سلام به تمام دوستان گل

من دختری ۱۹ ساله هستم. اصلا حسود نیستم. تو دوران مدرسه چون با بچه ها رقابت داشتیم؛ هر وقت یکی از همکلاسی های درس خونم میرفت درس جواب بده دعا میکردم که نمره ش بالاتر از من نشه. به خاطر اینکه گاهی اوقات رفتارشون با من خوب نبود (اونم به خاطر حسادت : اینو مطمئنم)، خودم همیشه باهاشون خوب ودوستانه برخورد کردم. واینکه دوست داشتم شاگرد اول بشم چون خیلی سختی کشیده بودم. یه کمی هم حسادت بود چون وقتی طرف یه نمره خوبی میاورد من ناراحت میشدم در حالی که خودم جزو شاگرد اول و درس خون های کلاس و مدرسه بودم، و بخش زیادیش به خاطر حس کینه و نفرت بود.

ولی در دوران پیش دانشگاهی، تصمیم گرفتم که دیگه خودم رو با کسی مقایسه نکنم و با کسی رقابت نداشته باشم و تنها خودم رو با خود قبلیم مقایسه کنم و تنها رقیبم خودم باشم نه فرد دیگری ، چون این زندگی منه، عمر منه، چرا باید با مقایسه و رقابت از بین ببرمش؟ من یه روزی می میرم؛ یه روزی زندگیم تموم میشه و باید صرف پیشرفت خودم و خانواده ای که تشکیل میدم بکنم.

باید هر روز بهتر از قبل بشم. بهتر از آدم دیروزم بشم. سیر صعودی داشته باشم و برای خودم برنامه ریزی داشته باشم. البته من کمال گرا نیستم، چون هیچ انسانی کامل نیست و همه مون یه عیب و نقص هایی داریم. 

رقابت با خود به این معنی نیست که دیگه برای ادامه انگیزه نداشته باشم، چرا انگیزه دارم چون میخوام نسبت به قبلم بهتر بشم و برای خودم اهدافی تعیین کردم که با برنامه ریزی ان شاء الله بهشون دست پیدا میکنم. در ضمن بگم که من روی عزت نفسم خیلی کار کردم.

قبلا خودم رو خیلی با دیگران مقایسه میکردم و آخرش هم از دست این مقایسه ها ناراحت میشدم و نا شکری میکردم، ولی حسادت نمیکردم ولی دیگه این طور نیستم.

همون طور که گفتم اصلا آدم حسودی نیستم. حسادت در تمام افراد وجود داره ولی یکی بهش بها میده، شاخ و برگ میده و هم دیگران اذیت میکنه و هم خودش رو شکنجه میده. یکی هم خیلی بهش پر و بال نمیده ولی این حس گاهی اوقات میاد سمتش، در این صورت این حس رو یا کنترل میکنه یا میگذاره این حس اون رو کنترل بکنه، یکی هم هست به ندرت این حس میاد سمتش ، ولی بلافاصله این حس رو کنترل و در نهایت اون رو از بین می بره. در دو مورد اول درصدها فرق میکنه. 

البته غبطه و حسادت با همدیگه متفاوتند، بله تا حالا شده به کسی غبطه بخورم و بخوام تلاش کنم مثل اون بشم ولی حسادت نه. تا مقایسه باشه این حس ناراحتی و حسادت هست. یه نوع مقایسه خوبه، اونم اینه که خود امروزت رو با خود دیروزت مقایسه کنی و رقیب اصلی تو در زندگیت، خود خودت باشی.

در ضمن کتاب داداش رضا هم خیلی خیلی کمک کننده ست. آیا من طبیعیم؟، کسی هست که مثل من آدم حسودی نباشه؟ ان شاء الله نکاتی که گفتم به دردتون بخوره، اینا رو گفتم که با خصوصیات و طرز فکرم آشنا بشین. 

وقت نمیکنم جواب کامنت هاتون رو بدم ولی حتما کامنت هاتون رو میخونم و پیشاپیش ازتون تشکر میکنم.


مرتبط:

حسادت ها و مسخره کردن های فامیل رو چطور تحمل کنم؟!

زیادی مورد حسادت دیگران قرار میگیرم

جدیدا برادرها و خواهرمم به زندگیم حسادت می کنن

از هر چی حسادت و فضولیه حالم به هم می خوره

به همه در مورد حسادت مشاوره میدادم ولی ظاهرا گرفتارش شدم

با حسادت ها و توهین های فامیل چه کنیم ؟

جواب آدم های پر روی فامیل رو چه جوری بدیم ؟


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
خودسازی در دختران (۵۳۷ مطلب مشابه) خودسازی در پسران (۲۳۱ مطلب مشابه)