بسم الله الرحمن الرحیم

شب قدر از استثنایی ترین شب سال است. شبی است که اتفاقات عجیبی در آن رخ می‌دهد. این سه شب مبهم است که مردم بتوانند از این سه شب استفاده کنند. در خانه خدا بیشتر زحمت بکشند.

خداوند مرحوم سید بن طاووس را رحمت کند. ایشان می‌فرمودند: اگر کسی به شما بگوید: در این یک متر مربع جا گنجی هست، شما تمام آن زمین را از جا می‌کنید. گفته شده: در یکی از این سه شب گنجی است، که باید به آن دست پیدا کرد. در امم قبلی و به انبیای قبلی هم شب قدر داده شده بود. یعنی از ابتدای خلقت زمین شب قدر با همان فضیلت و ارزش‌هایش بوده است.

امام جواد (ع) فرمودند: خداوند متعال شب قدر را در اول خلقت دنیا قرار داده و این شب از اول بوده است. خداوند از همان ابتدا پیغمبر و وصی او را هم خلق کرد و خلقتش را مقدر کرد. خدا در هر سال یک شبی را قرار داد که جزئیات امور تبیین شود. بر معصوم آن زمان تقدیرها عرضه شود.

در روایتی هست که حضرت موسی از خداوند خواست که من تقرب به تو را می‌خواهم. «إِلَهِی أُرِیدُ قُرْبَکَ» خداوند به موسی فرمود: یا موسی! «قَالَ قُرْبِی لِمَنِ اسْتَیْقَظَ لَیْلَةَ الْقَدْر» (وسایل‌الشیعه/ج8/ص20) تقرب من برای کسی است که شب قدر را درک کند. این یک دسته از روایات است که اینچنین بیان می‌کنند. شب قدر از ابتدا بوده است.

بعضی از روایات می‌گوید: شب قدر مخصوص امت پیغمبر و امت اسلامی است. پیغمبر اکرم فرمود: خداوند متعال به امت من لیلة القدری را داده که به امت‌های قبلی داده نشده است. شاید بهترین جمع به این است که لیلة القدر را انبیاء و اوصیای گذشته داشتند. یعنی در واقع یک عمل اختصاصی و یک سری نزد انبیاء بوده است. آنها این شب را احیا می‌داشتند و قدر می‌داشتند. در رابطه با پیغمبر اکرم(ص) فرمود: به امت من داده شده است. یعنی در واقع سر انبیاء گذشته و عبادت خصوصی آنها برای این امت عمومی شده است. چقدر ارزشمند است! عبادتی که انبیاء و اولیاء اختصاصی انجام می‌دادند، در این امت به پاس اهل‌بیت و به یمن اهل‌بیت به امتشان داده شده است.

شب قدر شبی هست که همه می‌دانند لیلة القدر تقدیر همه انسان‌ها، تک تک انسان‌هاست. همه مقدراتشان و همه آن حوادثی که در طول سال می‌خواهد برای آنها به وجود بیاید، چه خوب و چه بد، تمامشان را وقتی ملائکه پایین می‌آیند مقدرات انسان‌ها را می‌آورند و بر ولی و معصوم آن زمان عرضه می‌کنند. شب تقدیر است.

امام باقر(ع) فرمود: هر چیزی که برای انسان می‌خواهد اتفاق بیفتد در شب قدر رقم می‌خورد و پرونده‌اش بسته می‌شود. اگر بچه‌ای بخواهد در طول آن سال متولد شود، در زندگی به کسی داده شود، یا مرگ کسی، یا رزقی که داده می‌شود، یا برکتی گرفته می‌شود. شفایی به کسی داده می‌شود. سلامتی یا مریضی به کسی داده می‌شود.

این تقدیری که شب‌های قدر رقم می‌خورد، چیزی نیست که ما خیال بکنیم با قطع نظر از اعمال ما و اختیار و اراده و خاص ما یک تقدیر و سرنوشتی رقم بخورد، مثل یک لباس از پیش دوخته شده‌ای که به زور تن آدم کنند. اینطور نیست که اعمال ما در آن تقدیر دخالتی نداشته باشد. دید عامیانه ممکن است از سرنوشت و پیشانی نوشت و تقدیر و اینها چیزی باشد که از قبل برای انسان‌ها نوشتند، بخواهند یا نخواهند. ممکن است یک دید عوامی اینطور باشد که همان چیزی است که حافظ گفته:

بارها گفته‌ام و بار دگر می‌گویم *** که من دلشده این ره نه به خود می‌پویم

در پس آینه طوطی صفتم داشته‌اند *** آنچه استاد ازل گفت بگو، می‌گویم

من اگر خارم و گر گل، چمن آرایی هست *** که به هر دست که می‌پروردم می‌رویم


ابتدا آدم یک دید جبری از این می‌فهمد. حافظ یک معنای عمیقی را که توحید افعالی است می‌خواهد بگوید که هیچ منافاتی با اختیار ما ندارد. خداوند متعال با ملاحظه اعمال ما تقدیرها را رقم می‌زند. تقدیر و سرنوشت مجموع عوامل و عللی است که در حوادث زندگی ما دخیل است که از جمله عوامل اعمال ما است.

همه ما می‌دانیم که خداوند متعال این عالم دنیا را با اسباب و واسطه‌ها اداره می‌کند. اگر خدا رزق می‌دهد، هزاران واسطه در کار است تا روزی و رزقی به ما برسد. «ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند» خیلی واسطه در کار است.

یکی از عابدان بنی اسرائیل که در گذشته‌ها شب و روز در گوشه‌ای انزوا پیشه کرده بودند. عابدی 60، 70 سال روزها روزه بود، شب‌ها، شب زنده‌داری می‌کرد. ملائکه دیدند این چندان مقامی پیش خدا ندارد. با وجود این همه عبادت تعجب می‌کردند.

خداوند متعال فرمود: از طرف من بشارتی به او بدهید، خودتان متوجه درجه و مقام او می‌شوید. به او بشارت بدهید که خدا می‌خواهد با فضلش با شما رفتار کند نه با عدلش! خدا اگر بخواهد با عدلش با ما برخورد کند و مو را از ماست بیرون بکشد، چهارده معصوم را کنار بگذارید. همه مردود می‌شویم.

چون اگر قرار باشد که تمام جزئیات اعمال و عبادت‌ها، آن استاندارد کامل باشد، ما کم می‌آوریم. پروردگار عالم با فضلش برخورد می‌کند. امام سجاد در دعای ابوحمزه دارد خدایا! «لست أتکل فی النجاة من عقابک على أعمالنا بل بفضلک علینا» اینطور نیست که ما در نجات از عقاب به اعمالمان تکیه داشته باشیم. آن به فضل و گذشت و رحمت تو است. ملائکه آمدند به این عابد بشارت دادند که خداوند متعال می‌خواهد با فضل خودش با تو برخورد کند.

این عابد گفت: نه! بگویید: خدا با عدلش با من برخورد کند. من در بندگی چیزی کم نگذاشتم. من شب و روز بندگی می‌کردم، سهم من از این دنیا یک قرص نان و دانه اناری بود. چیزی بیشتر از این نداشتم. این عجب و غرور این همه به چشمش آمد.

ملائکه وقتی این سخن را شنیدند، به خداوند گفتند: این حرفی که زد یعنی چه؟ پروردگار عالم فرمود: به رخ او نکشید که توفیق 60، 70 سال عبادت را چه کسی به تو داده بود؟ ترازوی عدل بگذارید، حساب کنید روزی یک قرص نان و اناری که به او دادم، در مقابل این عبادت‌هایی که کرده جوابگوی آن نعمت‌ها هست یا نه؟ وقتی ملائکه دقیق حساب کردند دیدند، تمام این چند سال عبادتش در ازای یک حبه انار شد. نه یک میوه کامل! چون این حبه انار وقتی از ملکوت رزق برسد و واسطه‌هایی که در کار هستند، هزاران ملکی که در کار هست، تا به عالم دنیا و واسطه‌هایی که در عالم دنیا در کار هستند، این حبه خیلی واسطه هست. خیلی کار برده است.

کارهایی که از هیچکس دیگر برنمی‌آید. حالا یک عبادت‌هایی انجام داده که، ناخالصی هم داشته است. واسطه‌های بسیار زیادی در کار هستند. خدا با اسباب و وسایطش کار می‌کند و شفا می‌دهد. اگر علم می‌دهد، با اسباب و وسایطش است. اگر خدا می‌خواهد علم بدهد، کتاب و دفتر و مدرسه و استاد می‌خواهد. شفا اگر می‌خواهیم، دکتر و دوا و تلاش و زحمت می‌خواهد. اگر کسی بخواهد بدون این واسطه‌ها بگیرد، خلاف سنت خداست.

در روایات داریم که مرحوم نراقی در جامع السعادات نقل کرده است. یکی از انبیاء مریض شده بود. این دنبال داروهای گیاهی نرفت. گفت به خدا توکل می‌کنم. مدتی که گذشت شفا پیدا نکرد. گفت: خدایا من بر تو توکل کردم، چرا شفا نیامد. خدا فرمود: تو می‌خواهی با توکل خودت، حکمت ما را باطل کنی. ما آن گیاه دارویی را حکیمانه خلق کردیم. سنت ما این است که باید دنبالش بروی از آن واسطه و اسباب استفاده کنی.

یکی از طلبه‌ها در نجف دیده بود بعضی توسلات زیادی به امیرالمؤمنین دارند. گفت: ما توسل کنیم. چرا اینقدر زحمت زیادی بکشیم؟ آقا معدن علم است. توسلی کرد، از آن تنبل‌ها هم بود. سختش بود سر کلاس بنشیند. شب خواب دید که حضرت امیر با دو نفر می‌آیند، فرمود: این را بگیرید، به فلک ببندید. گفت: برای چه؟ ما به شما توسل کردیم. حضرت فرمود: تو تنبل همین کتک را می‌خواهی. اینجا این خبرها نیست، باید زحمت بکشی.

سنت خدا در عالم دنیا این است که با اسباب بدهد. این خیلی روشن است. تقدیر خدا این هست که وقتی می‌خواهد حادثه‌ای رخ بدهد، خدا تمام عواملش را در نظر می‌گیرد. عوامل و علل و اسباب پدید آمدن آن حادثه را بررسی می‌کند. فرض کنید یک شفایی بخواهد رخ بدهد. ظاهرش دارو و درمان و دکتر است. اما خیلی دست‌های دیگر هم در ملکوت عالم هست که شفا از خداوند متعال به من برسد. رزق بخواهد برسد، علم برسد، هدایت برسد همه اینگونه است.

تمام علل ملکوتی و ملکی، علل ظاهری و باطنی را برای به وجود آمدن یک حادثه، شفا، مرگ، تولد، رزق، برکت، بی‌برکتی، علل و عوامل را خدا می‌داند که تعداد اینها چه چیزهایی است. ما بسیاری از اینها را نمی‌دانیم چیست. تقدیر یعنی خدا مجموعه عوامل را که از جمله اراده و عمل ما در پدید آمدن یک حادثه است، در نظر بگیریم.

اگر کسی خدای نکرده بخواهد خودکشی کند، از یک ساختمان بلندی خودش را پرت کند. یا اینکه سمی بخورد. این یک عملی انجام داده است. حالا تقدیر و سرنوشت او مردن است یا نیست، این پدیده مردن و نمردن بستگی به خیلی عوامل دارد. یکی از عواملش اراده خودش است. یکی از عوامل عمل خودش است. این عمل را انجام داده و برای این کار تلاش کرده است. یکی از عوامل که در این حادثه دخیل است، صدقه‌ای است که صبح وقتی از خانه بیرون می‌آمده یک صدقه‌ای انداخته است یا همسرش انداخته است. یکی دیگر از عوامل دعایی است که مادرش برایش کرده است یا نکرده است. پدرش حلال خور بوده یا نبوده است. روزهای گذشته صله رحمی انجام داده یا نداده است. جایی کار خوبی کرده که او را دعا کردند، یا کار شری کرده که او را نفرین کردند. اجدادش انسان‌های صالحی بودند که برای نسل و اولادشان دعا کردند و آن صالح بودنشان تأثیر گذار بوده است. تمام این عوامل حساب کردنش از عهده ما خارج است.

اینها چیزهای ظاهری است حساب اینها را دارد که چه چیزهایی دخیل است و چه اتفاقی افتاده است. آن صدقه داده شده یا نه؟دعا شده یا نه؟ صله رحم کرده یا نه؟ اجدادش چطور بودند؟ نه فقط کمی و تعداد این عوامل بلکه تأثیر کیفی‌اش یعنی اینکه فرض کنید 20 عامل شد که دخیل هستند. هرکدام چقدر اثر گذار است.

مثلاً عمل خودم که خودم را از بلندی پرت کردم، خیلی در آن مردن اثر گذار است. صدقه‌ای که دادم چند درصد مانع او است. دعای مادرش چند درصد مانع است. تقدیر این است که جز از خدای متعال از احدی برنمی‌آید. برآیند و محاسبه مجموع این عوامل که از جمله این عوامل و از مهمترین عوامل خواست خود انسان و عمل خود انسان است. برآیند و محاسبه‌اش تقدیر می‌شود.

شب قدر تا یکسال، عواملی که برای هر حادثه ای در یک  پرونده قرار می‌گیرد. برای یک پرونده شفا گرفتن یا شفا نگرفتن است. رزق داشتن یا نداشتن، آن حادثه‌هایی که می‌خواهد رخ بدهد، عواملش را در نظر می‌گیرد، که یکی از عوامل هم عمل ماست.

منتهی خداوند متعال چون جلوتر می‌داند، همه چیزهایی که می‌خواهد رخ بدهد را در نظر می‌گیرد. این شب قدر یک چنین اتفاقی می‌افتد که خدا مقدر می‌کند. عواملی که می‌خواهد به وجود بیاید، جمع می‌زند. شب قدر گفتند که تضرع کنیم. گریه کنیم. ناله کنیم. آنوقت همان گریه و ناله هم جزء همان عوامل است برای اینکه حوادث خوب برای شما رقم بخورد نوشته می‌شود.

دعا آن مقدرات را عوض می‌کند، بخاطر این است که دعای من هم یکی از عوامل می‌شود. اگر شب قدر دعا نکنم و تضرع نکنم، طبق همان چیزی که در طی سال می‌خواهد رخ بدهد، حوادث بر من نوشته می‌شود. اما اگر دعا و توسل داشته باشم، این دعا هم ضمیمه می‌شود برای اینکه درصد تأثیرگزاری دعا به خصوص در شب قدر، که شب قدر بستری است که بذر در آن خیلی رشد می‌کند، از این جهت هست که می‌تواند مقدرات را عوض کند.

لذا در یکی از دعاهای شب قدر ما از خدا می‌خواهیم که خدایا اگر من در مقدرات تو جزء اشقیاء بودم، مرا از آن لیست پاک کن و در زمره خوبان قرار بده. تقدیر خدا براساس عواملی است که می‌خواهد در به وجود آمدن یک حادثه‌ای رخ بدهد و از جمله عمل و اراده ما رقم می‌خورد. دعای امشب ما می‌تواند تأثیر گذار باشد. این اتفاقی است که می‌خواهد رخ بدهد و از این جهت جا دارد که مؤمنین تضرع خالصانه داشته باشند. نکته بسیار مهم ارتباط مقدرات و تقدیری است که برای ما امشب با امام زمان رقم می‌خورد. اینکه نقش حضرت در مقدرات ما چیست؟

آقای شریعتی: صفحه 148 مصحف شریف قرار روزانه امروز ماست. آیات 147 تا 151 سوره مبارکه انعام در سمت خدای امروز تلاوت می‌شود. باز می‌گردیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.

«فَإِن کَذَّبُوکَ فَقُل رَّبُّکُمْ ذُو رَحْمَةٍ وَاسِعَةٍ وَ لَا یُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِینَ(147) سَیَقُولُ الَّذِینَ أَشرَْکُواْ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشرَْکْنَا وَ لَا ءَابَاؤُنَا وَ لَا حَرَّمْنَا مِن شىَ‏ْءٍ  کَذَالِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ حَتىَ‏ ذَاقُواْ بَأْسَنَا  قُلْ هَلْ عِندَکُم مِّنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا  إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا تخَْرُصُونَ(148) قُلْ فَللهِ‏َِّ الحُْجَّةُ الْبَالِغَةُ  فَلَوْ شَاءَ لَهَدَئکُمْ أَجْمَعِینَ(149) قُلْ هَلُمَّ شهَُدَاءَکُمُ الَّذِینَ یَشهَْدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هَاذَا  فَإِن شهَِدُواْ فَلَا تَشْهَدْ مَعَهُمْ  وَ لَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بَِایَاتِنَا وَ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالاَْخِرَةِ وَ هُم بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ(150) قُلْ تَعَالَوْاْ أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ  أَلَّا تُشرِْکُواْ بِهِ شَیًْا  وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَنًا  وَ لَا تَقْتُلُواْ أَوْلَادَکُم مِّنْ إِمْلَاقٍ  نحَّْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُمْ  وَ لَا تَقْرَبُواْ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ  وَ لَا تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتىِ حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقّ‏ِ  ذَالِکمُ‏ْ وَصَّئکُم بِهِ لَعَلَّکمُ‏ْ تَعْقِلُونَ(151)»

ترجمه آیات: 
«اگر تو را تکذیب کردند، بگو: پروردگار شما صاحب رحمتى گسترده است، و خشم و عذابش از مجرمان بازداشته نخواهد شد. (147) مشرکان خواهند گفت: اگر خدا مى‏خواست، ما و پدرانمان مشرک نمى‏شدیم و چیزى را حرام نمى‏کردیم. همچنین کسانى که پیش از آنها بودند پیامبران را تکذیب کردند و خشم و عذاب ما را چشیدند. بگو: اگر شما را دانشى هست آن را براى ما آشکار سازید. ولى شما، تنها، از گمان خویش پیروى مى‏کنید و گزافه‏گویانى بیش نیستند. (148) بگو: خاص خداست دلیل محکم و رسا، اگر مى‏خواست همه شما را هدایت مى‏کرد. (149) بگو: گواهانتان را که گواهى مى‏دهند که خدا این یا آن را حرام کرده است بیاورید. پس اگر گواهى دادند تو با آنان گواهى مده، و از خواسته‏هاى آنان که آیات ما را تکذیب کرده‏اند و به آخرت ایمان ندارند و کسانى را با پروردگارشان برابر مى‏دارند، پیروى مکن. (150) بگو: بیایید تا آنچه را که پروردگارتان بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم. اینکه به خدا شرک میاورید. و به پدر و مادر نیکى کنید. و از بیم درویشى فرزندان خود را مکشید. ما به شما و ایشان روزى مى‏دهیم. و به کارهاى زشت چه پنهان و چه آشکارا نزدیک مشوید. و کسى را که خدا کشتنش را حرام کرده است- مگر به حق- مکشید. اینهاست آنچه خدا شما را بدان سفارش مى‏کند، باشد که به عقل دریابید. (151)»

آقای شریعتی: اشاره قرآنی امروز را حاج آقای عالی بفرمایند.

حاج آقای عالی: آیه 149 سوره مبارکه انعام، خداوند متعال می‌فرماید: «قُلْ فَللهِ‏َِّ الحُْجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَئکُمْ أَجْمَعِینَ» پیغمبر به مردم بگو: خدا یک حجتی دارد که این حجت بر همه غلبه می‌کند. خدا مغلوب کسی نمی‌شود. در ذیل این آیه روایات زیادی هست که در قیامت خداوند متعال با دو سؤال بندگان خدا را که تقصیر کردند، در بندگی کوتاهی کردند، به تعبیر امروز کیش و ماتشان می‌کند که دیگر هیچ تکانی نتواند بخورد. هیچ حجتی علیه خدا و در مقابل خدا نداشته باشد، خداوند متعال می‌فرماید: چرا بندگی مرا نکردی؟ اگر کسی بگوید: خدایا، من نمی‌دانستم. خداوند متعل می‌فرماید: چرا نرفتی یاد بگیری؟ ما عقل و هوش به تو دادیم. کتاب‌ها در اختیارت بود. عالم در اختیارت بود. بنابراین اگر کسی بگوید: خدایا من نمی‌دانستم این کار را چگونه انجام بدهم. خداوند متعال می‌فرماید: چرا نرفتی یاد بگیری؟

در کشور ما ندانستن معنی ندارد. در کشوری هستیم که عصر ارتباط است. به راحتی می‌شود این را فهمید. اگر در روز قیامت خدای متعال از کسی سؤال کند چرا عمل نکردی؟ اگر بگوید: نمی‌دانستم، می‌گوید: یاد می‌گرفتی. اگر بگوید: می‌دانستم. خدا می‌فرماید: چرا عمل نکردی؟ ندانستن عذر نیست، دانستن و عمل نکردن بد است. آنهایی که مقصر بودند و عمل نکردند، پروردگار عالم حجت را بر آنها تمام می‌کند.

انسان باید التماس کند و از خداوند بخواهد که خدایا درک شب قدر را برای ما میسر کن، به خصوص شب آخر که شب 23 است. در روایتی خیلی زیباست که گفته شده بود هر سه شب دخیل است. شب نوزدهم شب تقدیر است. شب 21 شب تحکیم است. یعنی همان تقدیر محکم‌تر می‌شود. شب 23 شب قضا است. به گونه‌ای امضا می‌شود. مثل مراحل حکمی است که یک قاضی می‌خواهد بدهد. یک حکمی در ذهن شکل می‌گیرد. مرحله بعد این حکم را می‌دهد. یعنی حکم صادر می‌کند. بعد احیاناً یک دادگاه ثانوی دیوان عالی می‌آید و آن را تثبیت می‌کند. دیگر وقتی حکم از طرف دیوان عالی آمد قابل تجدید نظر نیست. شب 23 از همه مهمتر است، که اگر در دو شب قبل کوتاهی شده است، در این شب می‌تواند جبران کرد.

همه ما می‌دانیم که در کل ماه رمضان، مهمان اصلی خدا ولی خدا و ولی مطلق خداست و تمام ملائکه بر او نازل می‌شوند. قرآن می‌گوید: «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ» (قدر/4)، «تنزل» صیغه مضارع است. ماضی نیست که بگویی: در زمان پیغمبر نزول ملائکه‌ای رخ داده و تمام شده است. «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ» ملائکه نازل می‌شوند، هرساله این شب، شب قدر هست.

پیغمبر هم وقتی امیرالمؤمنین کنارش نشسته بود، به دو نفر این آیه را تذکر داد. پیغمبر فرمود: آیه قرآن که می‌گوید: هر سال ملائکه می‌آیند، ملائکه بعد از من بر چه کسی می‌آیند؟ حضرت فرمودند: بر امام می‌آیند. چون معصوم است که فقط تحمل این را دارد که تمام ملائکه بر او وارد شوند. ملائکه موجودات مادی بر روی زمین نیستند. ملائکه موجود مجرد هستند. موجود مجرد روی قلب و روح وارد می‌شود. کدام روح می‌تواند تحمل و ظرفیت این را داشته باشد که تمام ملائکه بر او وارد شوند. جز معصوم هیچکس دیگری توان این و ظرفیت این را ندارد. بنابراین شب قدر، شب مهمانی است که برای ولی خدا ضیافت و مهمانی فراهم می‌شود و تمام ملائک بر او وارد می‌شوند و مقدرات همه انسان‌ها را تا یکسال برای او بیاورند.

اینکه برای خود او و در رابطه با خود او و خدا چه اتفاقی رخ می‌دهد از فهم ما خارج است. خدا می‌داند و ولی او! اما آنچه ما می‌فهمیم، ترشحاتی از مهمانی خاص خدا با ولی‌اش در شب قدر است که به دیگران می‌رسد. آن چیزی که از سر ریز آن سفره به دیگران می‌رسد، «لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیرٌْ مِّنْ أَلْفِ شهَْرٍ» (قدر/3) یک شب را اگر درک کنید، از هزار ماه یعنی هشتاد و خرده‌ای سال، یعنی یک عمر، از یک عمر بندگی بهتر است. یعنی شما اگر بتوانی یک شب را درک کنی، درک شب قدر فقط بیدار بودن نیست. درک شب قدر این است که شما بتوانی برای صاحب شب قدر که در زمان ما حجة ابن الحسن است، با او پیوند بخوری. پیوندی که بیش از چیزی است که تا حالا بوده است.

اگر من بخواهم بگویم امشب را درک کردم، یعنی از سفره او چیزی گیر من آمده باشد. چون اصل مهمانی بین خدا و او است. من وقتی شب قدر را درک می‌کنم که از آن سفره چیزی نصیب من شود. برای همین است که آنهایی که در محیط ولایت معصومین هستند، چیزی گیرشان می‌آید. آنهایی که خارج از محیط معصومین هستند، از ولایت معصوم خارج هستند و شب قدر ندارند. بنابراین مؤمنین در شب‌های قدر وقتی قرآن بر سرشان می‌گذارند بعد از بک یا الله، بمحمد، بعلی، بفاطمه، توسلشان را می‌گویند که ما در محیط ولایت شما هستیم.

شب قدر را کسی درک می کند که علاوه بر بیدار بودن بتواند یک اتفاق جدید برایش رخ بدهد و آن یک انس و پیوند و رابطه‌ی بیشتر با ولی خدا داشته باشد. آن موقع هست که آن مقدراتی که برای این رقم می‌خورد، و به امضای ولی خدا می‌رسد که آن ید الله است، در طول سال مقدرات خوبی خواهد بود.

رابطه عاطفی که صرفاً رابطه بدون منطق نیست. شما وقتی به ولایت او نزدیک شدی، یعنی به خدا نزدیک شدی. او باب الله است، پس بنابراین بهره بیشتری از رحمت خدا بردی. از این جهت هست که مقدرات سال فرق می‌کند. این شب‌ها التماس کنیم که خدا ما را با ولی‌اش پیوند بدهد و بتوانیم انس بیشتری با ایشان داشته باشیم. خوشا به حال آنهایی که از این‌ شب‌ها انس گرفتند.

رحمت و رضوان خدا بر مرحوم آیت الله بافقی که از کسانی بود یک کتاب راجع به ایشان حرف هست. مرحوم بافقی در زمان آیت الله حائری یزدی به کمک او حوزه علمیه را تأسیس کردند. ایشان خیلی رفیق خدا بود. نسبت به امام زمان خیلی عشق داشت. یک آدم فوق العاده‌ای بود. ایشان در ابتدا که حوزه علمیه می‌خواست تأسیس شود، به شیخ عبدالکریم حائری گفت: شما جلو برو، من کنارت هستم. هرجا به مشکل خوردی من از امام زمان(ع) می‌گیرم.

چندین بار در شهریه دادن طلبه‌ها کمک کردند. آیت الله حائری به مشکل خورد. به ایشان گفت: بیا درست کن. مرحوم بافقی گفت: اگر من تا عصر نگیرم بنده خدا نیستم. آیت الله گلپایگانی فرمود: در زمان حاج شیخ عبدالکریم حائری 400 طلبه در قم بیشتر نبودیم. زمستان سردی بود، بعضی طلبه‌ها گفته بودند: سرد است، اگر می‌شود عبای زمستانی که یک مقدار کلفت‌تر هست برای ما تهیه کنید.

آیت الله حائری گفت: من پولی ندارم که عبای زمستانی بگیرم. آقای بافقی نشسته بودند گفتند: من برایشان می‌گیرم. من از حضرت برایشان می‌گیرم. شب جمعه بود جمکران رفت و تا صبح ماند. برگشت به آقای حائری گفت: تا شنبه حواله شده برسد. شنبه بود که چهارصد عبای زمستانی فراهم شد. این بزرگوار در زمان کشف حجاب با رضاخان درافتاده بود. ایشان را از قم تبعید کرده بودند و در کنار حضرت عبدالعظیم آورده بودند. ایشان به طلبه‌ها می‌گفتند: اگر می‌خواهید بروید مؤمنی را ببینید، که شیاطین تسلیم او هستند، بروید آقای بافقی را ببینید. آن رفاقت‌ها قشنگ است. این شب‌ها شب قدر آخر و شب 23 هست، وقت گرفتن این رفاقت‌ها از خود حضرت است. انشاءالله همین باعث می‌شود مقدرات سال ما رقم بخورد. امشب رزق ویژه است. چون حضرت مهمانی خاص دارد و ما ریزه خوار آن سفره هستیم. از آن سفره بهره‌مند شویم. 

خدا را به حق محمد و آل محمد قسم می‌دهیم که توفیق درک شب قدر را به همه ما عنایت کند. انشاءالله امشب دیگران را در نظر داشته باشیم.

آقای شریعتی: والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین.


" مباحث یادی از امام زمان عج الله - حجت الاسلام عالی - برنامه سمت خدا - http://samtekhoda.tv3.ir "


مباحث مربوط به امام زمان (عج):

آیا در بین یاران خاص امام زمان علیه السلام، خانم‌ها هم هستند ؟

یادی از امام زمان عج الله (1)

توضیح ویژگی زنده بودن امام زمان عج الله

دلایل زنده بودن امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف

توضیح در مورد رحمت، رأفت و مهربانی گسترده امام زمان (ع) (1)

توضیح در مورد رحمت، رأفت و مهربانی گسترده امام زمان (ع) (2)

توضیح در مورد ویژگی غایب بودن امام زمان (ع)

دلایل غیبت امام زمان علیه السلام

راه های ارتباطی ما با امام زمان (ع) در عصر غیبت - (1)

راه های ارتباطی ما با امام زمان (ع) در عصر غیبت (2)

رابطه‌ی امام حسین ( علیه السلام ) و امام عصر ( علیه‌السلام )

بررسی عدالت گستری امام عصر(عج) (1)

وظایف فردی منتظران در عصر غیبت امام زمان عج الله

در محضر امام زمان عج الله بی ادبی نکنیم

وظایف منتظران – ادب زمان و مکان (1)

تجدید عهد روزانه با امام زمان علیه السلام (1)

چرا امام زمان عج الله به داد فقیران و گرفتاران نمی رسد ؟!

تبعیت از جانشینان امام زمان عج الله (1)

علائم ظهور و وظیفه منتظران (1)


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مباحث یادی از امام زمان (عج) (۴۶ مطلب مشابه)