بیشتر.
حداقل دو سالی میشه که به شدت خواب های ترسناک میبینم و خواب راحتی ندارم. بیشتر اوقات تو خودمم و خیلی اوقات دوست دارم گریه کنم، اما نمیتونم. به شدت احساس تنهایی میکنم، منظورم این نیست که بخوام با کسی دوست بشم و ...
ولی کلا پدر و مادرم به شدت درگیر کارن و مشغله دارن، من هم فرزند بزرگ خانواده ام و همیشه بیشترین انتظارات از من بوده. خدا رو شکر از نظر مالی مشکلی ندارم و نداریم، وضع خوبی داریم هر چند در دوران کودکی سختی هایی کشیدم.
الان به جایی رسیدم که نسبت به اکثر مسائل و اتفاقات بی تفاوتم و برام اهمیتی ندارن، حتی انگیزه م برای درس خوندن هم خیلی کم شده. با اینکه علاقه ای به صحبت های زیاد و کلا وارد گفت و گو شدن با افراد رو ندارم اما روابط اجتماعی خوبی دارم و به راحتی اگر بخوام میتونم با افراد ارتباط قوی برقرار کنم.
سلام
پسری 30 ساله هستم، بد جور زندگیم رو باختم، 10 ساله افسردگی دارم، بخاطر افسردگی شدید نتوستم برای زندگیم و آینده م برنامه ریزی کنم، افسردگیم باعت شد، نه بتونم درس بخونم نه بتونم کاری یاد بگیرم چون واقعا افسردگی خیلی شدید داشتم و دارم.
حتی کارهای عادیم رو هم خیلی سخت میتونستم انجام بدم، روانشناس و روانپزشک و مشاور خوب هم زیاد رفتم اما هیچ فایده ی نداشت، الان که 30 سالمه هیچی ندارم، نه مدرک نه کار نه حرفه ای بلدم، خیلی احساس پوچی دارم، از زندگیم خسته شدم، هیچ نوری تو زندگیم نیست که زندگیم روشن بشه.
تنهایی خیلی خیلی اذیتم میکنه همه ش با خودم و عشق خیالیم حرف میزنم، آخه با چه امیدی به ازدواج فکر کنم، نه کار دارم، نه مدرک و نه حرفه ای بلدم و نه سلامتی دارم، نمیدونم خدا با چه هدفی منو آفریده، سهمم از زندگی فقط تنهایی، بی پولی ،غصه خوردن ،افسردگی و کنج خونه افتادن بود.
سلام
راستش نمیدونم از کجا شروع کنم و یادم نیست که واقعا از کی شروع شد ولی حقیقتا همین چند روز پیش بود که حس عجیب در من به وجود اومد، نسبت به همه ی آدم های دور برم سرد شدم به طوری که در طول روز تنها چند کلمه باهاشون هم کلام میشم، بیشتر دوست دارم تنها باشم و بشینم یه گوشه، حسابی گوشه گیر شدم.
احساس دلتنگی دارم، اونم به صورت غیر ارادی و بی دلیل، احساس تنهایی می کنم، نمیدونم واقعا مشکل از کجاست ولی هر چی که هست مثل یه بغض تو گلوم گیر کرده، حس بدیه اصلا قضیه بحث داشتن دوست و دوستی با جنس مخالف نیست، یه سری علائم داشتم که تو اینترنت که دیدم شبیه افسردگی بود هر چند خودم فکر نمیکنم که افسردگی باشه، آخرین باری که از خونه بیرون رفتم دو هفته پیش بود.
از نظر روحی و روانی تو یه فشارم که واقعا کسی نمیتونه منو درک کنه یا اینکه آروم کنه، راهای زیادی رو امتحان کردم مثل ورزش، ولی جواب عکس دادن واسه م، الان حتی خودم هم نمیدونم دقیقا مشکل چیه، فقط اگه افسردگی باشه راه درمان داره؟، علائم افسردگی چیه؟
سلام دوستان
من مشکلی دارم که به نظرم اضطراب و استرسه شدیده و دنبال درمانش هستم، و ممکنه خیلی ها این مشکل رو داشته باشن، پس ممکنه این سوالات بدرد بقیه هم بخوره؛
من از بچگی تا الان که یه پسر بیست و چند ساله ام خجالتی بودم و اعتماد به نفس نداشتم و ندارم، دوران مدرسه هر روز صبح که میخواستم برم مدرسه یا امتحان داشتم، اشتهام به کل از بین میرفت و باید دسشویی میرفتم چون یه احساس بی قراری داشتم و این قضیه تا الان ادامه داره.
مثلا میخوام برم کلاس زبان از یه ساعت قبلش آمادگی پیدا میکنم و دو بار تا موقع بیرون رفتن از خونه دستشویی میرم، سر انگشتام بی حس میشن و همه ش راه میرم، یا موقعی که میخوام برم شهر دیگه برای کاری یا مسافرت همه ش دلشوره دارم لب و دهنم خشک میشه و اصلا نمیتونم چیزی بخورم.
گاهی اوقات تو تاکسی یا جایی برای خرید چیزی خیلی هول میشم و دست و پام رو گم میکنم، مثلا آخرین بار رفتم بنزین بزنم سوئیچم رو گم کردم تو پمپ بنزین و بعد فهمیدم گذاشتم رو سقف ماشین، کمبود وزن شدیدی هم دارم، خلاصه این مشکلات منه و احساس میکنم یک فرد افسرده، خجالتی و مضطرب هستم و به نظر شما چه جوری خودم رو درمان کنم؟، باید پیش روانشناش برم یا روانپزشک ممنون میشم راهنماییم کنید.
سلام
یه "روانکاو" خوب و با مهارت تو اصفهان معرفی کنین لطفا. دقت کنین روانشناسی یا روانپزشکی یا مشاوره نه. "روانکاوی" ! و کار روانکاوی رو خیلی خوب و تخصصی انجام بده. در زمینه فردی, اضطراب, افسردگی, وسواس. و اینکه اگه از هزینه اش هم اطلاعی دارید بگید.
بعد از اون روانشناس فردی خوب هم میشناسید تو اصفهان معرفی کنین.
ممنون
معرفی مشاغل بدون نیاز به تحصیلات دانشگاهی در اصفهان
درخواست معرفی مشاور یا روانشناس در اصفهان
معرفی متخصص گوش و حلق و بینی خوب در اصفهان
معرفی موسسه یا واسطه ازدواج در اصفهان
معرفی وکیل خوب در اصفهان برای طلاق