خانواده برتر

سلام . اولا این همه خشک بودن خوب نیست بویژه تو دانشجوهای پزشکی . فرض کن فارغ التحصیل که شدی در آینده بیمارهای مرد هم خواهی داشت. پس به نظرم تا یه حدی باید اون صمیمیت رو ایجاد کنی . ولی اگه دوستات خیلی از خودشون دراومدن و شورشو دراوردن حق داری . راستی مگه از بین هم کلاسیهات کسی نیست که با پسرا صمیمی نباشه؟ تو هم با اونا اکیپ تشکیل بده . ولی یه کم ساده بگیر زندگی رو . 

احترام پسرها رو نگهدار...

اما با اونها صمیمی نشو...بیرون هم نرو...به خاطر خدا...چون دوستی و صمیمیت میان دو جنی نامحرم عاقبتی نداره...مثل ساندویچ مسموم هست...

بالأخره دوستی خانم پیدا میشه که باهاش بری بیرون...

فردایی همون پسرهایی که مسخرت می کنند بیشترشان پشیمان میشند و ازت تعریف می کنند.

از من گفتن. 

سلام
امیدوارم حالتون خوب باشه

"" تا اینکه چندتا پسر هم وارد این اکیپ شدن من بتدریج خودمو کشیدم کنار اما خیلی مسخره ام میکنن ""

مسخره کردن همیشگیه، شما هر رفتاری کنین، هر حرفی بزنین، هر جوری باشین ، بازم گروهِ مخالفتون توی هر زمینه ای ، شما رو نمیپسنده، حالا گاهی این نپسندیدن منجر میشه به تمسخر و کنایه و آزار رسوندن

"" چندباری هم همکلاسیای پسرم به اسم کوچیک صدام کردن تند و با عصبانیت برخورد کردم و حس کردم خیلی بد شد و فکر میکنن من خیلی بداخلاق و عصبیم ""

اون پسرایی که دخترا رو توی دانشگاه و محیطِ کاری ، به اسم صدا میزنن یا باهاشون درد دل میکنن یا میگن و میخندن و چت و عشق و حال ... این نوع سبکِ زندگی رو پذیرفتن و اعتقاد و تفکرشون اینجوریه ، پس با این مدل زندگی حال میکنن

شما هم که معلومه دوس ندارین اینجوری باشین، پس خودتون باید حد و مرزتونو باهاشون تنظیم کنین

ازین به بعد هروقت با اسمِ کوچیک یا عزیزم یا جونم و ازین مدل الفاظ ، شما رو خطاب کردن ، با جدیت( نه عصبانیت ) بهشون بگین " لطفاً منو خانومِ فلانی خطاب قرار بدین "
به هیچ وجه توی این مسائل شوخی یا سهل انگاری نکنین، چون تالیِ فاسد داره ، چون این رفتار منحصر به اسم صدا زدن نمیشه ، کم کم جاده باز میشه واسه رفت و آمدای دیگه ...
اگه با شوخی بهشون بگین، ممکنه برعکس بخوان خوشمزگی کنن یا لجتونو در بیارن ...
پس محکم و با جدیت بهشون تذکر بدین ولی بی احترامی نکنین

اینی هم که فک میکنن شما عصبی هستین ، اشکالی نداره ، بالاخره باید انتخاب کنین :

یا باهاشون گرم بگیرین که یه وقت " فکر نکنن " بد اخلاقین
یا باهاشون در چارچوبِ دستورِ خدا رفتار کنین و بیخیالِ تفکرات و تصوراتشون بشین

حالا انتخاب با خودتون

رضایتِ خدا واستون مهمه یا رضایتِ این مدل آدما؟

من توی مساله ی شما یه تناقضِ خیلی بزرگ میبینم بینِ " رضایتِ خدا " و " رضایتِ همکلاسیا"
امکان نداره بتونین جفتشو با هم جمع کنین

" نه میخوام بهم بگن امل و عقب مونده نه اینکه خط قرمزهای خودمو بشکنم. حتی تصمیم گرفتم از این به بعد همون یه ذره برخورد گرم مختصر با بعضی هارو هم نداشته باشم اما در عمل واقعا سخته. انگار فاصله ی صمیمیت داشتن و نداشتن یه تار موعه. "

کِی بهتون نمیگن " امل " و " عقب مونده " ؟

وقتی به اسمِ کوچیک صداتون کنن و شما باهاشون گرم بگیرین؟ من میگم نه

تا وقتی مثه خودشون نباشین، شما رو امل میدونن

پس اولش فقط اسمتونو صدا میزنن
بعدش یه " جون " اضافه میکنن تهش
بعدش عزیزم
بعدش باهاتون میگن و میخندن
بعدش درد دل
بعدش دوس دارن باهاتون بیرون برن ( کافه ، سینما، پارک ... )
بعدش میگن حالا یه امروز نمازتو اول وقت نخونی خدا عذابت نمیکنه
بعدش میگن چیه این نمازی که میخونی؟ این مزخرفاتی که به خوردت دادن واسه عصرِ حجره، واسه ۱۴۰۰ سال پیشه... الان دیگه کاربرد نداره
بعدش میگن چیه این روسریتو محکم بستی؟ چقد فکرت محدوده ... بازش کن گردنت هوا بخوره
...

بخواین دنباله روی کنین تهش به نقطه ای میرسین که از الانِ خودتون متنفر میشین

آیه ۲۱ سوره ی نور :

" یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ ۚ وَمَنْ یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ ۚ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَىٰ مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَٰکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَنْ یَشَاءُ ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از گامهای شیطان پیروی نکنید! هر کس پیرو شیطان شود (گمراهش می‌سازد، زیرا) او به فحشا و منکر فرمان می‌دهد! و اگر فضل و رحمت الهی بر شما نبود، هرگز احدی از شما پاک نمی‌شد؛ ولی خداوند هر که را بخواهد تزکیه می‌کند، و خدا شنوا و داناست! "

چه تعبیرِ خوشگلی آورده... گامهای شیطان

فرض کنین دارین توی یه زمینی راه میرین ، نفرِ جلویی میگه پاتو دقیقاً بذا جای پای من وگرنه پات میره رو مین ... شما هم پشتش میرین ، ۱۰۰ قدم پشتش میرین ... بعدِ ۱۰۰ قدم دقیقاً شما رو میرسونه به مقصدی که خودش خواسته

مواظب باشین

شیطون بیخیال نمیشه

مرحله به مرحله( گام به گام ) شما رو میکشه سمتِ انحراف و گناه

حالا چی واستون مهمه؟
اینکه دوستاتون شما رو باحال و خوب و خوش فکر و خوش پوش بدونن
یا اینکه خدا ازتون راضی باشه

تعارف که نداریم... زندگی همینه
انتخاب با خودتون

"" چندبار دل زدم بدریا که کلا دیگه باهاشون نگردم اما نمیشه چون اونا میان سمتم. ""

بازم ازشون دوری کنین ، ساده و سنگین باشین چه توی رفتار چه گفتار چه پوشش

با دخترایی توی کلاس ارتباط داشته باشین که از نظرِ اعتقادات و اخلاق بهتون نزدیک باشن ، با همونا هم اتاق بشین
بگردین و اوناییو پیدا کنین که باهاتون همفکر باشن ، اگرم هیچکس نیس که باهاش همفکر باشین ، با کسی صمیمی نشین

ممکنه با خودتون بگین خب من با اعتقادات و پوششِ بقیه کاری ندارم ،فقط میخوام دوستم باشن ‌... ولی شک نکنین دوستاتون روی افکار و رفتار و اعتقاداتتون تاثیر میذارن

اون دختری که دوس پسر داره، شاید بهتون نگه " بیا با فلان پسر ، آشنات کنم " ، ولی حتماً ناخودآگاه ازش تاثیر میگیرین... کمترین تاثیرش اینه که قبحِ دوستی و روابطِ باز واستون میریزه

شما مطابقِ اعتقاداتِ خودتون رفتار کنین ، مطابقِ دستورِ خالقتون
با پسرا سنگین و عادی برخورد کنین
توی پوشش همونی باشین که خدا میگه
کافه و سینما و تفریحِ مختلط نرید ، بگین دوس ندارم ، یه بار برید ممکنه پاتون به اون جمع و اونجور محیطا باز شه و همین میتونه سرآغازِ سقوطتون باشه

بیخیالِ حرفِ همکلاسی

میخوان بهتون بگن امل؟ افراطی ؟ از خدا جلو زده؟

خو بگن ، به درک 😀

میخوان باهاتون سرد بشن، باهاتون صمیمی نشن؟
بازم به جهنم

یکی از راهکارای شیطون همینه

اینه که توی همچین فضاها و همچین محیطایی، به اونی که معتقده ، القا میکنه که " بابا بیخیال ... یکم شل تر بگیر ، خدا هم میبخشه ، نذا بهت بگن امل ... "

و همین میشه شروعِ مسیری که تهش عاقبتِ خوشی نداره
گول نخورین

رضایت خدا و امام زمان واستون مهمه یا رضایت و صمیمیتِ همکلاسی؟

( پارسال داشتم با یه پسری حرف میزدم درباره ی همینجور روابط ...
میگفت الان با دختری دوسته که دوس پسرِ قبلیِ این دختره رو خودِ همین پسره واسش درست کرده 😐
عکسای دختره هم آورد نشونم داد 😐 )

یادتون باشه هیچوقت نمیتونین همه ی آدما رو از خودتون راضی نگه دارین ... خدا با اون عظمتش مقبولِ همه نیس ، دیگه از ما چه انتظاری میره؟

حرفام بر اساسِ تفکرات و عقایدِ خودم بود، به رفقایی که اهلِ دوستی و روابطِ بازن و به خدا اعتقادی ندارن برنخوره

خیره ان شاءالله

امیدوارم عاقبت بخیر بشین

سلام. ایداجان شما بادومقوله روب روهستی：نیاز ب حضور دراجتماع وبیرون رفتن۲،نحوه برخورد باهمکلاسی.

نیاز ب بیرون رفتن بدون دوستای همکلاسی رو چندمدل میتونی برطرف کنی،میتونی اکیپ های طبیعت گردی زنونه پیداکنی،ازپرس وجوکردن پیدامیشه. دوم میتونی بادخترایی ک خودت میدونی بیرون میرن,ولی بدون پسرا،بیرون بری.مهمنیس ک همکلاسیت باشن یانه اهمیتی نداره . بالاخره تویه نفروکمکم میشناسی ک یکم عقاید مذهبی داشته باشه دیگ.چه میدونم ازهمین حدومرزنگه دارابسیجیا.میتونی ب چنین دختری نزدیک بشی وبهش بگی بریم بیرون اونایکم تفریحاتشون فرق میکنه مثلا اونانمیرن قلیون میرن گلزارشهدا قبور روغبارروبی میکنن مثلا کافی شاپم ولی میرن.یه مقدارتفریحا میفرقه ولی اصل اون خنده وشوخی وبیرون رفتنه است. دواش هم یه باربه یه بسیجی نزدیک شدنه.خخخ.ولی حتما بگوجایی میریدخبرم بدید.اونام پارک رستوران همه جامیرن. واینکه عزیزم خودت بهترمیدونی ک اونایی ک اکیپی میرن هم مدام ازهم میپاشن چون هی پشت هن حرف میزنن هی پسردخترا مشکل بینشون پیش میاد هی دعوا میکنن ب اعصاب خوردیش واقعا نمیصرفه.واقعانمیصرفه.تودانشگاه ما اکیپا هرازگاهی دعوای بدمیکردن حتی بعده یه امتحان باکتاب زدن توسرهم.همش مدام درگیرحرف بودن.من،وقتی دعواهاشون رومیدیدم خداروشکرمیکردم نزدیکشون نمیشم.من بادخترای روانشناسی دوست شدم یکمی وباهاشون بیرون میرفتم گروه طبیعت گردی زنونه هم پیداکردم.بسیج هم بودم بادخترای اونجام کلی جامیرفتیم.     عزیزم ب دخترای معصوم وبی سروصداسعی کن نزدیک بشی حله.واینکه عزیزم اقایون ک بااسم کوچیک صدات میکنن رو غضب نکن ولی همش بگو بله اقای فلانی .درست میگی اقای فلانی .باشه اقای فلانی.اینجوری هم غضب نکردی هم اوناازبس میگی اقای فلانی مجبورمیشن احترام بزارن.     واینکه اقای کرمی راست گفت.حتی اگه پسرام مسخرت کنن بدون واقعی نیس وذات پسر باحیاپسنده.یه پسرهمکلاسی داشتم ب چشم برادری خوش قیافه بود دخترا مدام تواینستاچیزاشو بهم نشون میدادن.خودشم نگم برات خیلی شیطون بود ب دخترای رشته های دیگ بسیارشماره میدادوکل دانشگاه میشناختنش ازاین جهت.منم یه دختری،بودم بسیارحدومرز نگه دارچادری مذهبی حتی یکبارم بااکیپ بیرون نرفته بودم.پسره احترام عجیب وزیادی بمن میزاشت،حتی دستش رومیزاشت روسینه بمن سلام میکرداگه هم سریه کلاس یکی بمن میپریدمیشستش.خلاصه گذشت تادرس مدنی ۵.ک مدنی خانواده بود.این اقا ک خودش سردسته اکیپا بود ب صدنفرشماره داده بود چنان حرف هایی میزد ک همه متحیرشده بودن.اصن یه وضعی.خلاصه این اقاترم اخر بایه زن اومد یه امتحانی روداد،وزنه ک دخترخالش بود بعده امتحان اومد پیش من وازمن خواستگاری کرد.من چون پسره خیلی شیطون بود همیشه ب چشم برادری نگاش میکردم برام خیلی عجیب بود.توامتحانات خیلی کنارهم میفتادیم وهمیشه چون اهل تغلبی نبودم کلی اذیتم میکردحتی مسخره میکرد ولی اخرش چیشد؟؟؟؟؟ ثابت کرد ک اونم باحیاپسنده.من واقعا شکه شدم وخوب چون مث داداش میدونستمش جواب،نه دادم بهشون خیلی هم اصرارکرددخترخالش,امامن نظرم منفی بود.

خلاصه ک هرگز برات اهمیت نداشته باشه. حالا موضوع دوم میرسه ک مربوط ب رفتاربادخترای همکلاسیته.اینامیدونی چرامسخرت میکنن؟؟؟چون فهمیدن ک توحساسی تواین موضوع.نبایدبزاری چیزی ازت بفهمن.هرررررگز افکارت روبهشون دیگ نگو،نباید بفهمن چراباهاشون نمیری.همیشه سعی,کن مبهم باشی،سرازکارت درنیارن،نفهمن ک چرانمیری.لازم نیس بدونن ک مثلا چون پسراهستن تونمیری.خودتو بزنب بی حوصلگی؛بزن ب بی حسی ، هی بگو کاردارم،اماهرگز نگوچون اوناهستن نمیام.مبهم باش.سعی کن مدام بهانه جور کنی واوووووونقدر هم اول بشین تا براشون عادی بشه.نیازم نیس رفتارتوتغیربدی.فقط سعی کن ریز ریز دوربشی وبهانه بیاری واسشون. نهایت اونی ک پیشرفت میکنه تویی ن اون هایی ک مدام درگیرجنگ اعصاب اکیپن.   

عزیزم انچه بنظرم میومد روگفتم امیدوارم بدردت بخوره.

ضمن اینکه مسخره کنن تاخودشون خسته بشن.حضرت علی وپیامبرم مسخره میکردن.مگه چیزی از ارزش هاشون کم شد؟؟؟ همکلاسی حدش کجاست؟؟ اصلا چه،حدی داره ک نگران مسخره کردنشون باشی.اینارو نصفشو بعده عمومی کلا نمیبینی بقیشم هیچ,تضمینی نیست ک بازم ببینی ,اصلا تاحتی ببینی هم اصلااااااا اهمیت نداره.ول کن بابا.اوناهییییییچ تاثیری توزندگی تونخواهندداشت عزیزم.    ویه چیزم بگم اون دخترایی ک میان سمتت وتونمیخوای بیان رو ازخودت کات بده.من ازپشت کوه نیستم گلم دخترای اهل اکیپ بعضیاشون وااااقعا خطرناکن.حرف میبرن میارن دردسرمیسازن توکارهمه دخالت میکنن.پس سعی کن بابهانه های متعدد ازشون فاصله بگیری براتم مهم نباشه.توچشم  مردارزشمند وبزرگواری چون حضرت حجت بهت باشه همکلاسی چیه,دیگ.امام زمان قطعا براش خیلی ارزشمنده ک یه دختربخاطر خشنودی اون حدومرز هارو رعایت کنه.وخیلی هم خوشحال میشه.     زمانی انسان ارزشمند میشه ک انجام دادن هرکاری ازش بربیاد امابخاطرخدانکنه.

راهت هموار ایداجان

سلام

آبجی چون تازه وارد دانشگاه شدی این حسو داری... تقریبا همه کم و بیش اول ورود ب دانشگاه همین مشکل رو دارن... من خودم کسی نبود بهم یاد بده خیلی طول کشید تا یاد گرفتم و چقدر هم اذیت شدم.... ولی حالا کاملا راحتم و ب پیشرفت خودم اهمیت میدم.

اول اینکه سرت ب کار خودت باشه... تو ن میتونی و ن برات فایده ای داره ک بخوای هرجور شده با بقیه قاطی بشی تا بگن آره اینم کسیه.... پس سعی نکن خودتو بزور برا ی عده ثابت کنی.... همه بعد ی مدت افراد مثل خودشونو پیدا میکنن و آشنا میشن... پس نگران نباش

بیرون رفتن و تفریح هم با یکی دوتا از دوستات داشته باشی کافیه بقیش فقط حاشیه درست می‌کنه و وقتت رو میگیره و خیلی خیلی روی درست و وضعیت روحیت اثر منفی می‌ذاره

اینی ک‌اجازه ندادی کسی ب اسم کوچیک صدات کنه کار خوبی کردی.... مخصوصا پسرا ک حق ندارن اینطور برخورد کنن... 

روابطت باپسرا فقط در حد درسی اونم وقتی ک لازم بود نگه دار... بیشتر اصلا نیازی نیس...(اونم با رعایت احترام و حد و حدود)

بعد این حسی ک میگی از دیدن صمیمیت دختر پسرا پیدا میکنی اصلا بهش بها نده ک حس درستی نیس... 

یکم ک سنت بالاتر بره میفهمی ...

شما فکر کن ی پسر غریبه ک هیچ ربطی ب شما نداره و هیچ تعهدی نسبت ب شما نداره و شما نمیشناسیدشون چرا باید حق داشته باشه شما رو ب اسم صدا کنه یا بخواد صمیمی بشه؟ تنها رابطه در حد همکلاسی برا کارای درسی با رعایت احترام هستش و هرچیز دیگه غلطه...

کسی هم اگه ب شما علاقه داشته باشه و ذره ای مردی درش باشه اول صبر میکنه و رفتارای شما رو برسی میکنه بعدشار طریق خانواده اقدام میکنه.... وگرنه پسری ک خودش میاد جلو اصلا نمیشه روش حساب کرد و فقط ضرره

پس آبجی ن‌لازمه تحت فشار باشی ن لازمه بیش از حد سفت و سخت خودتو بگیری ک بگن زیادی مغروره و ن باید اونقدری راحت واپن مایند باشید ک هرکسی ب خودش حق رفتار خاصی رو بده... سرتون ب کار خودتون باشه... افراد مثل خودتونو کم کم پیدا میکنید... سعی نکنید هرطور شده وارد جمعی بشید ک حس میکنید نیازی بهش ندارید و فقط سر اجبار جلو میرید.

والا من دوستای دبیرستانم رفتن دانشگاه خودم که فعلا قسمت نشده هنوز برم ولی هر چی ازشون به شوخی میپرسم خوب بالاخره کدوم پسر رو تور کردین میخندن و میگن والا  ما فقط کراش داریم رو بقیه خخخخ مسه خودمن پروندشون پاکه

اگه برم دانشگاه با همین دوستای دبیرستانم ارتباطمو قطع نخواهم کرد هرگز.....

بعدشم عزیزم ینی یدونه دختر پاک و بدون ارتباط تو کلاس ندارین ؟ تعجبم پس وضع دانشگاه خیلی خرابه !

 چون اکثریت کاری میکنن قرار نیس  کار درستی باشه تنهایی بهتر از همنشین بده طوری که خودت نفهمی تو رو هم مثل خودش میکنه و به منجلاب میکشه پس خیلی سرسختانه به همین رویه ادامه بده و روی اعتقاداتت محکم باش مبادا که حرفاشون باعث بشه نظرت برگرده

مگه الان اونا بگن امل و عقب افتاده شما تبدیل به امل و عقب افتاده میشی ؟!!

گاهی با شوخی گاهی با جدیت جوابشون رو بده سکوت نکن بذار به خط قرمزات احترام بذارن بگو شما امل هستین که هر ماهی با یکی هستین و خودتون و با بزک دوزک برای پسرای مردم درست کردین و فقط ملعبه دستشون شدین غافل از اینکه پسرای اهل دوستی فقط شما رو وسیله ی ارضای شهوات کثیفشون میدونن به کجا رسیدین ؟مدال نوبل بهتون دادن ؟

بگو من نیومدم دانشگاه که رل بزنم و بگم و بخندم امروز با این اکیپ و فردا با اون اکیپ وقتمو توی کافه و مرگ و درد هدر بدم من هدف دارم اومدم دانشگاه که یاد بگیرم بزرگ بشم شخصیت و شعورمو  بسازم من از شما کوچکترم ولی اگه برم دانشگاه و در شرایط شما قرار بگیرم تنهایی رو ترجیح میدم

اگر اومدن سمت شما بهشون بگید من همینم که هستم اگه دخترونه میاید بریم بیرون اگه نه شرمنده .....شما اتفاقا باید اونارو به راه راست هدایتت کنین بذارید حرف هاتون رو توی عمل ببینن

موفق باشی

یکی از دوستام تعریف میکرد دوران دانشجویی همین مشکل رو داشته بخصوص اینکه خوابگاهی بوده. ایشون میگفت برای پر کردن اوقات فراغت خودش با دانشجویان عضو بسیج و هیئت دانشگاه دوست شده با اینکه ایشون خیلی مذهبی نبود و حتی قبل اون زمان چادر نمی پوشیدند.

حتما که نباید با همکلاسی ها دوست بشی حتما بین دانشجویان ترم بالاتر و ترم پایین تر و یا رشته های دیگه دخترهایی هستند که اعتقادات نزدیک بهم رو داشته باشید. با همکلاسی ها هم روابط در حد درس داشته باش و با دوستان دانشگاه صمیمی بشو

خواهرعزیزم

اول از همه مرز خودتو‌ تعیین کن خدا بیشتر برات مهمه یا دوستات

اگه خدا مهمه برات پس بزار هرچی دلشون میخواد مسخرت کنن(پیامبر صلی الله علیه و آله هم مسخره میکردن)

تحت هیچ شرایطی صمیمی نشو که بعدش کم کم  همه چیز برات عادی نشه، سروسنگین سلام و احوال پرسی کن.

اگه دربرابرشون مقاومت کنی (البته با متانت و خوش اخلاقی و احترام) مطمئنا خدا بهترین دوستان رو مثل خودت سر راهت قرار میده

داداش رضا(برنامه از لاک جیغ تاخدا)  که متحول شده بود گفته بود وقتی متحول شدم تنهای تنها شدم ولی بعدش خدا بهترین دوستان رو سر راهم قرار داد.

-برفرض اگه دوستی مثل خودت پیدا نکردی و تنها شدی به یاد حضرت علی علیه السلام  بیفت که با چاه دردودل میکرد به یاد تک‌تک ائمه بخصوص امام زمانمون که تنها هستند بیفت

موفق باشید

سلام 

ببین دختر گل ، کلا بعضی رشته ها ایجاب میکنه که این صمیمیت ها درش وجود داشته باشه اما شما باید سعی کنی به اندازه باشه یعنی موقع درس و کلاس صمیمیت و شوخ طبعی رو داشته باشی اما در وقت تفریح و غیره شخصیت و ارزش خودت رو حفظ کنی و حد و حدود نگه داری که کسی جرات نکنه بهت حرفی بزنه .

اگه مسخره کردن یا حرفی زدن محلشون نزار و کار خودت رو بکن که درسته و با اون کار آرامش بیشتری داری .

دلیل نمیشه که چون در یه اکیب قرار دارین پس سلایق و علایقتونم ثل هم باشه . متفاوت بودن ادم ها و شخصیت اون ها اینجور خودش رو نشون میده 

احتمالا شما هم روی خوش بهشون نشون دادی که جرات کردن مسخره ات کنن یا حرفی بزنن پس قاطعانه رفتار کن به موقع اش نه زیادی و نه کم که بخان سوارت بشن

سلام

اول تبریک بابت قبولیت

احتمالا هنوز ترم های اولی که این چیزا برات مهمه وگرنه واقعا اهمیتی نداره، تو میتونی هرجوری که دلت میخواد باشی، تو کلاس ما خیلی ها این مدلی که تو میگی هستن ولی رفتار خود من باعث شده کسی نتونه باهام از این شوخی ها بکنه، حتی شنیدم که پشت سر دخترا که حرف میزنن با اسم کوچیک صداشون میکنن و فقط منم که اگه درموردم حرف میزنن میگن خانم فلانی، هرچند اینم مال ترمای اول بود و الان دیگه نیس، ببین بعد ترم 7 عملا ارتباطت با هم کلاسی ها قطع میشه و فقط یه عده معدود که هم گروهی هات هستن میمونن ،اونا هم با خودته که کی رو انتخاب بکنی، الان تو گروه ما 7 تا دختریم و 5 تا پسر ولی تمام احترام ها حفظ شده و برخلاف بقیه گروه ها که هر دو ترم یه بار از هم می‌پاشه گروه ما چند ترمه همچنان پابرجاست بخاطر حفظ حریم هاست، از 7 نفر دخترمون هم فقط من چادریم ولی همه دخترامون چارچوب دارن، پسرامون هم همینطور، واقعا خداروشکر میکنم، با بچه های گروهمون راحت تریم ولی واقعا حریم وجود داره، لازم نیست گارد بگیری، فقط ازشون دور شو، قاطی نشو باهاشون، مطمئن باش کسی مسخره نمیکنم اگر هم بکنه واقعا ااااا اهمیتی نداره

فقط سعی کن یه عده از بچه ها که فازشون بهت میخوره رگ شناسایی کنی و با اونا باشی

امیدوارم موفق بشی

سلام 

منم مشکل شمارو داشتم

کم کم از دوستام ک تو خیلی از مسائل باز بودن و راحت،

فاصله گرفتم و رفتم سمت ی سری دیگع از هم کلاسیهام ک تو کلأ تو این خطا نبودن

دوستانی که مدرک آیلتس و تافل دارند اگه میدونید بنظرتون بهترین استاد کشور تو این زمینه کی هست؟

خودم شخصا تعریف استاد دربندی رو خیلی شنیدم به عنوان بهترین استاد کشور 

چرا میگین اگه مسخرش کردن به روش نیاره و سکوت کنه؟ این چه فرهنگ ***** ایه ما در این زمینه داریم که در برابر ظلم آشکار سکوت می کنیم؟ اتفاقا من بهت میگم هرچی سکوت کنی و به روی خودت نیاری بدتر می شه و بیشتر سوارت می شن. مگه آدمای باشعوری باشن که ببینن تو از این کارا خوشت نمی یاد بیخیالت شن. 

تو اون آدما رو می شناسی. اگه به نظرت دخترای خوبین یکم انعطاف به خرج بده و بدون زیر پا گذاشتن خط قرمزت معاشرت کن. فرضا یه اکیپ ده نفره چهارتا پسر شش تا دختر می رن بیرون تو برو با پسرا هم کاری نداشته باش. اگرم خیلی حساسی و نمیخوای اسمت بد در بره یه بوم و دو هوا نداریم. بار بعد که مسخره کردن جلوشون وایسا. میگن امل؟ تو هم چیزای دیگه بهشون بگو! بگو من خط قرمز دارم شل و ول نیستم مثل شما بنا به نظر و عقیده خودت. به احتمال قوی آدم شبیه خودتم تو کلاستون پیدا میشه. اگرم نشد مهم نیست. فوق فوقش تنها موندنه که تو دانشگاه مشکل ساز نیست راهای زیادی هست برا تنهایی خوش گذروندن تو دانشگاه بدون پسر و دختر!

ولی به هیچ وجه کوتاه نیا که سوارت می شن. تکلیفتو روشن کن. 

سلام.

تک تک احساساتتو با بند بند بودنم حس میکنم چون فضای رشته منم فضایی تقریبا راحتی بود( بچه های خوبی بودن ولی دختر و پسر با هم راحت بودن )

چت های تلگرام 

کافی شاپ رفتن 

به اسم کوچیک صدا زدن 

پیک نیک رفتن دختر و پسر ها با هم  

(( البته همکلاسی های من یه حدودی رو رعایت می کردن ))

من خودم توی تلگرام گروه عضو شدم به دلیل گذاشتن محتوای درس ها توی گروه  ولی کاربر خاموش بودم و بعد از مدتی هم که دیدم نمیشه دوست ندارم اومدم بیرون از گروه.

توی کافی شاپ رفتن و پیک نیک های دختر پسری هم نمی رفتن این خط قرمزم بود هیچکس جلوی خودم مسخره ام نکرد ولی اگر می کردنم برام مهم نبود حرف خدا برام مهم بود ( ارتباط دختر و پسر در حد ضرورت).

با اسم صدا کردنم  که خیلی عادیه توی رشته ما ...ولی من لزومی نمی دیدم نامحرمی اسم من رو صدا کنه .. وقتی اسم صدا می زدن من با فامیلی شون جواب می دادم مثلا می گفتن می شه جزوه تو بدی مهسا می گفتم بله بفرمائید آقای محمدی... بعد از دو سه بار دیگه پسر ها هم با فامیلی و محترمانه صحبت میکردن....( بچه ما هم کارشناسی و هم ارشد خوب بودن و اذیت نمی کردن).

با توجه به جو کلاسامون ممکن بود توی کلاس بخندم یا ... نمام روز اعصابم خورد می شد..بعد از تموم شدن کلاسام خیلی خوشحال شدم....

* من هیچ قضاوتی در مورد رفتار دوستام ندارم ولی من این شیوه رو نمی پسندیم و انتخاب نکردم.

موفق باشی.

تو رشته پزشکی و... رابطه دوستی بین دختر وپسر خیلی زیاده شما جزو استثناها هستید ولیاقت تقدیر.احسنت وتبریک ویژه رو دارید،بنظرم به همین رویه ادامه بدید ومحکم باشید،بیشتر سعی کنید نقاط مشترکتون روپیداکنید بادیگر بچه ها،بخصوص اونایی که شبیه شماهستند اگه بگردید توکلاس یکی دوتا دانشجو شبیه شما پیدامیشه،بالاخره همه که رل نمیزنن واکیپی نمیرن بیرون،ولی اکید تاکید میکنم با اونایی که اکیپی میرمن بیرون فیس تو فیس وچونه به چونه نشید،یک ارتباط اجتماعی ساده وبس،جذابیت درتفاوت هاست اینو همیشه یادتون باشه موفق باشید

سلام

من کوتاه میگم چون دوستان مفصل و کامل و عالی توضیح دادند. من فقط یه راهکار دارم برای شما.

جمع دوستان دانشگاهی خودتون رواز جمع همکلاسی ها جدا کنید. یعنی چی؟ یعنی اینکه همکلاسی فقط در کلاس و دوستی با دانشجوهایی که همکلاسی شما نیستندمنتها دخترهایی هستند که همفکر و هم شکل شما هستند.

پیشنهاد میکنم سری به دفتر بسیج یا تشکل های مذهبی دانشگاهتون بزنید. اونجا میتونید دوستانی پیدا کنید و تا آخر دوران تحصیل باهاشون مرتبط باشید. نیازی نیست که حتما خودتون رو‌درگیر فعالیت های جانبی بکنید. همین که با اون طیف دخترها معاشرت کنید و از دغدغه هاتون بگید، هم دوستانی در شأن خودتون پیدا میکنید و هم وقت فراغت شما پر میشه و همه این آرامش در کنار هیاهو و حواشی همکلاسی ها رخ میده. امتحان کنید. من شخصا چنین کاری کردم و الآن خدا رو هزاران مرتبه شکر میکنم. چون یا تقیدات شما توی دانشگاه طی ارتباط مستمر با همکلاسی هاتون از بین میره یا اعتقادات شما ارتقا پیدا میکنه.

دیگه فقط کلاس و پروژه و درس باقی میمونه که در اون موارد با همکلاسی ها مرتبط هستید. اون هم چون شما رو در اوقات فراغت و حواشی و رل زدن ها نمیبینند، یا متوجه ارتباطات مذهبی شما با دیگران میشن دیگه شما رو مسخره نمیکنند چون شما حالایه جمع دوستانه برای خودتون دارید و همین پشتوانه شماست

من کنکوریم 

دارم واسه پزشکی میخونم 

و این هم یکی از ترس هامه 

که میگن زیادی صمیمیت دارن و 

دوستی و حرفها و شوخی های جنسی حتی در جمع 

چون دانشجو نیستم نمیتونم بهتون کمک کنم چون تجربه اش رو ندارم

تو یه پستی یکی نوشته بود 

تو خودت باش مثله اونا زیاده 

میدونم تنهایی سخته ولی بودن با ادمایی که طرز فکرشون زیادی هم متفاوته و تو یه فاز دیگست هم باعث اذیته

من زیاد از جو دانشجوهای پزشکی خبر ندارم

ولی میدونم دوره بچه های هفتادی با شصتی فرق کرده روابط بیشتر شده این حسی که داشتی رو من دوران راهنمایی داشتم و باعث میشد خیلی ها بهم بگن امل و تحویلم نگیرن و ما هم خانواده نسبتا مذهبی بودیم و اونا دیگه خانواده های بازی داشتن و دهه هفتاد که کسی جرات دوست پسر بازی نداشت اینا انواع و اقسام دوست پسر داشتن و کار خلاف میکردن مهمونی و پارتی ولی من باهاشون قاطی نمیشدن تموم حرفا و حرکاتشون رو تحمل میکردم حاضر نبودم خلاف عقایدم عمل کنم و الان سالها میگذره هنوزم پشیمون نیستم 

خدارو شکر تو دانشگاه دوستای خوب مثل خودم که اهل هیچی نبودن پیدا کردم و حسابی خوش گذروندیم و جبران اون روزا شد.

تو هم سعی کن یه کسایی که به شخصیتت نزدیکن پیدا کنی و با اونا وقتت رو پر کنی یه عالم کار هست میشه بدون جنس مخالفم انجام داد با هم سینما و کافه برین و دنبال قلیون هم نرو که اصلا چیز جالبی نیست 

قلیون کشیدن بچه بیست ساله واسه ادم بزرگا که سنشون از شماها بیشتر مثل سیگار کشیدن پسر سیزده چهارده ساله هست که فکر میکنه همه میگن به به چه چه چه بزرگ شده در صورتیکه همه تو دلمون بهش میخندیم و واسش متاسف میشیم 

هیچ جوره از اعتقاداتت دست نکش 

من خیلی دانشجوهای پزشکی دیدم که سنگین و موقر هستن و هر و کر نمیکنن با پسرا 

پسرای سنگین و رنگین هم زیاد دیدم

سعی کن وقتی میخوای پسرارو مخاطب قرار بدی بهشون بگی شما اینطوری حالیشون میکنی که یعنی تو هم به خودت اجازه نده با من صمیمی بشی

سلام

اول خودمو یخورده معرفی کنم و بعد دو سه تا مطلبو عرض کنم خدمتتون.

از اون موقعی که رفتم دبیرستان ،مسخره کردن بغل دستیم و بقیه بچه شروع شد .به خاطر اعتقاداتم ،به خاطر اینکه سیگار نمیکشیدم ،برای اینکه با نامحرم رابطه نداشتم و ... 

با صبر و تحمل اوضاع کم کم درست شد ،طوری که کلاس دوازدهم با همه ی   بچه ها دوست صمیمی بودم و منو دوستانی که اتفاقا اوناهم هم فکر من بودن ،پر رنگ ترین افراد تو دبیرستان بودیم .هم لحاظ درس ،اخلاق ،بانمکی و همه چی خلاصه.

امسال که رفتم دانشگاه ،باوجود روابط عمومی فوق العادم ،فهمیدم که نمیشه با همه دوست شد .یه سری ها که جسارتا کلا تو کفن و به درد ما نمیخورن .یه سری هم دنبال ادا و اطوار و یه سره تو بسیج و این ور اون ور .برای همین تصمیم گرفتم با هیچکس دوست نشم،سخت بود ولی نشدم.حداقل نه دوست صمیمی.

۱ اونایی که مسخرت میکنن و باعث تحقیرت میشن ،دوست شما نیستن.

۲ عصبانی نشو ولی محکم باش و با کمال آرامش بگو دوست ندارم اینطور رفتار شما رو

۳ بذار مردم هرچی میخوان دربارت فکر کنن

۴ سعی نکن با کسی دوست بشی .زمان خودش اونهایی که مثل تو ان رو بهت میرسونه.

۵ سهراب میگه :وسیع باش .و سر بزیر و تنها و سخت.😊✋

فکر میکنم باید انتخاب کنم یا خدا یا خرما

دخترای آروم کلاسمون که دو سه نفر میشن برام غیر قابل تحملن.چندبار رفتم سمتشون.تو ۲۴ ساعت روز سر جمع ۵ کلمه حرف نمیزنن.با دیوار بشینم حرف بزنم بیشتر نتیجه میگیرم تا با اونا و این برا من که خیلی شخصیت برونگرایی دارم و بگو بخندم واقعا سخته.
اتاقمم عوض کردم اما یهو میبینم با چای و شیرینی و شام وارد اتاق میشن و میان سراغم.در میزنن و از هم اتاقیام میپرسن آیدا هست؟ دیگه به این جمله آلرژی پیدا کردم.وقتی میگم میخوام بخوابم و نمیدونم درس دارم و این حرفا هم ناراحت میشن و مسخره ام میکنن.دوسشون دارم اما میدونم بتدریج منو از اعتقاداتم دارن دور میکنن.
اگه بطور کامل از اکیپ بیام بیرون واقعا آرامش پیدا میکنم.
واقعیتش اینکه هیچ کس تو کلاسمون اون دوستی که من میخوام نیست و در واقع انتخابهام برا دوستی بین بد و بدتر بودن،خیلی گشتم دنبال یکی مثل خودم اما حتی کسی رو پیدا نمیکنم که ۳۰ یا۴۰ درصد معیارای منو برا دوستی داشته باشه.

ولی خب بازم میگردم اگر نشد که خب هیچ
دیگه به بیرون رفتن هم نمیخوام فکر کنم.اصلا مگه با دوست بیرون نرفتن آدمو میکشه؟ وقتی برمیگردم شهر خودمون با مامانم میرم بیرون چی میشه اصن
از تنهاییم نمیترسم.خدا هست

از همه ممنونم اما از چارسو ویژه ممنونم متنون خیلی خوب بود خیلی خیلی خوب بود قانعم کردید واقعا ممنونم🌼🌼🌼🌼

نمیشه با بچه های دانشکده دیگه دوست بشید؟

البته میدونم که هم گروهی یه چیز دیگه است و ساعت کلاس و آف تون باهم هماهنگه ولی اگه از لحاظ تنها بودن مشکل دارید، اگه بچه های دانشکده دیگه یا سال بالایی های خودتون این رفتارها رو ندارند، میتونید با اونها دوست بشید.

ولی واقعا خیلی سخته، صمیمیت الکی که ایجاد میشه. تو بین ورودی های دانشگاه من اینقدر این مسائل، شدید نبود به خاطر همین به راحتی میشد روابط رو کنترل کرد.

ولی تو شرایط شما یک کم سخته. برام غیر قابل قبوله که چرا اون آقایون پاشون رو از گلیم شون بیشتر دراز میکنند، اینکه همدیگه و خانم های دیگه رو با اسم صدا میکنند، قبول. ولی اینکه با خانمی که چنین رفتاری رو نمی پسنده هم به همین شیوه رفتار میکنند، جای تعجب داره.

شما هم میتونی هم با این اکیپ ها باشی هم نباشی، بیرون رفتن هاشون رو باهاشون نرو، سعی کن با دوستای دیگه ات تفریح کنی، مگر یکسری جاهایی که نمیتونی نری.

از اون طرف هم در حد خودت با اکیپ باش، منظورم اینه که باش ولی جوری رفتار کن که حد و حدودت رو بشناسند و پا رو از گلیم شون فراتر نبرند. مثلا یاد بگیرند که نباید با شما مثل بقیه رفتار کنند.

مثلا تا یه آقا با اسم کوچیک صدات زد خیلی محترمانه و بدون هیچ خشمی بهشون بگو: ممنون میشم که اگه براتون ممکنه، با اسم فامیلم من رو صدا بزنید.

بعد یه سوال دیگه، شما بین هم گروهی هات هیچ هم فکری نداری؟یعنی همه شون اهل این برنامه ها هستند؟ آخه اینطور که خیلی سختت میشه.

شاید هم بین شون افرادی مثل شما باشند ولی چون از طرد شدن از گروه می ترسند، حرفی نمی زنند. بگرد اونها رو پیدا کن و باهاشون درد و دل کن. اونها هم حتما حرفها جالبی برات دارند.

ایدا جان خوابگاهی هستی؟؟؟ من تازه الان متوجه شدم.عزیزم این دخترایی ک میگی خطرناک ک نیستن؟؟؟ توروخدا خیلی مواظب خودت باش.    امااینکه گفتم مبهم باش روفراموش نکن.نمیخوادبدونن توچرا داری ریزریزفاصله میگیری.شایداگه صریح بدونن بیشتر ناراحتت کنن.    بعدم برات مهم نباشه گلم .    من بابسیاری ازبچه های دانشگاه ازادشهرمون ازطریق همین بسیج,دوست شدم.هم باپزشکی ها،هم مامایی ها هم بادامپزشکی ها.بسیییییییار فعال بودن مدام میرفتن اردوجهادی.هرچی یادمه اینامیرفتن اردوجهادی تفریحای،دیگ هم داشتن مثلا گاهی ماشین میگرفتن میرفتن تهران نمایشگاه کتاب.ازاونطرفم تفریح های تک جنسیتیشونم براه بود.خوده من بیش ازده بارپارک وخوابگاه پیششون رفتم بااینکه من دانشگاه دیگ ای بودم ولی توبسیج اشناشده بودیم.دفعه ای ک میرن تهران دوست دامپزشکی مون ب اقابرادرهمراهشون میگه الا وبلا ماروببری پل طبیعت ورزش صبگاهی،میگف بااون تیپ وقیافه های ماهمه دست ازورزش کشیده بودن مارونگاه میکردن.خخخخ. پس بسیجیام تفریح هاوخنده شوخی دارن اماقانونمند ودرچارچوب.اگه بهشون نردیک شدی لازم نیست افکارتو الزاما تغیربدی فقط ب این فک کن ک حوصلت سرنره.    وعزیزم یه جاهایی تنهاکسی ک میتونه بهت کمک کنه خودتی وخودت.پاشو یه یاعلی بگو خودت بداد خودت برس.اصلا تنهایی برو اینور اونور.غذاتوببرپارک بخور تفریح برو پیاده روی برو.چه اشکال داره تنها باشی توخودتوداری عزیزم.من عادت کردم ب این سبکی ک دارم میگم .چون دوست صمیمی ندارم .یه مشهد زمستون امسال رفتم خودم تنهایی رفتم بربری وکره مرباخریدم بعدم رفتم پیش ب سوی باغ گیاه شناسی.کلی هم خوش گذشت بهم.مراکز تفریحی رفتم پاساژ رفتم .ارامگاه نادری وکلی خونه تاریخی سرزدم.حرم کلی رفتم پنج طبقه موزه سرزدم بهشت ثامن سرزدم پیش یه شهید. تنها بودم اماخودم نزاشتم بهم بدبگذره.گاهی اوقات انسان تنهاکسی ک داره خودشه.  نمیشه منتظر کسی بمونی.همیشه خواستم مثل کارتون حناباشم.خودم ب دادخودم برسم ونزارم تنهایی ازارم بده.

*** ***** همون بهتر که تنها باشی 

الان بیرون رفتنه از کجا معلوم در اینده چی باشه؟

توام نگران دوست نباش قحطی که نیست

ببین عزیزم منم اولش  مثل خودت بودم ، خیلی سردرگم .

ولی روزهای اول سر خودمو با درس گرم میکردم،ماشاالله اینقدرم زیاده که وقت نداشتم برای خودم غذا بپزم حتی شام هم از سلف میگرفتم.

این خیلی کمکم کرد.

مشکل اصلی من خوابگاه بود.چون واقعا از نظر خواب و تایم خواب مشکل داشتم..صبا سر کلاس کلا خواب بودم..

یه شب که خیلی سردرد داشتم و خسته بودم یکی از همکلاسامون اومد تو اتاق پیش یه همکلاس دیگه م.اولش فقط با هم حرف میزدن.گفتم اشکال نداره الان خوابم میبری.بعد آهنگ گذاشت اونم از این خواننده های مسخره‌.تو این فکر بودم که چجوری بگم کمش کن که دیدم پا شده میگه به هم اتاقیم بیا برقصیم ..منم گفتم سرم درد میکه،اونم اینقدر بی ملاحظه گفت تو هم پاشو بابا..ساعت ۱۲.۵ بود و ما گفته بودیم شبا ساعت ۱۲ خاموشی..

بعد چن دقیقه گفتم برقو خاموش کن نورش چشمامو میزنه..

چن دقیقه بعد رفت اتاقش

روز بعد خیلی رفتارش با من سرد بود،اما اصلا مهم نیس.

اگه جلو این آدما کم بیاری اتاقت میشه پاتوق و بیا درستش کن...

به بابک بابک

با عرض پوزش از سوال کننده

موسسه خوب تو تهران میرداماد و برزآبادی هست که معمولا دانشجوهای شریف و امیرکبیر و ... میرن اینجا. در واقع بیشترشون کف نمره رو از قبل داشتن و برای بهتر شدنش میان. مثلا یه پسره بود نمره تافلش 110 بود دانشگاهی که میخواست پذیرش بگیره ازش 115 میخواست. استاد خوبم استاد اعلایی هست که برزآبادی درس میده و واسه تافله فکر نمیکنم ایلتس درس بده. استاد اعلایی کانال تلگرام هم داره که نمونه سوال و ... یا تجربه دانشچوهایی که امتحان دادن رو میذاره توش. در کل همه چیز به خودت بستگی داره نه استاد. 

به آیدا👑👩‍⚕️💐:

برای اون یکی مسئله توی بخش گفت و گو با کاربران دیدگاه گذاشتم . هر وقت تایید شد میتونی بخونی.

اما برای این یکی مسئله... قبلش چنتا نکته بگم:

به قول آقای قمشه ای (نقل به مضمون) فک کن توی این عالم تنهایی، فقط با خداست که شراب معیت میشه چشید و او از ما به خودمون نزدیکتره... .

(اما منظورم این نیست که دوست انسانی نداشته باشیم یا همسرمون رفیقمون نباشه، اتفاقا بر حسب نیازهایی که خدا در وجودمون قرار داده و دستوراتش ، باید اینا رو داشته باشیم.)

یه جایی شنیدم یکی از نشون های رفیق خوب اینه که نیاز نباشه زور بزنین تا حرف مشترک یادتون بیاد و حرف بزنین. البته به نظر من راجب همسر هم همینطوره.

اینم که خودت استادی، هر رفاقتی خوب نیست. پس فک نکن همه رفیق خوب دارن و به خاطرش شادن و... .

یه وقتایی هم آدم تنها میشه ولی این که مدت طولانی باشه ، فک نکنم طبیعی باشه. میگم که یعنی اگه گاهی هم تنها شدی ، بدون که طبیعی هست و این یه فرصته برای خودسازی.

خب حالا برای پیدا کردن دوست چه کنیم؟ خلاصه ش این میشه که مسیر درست رو باید رفت و رفقا خودشون پیداشون میشه. اون قسمت خودسازی اگه درست انجام شده باشه ، بعدش یه جمع خوبی نصیبت میشه ، دیگه دوستی نچسب یا تنهایی نخواهد بود.

حالا توی تنهایی باید چه کرد؟ این دیگه توضیحش طولانیه. یه روندی هست که بیشترش کنترل فکر هست و هدایت به سمت تفکر مثبت هست و یه درصدی هم اون کنترل افکار به عمل ختم میشه.

فکرایی مث این که بیش از حد غرق در دیگران نباشی و بیشتر به خودت به عنوان مخلوق خدا احترام بذاری.  توی صفحه گفت و گو داشتی محبوبه رو نصیحت میکردی ، باید بگم که خودت هم حرفای خودت رو بیشتر عمل کن. (در رابطه با اونایی که به تمسخرشون حساسی، قوی تر میشی).

البته که بیشتر شدید بر کفار و مهربان بین خودی ها میشی. خوش اخلاق هم میشی.

یه سری گیاه پرورش بده که هم از جهت محصولات مفیده هم هوا و هم روحیه. در ضمن میتونی به گیاها انرژی مثبت بدی. روشون تاثیر داره. در واقع شاید اگه تاثیرشو ببینی بفهمی این حرفا روی آدما دیگه چه تاثیری داره!

اون دخترای آروم رو درک کن، اونا مث تو نیستن و یهویی نمیتونن گرم بگیرن. میتونی بهشون فرصت بدی. فعلا با سلام و علیک. یه مدت بعد اگه خود به خود و با روند آروم، سلام و علیک رسید به حال و احوال که خوبه. اما اگه دیدی یه حالتی هست که انگار اصرار از توئه، توصیه میکنم درنگ کنی. (برای کسی که آدم قصد امربه معروف و نهی از منکر داره شاید صبر کردن و اصرار کردن خوب باشه ولی برای دوستی گمون نکنم.)

در آخر ...همه اینا زیرمجموعه ارتباط با خدا باشه و رفاقت با فرستاده ها و بنده های خوب خدا...

و عمل به پیشنهادات خدا...

صلات و نماز و یاد و سخن و گفتگو و عمل و کار و...🌼

به سوال کننده

سلام. نیازی نیست برخورد شدید نشون بدین. اینجوری خودتون رو اذیت میکنید و بیشتر دور میشین اتفاقا کاملا ریلکس با قضیه برخورد کنید. مثلا اگر طرف شمارو به اسم کوچیک صدا میکنه... شما بجای اخم کردن یه لبخند هم بزن بگو خانم! اگر دیدید بازم رعایت نمیکنن بازم با لبخند بگو بچه ها یه خانم پشت اسمم بذارید دیگه بابا...ااا 

اگر خیلی مذهبی هستین که هیچ جوره تحمل ندارید جدی بگید ولی اینجوری تبعات داره و باعث میشه از شما دور بشن اما اگه محترمانه بگید حتی بیرون رفتن و ... هم میتونید باهاشون برین 

کدوم دانشگاهی بهم بگو بیام دنبالت ببرمت بیرون هرجا خواستی   کنیزتم هستم

دمت گرم  واقعا افرین 

  تقوات خیلی عالی بود  

 همین ها که الان  دارن راحت حرف میزنن  بدون در نظر گرفتن  شرعیات

بلاخره از کارشون خسته میشن   رو همین شما بیشتر حساب می کنن مهم نیست بذار هرچی میگن بگن تو کارخودتت کن 

اگه خواستی ندا بده  اکیپ دخترونه با ادب   گللل میام دنبالت دوردنیام باشه برات می گردیم

 اما تو خوب بمون😙😙😙

تنهایی رو انتخاب میکنم

فکر کنم به یه آرامشی برسم که تابحال نداشتم

به محبوبه

متوجه نگرانیت هستم و اون مسئله(ل ز ب ی ن)هم تو خوابگاه هست و کلی ماجرا سرش داشتیم.

بدبخت سرپرست خوابگاه اسیر اون مشکل شده🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️

ببین من تو یه شهر دیگه درس میخونم و واقعا تنها نمیتونم راه بیوفتم تو خیابون.هر چقدرم من حجابمو رعایت کنم و جاهای عمومی برم بازم تهش یه دختر تنهام و اونجا هم یه شهر غریب و خب خطرناکه😕

پسر خاله ام اونجا دانشجوعه از همون اولم گفت هر از گاهی هم میگه با من بیا بیرون و این حرفا اما خب به دلایل مشخص و واضح چون اون مجرده نه من نه خانواده ام نمیخوایم با اونا برم بیرون 

من خیلی اهل بیرون رفتنم اما تحمل میکنم ایشالا آقای عزیزم😍 اهل گردش میشه مثل خودم اون موقع عوض اینا درمیاد🤩🤩🤩

اهل بسیج نیستم و نخواهم بود(قصد توهین ندارم به کسی اما خب من با اون تیپ آدما اصلا اوکی نیستم)بالاخره یه طوری میشه 😁دیگه فعلا با همینا ارتباط دوستانمو قطع کنم و فقط رابطمونو به مسائل کلاس و درس محدود کنم تا ببینیم چی میشه

خدا بزرگه راستش شاید این تنهایی برا بیشتر نزدیک شدنم به خدا لازم باشه

ممنونم از راهنمایی همتون

به دانشجو- خارج از کشور

متاسفانه شوخی و محبت بدتر میکنه

یکی از پسرا یکی دو باری به اسم کوچک صدا کرد با خنده گفتم آیدا نه و خانوم فلانی اما اهمیتی نداد. ارتباطش رو بیشتر کرد بی جهت میومد باهام حرف میزد منم معذب بودم.دیگه یه بار با عصبانیت بهش تذکر دادم با وقاحت گفت از اینکه حرصت میدم خوشم میاد منم دیگه از اون لحظه کلمه ای باهاش حرف نزدم خیلی راحتم گفتم شما کسی نبستی که بتونی منو حرص بدی💪.ارتباطش خیییییلی کمتر شده.به قول معروف ترمزشو کشیدم

خیییییلی مذهبی نیستم اما این مسئله برام مهمه

مرسی از راهنماییتون

سلام اگه تو بقول خودت بردونگرا باشی این شرایط،واقعا سخته درکت میکنم،بنظرم یامجبوری تنهایی وصبر وسروکله زدن بابرنامه های دیگه رووقبول کنی ویا پذیرفتن این دسته ازاکیپ ها وزیرپا گذاشتن خط قرمزهاتو،خیلی سخته اونم واسه یک دختر برون گرا واجتماعی،حالادرون گراها راحت ترکنارمیان ازجمله خودمن،بنظرم سرتو باچیزای دیگه گرم کن وازجمع این دوستان فاصله بگیر این دخترپسراادمای درستی نیستند شخصیت ندارند وگرنه اینقدر زود صمیمی نمیشدند بنظرمن دختری که میره توهمچین اکیپ هایی وپسر غریبه روبااسم کوچیک صدامیزنه حقشه که ازش سوء استفاده بشه،هرچیزی یه حدومرزی داره،اینکه باهرپسر ودختری مچ بشی نمیگن طرف امروزی ومدرنه باید گفت احمقه،تنهایی بهتر ازهمنشین بده اینو یادت همیشه باشه،این روابط خیلی ضررداره چون حدومرزی بینش نیست تازه بعد ازیک مدت احساس هم میاد وسط...بنظرم یا بگرد دوست جدید پیداکن توجاهای مختلف ویاصبرکن وسرتو به ساختن ایندت وزندگیت گرم کن،دانشگاه موقته مطمئن باش،وقتی فارغ التحصیل بشی هیچ کدوم ازین بچه ها حتی دیگه اسمتم نمیارن،امیدوارم خوشبخت وموفق باشی💐💐💐💐

سلام اگه تو بقول خودت برونگرا باشی این شرایط،واقعا سخته درکت میکنم،بنظرم یامجبوری تنهایی وصبر وسروکله زدن بابرنامه های دیگه رووقبول کنی ویا پذیرفتن این دسته ازاکیپ ها وزیرپا گذاشتن خط قرمزهاتو،خیلی سخته اونم واسه یک دختر برون گرا واجتماعی،حالادرون گراها راحت ترکنارمیان ازجمله خودمن،بنظرم سرتو باچیزای دیگه گرم کن وازجمع این دوستان فاصله بگیر این دخترپسراادمای درستی نیستند شخصیت ندارند وگرنه اینقدر زود صمیمی نمیشدند بنظرمن دختری که میره توهمچین اکیپ هایی وپسر غریبه روبااسم کوچیک صدامیزنه حقشه که ازش سوء استفاده بشه،هرچیزی یه حدومرزی داره،اینکه باهرپسر ودختری مچ بشی نمیگن طرف امروزی ومدرنه باید گفت احمقه،تنهایی بهتر ازهمنشین بده اینو یادت همیشه باشه،این روابط خیلی ضررداره چون حدومرزی بینش نیست تازه بعد ازیک مدت احساس هم میاد وسط...بنظرم یا بگرد دوست جدید پیداکن توجاهای مختلف ویاصبرکن وسرتو به ساختن ایندت وزندگیت گرم کن،دانشگاه موقته مطمئن باش،وقتی فارغ التحصیل بشی هیچ کدوم ازین بچه ها حتی دیگه اسمتم نمیارن،امیدوارم خوشبخت وموفق باشی💐💐💐💐

سلام

لازم نیست عصبی بشید و دعوا کنید 

اگه اونها شما را با اسم صدا کردند شما اونها را با فامیل صدا کنید و احترام بذارید و بعد کم کم جدیت را هم چاشنیش کنید و اونها حساب کار میاد دستشون

مهم اینه که شما با اونها جدی هستید و احترام میذارید , بعد ی مدت میفهمند چطور باید با شما برخورد کنند

خشک هم نباشید , اگه با سیاست رفتار کنید میشه کاری کرد که کدورتی پیش نیاد و دعوا نشه و خیلی محترمانه دور شما را برای این طور برخوردها خط بزنند

مثلا من خودم برخوردم با پسرهایی که دوست دختر دارند( و رابطه هم دارند ) برخورد بدی نیست و باهاشون حرف میزنم و اتفاقا شوخی هم میکنم باهاشون اما اونها بلدند من اهل این کارها نیستم . به همین راحتی

نه من با اونها دشمن ام و نه اونها با من . ی جورایی دوری و دوستی

بارها شده بریم کافی شاپ و اونها قلیون بکشند اما من نکشم . رفیق های صمیمی هم بودند و اوایل هم قلیونی نبودند اما من طوری رفتار کردم که دوستی مون بهم نخوره و اونها هم بدونند من اهل قلیون نیستم و دیگه اصرار نمیکنند تو هم بکش . اگه قرار باشه بخاطر این ناراحت بشید زندگی براتون زهرمار میشه

البته من خودم ناراحت میشم از اینکه چرا دختر و پسرهای الآن خییلی تغییر کردند و آدم مثل من کم پیدا میشه و از درون احساس تنهایی میکنم حتی وقتی با رفیق هام هستم . رفیق هام هم آدم های داغونی نیستند و خانواده دار و مذهبی اند اما جو گیر بودند و این طوری شدند . اوایل یکمی نصیحت میکردم اما دیدم فایده نداره کاری به کارشون ندارم . و جالبه هر آدمی میره سمت انرژی که میده و همین رفیق ها با پسرهای دیگه ای اشنا شدند که بیشتر مثل خودشون اند و یواش یواش دوستی ما داره کمرنگ میشه و کمتر رفت و آمد داریم و اونها خودشون دوست هایی مثل خودشون پیدا کردند

شما سعی کنید توی اجتماع باشید و احترام بذارید و تاثیر پذیر نباشید .

من یه معذرت خواهی به همگی و دانشجوهای علوم پزشکی بدهکارم

یکی از دوستان از من دلخور شده بودن که من بچه های علوم پزشکی رو بد جلوه دادم و اینجوری هم نیست که من میگم

ببینید تو کلاس ما بچه های خوبم هستن تعدادشونم کم نیست زیادم نیست اتفافا بیشترشونم پسرن بحث این بود که من با اون دخترای خوب که ۳ ۴ نفر میشن نمیتونم بدلایلی ارتباط بگیرم

تو دانشکده هم همه مدل دانشجوهست هم چادری و هم کسی که مانتو جلوباز بپوشه

سراغ اون چادریا تابحال نرفتم اخه برم بگم چی سلام من آیدام میای باهم دوست شیم؟!😐😕مثل اول ابتدایی🤦‍♀️

پسرایی هم داریم تو کلاس که خیلی سر به زیرن کسایی که بسیجی ان و نماز خون اما خب کسیم هست که گل هم میکشه و خیلی کارای دیگه. اینا محدود به دانشکده و رشته من نمیشه هر کلاسی برید دانشجوها عین هم نیستند

تو خوابگاه دختری هست که کتاب از دستش نمیوفته دختری هم هست که کلا تو یه فاز دیگه اس

میخواستم بگم که من به هیچ عنوان قصد بد و منحرف نشون دادن کلاسمون و دانشحوهای رشته ام رو نداشتم و ندارم و اگر سوتفاهمی ایجاد شده واقعاااا از همگی معذرت میخوام.منو ببخشید.حلال کنین😕😕😕

پسر آریایی سری به صفحه گفتگوی کاربران بزنید شماهم مخاطب پست من بودی

سلام.

نگاه کنید چند تا نکته هست:

1-شما قدرت نه گفتن ندارین

2-خودتون رو بیش از حد مقید به اعتقادتتون کردین

3-از لحاظ رفتار و گردش، خودتون رو محدود به این افراد کلاس کردین

ولی:

1-بهتره هدف اصلیتون رو مشخص کنید تو این هفت سال و هدفی که تا قبل از اومدن به دانشگاه داشتین

2-قضاوت اطرافیان براتون مهم نباشه. اتفاقا اونایی که مورد قضاوت قرار میگیرین، یک پله بالاتر از بقیه اند و الا دوستی دختر و پسر هیچ سودی نداره جز پر کردن خلا احساسات و وقت زندگی

3-یکبار برای آخرین بار بهشون بگین سمت من نیایین. 

4-اگر به حرف مردم باشه، خود شما الان گفتین رل میزنن و خودتون هم میترسین که بهتون مثلا واژه ای که به کاربردین رو بگن. پس پیگیرش نباشید

شب و روزتون خوش

یه جمله تو ذهن منه ❎👌👌👌که باعث میشه حرف مردم زیاد اهمیت نداشته باشه و تمسخرشون در مورد دین و رعایت حدود دینی...اونم اینه که ما قراره عـــزیــز خدا باشیم❤

نه عزیز این مردم❎❎

پس بزارید هر چی میگن بگن مهم خداست نه این افراد ....تو روز قیامت اینا هیچ کمکی بهتون نمیکنن ها😅

پس زیاد درگیر حرفاشون نشید....ـــــ