سلام
دختری ۲۳ ساله هستم زندگی خوب و آبرومندی داریم ، هیچ مشکل مالی نداریم، پدر مادرم هم خوبن و مشکل خانوادگی هم نداریم، فقط تنها مشکلی که هست خواهری ۱۵ ساله دارم که تقریبا از چند ماه پیش فهمیدیم جلوی مدرسه با پسری همسن خودش آشنا شده و از طریق اینترنت با هم در ارتباطن وقتی این موضوع رو فهمیدیم گفت می خوان بعد از ۱۸ سالگی ازدواج کنن .
فکر کردیم عاشق شده کلی باهاش دعوا کردیم و نصیحت و که الان موقع ازدواج نیست و گفت که دیگه توبه کرده و این پسر رو فراموش کرده ولی یه بار نمی دونم ما به چه کاری مشغول شده بودیم رفته بود سر کوچه باهاش قرار که مامانم رفت آوردش و کلی با پسره دعوا کرده بود.
بعد یه مدت یه پسر دیگه پیدا شد که مثل این که چت می کردن و دوستان نابابش معرفی کرده بودن که مادرم باز فهمید و باز هم همون دعوا ها و نصیحت ها رو کردیم و همه چی بلاک کرد و گفت توبه کرده ولی بعد چند وقت الان من صفحه اینستاگرامش رو تصادفی از تو گوشی دیدم که عکسش رو استوری کرده بود و مثل این که تا الان با ۳ نفر چت می کرده و اون پسر قبلی هم اصلا فراموش نشده بود .
ازش هم پرسیدم میگه قصدی نداره و می خواد فقط وقت بگذرونه، هر دفعه بهمون قول میده ولی میزنه زیر قولش به خدا منو و مادرم داغونیم به پدرم هم بگیم خون و خون ریزی می افته پدرم هم الان گیر داده میگه چرا پکرین بیان ببرمتون دکتر ولی بیچاره نمی دونه موضوع از چه قراره، دلم به حالش خیلی می سوزه بیچاره از صبح تا شب فقط زحمت ما رو می کشه .
نمی دونیم چی کار کنیم خواهرم نه بیرون میره تنهایی، نه حتی گوشی مستقل داره با همون گوشی مادرم این کار ها رو انجام میده من حتی گاهی می گفت اینستا تو بده پیشش می نشستم تا چیز بدی نبینه و اصلا نمی دونستم اینستا داره ، امروز فهمیدم .
به خدا ما خیلی خانواده آبرومند و مقیدی هستیم من خودم با این که در آستانه فارغ التحصیلی هستم ، یه پیج دارم که فقط چند تا از دوستام رو فالو کردم عکس هم نداره ، حتی چیز مورد داری هم ببینم نگاه نمی کنم ولی این دختر از هیچی نمی ترسه هر چی بگی انگار به دیوار گفتی ، امروزم کلی گریه کرد و گفت دیگه تکرار نمی کنه ولی معتاد چت با نامحرم شده خ ا هم گمون کنم گاهی انجام بده، انگار رفته تو باتلاق می خواد این کاراش رو بذاره کنار ولی نمیتونه ، امروز مادرم موقع دعوا باهاش تا مرز غش کردن رفت ، منم الان معدم داغونه عقلم به جایی قد نمیده، دیگه آخه این بچه گوشی ام نداره پس ما چی کار کنیم؟
از صبح تا شب هم کنارشیم ولی از یه جایی میره پیدا می کنه خیلی بچه ساده ای هست ترفند پیچوندن ما رو خوب بلده ولی هیچی تو مغزش نیست ، هر چی بگی تو کله اش نمی ره ، هر کی هر چی بگه باور می کنه ، امسال چند نفر از همکلاسی هاش به انحراف کشوندنش کلی آفت درسی کرده و نتونست ، رشته مورد علاقه اش رو هم انتخاب کنه ، خوشگل هست ولی هر چی میگیم خدا این زیبایی رو داده که مراقبش باشی تو کتش نمی ره ، همش در حال عکس گرفتن از خودشه انگار خود شیفته هست ، دوست دارم انقدر با دمپایی بزنمش که دیگه خوشگلی براش نمونه .
برای آینده اش نگرانم به غیرتم بر می خوره این کاراش ، برای آبروی خانوادگی مون هم نگرانم ، تو رو خدا به جون هم نیافتین مشکلات فضای مجازی رو می دونم، نمی خوام یادآوری کنین به من هم توهین نکنین به خواهرم هم توهین نکنین با همه این کاراش روش غیرت دارم راضی نیستم کسی توهین کنه بهش ، فقط یه راه حل می خوام نه چیز دیگه ای .
مرتبط:
خدا کنه زودتر ازدواج کنم تا بی ادبی های خواهرم رو نبینم
با خواهرم که دنبال دعوا میگرده چکار کنم ؟
دیگه از دست مامانم و خواهرم خسته شدم!
متاسفانه خواهرم الگو های خوبی رو انتخاب نکرده
خواهرم پدر و مادرم رو به شدت تحت فشار روانی گذاشته
خواهرم میگه نه دانشگاه رو دوست دارم نه رشتمو و نه این دنیا رو...
خواهرم فکر میکنه بجز خودش بقیه هیچ چیز نمیفهمن
احساس می کنم خواهرم دوباره ارتباط تلفنی مخفیانه داره
خواهرم با دو نفر از همکاران مردش که متاهل هستند چت میکنه
با خواهرم کمی اختلاف فکری دارم
مشکل خواهرم چیه چیکار باید بکنم ؟
← مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) ← تربیت رفتاری دختران (۱۱۰ مطلب مشابه) ← تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه)
- ۱۵۱۱۰ بازدید توسط ۱۱۰۱۴ نفر
- يكشنبه ۲۸ مرداد ۹۷ - ۲۲:۴۹