سلام خدمت همگی دوستان
دوستان من یک مشکلی دارم که واقعاً خیلی ناراحتم. من زمانی که وارد دانشگاه شدم یک دختر بسیار شاد و اجتماعی بودم و رفتارم با همکلاسی هام چه دختر و چه پسر خوب بود.
ولی بعد از یک مدت متوجه شدم که بعضی پسرها به دنبال نوع روابطی هستند که من اصلاً اهل اون روابط نیستم و من فقط می خوام با همکلاسیهای پسر در حد همکلاسی رابطه داشته باشم و رابطهای همراه با احترام متقابل باشه و در زمینههای درسی بتونیم به هم کمک کنیم و در کل دوست داشتم که رابطهی خوبی با هم داشته باشیم. ولی این رابطه فقط در حد همکلاسی باشه.
اوایل همه چیز خوب بود و منم رفتارم با همکلاسی هام خوب بود ولی با گذشت زمان بچههای کلاس دو گروه شدند یک گروه از دخترها که با پسرها بودن و با هم بیرون میرفتن و شوخی و... که من به هیچ عنوان دوست نداشتم و یک گروه دیگه که معتقد بودند که به هیچ عنوان نباید هیچ ارتباطی با پسرها وجود داشته باشه و اساساً رابطه با پسرها را حتی در حد همکلاسی و مسائل درسی به شدت بد می دونستند و هیچ حالت وسطی هم وجود نداشت.
با گذشت زمان من که اصلاً نمیخواستم با پسرها رابطهی غیر از همکلاسی داشته باشم و با شناختی که از پسرهای همکلاسیم به دست آورده بودم که پسرهای درستی نیستن مجبور شدم برم تو اون گروه دوم. اول سعی میکردم خودم باشم و به پسرها سلام کنم و در مسائل درسی ازشون کمک بگیرم ولی کم نگاه این آدمهای گروه دوم و حرف هاشون که دیگه الآن شده بودن دوستهای صمیمیم و هر روز از صبح تا شب با هم بودیم اذیتم میکرد.
اون ها فکر میکردند من دختر نجیبی نیستم و کم این حس به خودم هم القاء شد و حس بدی پیدا میکردم وقتی رد میشدیم و من به پسرها سلام میکردم و اون ها بق میکردن و سلام نمیکردن و از یه گوشه رد میشدن.
این باعث میشد پسرها فکر کنند که من منظور دارم. بنابراین با گذشت زمان مجبور شدم که مثل همون آدمهای گروه دوم بشم و از طرف دیگه رفتارهای پسرهای همکلاسیم که میدیدم چقدر فقط فکرشون سمت مسائل جنسیه و حرفهای زشتی که می دیم به اون دخترهای گروه خودشون می زنن باعث شد که اصلاً دیگه به همکلاسی هام سلام که نکنم هیچ بلکه بسیار خشک و جدی و قاطع باهاشون برخورد کنم و حتی وقتی چشم تو چشم میشم سریع سرم رو اون ور کنم و بهشون محل نذارم و این باعث شد که همکلاسیهای پسرم ازم متنفر بشن و این رو من تازه متوجه شدم چون یه بار که به صورت ناگهانی به یکی شون سلام کردم جواب سلاممو نداد و نشون داد که اصلاً منو نمی بینه.
مسئله اینه که من واقعاً الآن دچار تناقض شخصیتی شدم. من اصلاً دوست نداشتم که طوری باشه که همکلاسیهای پسرم ازم متنفر باشن و به چشم یک دختر جدی و خشک بهم نگاه کنن و فکر کنند که دارم بهشون بی احترامی می کنن من دوست داشتم که رابطهی خوبی با هم داشته باشیم ولی رابطه مون رابطهی سالمی باشه و شوخی و اینها توش نباشه فقط احترام و کمک باشه توش.
ولی نمی دونم طرز رفتارم چطور باید باشه که هم پسرها بفهمن که من دختر نجیب و پاکی هستن و هم رابطهی خوبی داشته باشیم با هم در حد همکلاسی؟ از هر کس که این سوال را می پرسم میگه باهاشون عادی رفتار کن ولی من نمی فهمم این عادی رفتار کردن یعنی چه؟
الآن من داره درسم تموم میشه و دارم میرم دانشگاه دیگه ای برای ادامه تحصیل. دوست ندارم این جو سنگینی که این چهار سال تحمل کردم دوباره تو مقطع بعدی هم ایجاد بشه. لطفاً آقا پسرها بیان بگن که یه دختر چطوری باید رفتار کنه که پسرها بفهمن که این دختر نجیب و پاکه و دنبال دوستی نیست و از طرفی هم جو یه جو سنگین نباشه و رابطهی احترام امیز و خوبی ایجاد بشه؟
آخه متأسفانه من مشکل دیگه ای هم که پیدا کردم اینه که یک حالت تدافعی و خشک و جدی در رابطه با همه ی پسرها پیدا کردم یعنی حتی وقتی یک خواستگار برام میام در جلسهی خواستگاری خیلی جدی و خشک میشم در حالی که در واقعیت دختری بسیار شوخ و خوش اخلاق و مهربان و خنده رو هستم و در جمعهای دخترانه خیلی شوخی میکنم و در واقع این مسئله باعث میشه که خواستگار در همان جلسهی اول فکر کنه که من خیلی دختر سخت گیر و بداخلاقی هستم و عملاً فرار کنه.
در واقع مشکل اصلی من اینه که نمی دونم رفتار مهربان و خوش اخلاق توام با نجابت چه شکلی میشه یعنی تو این چند سال دوستانم این طور بهم القاء کردن که اینکه به یک پسر لبخند حتی بزنی نانجابتیه و الآن من ناخودآگاه حتی اگه یه لبخند کوچک بخوام به خواستگارم بزنم عذاب وجدان میگیرم و فکر میکنم که اون پسر الآن فکر می کنه که من دختر نجیبی نیستم و همین باعث میشه همیشه جدی رفتار کنم که عذاب وجدان نگیرم.
آقا پسرها لطفاً بیاید منو راهنمایی کنید. یه دختر باید چطور رفتار کنه که شما متوجه بشید که دختر نجیبیه ولی بداخلاق و خشک و جدی هم نیست؟ اگه لبخند بزنه که فکر می کنید منظور داره اگه لبخند نزنه و جدی هم رفتار کنه که می گید بداخلاقه؟
مرتبط با نوع رفتار دختران در دانشگاه:
قبل از اینکه برم دانشگاه یه دختر خیلی سر به زیر و معتقدی بودم
لازمه یه کم راحت تر با پسران همکلاسیم برخورد کنم ؟
چگونه در حین سنگین بودن در دانشگاه زیبا باشیم؟
والدینم تا قبل از دانشگاه اجازه ندادند به هیچ اجتماعی وارد بشم
چرا دختران/پسران بعد از دانشگاه رفتن این همه فرق میکنن؟
در دانشگاه همیشه در برابر پسران خیلی مغرورم
وارد دانشگاه که شدم چیزهای عجیبی دیدم
مثل بقیه دختران کلاس مون با پسرا راحت باشم؟
در کلاس های مختلط احساس امل بودن بهم دست میده
تصور من از محیط دانشگاه اون چیزی بود که در فیلم های خارجی دیده بودم
چطور پسر همکلاسیم رو نادیده بگیرم و به درسم برسم ؟
اعتماد بنفسم رو از وقتی وارد دانشگاه شدم پاک از دست دادم
محدوده دوستی و آشنایی برای یه دختر دانشجو
در دانشگاه چه طوری باید با پسران رفتار کرد ؟
دوستی با پسرهای هم کلاسی افتخاره ؟
حدود رفتار اجتماعی یک دختر در دانشگاه و محیط کاری
جلوگیری از ایجاد صمیمیت با نامحرم ها در دانشگاه
← مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) ← نوع رفتار در دانشگاه (۱۲۲ مطلب مشابه)
- ۱۱۹۵۷ بازدید توسط ۸۴۵۱ نفر
- جمعه ۲ مهر ۰۰ - ۰۷:۴۵