خانواده برتر

اگه میدونست لیاقتت رو نداره چرا بهت نزدیک شد اصلا؟اگه واقعا بهت علاقه داشت سعی میکرد یه کاری کنه که لیاقت تو رو داشته باشه،خودشو تغییر میداد...تو رو خدا منطقی فکر کن

موفق باشی عزیزم

ازدواج از طریق مجازی همیشه هم بد نیست و شکست نمی خوره امااا ازدواج با کسی که نمی خواد با شما ازدواج کنه و شما اصرار داری رو شک دارم موفق باشه 

حالا یا شرایطش جور نیست یا شما اونی نیستی که میخواد

ببین یه پسر حاضره یه دست و یه پاشو قطع کنه ولی به دختری که بهش دل بسته نگه تو اونقدری که بخوام ازدواج کنم باهات خوب نیستی

اگرم دوستت داره فقط در حد یه دوست داشتن ساده اس

وگرنه بهانه نمی آورد

بهتره شما هم با این موضوع کنار بیای

اگر پسری دختری رو  مناسب ازدواج با خودش ببینه و شرایط مهیا باشه مطمئن باش بی هیچ بهونه ای حتی بدون پشتوانه حاضره بره خواستگاری

نمیشه قطعی نظر داد هر عشقی تو دنیای مجازی شروع شه آخر عاقبت نداره اما ۸۰ درصد اوقات اون طوریع 

حالا بر فرض تو جزوه اون ۲۰ درصد باشی خب 

اونم دوست داره 

ولی شاید واقعا در حده تو نیس 

نمی تونین خوشبخت شین 

حتما یه مشکلی  هس که اون حرف رو میزنه 

مثلا یه بیماری خاص داده 

که شاید فکر می کنه تو نمی تونی با اون کنار بیای 

شاید خانواده ت قبولش نکنن 

ولی ی چیزی بگم این دیالوگها معمولاً از طرف پسر جهت دور کردن دختر به کار میره چون تاریخ مصرفش تموم شده.بلاخره بین دوستان و همکلاسی ها شنیدیم و جملات آشنایی هستند.

البته امیدوارم در مورد شما صدق نکنه و به خواسته دلتون برسید😊

البته دلیل واقعیم این بود که من اونو در حد خودم نمیدونستم ولی اینو گفتم که هم دلش نشکنه و هم دست از سرم برداره

این چیزایی که به شما گفته هم صرفا جهت بهم خوردن رابطه هست و از اول هم قصدش ازدواج نبوده  صرفا وقت گذرونی و حرف زدن بوده که شما جدی گرفتید فکر کردید خبریه.چون این جملات رو توی موارد اینجوری زیاد میگن پسرا،زیاد شنیدم

با این وضعیت اقتصادی کی میاد ازدواج کنه!

از فکرش کم کم دربیاید و توی ذهنتون ازش بت نسازین

عزیزم پسره نمیخوادت یه کلام

سلام.

من فکر می کنم می خواهد امتحانت کنه.

ایشون شرکت خصوصی دارن و من هم به یه کاری مشغولم

نمیتونم حسم به ایشون رو براتون توصیف کنم😔😢

ی روزی میفهمی احساساتت و وقتت چقدر ارزشمند بودن و تو پای چه چیزایی تلفشون کردی...

به جای این کارها برای اینکه بتونین با شرایط بعد از جدایی کنار بیاین وقتتون رو کامل پر کنین  ورزش کار تفریح کتاب  حتی یک دقیقه رو از دست ندین 

ادم بیکار ذهنش روحش فکرش هرز میشه

اخر عاقبتشم میشه دوستیه مجازی و شکست عشقی😑

ببین گل دختر کاش سنتو میگفتی بخدا همه اینا تکرار ...... کلا خاصیت ما دختراست فلسفه بافیامون و رویا پردازیامون من مث بقیه نمیگم دوست داشتنت واقعی نیست یا اون دوست نداره نه چون تغییری حاصل نمیشه و نظرت همونه که بود منتها نشانه ها رو ببین اره ازدواج و اشناییای مجازی موفقم هست اما اولا اینکه خیلی کمه که دوتا ادم کامل و درست و صادق در مسیر هم قرار میگیرند بعدم هدفشون از رابطه مشخص و هردو طرف برای به نتیجه رسیدن رابطه تلاش میکنن و از یه جایی به بعد وارد واقعیت میشن اونم تو چارچوب و قواعد خودش.

این چیزایی که میگم عین واقعیت که برای من اتفاق افتاد قضاوت با تو فقط خودتو بذار جایه کسی که قراره به من کمک کنه بهم بگو من چیکار کنم درسته؟؟؟

اهله چت نبودن اهل شماره دادن به پسری نبودم و 23 سالم بود و دانشجو کارشناسی ارشد اینارو گفتم که بگم یه ادم بیشتر معقول بودم که سن کمی نداشتم و افتاب مهتاب ندیده نبودم یه شب خیلی خسته و بیحوصله بودم همیشه میگم کاش اون موقه خوابیده بودم اما اون شب از سر بیحوصلگی رفتم چتروم و یه اقا بهم پیام داد مشخصات خواست و بعد خودش گفت ، با خودم گفتم چه جالب بین این همه ادم همشهری، دوسال ازم بزرگتر و درست هم مقطع ... از طرز حرف زدنشم خوشم اومد وقتی همونجا شماره خواست نمیدونم چرا معطل نکردم... شماره رو دادمو ارتباط شکل گرفت کم کم شیفتش شدم همونی بود که همیشه ارزوشو داشتم گفتم اهل دوستی نیستم پس بهتر تموم شه گفت من دارم به ازدواج باهات فکر میکنم و بذار یه مدت اشنا شیم داشتم ذوق مرگ میشدم عکسایه همو دیدیمو پسندیدیم اون موقه ها انقدر اعتماد به نفس داشتم که با خودم میگفتم مگه میشه کسی منو نخاد واسه همین وقتی گفت ازت خوشم اومده باور کردم وقتی گفت تنها دلخوشیم تویی باور کردم وقتی تاریخ خواستگاری گذاشت باور کردم گذاشتم حسم رشد کنه و به حد جنون دوسش داشته باشم از خانوادش گفت از خودش گفت از ارزوهاش از دوست داشتنش و ... از یه جایی با یه اتفاقی فهمیدم نصف حرفاش دروغ بوده حال خوبی نداشتم اما باز انقدر نقش بازی کرد که گفتم اگه دوسم داره بازم پاش وایمیستم پای سنش که دوسال از من کوچیکتر سربازی که نرفته درسی که تموم نکرده و ... هنوز میگفت دوسم داره میگفت اگه شرایطش جور شه اولین نفریم که بهم فکر میکنه اما دروغاش انقدر کفرمو دراورده بود که به این اسونیا نبود جنگ اعصابو قهر اشتی... دوسش داشتم ولی اون حالا یه ادم دروغگو بود... شده بودم ادمی که هربار یه دریو میزدم یه بار میرفتم یه بار برمیگشتم میگفت دوست دارم اما من نمیتونم خوشبختت کنم میگفت نمیفهمم چرا منو فراموش نمیکنی میگفت اشتباهمون این بود که زیاد تلفنی حرف زدیم میگفت نه میگم بهم میرسیم نه میگم نمیرسیم یه بار میگفت اگه بیام خواستگاری جوابت چی و ... نمیدونم من باید از اینحرفا چه نتیجه ای میگرفتم از اینکه تا اف نمیشدم نمیخوابید و التماس میکرد بخواب دیگه چشام داره از جا درمیاد  یا وقتی میگفت وقتی باهام حرف میزنی انرژی میگیرم  هرزگاهی اهنگاهی خیلی عاشقانه برام میفرستاد ( تو واقعیتم همو چندباری دیدیم ) از کاراش حرفاش میگفتم دوسم داره اگه میفهمیدم منو نمیخاد راحتتر کنارش میذاشتم اما همیشه این تصور مانع میشد به پایانش فکر کنم همیشه تو بلاتکلیفی بودم دو سالو نیم که گذشت سعی کردم نشونه ها رو ببینم که واقعا منو نمیخاد دوسالو نیم گذشت و برای بدست اوردن من تلاشی نکرد وقتی که گفت چرا فراموش نمیکنی وقتی که نبودنم براش عادی شد و دیگه سراغی ازم نگرفت وقتی گفت کسی که یکیو دوس داره اگه بقیمت خوشبختیش باشه حاضره با کس دیگه ای باشه برا همین نمیگم به پام بمون .....  گگفتم اقدام کن اینچیزا برام مهم نیست با اینکه ما واقعا همشهری بودیم گفت خودمو کوچیک نمیکنم تا کاری پیدا نکنم از یه جایی به بعدم گفت ما فقط دوتا دوستیم دوس داشتم اون لحظه دست بندازم گردنشو خفش کنم ...حالا به من بگو منی که تا دوسالو نیم فکر میکردم همونجور که من خواهانشم اونم خواهانم چطور باید میفهمیدم واقعیت نداره بخدا خوب بازی کرد خیلی خوب جوری که هنوزم که هنوز فکرش بیاد تو ذهنم دلم میریزه یا یاد حرفاش بیفتم اشکم درمیاد بهم بگو من الان باید چیکار کنم فرصتهای ازدواجمو از دست دادم چون نتونستم به کسی دل ببندم اون داره زندگیشو میکنه و شاید الان با یه دختر دیگست ولی من چی همه فکرم کسی بود که هیچی براش مهم نبود پسری اگه دختریو بخاد نمیذاره از دست بره فقط خودتو داری گول میزنی من این راهو رفتم یکسال زمان کمی نیست اون خودش داره میگه برو نذار غرورتم ازت بگیره خودت باید به فکر خودت باشی این راه هیچی توش نیست هیچی من الان تهش وایسادم و بهت میگم جلوتر نیا

بعد از مدتها یه پست از زوج عاشق😊

چه خوب که اینقدر همو دوست دارین ، قدر این احساس عمیق رو بدونید 

در مورد سوال اولتون که به نظر من عشق زمان و مکان و مرز جغرافیایی نمی‌شناسه ،عشق خود به خود اتفاق می افته و پیش میره😊

در مورد دوم وقتی اینقدر از عشق هم مطمئن هستین 

چند بار ولت کنه بی‌خیال می‌شی؟! 

شما حتی همو ندیدید

فضای مجازی یه ماسکه 

هر کی هر جور می‌خواد خودشو معرفی می‌کنه 

تو دوست داری واقعا با کسی باشی که همش تشنه بذارتت، پایدار نباشه و بره بیاد؟! 

تو رو خدا سرزنش نکنید یعنی چی؟! 

عقلم خوب چیزیه!

اصلا طرف فامیله بعدا وصله ناجور درمیاد چه برسه فضای مجازی...

ااا به خودت بیا، چه اصرار بی‌جایی می‌کنی 

می‌خواستت که در عالم واقعیت میومد جلو 

اونم باز من می‌گم اعتباری بهش نیست و اشتباهه آشنایی در مجازی رو واقعی کرد‌

خواهرم چقدر خدا باید تو رو حفظ کنه تو بی‌خیال بشی؟! 

من نمی‌گم اون طرف بده یا خوب 

من که نمی‌شناسمش 

اما طرف پایدار نیست 

هی می‌ره میاد 

حتی برای یه دوستی مجازی هم خوب نیست

من لیاقتتو ندارم خیلی معنی میده عزیرم...باید صادقانه از خودش بپرسی،فقط همین،،،البته اگه ایشونم صادقانه بهت ج بده!

اصلا بگو باشه کات،ببین چی میگه...تو امتحانش کن...

چرا بعضی پسرا ی جورین!خودشون میان جلو،طرف و عاشق میکنن،بعدم یهویی میرن!!!مگه میشه!

تلاش میکنه یه کاری کنه که لیاقتشو پیدا کنه نه اینکه خیلی شیک و مجلسی به تموم کردن رابطه فکر کنه

بعد این چطور دوست داشتنیه که پسره براش مهم نباشه با رفتنش به دختره آسیب میزنه فقط به این دلیل که لیاقت دختره رو خیلی بالا تشخیص داده میخواد بذاره بره با کس دیگه حتی با اینکه خود دختر راضیه با این پسر باشه ؟!

هیچکسم تو کره زمین پیدا نمیکنی که یه نفرو از خودش بیشتر دوست داشته باشه این آقا هر چقدرم تو رو دوست داشته باشه از خودش بیشتر دوست نداره پس اگه حتی حس میکنه که تو ازش بالاتری هم با عقل جور درنمیاد بخواد لقمه چربی مثل تو رو از دست بده و بذاره به راحتی تو نصیب کس دیگه بشی پس عزیزم این حرفا که من لیاقت تو رو ندارم و اینا بهونه هاییه که دست برقضا اتفاقا واسه خیلی از ماها آشناست و تو اولیش نیستی آخریشم نخواهی بود این احساستونم چیز عجیبی نیست وجه مشترک همه گول خورده ها اینه که میگن ما فرق داریمو نمیتونم احساسمو توصیف کنمو ازین صحبتا 

منم با این احساس بیگانه نیستم 

و واقعا فکر میکردم ما فرق داریم 

لطفا مطالعه بفرمایین و نظرتون رو با توجه به اون هم بگین

ممنونم

من 8 ماه پیش بایکی تو مجازی اشنا شدم من مشهد اون بم بعد دوهفته از اشنایی مون با مامانش و خواهرش اومد مشهد اومد واسه آشنایی

خانوادم راضی نبودن میگفتن شغل مناسبی نداره قرار بود به جای پدرش که کارمند بیمارستان بوده این مشغول به کار بشه من پا به پاش صبوری کردم پشتش بودم خانوادمو همه جوره راضی کردم

به قول ما مشهدیا تا مرز کاغذ نویسی هم رفت 

کاغذ نوشته شده بود قرار بود بیاد ولی یه موضوع پیش اومد براشون که 10 روز جدا شدیم 

بعد 10 روز اومد جدی تر از قبل عاشق تر از قبل قرار بود بیاد مشهد برای کار و زندگی گفت تو شهرخودم کار نیست من گشتم واسه کار یهو تو شهرخودشون چنتا کار پیدا شد واسش رفت مصاحبه

همه چی خوب بود تا اینکه قرار بود مرداد بیاد خواستگاری ولی چی شد زد زیرش گفتش  که مشکلی پیش اومده واسش 

شروع کرد به پیچوندن من بهش گفتم چرا داری میپیچونی من دارم میفهمم که منو میپیچیونی ولی گفتش که نه

خانوادم تحقیق رفتن حتی خونشون رفتن

حتی من با خواهراش حرف زدم با زنداداشش حرف زدم

همگی راضی بودن پدرش با پدرم صحبت کرده بود عاشقش بودم عاشقم بود

ولی چی شد رفت

گفت ماهی 500 هزارتومن حقوق میگیرم 300 تومن قسط دارم 200 تومن  گفتم من میمونم پات اشکال نداره شاید تو این مدت کار بهتری برات پیدا شد ولی چی شد گفت نمیخوام موقعیتای خوبتو به خاطر من ازدست بدی

الان دوهفته ست رفته 

کسی که میگفت اگه یه کاری رو بخوام انجام بدم تا اخرش میرم ولی نرفت

تو برداشتت ازاین رابطه و از این اقاپسر چیه؟؟؟؟ 

بذار بهت رک بگم چشماتو باز کن خودتو نزن ب کوری وگرنه یه جوری زمین میخوری ک بلند شدنت با خداست . تو دیگه دختر هفده ساله نیستی بااحساسات تصمیم بگیری . عشقو عاشقی مال رماناست ما تو دنیای واقعی داریم زندگی میکنیم باید با عقل رفت جلو با چشمای باز .تو این گرگ بازار . لطفا خودتو اسیر هوسبازی و وسیله سرگرمی یه مشت پسر الاف و بی عرضه بی غیرت نکن . 

برای کسی تب کن ک برات بمیره . این ضرب المثل اینجوریش درسته. 

مثل خواهرم خواستم کمکت کنم همسنتم و تا ته این رابطه رو رفتم و تهش با یه روح زخمی و پاره پاره برگشتم . نرو راهی رو ک هزاران نفر رفتن و پشیمون برگشتن .فکرنکن استثنایی .چون همه اون دخترا از جمله من فکرمیکردیم طرف ما با بقیه فرق داره ولی نه اینطور نبود . 

زندگیتو رو خرابه ها رو سستی و روی هوا بنا نکن . جایی پاتو بذار ک دلت قرص باشه زیرپات خالی نمیشه و این زمانی اتفاق میفته ک با عقل بری جلو .

لزوما هر ازدواجی خوشبختی نمیاری گاهی وقتا تنهایی ضررش کمتره. 

به  از قول دکترفرهنگ...نه دوست خوبم من از هیچ کدوم از نظرات شماها ناراحت نشدم

مرسی که منو راهنمایی میکنین

میخوام بهش بگم همه اینایی که گفتین رو و آخرشم بگم برو دنبال زندگیت..

تو پیام آخرش گفت نمیخوام به پای کسی بشینی که حتی به سطح تو هم نرسیده..میخوام به فکر زندگیت باشی به فکر آیندت...من حتی اگه تورو دوست داشته باشم و عاشقت  باشم ازت فاصله میگیرم که تو به موقعیت های بهتری فکر کنی...

میدونم الان بازم میگین اینا همش حرفه و دنبال بهانه است و نمیخوادت و فلان و....شایدم راست بگین..

اما من یه حس خاصی بهش دارم..

یه بارم اومده بود شهر ما و از تمام تابلوهای کیلومتر شمارای تو جاده عکس انداخته بود و تا به تابلوی به شهر فلان خوش امدید رسیده بود...بعد اینارو گذاشته بود پروفایلش...البته تو یه پیام رسانه دیگه که من نداشتمش و بعد که نصبکردم دیدمشون...و بعدش اون از روی پروفایلش برداشت...اینا دقیقا مال زمانی بود که ما با هم در ارتباط نبودیم....ینی میخوام بگم تو اون دوره هم به من فکر میکرده...

به هر حال مسخوام یه جمع بندی از نظرات شما رو بهش بگم تا ببینم هم ایشون چی میگن و هم اینکه بالاخره یه چیزایی معلوم بشه...

بازم  نظراتتون رو بگید و منم نتیجه پیامم به اشون رو بهتون اطلاع میدم

ممنونم

دوست داشتنی نیست که بخواد زندگیشو پاش بذاره

یه دوست داشتن معمولیه چون حس خوبی بهش میده شاید چون تنهاییشو پر میکنه 

ولی صد در صد مطمئنم به عمقی که شما فکر میکنی به هیچ وجه نیست و میخواد دست به سرت کنه بدون این که به غرورت برخوره یا آینده تو خراب کنی و بشینی به پاش

یکم غرور داشته باش لطفا 

بذارش کنار واسه همیشه

میدونی شما چون مجبوری دنبال این آقا بدوی فکر میکنی عاشقش شدی میخوای توجهشو جلب کنی

اصلا ما دخترا همینیم کسی بهمون کم محلی کنه می دویم دنبالش که به دستش بیاریم

الان هم وضعیت شما همینه میخوای به هر قیمتی شده به دستش بیاری

ولی اینو بدون هر چی تو جلوتر بری اون عقب تر میره

پس تا غرورتون نشکستی بکش کنار

اینجوری کم تر آزار می بینی

هدف اون آقا هم همینه که رابطه رو بدون شکستن غرور شما تموم کنه

پس از فرصت استفاده کن و به فکر آینده ت باش دوست گلم

ایشون فقط یه دوست معمولی بوده برا شما و تا ابد هم همین خواهد بود نه بیشتر

خیلی ازتون ممنونم

شما منو نمیشناسین و قبل و بعد از این اتفاقاتِ منو ندیدین

من یه دختر فوق العاده شاد و سرزنده بودم که هیچ وقت خنده از رو لبام محو نمیشد...همه به خاطر اخلاق خوبم و چهره شاداب و خندانم دوسم داشتن....حال خودمم خیلی خوب بود...

اما این روزاااا....

حالم افتضاحه..حتی اگه میخندم کاملا مصنوعی و الکیِ

حوصله کسی رو ندارم..حوصله حرف زدن ندارم...همین الان دارم بغض تایپ میکنم ولی نمیتونم گریه کنم چون همه میپرسن چرا اینجوری شدی..دارم ظاهر سازی میکنم که من خوبم...ولی داغونم

حرف معمولی نمیتونم بزنم سریع بغضم میگیره...نمیتونم جلو اشکامو بگیرم...الان یه مدته که شبا با گریه خوابم میبره...

دلم میخواد برم یه جای دور 

جایی که کسی نباشه..تنهای تنها باشم....دلم میخواد فقط راه برم و برم بدون اینکه به جایی برسم

خودمم میدونم که ادامه این رابطه اشتباهه...میدونم که اگر حتی پاپیش بزاره خانوادم صددرصد مخالفت میکنن..چون کم ندارم خواستگارایی با موقعیت های عالی..ولی نمیتونم به کس دیگه ای فک کنم...

حسودیم میشه به اونایی که با عشق ازدواج کردن و به هم رسیدن و با هم خوبن....منم دلم ازدواج با عشق میخواد...دوست دارم عاشق طرفم باشم و باهاش ازدواج کنم..بدم میاد از ازدواجی که برای بار اول میخوای طرفو تو خواستگاری ببینی و بعدم خب ما تفاهم داریم و بعدم عقد و عروسی و .....

میدونمم که دارم اشتباه فک میکنم ولی خب کاری هم نمیتونم کنم...نمیتونم فراموش کنم این آدمو

یه بار رفته بودن مشهد و برام از اونجا سوغاتی گرفته بود ....ایستگاه به ایستگاه دست به دست کرد تا قطار سوغاتی رو به من برسونه..و خیلی حرفا و اتفاقای قشنگ که بخوام بگم حوصلتون سر میره

اما میدونین چیه ..من دختر قوی ای هستم ...دلم پر از غصه است ها ولی هیچ وقت نمیزارم کسی بفهمه...تحمل میکنم...صبرم زیاده...این قضیه هم درستش میکنم بالاخره..بهترین تصمیمو میگیرم

برام دعا کنین حالم خوب بشه..

توهم برو دنبال زندگیت ،بذار اونم باکسی باشه که می خوادش ،تو‌هم نگاه نکن حالا کسی نیست بعدا کسی پیدا می شه که عاشقت بشه وتوهم همینطور😉

سوخت..

امیدارم خدا یه آدم خوش شانسو نصیبت کنه تا همه این چیزا رو فراموش کنی.

در جواب سوال کننده هم بگم

با یه جمله نمیشه فهمید طرف واقعا میخوادت یا نه

اما اگه پسری عاشق دختری باشه

هرکاری میکنه ک بهش برسه حتی اگه فکر کنه لیاقت دختره خیلی بیشتره

میمونه و درست نیست؟؟؟

 

بگو ببینم ایشون واقعا اون موقعیتی رو ک ازش دم زدن رو دارن؟همون شرکت خصوصی و لیسانسه بودنش منظورمه

اخه چرا باید بگه تو هم سطح من نیستی و ....

چرا داره ازت فرار میکنه  نکنه همچین موقعیتهایی رو نداره

ایشون شاید شمارو واقعا دوس داشته باشن  اما شاید این موقعیتهایی ک برا شما ذکر کرده دروغی بیش نبوده

البنه احتمال میدم 

سلام دختر جون یه خبر بد واست دارم یه خبر خوب 

اول خبر بد؛ متاسفانه ایشون دوست نداره و میخواد کات کنه 

خبر خوب اینه که ادم با شرفیه فهمیده شما بهش علاقه پیدا کردید نمیخواد ادامه بده و شما عذاب بکشی بیشتر اذیت بشی پس سعی نکن ادامه بدی 

و در نهایت یه نصیحت برادرانه میکنم که الان یه شعر خوشکل انگلیسی به ذهنم رسید که فکر کنم حق مطلب رو در مورد شما و اکثر دخترایی که دنبال رابطه یه طرفه یا کوتاه میرن بیان کنه

my heart

فرق بین عاشق شدن دخترا و‌پسرا اینه که اگر تو‌دختر بخواهی عاشق بشی هیچ‌هزینه ای نداره

اما پسر عاشق بشه کبدش پاره میشه

مگه الکیه

اونم اگر توبه گفته خودت موقعیتت خوب باشه خواستگارات عالی باشند و‌خانوادت مخالف صدرصد باشند

پس پسره چاره ای نداره که بیاد بهت بگه لیاقتت بیشتر از منه

که تو‌راضی بشی بری

ضمن اینکه پسر ممکن مشکلات زیادی داشته باشه که واقعا نتونه ازدواج کنه 

پس بهتره خوش بینانه این موضوع را حل کنی واسه خودت

نمبخواد هی بگی اون پلید پست موضوع را خوش بینانه تفسیر کن

الانم که شرایط اقتصادی پیچیده 

شده یعنی دیگه عملا پسر هیچ‌غلطی نمیتونه کنه

ایشون شرکت خصوصی داره خب شرایط کاری و اقتصادیش چطوره؟ میتونه ازدواج کنه؟

شما هم که گفتین بیکار نیستید و یه کاری دارید...

بنظر من اگر فکر میکنی این علاقه و حس دو طرفه هست و بهش اعتماد داری حرف آخرت رو بهش بزن. بگو حتی اگر شرایط مالیش در حال حاضر مساعد نیس مشکلی نداری با این قضیه و میتونید با کمک هم از پسش بربیایید و زندگیتونو بسازید.

چون عمده نگرانی پسرا مسئله اقتصادی هست بهتره این اطمینان رو بهش بدی که تا بهبود شرایط صبور هستی و توقعی نداری و خانواده ات رو هم راضی میکنی... بهر حال وضعیت اشتغال و تورم الان خوب نیست و بهتره دختر و پسر با هم‌زندگیشونو بسازن ...

اگر هم بحثش چیزی بجز مالی بود خب باید ببینی قضیه چیه. اینکه گفته لیاقتت رو ندارم و به سطح تو نرسیدم بیشتر به یه تعارف شبیه تا واقعیت...بهتره ازش بخوای قضیه رو برات باز کنه...

منتهای مراتب اتفاقهایی که من دیدم برای چنتا از دوستام افتاد و برداشت خودم از توضیحاتی که دادی،

ایشون بهتون به عنوان کیس ازدواج علاقه ندارن. ببین تو زندگی هر کسی مقطعهای زمانی کوتاهی وجود داره که شرایط سخت میشه یا تنهایی آدم رو اذیت میکنه. این وسط یه سری افراد هستن تنهاییها و دلتنگیاشونو با آدمای گذرا دوست دارن پر کنن.

و بعد از پشت سر گذاشتن بحران دیگه به اون افراد احتیاجی ندارن.

یا اینکه نه شرایطشون پابرجاست هنوز اما میبینن قضیه داره جدی میشه و بهر طریقی میخوان ازون شرایط فرار کنن.

بعد یه رابطه مجازی که میگین نشیب و فراز داشته و قطع و وصل میشده، کامنتهای بعضی پسرها رو تو همین وبلاگ بخونی میبینی که چقدر براشون ظاهر دختر اهمیت داره‌. و مضافا برای ازدواج چقدر اهل حساب و کتاب هستن...پس چطور امکان داره مجازی انتخاب همسر کنن ؟!

چقدر اون پسر خاص باشه، صادق باشه، غیرت داشته باشه که واقعا یه رابطه مجازی رو واقعی بدونه...

روابط مجازیه اما آدمها واقعی هستن اما خب بعضی پسرها مرد موندن پای حرفای مجازیشون نیستن چون اونارو واقعی نمیدونن اصلا...

یا حتی یکی دوستای من بطور واقعی حدود ۵ سال با یه آقاپسری دو طرفه بهم علاقه داشتن...دست آخر پسره بهش گفته بود برام خیلی مقدس بودی همیشه جای خواهرمی ! :)) و اینکه اگه تو نبودی معلوم نبود به چه خطاهایی کشیده میشدم دستت درد نکنه خداحافظ! 

و اینکه من فکر میکنم اگر پسری دختری رو واقعا بخواد برای بدست آوردنش تلاششو میکنه...

همه اینا رو گفتم ببین نمیگم قطعا مجازی بده و فلان...مجازی هم میتونه یه راه آشنایی باشه و اشکالی نداره. اتفاقا تو زندگیهای امروز دور از ذهن نیست. اما خب بشرطی که طرفین بخوان واقعا و اینکه رابطه رو واقعی کنن و بندازن تو کانال خانواده... اما من حسم اینه طرف شما نمیخواد...

ببخشید طولانی شد، ان شاالله براتون خیر و خوشی پیش بیاد.

خوشبخت بشین.

اگه بگه میخوامت بعد عجله هم کنه بیاد آتیشش بخوابه خوبه؟؟

احتمالا نشسته فک کرده گفته اینطوری نمیشه زن گرفت پسر است دیگر..

کابوی تنها 

میگه دوستت داره آره به عنان یه همکلام یا یه دوست اجتماعی قبول داره ولی قولو قرا و گفتن اون جمله ها قبل اطمینان کار درستی نیست هرچقدم مثبت فک کنی میفهمی این آدم بیفکری بوده که قبله حساب کتابو تحلیل این جمله ها و واژه ها رو گفته حالا راحتم میگه تموم انگار نه خانی اومده نه خانی رفته...فقط یه خاطره شیرین گوشه ذهنش میذاره بعد که با یکی دیگه ازدواج کرد بعده 10 سال هر وقت حوصلش سر رفت اینارو مرور کنه دلشو خوش کنه ....اشتباس.

دیگه توی روش نمیاره! یعنی نباید بیاره. این طوری دل طرف پیشت میمونه و این درست نیست.

در کل نمیتونه به شما برسه اما این وسط نمیدونم چرا دل شما رو داره پیش خودش گیر میده!

در کل تا اونجایی که من پسرم و پسرها رو میشناسم پسرها اگه عاشق بشوند تموم تلاش شون رو 

میکنند دختر رو بدست بیارند و غیرت پیدا میکنند روی اون دختر و دیگه کلا ذهنشون بد جور درگیر میشه

 ( خخخ ) و اگه هم نتونند به دختری برسند دیگه نمیروند بگند من تورو دوست دارم اما نمیتونم و این 

حرف ها. میگند من این شرایط رو دارم و شرایطم خوب نیست نه اینکه تو برو دنبال زندگیت و من هم 

میروم و از این حرف ها که. نظر منو میخواهید یک جاری کار میلنگه. البته ان شاء الله که این طور نباشه.

 شما مطمعن هستید جنس اون پسر به قول ما خورده شیشه نداره؟؟؟

معذرت میخوام اما من این طور فهمیدم . ان شاء الله که اشتباه کنم

اما دیگه این طوری کات کردن اصلا درست نیست. بالاخره دختر بعد از این میخواد ازدواج کنه و هی 

براش خاستگار میاد و اینکه آدم این حرف رو بزنه و عاشقانه کات کنه خییییییییییییییلی بده و عملا دل 

شما پیش اون میمونه؟ !!!

 ببخشید سوالی دارم از کاربرا البته سو تفاهم نشه واسه خانم سوال کننده شرایط  دخترایی که این مشکل رو روبرو میشن واسم سواله لطفا اقایون جواب بدن 

در شرایط این چنینی با این قضیه مشابه اگر به هر دلیلی این رابطه بین دختر و پسر که در مجازی شکل گرفت و از بی نتیجه به پایان رسیده با توجه به نوع ارتباط و صحبت پای گوشی و رد و بدل کادو و یا بعضا دادن کادو 

ایا اقایون کاربر این چنین دخترانی رو واسه ازدواج انتخاب میکنن یا روی این مسئله یعنی ارتباط های مجازی هم حساسن ؟  و بد میدونن که همسر اینده اشون این چنین رابطه هایی رو قبلا تجربه کردن .

لطفا سوال کننده عزیز به خودتون نگیرید واسم خیلی سوال مهمیه و جوابش خیلی واسم مهمتر خواهش می کنم رفع ابهام کنید واسم .

با تشکر از همگی 

چیزی که ایشون میگن رو دقیقا براتون میگم

میگه...من از اوضاع خودم با خبرم

درآمد پول هم تراز بودن اینا همه زندگی رو میسازه..من هنوز به سطح تو هم نرسیدم و مدرکمو نگرفتم‌...تو برام مهمی.‌دوستت دارم..نمیخوام درگیر من بشی که هیچم...نمیخوام اذیت بشی...سختی بکشی..میخوام با کسی ازدواج کنی که خوشبختت کنه..کسی مثل تو با این شرایط و اینکه دوستم داره و عاشقمه از خدامه داشته باشم ولی تو برام از فرصت طلبی خودم مهمتری..واسه همین پا رو دلم میزارم.برامنم خیلی سخته...

اینا چیزایی بود که ایشون میگن

خود من شخصا درسته تو این فضا با ایشون آشنا شدم ولی فکر میکنم مهمه که آشنایی به چه شکلی بوده...خیلی از گپ ها و گروه ها هستن که واقعا حرفا و تبادلات نامناسبی توش میشه و خب کسی که تو این گپ ها باهاش آشنا میشین ممکنه اصلا آدم مناسبی نباشه

ولی جایی که ما با هم آشنا شدیم گروهی بود که در مورد انتخابات و کاندیدا ها بود و ما هر دو یه کاندیدارو قبول داشتیم...تو این گروه اساتید دانشگاه ایشون...اساتید دانشگاه ما..و یه سری شخصیت های سیاسی عضو بودن که واقعا همه چیز کنترل شده بود 

ما هم اولش با بحث و دعوا باهم آشنا شدیم تا اینکه کم کم رسیدیم به اینجا

ولی اینم بگم که تو این یه سال یک بار نشد این آقا حرف نامربوط بزنن یا چیزی بخوان که بد باشه

محرم و صفر که بود عذر خواهی میکرد که روزا کمتر سراغمو میگیره چون هیئت داشتن و برام عکس و فیلماشو میفرستاد

بعد از اون دوباره با پیگیری و علاقه سراغم میومدن

وقت اذان و نماز که میشه تاکید داشتن برم نماز و خودشم میرفت

اجازه نمیداد عکس خودم رو روی پروفایلم بزارم...

بهم میگفت چادر بپوش..تو این مسائل خیلی حساس بود

من برای کارم باید دفتر کار اجاره میکردم..خیلی پیگیر بود که کجا میرم و با کی کار میکنم و.....

همون اوایل هم یه بار ازم پرسیدن اگه من ازت خواستگاری کنم زن من میشی؟؟ و باقی ماجرا که تا امروز اتفاق افتاده و قبلا براتون گفتم

به هر حال اگه آشنایی تو این فضا باشه و شناخت بیشتر بیاد تو واقعیت و خانواده در جریان باشه به نظرم مشکلی نداره

اصولا کسی که وجدان داشته باشه از همون اول با دختری که نمیتونه خوشبختش کنه رابطه احساسی برقراار نمیگنه/ و وقتی ام  تو این شرایط میره وارد رابطه میشه و دل دخترو بدست میاره (حالا با صحبت یا رفتار ) یعنی دنبال تجربه  یک ررابطه عاطفیه موقته نه همیشگی. 

بببین

زیاد مشاهده شده  رابطه با پسرایی که فاز احساسی داره  ولی وارد ازدواج نمیشه(به هربهانه ای) سرانجامی نداره .حتی تو همین وبلاگم سند مکتوب داریم از سوال کننده.یکم سرچ کن.

تجربه را تجربه کردن خطر است. ازماگفتن 

خوشبخت بشی

ما قصد داریم‌کمک این دختر بدیم موضوع را حل کنه

ماجرا را کالبد شکافی نکردم ببینم مقصرکیه

در مورد امار

ملاک امار ثبت احوال هست

آمار استان فارس حاکی از کاهش ۱۵ درصذی ازدواج در سال ۹۶ نسبت به ۹۵ داره

در مورد روزهای سخت

ما دهه شصتی ها عمری در شعب ابیطالب زیستیم

در بحث جو‌منفی و‌امید 

ملت خودشون دارند میبینن

به هرحال استناد به امار واقعی و تاکید برنامه ریزی با توجه به واقعیت ها مساوی با ناامیدی نیست

ببینید مسیر ازدواج بنظر من باید اینطور باشه:

آشنایی، شناخت، علاقه 

اون هم در مسیر درست و با اطلاع خانواده ها...

منتها شما انگار یا مرحله شناخت رو طی نکردین یا اینکه طی کردین اما دیدگاهها و قصدتون متفاوت بوده؛ شما قصدتون ازدواج اما ایشون نمیدونم سرگرمی یا هر چیز دیگه...

بهر حال بنظر من اگر ازش مطمئن هستید و واقعا تصمیم به ازدواج با ایشون دارید بهشون بگید میتونید عقد کنید بعد ایشون برن سربازی..

به لطف وزارت علوم هم الان لیسانس و فوق لیسانس فرقی ندارن که ایشون میگه همسطح شما نیست.

اگر هم کلا ایشون ازدواجی نیستن بنظرم بهتره غرور و عزت نفس خودتونو حفظ کنید به این رابطه خاتمه بدید چون همش آسیب هست.

همه حرفاتون رو خوندم،،همه درست،،همه منطقی،،

ولی من...

طاقتم داره تموم میشه

یه لحظه از فکرم بیرون نمیره

از صبح که چشم باز میکنم اولین چیزیه که میاد تو ذهنم تا شب که میخوام بخوابم...

من خیلی دوسش دارم خیلییییییییی خیلییییییییییییی

میدونم الان همه میگین این یه حس  فلانه تموم میشه اولش سخته به فکر آیندت باش و....

همه اینام درست

ولی ای کاش یه راه حل هم میدادین که چی کار کنم بهش برسم؟؟

من بدون اون نمیتونم

میخای بریم وساطت شمارو بکنیم؟

کسی ک واست ارزش قایل نیست واسش ارزش قایل نباش

مگه غرور نداری دخترخوب.

شما حسن نیتتون رو ب ایشون اثبات کردی حالا دیگه ایشون شمارو نمیخان نخان بزار بره پی کارش.حوصله منت کشی داریشما؟

عزیزم درکتون می کنم؛می دونم شرایط خیلی سختی دارید.

با "دختر نخلستان موافقم(رابطه با پسرایی که فاز احساسی داره ؛ ولی وارد ازدواج نمیشه(به هربهانه ای) سرانجامی نداره.)

چه خوب گفتید:

به این دست از ادمایی که میان بعد میرن دوباره برمیگردن به رابطه باید گفت : 

بی خبر آمدی از سفر / بی خبر میروی توشه ای ببر ! 

ما فقط طبق تجربه خودمون و اطرافیان توصیه میکنیم ولی ظاهرا همچون دختر 17 ساله احساسات وجودت رو گرفته  و هنوز روی حرف خودت هستی و گوش نمیکنی

کوتاه ترین و میون بر ترین راه حل رو هم که خودت انجام دادی و خیلی شیک بحث ازدواج رو بهش کفتی و اونم به هربهانه ای رد کرد!!!

  وقتی باید خود پسره بخواد که نمیخواد.متاسفانه دیگه از دست ما  و دیگران کاری ساخته نیست.

 تنهاه راه حل این موضوع دست خودته اونم استفاده از عقل ات و نتیجه گیری از شرایط و حرفای اونه.

 میخوای همینجوری باهش ا در ارتباط باش اونم از خداشه ولی  سرانجام ازدواجی برات نداره. 

خودت اذیت میشی  اما اون فقط یک تجربه ی دوستی  بدون هزینه  رو پشت سر میگذرونه 

...............................................

پسرا وقتی شرایط ندار ن، به دنبال لذت و رابطه با کمترین هزینه  و تعهد ممکن هستند برای همین وقتی بحث ازدواج پیش میاد که باید هزینه کنن دنبال بهانه میگردن و سعی میکنن دختر و بپیچونن. (البته اگر قصد ازدواج نداشته باشن) 

والا بخدا هیچی به ذهنم نمیرسه

دیگه نمیدونم چی درسته چی غلط

عقل از سرم پریده....

من دوسش دااااااااارم بخدا دوسش داااااااارم

منم تو این فازا بودم

اما واقعا باید قبول کنی ایشون شمارو نمیخان دروغ میگه ک دوستت داره و خوشبختیت واسش مهمه ایشون میخان شمارو تو آب نمک بخابونن

چرا وقتی کات میکنه باز برمیگرده؟چراباید مدام شمارو تو خماری بزاره؟این نهایت خودخواهیه.مرتب بشما میگه لیاقتتو ندارم و خوشبختیت مهمهمه و...پس چرا نمیره پی کارش؟چراانقد شمارو آزار میده؟

بشین فکر کن ببین واقعا ایشونانقدر ارزش دارن ک انقد خودتون رو بخاطرش اذیت کنی؟شمارتو عوض کن یا بندازش تو لیست سیاه.