بسم الله الرحمن الرحیم
این تعبیر پر کردن تعبیری است که هر چه بیشتر دقت میکنید سنگینی کار حضرت را بیشتر میبینیم. عمق و وسعتش را بیشتر درک میکنیم. ما در خانه خودمان گاهی مواقع سه، چهار نفر بیشتر نیستند. اینجا نمیتوانیم مملوء از عدالت کنیم.
پیغمبر اکرم نشسته بود، یک کسی هم خدمت پیغمبر آمده بود. بچههایش هم در بغلش بود. یکی از بچههایش را بوسید. پیغمبر فرمود: چرا دیگری را نبوسیدی؟ عدالت نکردی. گاهی مواقع آدم اینچنین است. وجود مقدس حضرت ولی عصر در دنیایی که ظلم فراگیر شده بود، میخواهد ورق را برگرداند و پر از عدالت کند. این عدالت فقط در بیرون زندگی ما نیست. بلکه در درون ما هم حضرت این عدالت را برقرار میکنند. یعنی انسانها را از جهت فردی به یک اعتدال میرسانند. نه به زور بلکه بستر تربیت را فراهم میکنند. از این جهت فکرشان از کجی در میآید.
ابعاد عدالت بیرونی و اجتماعی حضرت اینگونه است که در بعد عدالت فرهنگی یعنی حضرت امکانات آموزشی و ارتقاء سطح فرهنگی و علمی، آن هم آن علمی که پیش اهلبیت علم است. علم حقیقی که حقایق هستی را بفهمد. گاهی مواقع بعضیها اینقدر قال و قیل در ذهنشان هست، اما هیچ حقیقتی را نمیدانند و با خدا آشنا نیستند.
یعنی با اصلیترین حقیقت این عالم آشنا نیستند. اگر من دکترا و فوق دکترا بگیرم، اگر فوق تخصص بگیرم اما با خدا آشنا نباشم، این علم است؟ چه بسا جهالتهایی که نفعش از بعضی علوم ظاهری بیشتر است. علم حقیقتاً علمی است که در جان یک شخص نوری ایجاد کند و با حقایق هستی و واقعیتهای هستی عمیقتر از قبل آشنا شود.
بلکه نور الانوار عالم را یعنی خدا را نمیبینند، عالم نیستند. آن علمی که اهلبیت گسترش میدهند، علمی است که حقایق هستی و در رأس آن وجود خداوند متعال را در جانها مینشاند. این کاری است که حضرت میکنند و به گونهای گسترش علمی و فرهنگی خواهد بود که در روایت هست که «حَتَّى إِنَّ الْمَرْأَةَ لَتَقْضِی فِی بَیْتِهَا بِکِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى وَ سُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ ص» (بحارالانوار/ج52/ص352) با کتاب و سنت در خانه خودش حکم میکند. یعنی این رشد را پیدا میکند.
بعد دیگر عدالت حضرت که معمولاً در اذهان بیشتر است، بحث عدالت اقتصادی است که سطح معیشت مردم و رفاه را به صورت نسبی در یک زندگی معقول حضرت آنچنان میکند که توقع در جامعه نباشد.
دیگر کسی آنچنان سیر نباشد که از سیری آروغ بزند و یکی از گرسنگی پوستش به استخوان رسیده باشد. در بعضی کشورها الآن میبینیم استخوانها بیرون زده است. اینها انسان هستند. بعضیها از حیوانات حمایت میکنند، اما توجه نمیکنند که این انسانها کنار آنها اینگونه زندگی میکنند.
زمان حضرت دیگر چنین چیزهایی نخواهد بود. حضرت امکانات درآمدی و منابع ثروت را برای همه قرار میدهد که یکسری چپاول گری که از باندهای قدرت و ثروت استفاده کردند، نخواهد بود. هر کسی به اندازه زحمت خودش به نتیجه برسد. حق او را کس دیگر نخورد. حضرت این کار را خواهند کرد.
از این مهمتر که حضرت یک رفاه بیرونی در حد معقول یک زندگی درست میکند طوری که دیگر محتاجی نباشد. از این بالاتر حضرت یک ثروتی در درون انسانها درست میکند که اخلاق مادی و دنیا طلبانه، اخلاقی که برای جوامع سرمایه سالار است، یعنی حرص و طمع و زیاده خواهی و تکاثر را عوض میکند. «وَ یَجْعَلُ اللَّهُ الْغِنَى فِی قُلُوبِ هَذِهِ الْأُمَّة» (بحارالانوار/ج51/ص84) مهدی ما ثروت را در قلبها قرار میدهد. درونش ثروتمند است.
در روایت هست که حضرت میفرماید: اگر کسی نیاز دارد بیاید بردارد. هیچکسی نمیآید جز یک نفر، حضرت میفرماید: به مقدار نیاز بردار. او بر میدارد و مقداری که میرود پیش خودش میگوید: من حریصتر از همه بودم. برمیگردد و میگوید: این بیش از نیاز من است. یعنی حرص نمیزند. به صرف اینکه چیزی میدهند، ولو نیاز هم نداشته باشد، این اتفاق نیست.
به خاطر اینکه دیدشان و ارزشهایشان عوض شده است. دید مسابقه دادن در دنیا از همدیگر نیست. مسابقه در جای دیگر است. مناعت طبع، قناعت در زندگی دنیایی و سبک بودن، در عین حال که زندگیشان را میکنند. رفاه نسبی قطعاً و بدون تردید هست. نه به اندازهای که دچار تجمل و تشریفات و وابستگیهای دنیا شوند. بلکه به اندازهای که گذران زندگیشان راحت بگذرد تا اینکه فکر دغدغههای اصلیشان باشند. یعنی به فکر چیزهای بزرگتر باشند. از این جهت هست که طبیعتاً این صفا و یک رنگی و صمیمت و عدم حرص و قناعت باعث میشود که یک رشد معنوی سرشاری در آن اتفاق بیافتد.
امام باقر(ع) فرمود: در زمان مهدی ما آنچنان صمیمیت و یکرنگی برقرار میشود که اگر یک مؤمن نیازی داشته باشد دست در جیب برادرش میکند، یعنی اینقدر خودشان را یکی میبینند. به اندازه نیازش برمیدارد، نه بیشتر که سوء استفاده کند. او هم هیچ سوء ظنی به این پیدا نمیکند.
یعنی همه برادر بودن که در روایات ما هست، شما برادر هستی این برادر بودن به طور واقعی پیاده میشود. الآن ممکن است حتی دو برادر هم به هم رحم نکنند. ولی آن زمان مؤمنین طعم برادر بودن را میچشند. طعم اینکه برای همدیگر بگذرند. مسابقه در مواسات و ایثار است. نه استیصار و کندن. نظام ارزشی عوض شده است.
در یک روایتی هست که در اصول کافی است. سید اعمال و آقای اعمال سه چیز هست. «سَیِّدُ الْأَعْمَالِ ثَلَاثَةٌ إِنْصَافُ النَّاسِ مِنْ نَفْسِکَ» (کافی/ج2/ص144) اینکه آدم با انصاف باشد. آنچه برای خودش میخواهد، برای دیگران هم بخواهد. این انصاف آن زمان به طور کامل در مردم ایجاد میشود. 2- «وَ مُوَاسَاتُکَ الْأَخَ فِی الْمَالِ» برادر نسبت به برادر مواسات داشته باشد. تحقق این را ما نمیبینیم ولی در آن عصر به طور کامل محقق میشود. 3- «وَ ذِکْرُ اللَّهِ عَلَى کُلِّ حَالٍ» ذکر خدا در هر حالتی است.
نقل است عالم بزرگواری در نجف مدتها برای اینکه خدمت حضرت ولیعصر (ع) برسد، این در و آن در میزد. چهل شب چهارشنبه مسجد سهله، ریاضت کشیدن و روزه گرفتن و شب زندهداری کردن کشید، اما نصیبش نشد. به بعضی از علوم غریبه پناه برد که با این علوم جای حضرت را پیدا کند. نتوانست حضرت را ببیند.
اما در اثر این ریاضتها و شب زندهداریها یک صفایی پیدا کرده بود گاهی مواقع در خواب و بیداری یک چیزهایی میدید. به او گفتند: فلان شهر برو. از نجف چند روزی به شهر دیگری رفت. آنجا هم همین مراقبتها و ریاضتها را کشید. در حالتی به او گفتند: اگر میخواهی حضرت را ببینی، همین الآن به بازار برو، فلان مغازه قفل سازی است، آنجا برو. به سرعت رفت و طبق آدرس جایی را پیدا کرد، دید حضرت نشستند چهره ملکوتی و با آن پیرمرد قفل ساز خیلی صمیمی و در حال صحبت هستند. وارد شد و سلامی عرض کرد.
حضرت جواب سلامش را داد و اشاره کرد سکوت کن و بایست. چند لحظه گذشت پیرزنی وارد شد، به هر سه نفر سلام کرد. قفلی را به قفل ساز داد، و گفت: اگر میشود این را سه ریال از من بخر! من نیاز به این پول دارم. به این قفل نگاه کرد و گفت: مادرم این قفل سالم است. چیزی کم ندارد، یک کلید کم دارد که من برایش میسازم. این قفل هشت ریال میارزد.
پیرزن خیال کرد او را مسخره میکند. گفت: تو سه ریال از من بخر. قفل ساز گفت: تو مسلمان هستی و من هم ادعای مسلمانی میکنم. قفل سالم است و هشت ریال ارزش دارد، من چون کاسب هستم و میخواهم سودی کنم هفت ریال از تو میخرم. یک ریال خودم سود کنم.
حاضر هستی؟ گفت: خدا به تو جزای خیر بدهد. قفل را خرید و پولش را داد و پیرمرد دعا کنان از مغازه بیرو رفت. تا بیرون رفت حضرت به عالم رو کرد، گفت: احتیاج به این ریاضتها و علوم غریبه نیست.
شما مثل این آقا باشید ما خودمان میآییم. ما جای دوری نیستیم. باید این حجاب برداشته شود که ببینید. بعد حضرت فرمود: در کل این بازار من مغازه این فرد را انتخاب کردم. یک کار او این انصافش است. این پیرزن در مغازههای دیگر رفته بود. چون دیدند به این پول نیاز دارد در سر مالش زدند، و سه ریال هم نخریدند. اما این خدا را در نظر گرفت، و با انصاف برخورد کرد.
من اگر میخواهم اخلاقم امام زمانی باشد، باید با عدالت و انصاف باشد. باید ظلم را کنار بگذارم. اگر عمل من ظلم باشد، با عملم میگویم: آقا نیا. من هنوز تحملت را ندارم.
بعد سوم عدالت سیاسی است. عدالت سیاسی یعنی حضرت منصبها را عادلانه تقسیم میکند. یعنی قدرت در حکومت عادلانه تقسیم میشود. نور چشمی و رابطه بازیها و به این و آن دادن خبری نیست. اینکه گاهی مواقع کسی مدیر جایی میشود و با ناشایستگی هرچه تمام فقط به خاطر اینکه آشنای فلانی هست، در زمان حضرت خبری نیست.
امیرالمؤمنین فرمود: اگر کسی شایستهی یک پستی نباشد، آن پست را بگیرد، ولی بداند کسی بهتر از او هم هست، «فَقَدْ خَانَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْمُؤْمِنِین» (بحارالانوار/ج72/ص175) خیانت به خدا و رسول و مؤمنین کرده است. در این کشور اگر کسی مدیر است، میداند بهتر از او کسی است که میتواند بهتر کار کند، خیانت به مؤمنین و رسول کرده اگر آنجا بایستد.
در زمان حضرت این عدالت برقرار میشود که افراد ناشایست دیگر سر کار نیستند. حتی حضرت شایستگی را در یاران اولیهاش، آن 313 نفر آنچنان رعایت کرده که از یک نژاد خاصی نیستند. شایسته سالاری به معنای واقعی است. حتی فقط از مردها نیست، زنهای شایسته تا 50 نفر جزء یاران حضرت هستند. حتی نه فقط از زندگان، بعضی از مردگان هم برمیگردند. عدالت این است.
آخرین بعد عدالت، عدالت قضایی و حقوقی است. محکمهها و قضاوتها است. در حکومت آخرین پناهگاه مردم دادگاه و دادگستری است. خدا نکند اگر جایی در یک محکمه و دادگاهی ظلم شود، در روایات تأکید بسیار شده که قاضی لبهی جهنم است.
اگر خدای نکرده خلاف باشد، این لبه جهنم است که سقوط میکند. در عین حال اگر با تقوا باشد، امین باشد و حکم درست بدهد، درجات فوق العادهای را خدا از بهشت به او میدهد چون کار سختی است. ولی از آن طرف هم بر او سخت میگیرند. در زمان حضرت ولیعصر قضاوت حضرت با زمانهای دیگر تفاوت دارد که در آن اشتباهی نیست.
یعنی حضرت ولی عصر (ع) حکم و قضاوتی که میکنند با بینه و شهود نیست بلکه به واقع است. قضات دیگر هم با حضرت مرتبط هستند. ممکن است بگویید: مگر آن زمان دعوا رخ میدهد؟ مگر نگفتید عدالت همهجا هست؟ در بحث شهادت حضرت گفتیم.
درست است که تربیت مردم طوری خواهد شد که خطاها و حق خوریها به صفر میرسد، ولی باز هم ممکن است باشد. از این جهت در محاکمهها و قضاوتهایی که رخ میدهد، خطایی نیست. از این جهت سیره حضرت سیره پیامبر و امیرالمؤمنین است و عادلانه است.
" مباحث یادی از امام زمان عج الله - حجت الاسلام عالی - برنامه سمت خدا - http://samtekhoda.tv3.ir "
مرتبط با بررسی عدالت گستری امام عصر عج :
بررسی عدالت گستری امام عصر(عج) (1)
بررسی عدالت گستری امام عصر(عج) (2)
بررسی عدالت گستری امام عصر(عج) (3)
بررسی عدالت گستری امام عصر(عج) (5)
مباحث مربوط به امام زمان (عج):
آیا در بین یاران خاص امام زمان علیه السلام، خانمها هم هستند ؟
توضیح ویژگی زنده بودن امام زمان عج الله
دلایل زنده بودن امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف
توضیح در مورد رحمت، رأفت و مهربانی گسترده امام زمان (ع) (1)
توضیح در مورد رحمت، رأفت و مهربانی گسترده امام زمان (ع) (2)
توضیح در مورد ویژگی غایب بودن امام زمان (ع)
دلایل غیبت امام زمان علیه السلام
راه های ارتباطی ما با امام زمان (ع) در عصر غیبت - (1)
راه های ارتباطی ما با امام زمان (ع) در عصر غیبت (2)
رابطهی امام حسین ( علیه السلام ) و امام عصر ( علیهالسلام )
بررسی عدالت گستری امام عصر(عج) (1)
وظایف فردی منتظران در عصر غیبت امام زمان عج الله
در محضر امام زمان عج الله بی ادبی نکنیم
وظایف منتظران – ادب زمان و مکان (1)
تجدید عهد روزانه با امام زمان علیه السلام (1)
چرا امام زمان عج الله به داد فقیران و گرفتاران نمی رسد ؟!
تبعیت از جانشینان امام زمان عج الله (1)
علائم ظهور و وظیفه منتظران (1)
← مباحث یادی از امام زمان (عج) (۴۶ مطلب مشابه)
- ۱۴۲۸ بازدید توسط ۱۰۷۰ نفر
- دوشنبه ۲۳ شهریور ۹۴ - ۱۲:۰۰