سلام
وقت همگی عزیزان به خیر
بنده خانم مجرد 29 ساله ای هستم ، پدر و مادرم بسیار زیاد متعصب هستند و عرصه ی زندگی رو برام محدود کردند.از هر لحاظ ؛ مالی ، تحصیلی، شغلی و ... ،یعنی پول تو جیبی فقط ماهی 20 هزار تومان .
در ضمن حق تحصیل ،اشتغال و حتی رفتن به هیچ کلاسی ندارم ،( روش های جذب خواستگار هم نیمخوام چون اصلا موقعیتش رو ندارم ) ،برای سرگرمی بارها سفارش نمد و وسایل اینطوری دادم ولی فروش نرفت و اصلا دیگه حوصله شو ندارم ،پدرم سر اینکه پست بیاد خیلی جنجال میکنه، اگر بسته ی پستی برای من درب منزل بیاد ،مادرم بسته رو پس میفرسته !
اسیر دو زندانبانم در سلولی محقر ،از لحاظ روحی بسیار آسیب دیدم ،نمیدونم چرا زنده ام و دائما به هدف خلقتم فکر میکنم.افسرده شدم.
دلم میخواد برم تهران کاری پیدا کنم منشی گری هر کار شرافتمندانه ای.ولی با وجود پدر و مادرم نمیتونم ،خجالت میکشم که با این سن مثل کودک با من رفتار میکنند بریدم به کی بگم ؟
منم کلی آرزو دارم دلم میخواد قدرت اختیار و تصمیم گیری داشته باشم عقده ای شدم . با حرف و منطق پدر مادرم هیچ چیز رو قبول نمیکنند به پدر مادرم آلرژی دارم دائما با حرفاشون با خراب کاری هاشون مثل پتکی بر سرم کوبیدند.به من بگید آخه یک انسان چقدر توان و تحمل داره؟چقدر دیگه توکل و نذر کنم؟ دیگه نمیکشم، دیگه نمیخوام این زندگی رو.نه میتونم بمیرم نه میتونم زنده باشم. ای خدا... کجایی ؟
قبلا کار غیر حضوری نویسندگی تایپیست به طور کلی دور کاری چند باری انجام دادم.خیلی سایت ها رفتم ، تمام درها به روم بسته شده. برای رضای خدا کاری کنید.
سپاس از همه.
بیشتر بخوانید ...
همه چیزمون رو الکی و برای هیچ باختیم
سهم من از این زندگی فقط کلفتی پدر و مادرم هست
نمیدونم سرنوشتم چرا اینجوری شد ؟
سر طبیعی ترین مسائل زندگی جیگرم خونه
این که یه دختر مجرد خونه بگیره و مستقل بشه بده ؟
چطور خانوادم رو قانع کنم که سر کار برم ؟
صبح تا شب توی خونه حسرت زندگی دوستانم رو می خورم
چرا منو کسی نمیخواد؟ ، این سوال شده عقده
تنها چیزی که تا آخر عمر با منه حسرته
یک دخترم که در آستانه 30 سالگی دچار بحران شدم
دختر 28 ساله ای هستم که دیگه هیچ هدفی ندارم
← نداشتن خواستگار مناسب (۸۱ مطلب مشابه) ← ازدواج و مسائل گوهران کشف نشده (۱۳۳ مطلب مشابه)
- ۱۳۰۷۳ بازدید توسط ۹۹۰۲ نفر
- سه شنبه ۲ مرداد ۹۷ - ۲۱:۱۳