یه توضیحی اول راجع به خودم بدم، من متولد اواسط دهه ی هفتاد هستم و قیافه ی نسبتا خوبی دارم به گفته دیگران، (البته بقیه میگن و من قبول ندارم) از نظر ظاهری هم تقریبا امروزی، چند تا مشکل داشتم که خواستم سوال کنم :
یک_ اینکه من نه خیلی مذهبیم نه خیلی بی قید و بند، در واقع ایرانی بزرگ شدم نه اسلامی ، این طور که میشه دیندارها فکر میکنن من بی مذهبم و بی دین! و حجاب و رعایت اصول دین و ... رو اصل میدونن ، خب با مذهبی ها که نمیتونم ، از اون طرف هم با کسی که قید و بند نداره هم که نمیتونم ، پس من باید چیکار کنم؟
دو_ اینکه نمیدونم با شخصیت شناسی های یونانی آشنایی دارین یا نه، من شخصیت پرسفون دارم ، یعنی که روحیه ی دخترونه داره، عین دختر دبیرستانی ها! و افردیت شخصیتم خیلی کمه ، افردیت یعنی لوندی و ... ،یعنی بازیگوشی هام خیلی بیشتر از کششم به سمت مردهاست! و این واقعا بده چون مردها سمت دسته ی دوم میرن و شاید از شخصیت من فراری!
سه_ اینکه من با هر مردی حرف بزنم، یعنی بیشترشون، دعوام میشه ، یا سرد جواب میدم یا اصلا جواب پیام هاشون رو نمیدم، تو دانشگاهم سرده سرد، یخ! چرا واقعا حتی تو پیام که کسی منو نمیشناسه هم امتحان کردم دیدم نه واقعا انگار انرژی حرفام هم مردها رو دور میکنه مگه میشه؟ فقط قیافه ام شاید بتونه جذب شون کنه و این واقعا نابودم میکنه!
چهار_ اینکه من چت های بقیه رو که میبینم مثلا عشقم، نفسم و ... میگن، من اصلا نمیتونم به کسی بگم عشقم، میترسم فردا هم به شوهر نتونم بگم، نه فقط عشق رو، کلا محبت رو میگم، اینکه کسی بهم زیادی محبت کنه یا به کسی محبت کنم انگار اذیتم میکنه! چرا خب ؟
پنج_ اینکه چرا هر کسی سمت من میاد یا خیلی زشته که نمیشه نگاهش کرد یا خیلی خوشگله که میگم ازم سره، اصلا همه ش فکر میکنم من زشتم و کمم، نمیتونم با کسی باشم که یه کم خوبه ، با اینکه همه آرزوم رو دارن، اینو میگم چون مطمئنم .
این سوال و هزار تا سوال دیگه تو ذهنم نقش بسته ، شده دلهره ...
بخاطر همین نمیذارم کسی نزدیکم شه و این واقعا واسه یه دختر تو سن من فاجعه است ... اگه میشه پنج تا سوالم رو جواب بدین.
ممنون میشم ازتون
دیگه نمیکشم، دیگه نمیخوام این زندگی رو ...
همه چیزمون رو الکی و برای هیچ باختیم
سهم من از این زندگی فقط کلفتی پدر و مادرم هست
نمیدونم سرنوشتم چرا اینجوری شد ؟
سر طبیعی ترین مسائل زندگی جیگرم خونه
این که یه دختر مجرد خونه بگیره و مستقل بشه بده ؟
چطور خانوادم رو قانع کنم که سر کار برم ؟
صبح تا شب توی خونه حسرت زندگی دوستانم رو می خورم
چرا منو کسی نمیخواد؟ ، این سوال شده عقده
تنها چیزی که تا آخر عمر با منه حسرته
یک دخترم که در آستانه 30 سالگی دچار بحران شدم
دختر 28 ساله ای هستم که دیگه هیچ هدفی ندارم
← مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) ← رفتارشناسی دختران (۴۷ مطلب مشابه)
- ۴۹۱۵ بازدید توسط ۳۴۴۱ نفر
- چهارشنبه ۱۱ ارديبهشت ۹۸ - ۱۸:۵۴