من اجازه میخواهم یکی از ویژگیهای حضرت را که به هر حال از خصوصیات مکتب اهلبیت و عقاید ما شیعیان است را مطرح کنم و یک مقداری پیرامون آن بحث کنیم. این ویژگی اختصاص به حضرت ولیعصر دارد؟ نخیر! اصلاً.
این ویژگی مختص هر کسی است که امام است. هر کسی است که حجت خداست و از جمله این حجت الهی که در زمان ما هست، همه این ویژگی را دارند و آن زنده بودن است، حی بودن است. امام و حجت خدا باید زنده باشد. ما یک بابی در اصول کافی داریم که مرحوم کلینی آنجا مطرح کرده که «لا تقوم الحجة لله عزَّ وَ جل علی خلقه الا بامام حیٍّ یُعرف» حجت بر مردم، حجت خدا بر مردم، قائم نمیشود، تمام نمیشود مگر اینکه زنده باشد که او را بشناسند. «الا بامام حیٍّ یعرف» بنابراین این یکی از خصوصیاتی است که به عقیدهی ما امام زمان و حجت هر عصری باید داشته باشد و این میدانید یکی از تفاوتهای دیدگاه مکتب اهلبیت با بقیهی ادیان و مذاهب است.
اجمالاً شما میدانید که تمام ادیان ابراهیمی و مذاهب همه مسألهی منجی و موعود آخر الزمان را قبول دارند. این یکی از عقاید مشترک بین همهی ادیان و مذاهب است.
در یکی از سلامهایی که به امام مهدی (ع) میدهیم اینطور است که: «السلام علی مهدی الامم» سلام بر آن کسی که مهدی است و در همهی امتها شناخته شده است. برای همهی امتها است. منتهی در عین حال که همه به منجی عقیده دارند، که عدالت را در آخرالزمان گسترش میدهد و نجاتی برای بشریت از ظلم است، ولی یک تفاوتهایی بین دیدگاه ما و دیگران هست که این تفاوتها بسیار قابل توجه است.
مثلاً یکی از تفاوتها که دیدگاه ما، مکتب اهلبیت با بقیهی ادیان و مذاهب دارد، این است که ما مسألهی ظهور حضرت ولیعصر (ع) را یک مرحله از سیر تکاملی عالم به سمت خدا میدانیم. یعنی عالم بشری در مراحل تکاملیاش که میخواهد به سمت خداوند متعال پیش برود یک مرحلهاش ظهور است، یک مرحلهی دیگر رجعت است، یک مرحلهی دیگرش برزخ و قیامت است. ببینید اینها سیر تکاملی است که پله پله و مرحله به مرحله بشریت پیش میرود برای اینکه به هر حال به حضرت حق و به قرب حضرت حق برسد. این دیدگاه را بقیهی ادیان و مذاهب به این صورت تحلیل نمیکنند. اصلاً رجعت در بین آنها نیست. این جزء خصوصیات مکتب اهلبیت است.
یکی دیگر از تفاوتهایی که ما با بقیهی ادیان و مذاهب داریم، این است که آنها منجی را که در آخرالزمان میآید منجی میدانند. ولی ما او را علاوه بر آنکه منجی و نجات دهنده میدانیم، حجت خدا هم میدانیم. حجت یعنی کسی که از طرف خدا گذاشته شده و دیگر خدا با این بر بندگانش احتجاج میکند و دیگر کسی نمیتواند عذر و بهانه بیاورد. مردم باید خودشان را با او تنظیم کنند.
زندگیشان را با او تنظیم کنند. یعنی مسألهی امام زمان (ع) و منجی برای ما یک مسألهی آرمانی فقط نیست که در آینده یک اتفاقی میخواهد بیفتد. نه همین الآن باید در زندگی ما وارد شود، حجت است. کارهایمان را باید با او تنظیم کنیم. شما روز قیامت دیگر عذر ندارید، باید با رضایت او زندگیمان را تنظیم کنیم.
آقای شریعتی: نه اینکه در عصر ظهور حجت باشد، الآن هم حجت خداوند است.
حاج آقای عالی: ببینید من میخواهم بگویم نه اینکه در عصر ظهور فقط کسی میآید که نجات بخش است. یعنی فقط یک نگاه به آینده، یک نگاه آرمانی و الآن دیگر کاری با او نداریم. نخیر! حجت است یعنی همین الآن تو باید خودت را با این تنظیم کنی، چون خدا بعداً عذر و بهانهی شما را نمیپذیرد و با او با شما احتجاج میکند. میگوید: من حجت را بر شما تمام کردم. باید خودت را و زندگیات را با رضایت او تنظیم میکردی. این هم تفاوت دومی که ما داریم.
سومین تفاوت که محل بحث امروز ما هست، این هست که ادیان و مذاهب دیگر غیر از مکتب اهل بیت شیعه موعود را میگویند: الآن زنده نیست. میگویند: در آینده، در آخر الزمان متولد میشود. هنوز متولد نشده است. ولی ما طبق عقایدی که داریم میگوییم: موعود زنده است. حی است، در بین ما دارد زندگی میکند با همین جسم فیزیکیاش. دارد در بین ما تردد میکند.
امام صادق(ع) فرمود: «صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ یَتَرَدَّدُ بَیْنَهُمْ وَ یَمْشِی فِی أَسْوَاقِهِمْ وَ یَطَأُ فُرُشَهُمْ» (بحارالانوار/ج52/ص154) بین شما حرکت میکند، در بازارهای شما میآید. روی فرشهای شما گام برمیدارد. «و إنه لیحضر الموسم کل سنة» (خرائج/ج3/ص1174) هر سال که در مراسم حج هست که خود این جای تأمل هست که چه سری است که امام زمان هر سال مکه تشریف دارند. که ان شاءالله در مباحث آینده اگر پیش آمد بعضی از خصوصیاتش را، آن مقداری را که به ذهن میرسد عرض خواهیم کرد.
امیرالمؤمنین(ع) در روایتی فرمود: «إِنَّ حُجَّتَهَا عَلَیْهَا قَائِمَة» (بحارالانوار/ج28/ص70) حجت خدا روی زمین ایستاده است، وجود دارد. «مَاشِیَةٌ فِی طُرُقَاتِهَا» در زمین مشی میکند. در زمین حرکت میکند. «جَوَّالَةٌ فِی شَرْقِ هذه الْأَرْض» این طرف و آن طرف میرود. «یَسْمَعُ الْکَلَامَ وَ یُسَلِّمُ عَلَى الْجَمَاعَة» حرفتان را میشنود. به شما سلام میدهد. «یَرَوْنَهُ وَ لَا یَعْرِفُونَهُ» (وسایلالشیعه/ج9/ص399) مردم او را میبینند ولی او را نمیشناسند. ببینید ما دیدگاهمان نسبت به امام زمان (ع) و حجت خدا این است که اینقدر ملموس و عینی او را میبینیم.
آقای شریعتی: اینها همه تفسیر و ترجمهی همان چیزی است که زمینه از حجت خدا خالی نیست.
حاج آقای عالی: زنده است و در بین ما دارد زندگی میکند و آثار متعددی دارد. قطعاً آن وظایفی که به گردن ماست، مسؤولیتهایی که به گردن ما میآورد. امیدی که برای ما میآورد. امام زمان در بین ما است. با غم ما غمناک میشود. با شادیهای شیعیانش شاد میشود. پدر مهربانی که از فرزندانش دور نیست. ببینید این خیلی فرق میکند با آن کسی که میگوید: الآن نیست. یا رهبری است که بعداً خواهد آمد. نخیر این رهبر با سختیها و مشکلات و به هر حال از خوشیهای دوستانش، مؤمنین، مسلمین، همراه است. و آنوقت بعداً انس با او، ارتباط حتی با او برقرار کردن. ببینید اینها چقدر فرق میکند. با آن کسی که صرفاً یک چیز آرمانی، او را میبینی که خبری از او نیست. فقط باید از آینده بیاید. این همان تعبیری است که گفت:
«یار نزدیکتر از من به من است *** این عجبتر که من از وی دورم»
او خیلی نزدیک است. منتهی خوب گاهی مواقع ما حجاب داریم، از او دور میشود.
در هر حال این عقیدهای است که ما داریم. پروفسور کوربن که به هر حال یک عالم دانشمند فرانسوی بود و خیلی با مرحوم علامه طباطبایی مباحثی داشت و رفت و آمدهای زیادی داشت، آخر هم ایشان شیعه شد. ایشان یک سخنرانی در دانشگاه سوربن فرانسه داشت. آنجا پروفسور کوربن یک تعبیر بلندی کرد و واقعاً هم این تعبیر جزء معارف ما است که تنها مکتبی که همواره رابطهی آسمان و زمین را برقرار میداند مکتب اهلبیت است. که همیشه این رابطه برقرار است. این قطع نیست. این همان است که در دعای ندبه میگوییم، «این سبب المتصل بین الارض و السماء» آن رابط بین آسمان و زمین همیشه برقرار است.
خدا مرحوم آیت الله میلانی را رحمت کند. ایشان در مشهد از بزرگان بودند. ایشان میفرمودند: در روز بنشینید هر روز یک مقدار با امام زمان درد و دل کنید. خوب نیست این شیعه روزش شب شود و شباش روز شود، و اصلاً به یاد او نباشد. بنشینید چند دقیقه ولو آدم حال هم نداشته باشد، مثلاً از مفاتیح دعایی بخواند، با همین زبان خودمان سلام و علیکی با آقا کند. با حضرت درد و دلی کند.
خدا مرحوم آیت الله بهجت را رحمت کند. یک حرف بلندی میزد. میگفت: بین دهان تا گوش شما کمتر از یک وجب است. یک وجب هم نیست. قبل از اینکه از دهان خودتان به گوش خودتان برسد، به گوش او رسیده است. نزدیک است. درد و دلها را میشنود. با او حرف بزند، و ارتباط برقرار کند.
در زمان امام هادی(ع) شخصی نامهای نوشت از یکی از شهرهای دور، نامهای نوشت که آقا من دور از شما هستم. گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم، به هر حال چه کنم؟ حضرت در جواب ایشان نوشتند: «إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْک» (بحارالانوار/ج53/ص306) لبت را حرکت بده، حرف بزن. بگو. ما دور نیستیم. حالا بعداً خواهیم گفت که وجود مقدس ولیعصر و امام حی و زنده مثل یک روح میماند برای کل عالم وجود، نه فقط برای عالم دنیا. برای عالم ملائکه، برای عالم جن، برای تمام عوالم وجود هر چه که موجود است، آن ولایت و سرپرستی تامی که امام زمان (ع) دارد، اشراف دارد بر تمام عالم وجود. مثل یک روح!
شما الآن ببینید روحتان بر جزء جزء و سلول سلول بدنتان اشراف دارد. اگر یک قطعهای از بدن شما روح را اشراف نداشته باشد، و کاری به او نداشته باشد، آن قطعه مرده است. آن قطعهای که روح به آن کاری نداشته باشد، اصلاً حیات ندارد. او مرده است. فرض اگر یک سوزنی کف پای شما زده شود، لازم نیست که حتماً مثلاً با این چشم ببینید تا دردتان بیاید. روح به همهجا اشراف دارد. از همه چیز اطلاع دارد. وجود مقدس ولی خدا که خلیفة الله در این عالم است، اشرافی که بر تمام عالم وجود دارد، مثل یک روح بر تمام این پیکره است. بنابراین از همهی افراد، از همهی اجزا، از همهی موجوات، از همهی انسانها اطلاع دارد. خبر دارد.
خوب این ادعای ما است که ما حجت را زنده میدانیم. ممکن است کسی سؤال کند چه دلیلی بر این مسأله است. چه ضرورتی است که ما اصرار داریم که حتماً حجت خدا باید زنده باشد؟
چه اشکال دارد مثل آن کسانی که میگویند: در آینده متولد میشود، بگوییم در آینده، یعنی در همان نزدیکیها و حوالی ظهورش متولد شود و بیاید، ظهور کند. عالم را نجات بدهد. چه نیازی هست که ما بگوییم: هست و این عمر طولانی که الآن هزار و صد و خوردهای سال میگذرد، این عمر طولانی هم دارد و هر چقدر هم طول بکشد، عمر طولانی که چیزی نیست به آن محالیت وجود داشته باشد.
خدای متعال به هر حال عمر طولانی به ایشان داده است. چه لزومی دارد، چه دلیلی دارد که اصرار داریم که ایشان باید زنده باشد؟
ببینید من اشارهای در جلسات قبل کردم. ولی حالا اجازه میخواهم باز به یک عنوان دیگری مطرح کنم. شما نگاه کنید ببینید تعریف ما از امام و حجت خدا صرفاً این کسی نیست که میآید و یک رهبری اجتماعی و سیاسی را به عهده میگیرد. مثلاً رهبری جهان را از جهت سیاسی و اجتماعی بر عهده میگیرد و مشی امور را میکند. نه دید ما فقط این نیست که شما بگویید، خوب الآن که جهان آماده نیست چه نیازی است که او زنده باشد؟ ما دیدمان نسبت به امام این هست که یکی از کارهای امام، یکی از شئون امام رهبری سیاسی و اجتماعی است که اگر مردم به او رو کردند، قبول میکنیم.
مثل پنج سالی که به حضرت امیر (ع) رو کردند و قبول کردند. مثل شش ماهی که به امام حسن مجتبی (ع) رو کردند و قبول کرد و رهبری اجتماعی و حکومت را بدست گرفتند. این یکی از شئون است. که در صورت آمادگیهای مردم و پذیرش مردم میآید. اما اگر بر فرض مردم هنوز پذیرش نداشتند. اینطور نیست که زنگ تفریح امام باشد، که دیگر بیکار باشد.
آنوقت بگوییم: پس چه فایدهای؟ حالا که بیکار است، اصلاً نباشد. نه! شئون و وظایف بسیار مهمی در عالم دارد. ما امام را خلیفة الله میدانیم. ما امام را حجتالله میدانیم. ببینید این مفهوم خلیفه در قرآن یک مفهوم بسیار بلندی است که خداوند متعال اصلاً آفرینش را به هدف خلق او خلق کرد.
شما در قرآن ببینید وقتی خداوند متعال گفت: «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَة» (بقره/30) من میخواهم خلیفه روی زمین، جانشین روی زمین خلق کنم، ایجاد کنم. جانشین نه به این معنایی که ما الآن در ذهنمان است. که مثلاً در فلان اداره رئیسی داریم و جانشینش، که جانشین یعنی در غیاب آن رئیس مثلاً امضاء میکند و کارهایی را انجام میدهد. جانشین و خلیفهی خدا این نیست که در غیاب خدا، خدا که هیچ موقع غایب نمیشود، اینطور نیست که نباشد، جانشین یعنی کسی که تمام صفات او را دارد. یعنی کسی که تمام کمالات و صفات خداوند متعال به او داده شده و مظهر تمام اسماء و صفات اوست.
خداوند فرمود: من میخواهم چنین کسی را خلق کنم. ملائکه گفتند: چه نیازی است که یک آدمی خلق شود که افساد کند، خونریزی کند و به هر حال این کارها را انجام دهد. خداوند در جواب ملائکه فرمودند: من یک چیزی میدانم که شما نمیدانید. «إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ» (بقره/30) چون شما نمیتوانید بدانید. شما مظهر بعضی از اسماء و صفات خدا هستید. شما موجودات همه بعدی نیستید، نمیتوانید شأن آدم، خلیفهی خدا را بفهمید. او تمام صفات و اسماء را دارد. خوب ببینید خدا میخواهد یک چنین کسی را خلق کند و تمام عالم برای اوست.
در روایت هست که خدای متعال فرمود: «یابن آدم خلقت الاشیاء لاجلک، و خلقتک لاجلی» تمام عالم را برای تو خلق کردم، تو را برای خودم، که بندگی خودم را بکنی. خوب ببینید پس بنابراین خلیفة الله در این عالم هست که سر آفرینش است. هدف آفرینش است. اگر او نباشد، آفرینش لغو است. یعنی اگر آن کسی که مظهر تمام اسماء و صفات خداست، در این عالم نباشد آفرینش لغو است. همه را برای او آفریده است. خدا فقط برای خوردن و خوابیدن و کارهای این چنینی نیافریده است. خدا آفریده کسی که تمام اسماء و صفات او را نشان بدهد و به همهی آن کمالات برسد.
آقای شریعتی: در بحث یاد مرگ هم اگر خاطر دوستان باشد، در آستانهی قیامت ما اشاره کردیم که آخرین کسی که روی زمین هست، حجت خداست.
حاج آقای عالی: ببینید این روی همین حساب است. نکته همینجا است که اگر خلیفهی الهی در زمین نباشد، بودن آن زمین لغو است. آن زمین برچیده میشود. لذا همیشه باید خلیفه باشد. آخرین کسی که در زمین هست که با رفتن او قیامت برپا میشود و عالم دنیا برچیده میشود خلیفهی خداست. حجت خداست. که در روایت هست که به پیغمبر اکرم، خدای متعال در معراج فرمود: «یَا مُحَمَّدُ عَلِیٌّ آخِرُ مَنْ أَقْبِضُ رُوحَهُ مِنَ الْأَئِمَّة» (بحارالانوار/ج53/ص68) آخرین کسی از ائمه که من روح او را قبض میکنم، علی است. که ایشان رجعت دارد. چند بار هم رجعت دارد. آخرین رجعتش خداوند متعال وقتی که این انسان شگفتانگیز و شگفتانگیزترین انسان را مظهر العجایب را وقتی قبض روح میکند و از دنیا میرود، آنوقت قیامت برپا میشود. عالم دنیا برچیده میشود.
پس ببینید ما که میگوییم: زمین خالی از امام و حجت نیست، چون حجت خلیفهی خداست. حجت خدا همان کسی است که به واسطهی او خدا به عالم نظر میکند. تشبیه من مثل این است که در یک باغی، یک گل استثنایی، یک درخت میوهی استثنایی است، باغبان اگر آبی میدهد، اگر رسیدگی به آن باغ میکند، به واسطهی او است. آب میدهد ولو علفهای دیگر هم بخورند. گیاهان دیگر هم بخورند، اما نظر باغبان به اوست. حتی علف هرزها هم ممکن است استفاده کنند، اما باغبان به خاطر آن آب میدهد. اگر آن گل نبود، اگر آن درخت میوهی استثنایی نبود، باغبان رسیدگی نمیکرد. باغبان عالم آفرینش، پروردگار عالم واسطهی این گل استثنایی است. وجود مقدس خلیفة الله و حجت خدا است که به عالم نظر میکند، عنایت میکند. این یک معنایی است که خداوند متعال فیض را به این عالم به واسطهی او میرساند.
یک معنای دیگرش این هست که او که واسطهی فیض است، یعنی اینکه اول موجود و برترین موجود کسی است که ابتدا کمال را، فیض، علم، رزق را، هدایت را، شفا را، هر عنایت و رحمتی از خدا را، اول بالاترین موجود آن کمال را میگیرد، بعد تقسیم میکند.
از کانال او به بقیه میرسد. همان واسطهی فیض بودن. امام زمان(ع) همان واسطهی فیض است که خدا کمالات را از او به بقیه میدهد. نگویید که مگر خدا عاجز است، خودش مستقیم بدهد؟ خدا عاجز نیست، ما عاجز از گرفتن هستیم. همینطور که ما نمیتوانیم وحی را مستقیم بگیریم، کمالات را آن شاگرد اول کلاس خدا، خلیفة الله، حجتالله، او هست که میگیرد و به بقیه میدهد. تشبیه به یک کلاسی که معلم مطالب سنگینی میگوید، یک شاگرد اولی هست که از همه با استعداد تر است. زودتر از همه مطلب را میگیرد. و یک کلاس را او بعداً برای دیگران توضیح بدهد. یعنی او فیض علم را از استاد گرفته و بعد به دیگران داده است. هیچ اجحافی هم به دیگران نیست. او کار کرده، زحمت کشیده، ظرفیتش را دارد.
ما دیدمان این چنین است. خوب با این دید لحظهای نمیتواند عالم دنیا بدون حجت خدا و خلیفهی خدا باشد. چون اگر خلیفهی خدا نباشد اصلاً فیضی به آدم نمیرسد. این همان است که در روایات بیشمار داریم. «لَوْ لَا ذَلِکَ لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا» (بحارالانوار/ج57/ص213) زمین با اهلش فرو میرود. آنوقت با این دید هست که اگر ما احیاناً حاجاتی از ائمه میخواهیم، از امام زمان حاجت میخواهیم، از امام رضا حاجت میخواهیم، چون اینها واسطهی فیض خدا هستند. ما میدانیم اینها استقلال ندارند. خودشان فقیر خدا هستند. پیغمبر اکرم فرمود: «الْفَقْرُ فَخْرِی» (بحارالانوار/ج69/ص30) نقلی که از حضرت هست. خودشان افتخارشان به این است که چیزی از خودشان ندارند. عبد محض خدا هستند.
فقیر محض الی الله هستند و این را با تمام اعماق وجودشان، سلول سلول وجودشان درک میکردند و چون این چنین بود خدا به اینها همه چیز داد. چون ذرهای معصیت و سرکشی در مقابل خدا ندارند. ما اگر از اینها حاجت میخواهیم از باب داشتن استقلال نیست، از باب واسطه بودن است. لذا مثلاً در دعای فرج میگوییم: «یا محمد یا علی، یا علی یا محمد، اکفیانی فانکما کافیان و انصرانی و فانکما ناصران» از خودشان چیز بخواهیم.
من یک مرتبه خدمت دوستان عرض کردم. خدا آیت الله مجتهدی تهرانی را رحمت کند. از ایشان شنیدم. ایشان گفت: خیلی سال پیش بود، من خدمت آیت الله خوانساری مرجع با عظمت تقلید که واقعاً یک فوق العادگیهایی ایشان داشت. آقای مجتهدی میگفت: من خدمت ایشان رسیدم، یک سؤالی کردم. گفتم: آقا ما زیارت میرویم، مثلاً زیارت امام رضا(ع) میرویم، چطور بخواهیم؟ بگوییم: خدایا به حق امام رضا فلان چیز را به ما بده؟ یا بگوییم: یا امام رضا شفا بده، یا امام رضا علم به ما بده، یا امام رضا کارهای مرا درست کن. از امام رضا بخواهیم و او را مخاطب قرار بدهیم؟
آیت الله خوانساری فرمودند: هر دو خوب است. اما آن دومی که از امام رضا بخواهید، که امام رضا از خدا برای شما بخواهد، این دومی بهتر است. واسطه ببرید. حتی بعضیها میگفتند که واسطهها را بیشتر کنید. سر قبر بعضی از اولیای خدا بروید، بعضی از امامزادهها، یا بعضی از علما و فقهای با عظمت و بزرگوار، از آنها بخواهید که از ائمه بخواهند، که از خدا بخواهند. واسطهها بیشتر باشد. چون این واسطههای پایینتر سنخیتشان با ما هم بیشتر است. نزدیکتر به ما هستند.
خدا یکی از بزرگان تهران، آیت الله شاه تقی آملی را رحمت کند. از مراجع صاحب رساله در تهران بود. استاد بعضی از بزرگان فعلی ما که هستند، ایشان نقلی که میفرمود، میگفت: من گاهی حرم امام رضا (ع) که میروم، یک حاجت میخواهم، آنجا نمیگیرم، میروم حرم عبدالعظیم شهر ری میگیرم. میآیم اینجا میگیرم. یعنی گاهی اوقات آن بزرگواران به زیر دستانشان میدهند. برای اینکه اینها احیا شوند، مقصود این هست که اینها به عنوان واسطهها هستند. دید ما نسبت به امام و حجت این است. لذا همیشه باید زنده باشیم.
در روایات امام صادق (ع) فرمود: «الْحُجَّةُ قَبْلَ الْخَلْقِ وَ مَعَ الْخَلْقِ وَ بَعْدَ الْخَلْقِ» (کافی/ج1/ص177) قبل از خلقت دنیا حجت بوده است. در عوالم قبل که ما وارد آن بحث نمیشویم. در هنگام خلقت دنیا و همراه با این خلقت بوده و بعد از خلقت دنیا هم هست. هیچ عالمی از عوالم وجود خالی از حجت نیست. هر عالمی خالی از حجت باشد، فیض دیگر به آنجا نمیرسد. دیگر عنایت خدا به آنجا نمیرسد. رحمت خدا دیگر به آنجا نمیرسد. چون او سر آفرینش است. به واسطهی او خدا به عالم نظر میکند و نگاه میکند.
بنابراین وجود مقدس امام زمان (ع)، ولیعصر زنده است. با همین جسم مطهرشان دارد در بین ما زندگی میکند، نزدیک ما است و همین نزدیکی خیلی نزدیکتر از آن چیزی است که ما گمان میکنیم هست و هر فیضی نه فقط این نفس کشیدنها، هر فیضی که به ما میرسد.
آخر گاهی از مواقع بعضیها آدم خجالت میکشد واقعاً این را مطرح کند که بعضیها گله میکنند که چرا به یاد ما نیستی؟ اینها بیتوجهی است، گاهی اینها بیمعرفتی است. یک مقدار که چه عرض کنم، برای آن کسی که مؤمنانه به قضیه نگاه میکند، مگر میشود او به اینها نگاه نکند. نگاه نکند، نیستی. نگاه نکند نفسی بالا و پایین نمیآید. نگاه نکند هیچ عنایتی به تو نیست. نباشد به اینکه اگر یک حاجتی احیاناً یک جایی به آدم داده نشد، این گلایهها را آدم بکند.
یکی از خوبان بود، حاجتی داشت، مدتی به امام زمان توسل کرده بود. حاجاتش برآورده نمیشد. از حضرت گله کرد. گفت: آقا مثل اینکه شما به یاد ما نیستی؟ حضرت در یک حالت خوابی بود، بیدار شد، به ایشان فرمود: فلانی، از بچگی نبودی که از فلانجا افتادی و ما تو را گرفتیم. آن حادثه برای تو پیش نیامد ما ردش کردیم. آن بلا پیش نیامد ما دفعش کردیم. آن مشکل پیش نیامد ما کار تو را راه انداختیم؟ یکی یکی شروع کرد از بچگی روند زندگی من و نکاتی را که برای من یک جاهایی درست شده بود و من هم حس میکردم که خیلی در زندگیام به هر حال یک جاهایی هست که کار درست میشود، ولی توجه به پشت پرده نداشتند. فقط این طرف قضیه را میدیدند. فقط این ظواهر را میبینیم و در بند همینها قرار میگیریم. آن دست مهربان را نمیبینیم. این بندهی خدایی که عرض کردم از خوبان بود وسط صحبت گفت: آقا دیگر نفرمایید. شرمنده شدم! من فکر کردم شما به یاد ما نیستی. شما لحظهای بییاد ما نیستی.
خوب حالا شما نگاه کنید این دید را ما داریم و در این زمان، حرفی از یکی میرسد، حتی اگر شما به بقیهی معصومین توسل میکنید، اگر به امام رضا توسل میکنید، حضرت زهرا (س) توسل میکنید، ولو فعلاً توسل شما به یک معصوم دیگر است، آنچه که قرار است به شما برسد از کانال امام حی و مجرای فیض ایشان است، واز ایشان به شما میرسد. این حالا یک بخش بحث است. باز اگر فرصت شد...
آقای شریعتی: وقتی که شنیدم از قول حضرت که میفرماید: «إِنَّا غَیْرُ مُهْمِلِینَ لِمُرَاعَاتِکُمْ وَ لَا نَاسِینَ لِذِکْرِکُم» (بحارالانوار/ج53/ص174) یک وقتهایی واقعاً میلرزم. یک وقتهایی شاید ما غافل باشیم از یاد حضرت. و این نکته هم که شما اشاره کردی که حضرت هرگز از ما غافل نیست، خیلی مسألهی بزرگی است. نباید ساده از کنارش رد شد. و نکاتی هم که حاج آقای عالی اشاره کردند و عظمت حضرت را واقعاً حالا این نکاتی که شما گفتید و اینکه حضرت محبوب خداوند متعال هستند، بزرگ هستند و عزیز هستند، تازه ما میفهمیم که هیچی نیستیم و چرا باید اضطرار ما نسبت به حضرت روز به روز بیشتر شود.
حاج آقای عالی: در آینده یکی از خصوصیات حضرت مهربانی است. مهربانی حضرت را خواهیم گفت. که آنوقت ما چقدر شرمنده میشویم. یکی از خصوصیات همین مهربانی عجیب حضرت است. آنوقت میبینیم نظر ایشان بر ما به چه صورت هست. که کسی دیگر در مقابل این مهربانی جز اینکه سر خجالت فرود بیاورد چیز دیگری نیست.
آقای شریعتی: بسیار خوب، امروز خیلی مباحث خوبی را شنیدیم. خدا انشاءالله حفظتان کند. خیلی ممنون از توجه فرد فرد بینندگان خوبمان. مشرف شویم به محضر قرآن و انشاءالله زندگی همهی ما منور به نور قرآن باشد و انوار اهلبیت(ع) مخصوصاً امام عصر(عج). صفحهی 24 قرآن کریم آیات 154 تا 163 سورهی مبارکهی بقره تلاوت میشود. صمیمانه تقاضا می کنم که بینندهی بخش دوم گفتگوی ما با حاج آقای عالی باشید.
«وَ لَا تَقُولُواْ لِمَن یُقْتَلُ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتُ أَحْیَاءٌ وَ لَاکِن لَّا تَشْعُرُونَ(154) وَ لَنَبْلُوَنَّکُم بِشىَْءٍ مِّنَ الخَْوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابرِِینَ(155) الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ(156) أُوْلَئکَ عَلَیهِْمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُوْلَئکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ(157) * إِنَّ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةَ مِن شَعَائرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِ أَن یَطَّوَّفَ بِهِمَا وَ مَن تَطَوَّعَ خَیرًْا فَإِنَّ اللَّهَ شَاکِرٌ عَلِیمٌ(158) إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَ الْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَیَّنَّهُ لِلنَّاسِ فىِ الْکِتَابِ أُوْلَئکَ یَلْعَنهُُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنهُُمُ اللَّعِنُونَ(159) إِلَّا الَّذِینَ تَابُواْ وَ أَصْلَحُواْ وَ بَیَّنُواْ فَأُوْلَئکَ أَتُوبُ عَلَیهِْمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ(160) إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَ مَاتُواْ وَ هُمْ کُفَّارٌ أُوْلَئکَ عَلَیهِْمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلَئکَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ(161) خَالِدِینَ فِیهَا لَا یخَُفَّفُ عَنهُْمُ الْعَذَابُ وَ لَا هُمْ یُنظَرُونَ(162) وَ إِلَاهُکمُْ إِلَاهٌ وَاحِدٌ لَّا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَانُ الرَّحِیمُ(163)»
ترجمه آیات:
«آنان را که در راه خدا کشته مىشوند، مرده مخوانید. آنها زندهاند و شما در نمىیابید. (154) البته شما را به اندکى ترس و گرسنگى و بینوایى و بیمارى و نقصان در محصول مىآزماییم. و شکیبایان را بشارت ده. (155) کسانى که چون مصیبتى به آنها رسید گفتند: ما از آن خدا هستیم و به او باز مىگردیم. (156) صلوات و رحمت پروردگارشان بر آنان باد، که هدایت یافتگانند. (157) صفا و مروه از شعایر خداست. پس کسانى که حجّ خانه را به جاى مىآورند یا عُمره مىگزارند، اگر بر آن دو کوه طواف کنند مرتکب گناهى نشدهاند. پس هر که کار نیکى را به رغبت انجام دهد بداند که خدا شکر گزارندهاى داناست. (158) کسانى را که دلایل روشن و هدایتکننده ما را، پس از آنکه در کتاب براى مردم بیانشان کردهایم، کتمان مىکنند هم خدا لعنت مى کند و هم دیگر لعنتکنندگان. (159) مگر آنها که توبه کردند و به صلاح آمدند و آنچه پنهان داشته بودند آشکار ساختند، که توبهشان را مىپذیرم و من توبهپذیر و مهربانم. (160) بر آنان که کافر بودند و در کافرى مُردند لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم باد. (161) جاودانه در لعنتند و در عذابشان تخفیف داده نشود و لحظهاى مهلتشان ندهند. (162) خداى شما خدایى است یکتا. خدایى جز او نیست بخشاینده و مهربان. (163)»
آقای شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. خیلی ممنون و متشکریم از دوستانی که تلاوت قرآن کریم امروز را از جمکران برای ما محیا کردند. با صدای خوب قاری ارجمندمان جناب آقای فروغی. حاج آقای عالی اشارهی قرآنی را امروز را بفرمایند و بعد هم انشاءالله خدمتشان باشیم.
حاج آقای عالی: آیهی 159 سورهی مبارکهی بقره خداوند متعال میفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَ الْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَیَّنَّهُ لِلنَّاسِ فىِ الْکِتَابِ أُوْلَئکَ یَلْعَنهُُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنهُُمُ اللَّعِنُونَ» خدا در این آیه یک لعن بسیار شدیدی، یک نفرین و دورباش از رحمت بسیار شدید در این آیه دارند، که در جای دیگر از قرآن شاید به این شکل لعن نشده باشد که لعنت خدا و همهی لعنت کنندگان بر آن کسانی که حقایق دینی را کتمان میکنند.
حقایقی را که خداوند متعال در کتابش بیان کرده است. حقایقی که باعث هدایت مردم میشود. باعث روشنگری مردم میشود. باعث این میشود که گمراه نشوند. اگر کسی این حقایق را کتمان و پنهان کند، به هر دلیلی، به دلیل ترسش، به دلیل اینکه به هر حال، به عنوان مثال طمعی دارد.
به خاطر وابستگی به جایی و کسی طمعی دارد و نمیتواند این را بیان کند چون احیاناً منافعش به خطر میافتد، اگر کسی این کار را بکند، هم لعنت خدا بر او خواهد بود طبق این آیه «أُوْلَئکَ یَلْعَنهُُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنهُُمُ اللَّعِنُونَ» چون دارد حق خدایی را ضایع میکند که هدایت به مردم است، و هم لعنت به لعنت کنندگان مردم، چون حق مردم هم هست که هدایت خدا را بگیرند.
و این کسی که از حقایق اطلاع دارد و به آنها نمیگوید و کتمان میکند، این حق مردم را هم دارد ضایع میکند. لذا لعنت از طرف آنها هم بر این شخص خواهد بود. در روایات ما هست که این در رابطه با علمایی است که از امیرالمؤمنین(ع) پرسیدند که بهترین خلق کیست؟ حضرت امیر(ع) فرمودند: علمایی که صالح هستند، حقایق دین را بیان میکنند. از حضرت پرسیدند که بدترین خلق کیست؟ امیرالمؤمنین(ع) فرمودند، ذیل همین آیه در روایات است. فرمودند: علمایی که حقایق دینی را پنهان میکنند. درست است که این آیه شأن نزولش مربوط به یهود و علمای یهود بوده که حقایقی را که در کتب خودشان خوانده بودند، به یهودیان نمیگفتند: که این پیغمبر آخرالزمان است. حق است! اما خصوصیت ندارد برای علمای یهود. هر عالم دینی که حقایق دین را در اختیار مردم نگذارد، این شامل حالش خواهد بود.
آقای شریعتی: بسیار خوب، خیلی ممنون و مشتکرم. یک نکتهای را من عرض کنم. همانطور که دیروز هم اشاره کردم به مناسبت میلاد با سعادت حضرت زینب کبری(س) تالار ایدههای پایگاه اینترنتی برنامهی سمت خدا افتتاح شد. و این روزها آن چیزی که متداول هست، و رایج است و مباحثی که مطرح میشود ضمن اینکه من خیلی تشکر میکنم از همهی دوستانی که به سایت ما سر زدند، و وارد تالار ایدهها شدند و نظر گذاشتند. بحثی که این روزها خیلی رایج هست، بحث امر به معروف و نهی از منکر است که از روز چهارشنبه حاج آقای ماندگاری بحثی را مطرح کردند و خیلی هم مورد استقبال دوستان خوب ما قرار گرفته است. خیلیها حاج آقای عالی مشتاق هستند که نظر شما را هم در مورد اقامهی معروف بدانند. و این لحظات پایانی را به این اختصاص بدهیم.
حاج آقای عالی: من چون فرصت کم هست، فقط یکی دو نکته عرض میکنم. اولاً این آیهای که الآن به این اشاره شد، اگر یک عالم دینی باشد، حقایقی را در جامعه ببیند، منکری را در جامعه ببیند، و احکام دین را هم بداند که این طبق احکام دین منکر است، وظیفه دارد به مردم بگوید. نه وظیفهی یک عالم به معنای اینکه یک روحانی باشد. آن کسی که خبر از احکام دین دارد. همهی مردم! امر به معروف و نهی از منکر مربوط به یک فرد خاص نیست. همه به خصوص عالمان دین. و این را هم من عرض کنم اگر احیاناً کارشناسان محترم این برنامه یا هر برنامهی دینی عالمانه وارد این شدند، که تذکری بدهند از باب امر به معروف، یا نهی از منکر در جامعه این حقشان است و اگر این کار را نکنند مشمول این آیه هستند.
ببینید یک عالم وارستهی دینی وابستگی به هیچجا ندارد. ما هچکدام هیچ وابستگی به صدا و سیما نداریم. آن چیزی که ما وابسته هستیم، ما نان خور امام زمان هستیم! ما به دینمان وابسته هستیم. یعنی اگر قرار است آدم حسابی ببرد از حجت خدا حساب میبرد. از رهبر بزرگوارمان، از فرامین و دستورات او که او هم نایب امام زمان(ع) هست، از او حساب میبرد. دیگر معطل کس دیگری نیست. بنابراین این یک نکته که در بیان حقایق عالمان دین با حریت باید بیایند و بیان کنند.
نکتهی دوم اینکه در بحث امر به معروف و نهی از منکر یک فریضهای است که در روایت داریم بقیهی اعمال خوب در مقابل این فریضه مثل رطوبت دهان نسبت به دریا است. فاصلهی اعمال را ببینید چقدر است؟
این تعبیر امام صادق(ع) است. که «کَنَفْثَةٍ فِی بَحْرٍ لُجِّی» تمام اعمال خوب، حتی «وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ إِلَّا کَنَفْثَةٍ فِی بَحْرٍ لُجِّی» (وسایلالشیعه/ج16/ص134) مثل رطوبت دهان است در مقابل آب دریا. خوب ببینید اگر این فریضه خدای نکرده فراموش شود و زمین بخورد و کسی به هر حال بترسد، یا مثلاً فرض کنید بیاعتنایی شود، دیگر چیزی نمیماند. به خصوص بعضی از منکراتی که به خاکستر مینشاند. مردم را به خاک سیاه مینشاند. منکر درشتی مثل ربا، منکراتی مثل تجملگرایی، منکراتی مثل خدای نکرده به فرهنگ دینی مردم در جاهایی لطمه زدهاند، حالا ولو جاهایی باشند کسانی که ممکن است ندانند.
بنابراین این چیزی که برادر بزرگوارمان جناب آقای ماندگاری فرمودند، کاملاً برگرفته از ایدههای دینی هست. ما از طرف خداوند متعال دستور داریم و دین ما که یک عالم دینی بگوید. ایشان هم از یک منظر دینی وارد شدند و دست روی نقطهای گذاشتند که نقطهی فسادی است. فرق نمیکند هرجا باشد. عرض کردم اگر هم در صدا و سیما احیاناً یک جایی یک اتفاق افتاده در عین حال که ما مدیران صدا و سیما را متدین میدانیم. ولی به هر حال روی ندانستن یا روی هر چیز دیگری که هست، این خبط را ممکن است بکنند.
تذکر بر ایشان واجب است. و این تذکر را اگر عالم دینی ندهد، روز قیامت مسؤول است. یک کسی مثل آقای ماندگاری عزیزمان طبیعی است که دردمندانه میآید این را میگوید و قطعاً هم نه از طرف ما، برای همهی متدینین، وظیفهی دینی است. بحث، بحث سیاسیکاری و این بحثها نیست. قطعاً دفاع از این به عنوان یک وظیفه برای ما واجب است.
" مباحث یادی از امام زمان عج الله - حجت الاسلام عالی - برنامه سمت خدا - http://samtekhoda.tv3.ir "
مباحث مربوط به امام زمان (عج):
آیا در بین یاران خاص امام زمان علیه السلام، خانمها هم هستند ؟
دلایل زنده بودن امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف
توضیح در مورد رحمت، رأفت و مهربانی گسترده امام زمان (ع) (1)
توضیح در مورد رحمت، رأفت و مهربانی گسترده امام زمان (ع) (2)
توضیح در مورد ویژگی غایب بودن امام زمان (ع)
دلایل غیبت امام زمان علیه السلام
راه های ارتباطی ما با امام زمان (ع) در عصر غیبت - (1)
راه های ارتباطی ما با امام زمان (ع) در عصر غیبت (2)
رابطهی امام حسین ( علیه السلام ) و امام عصر ( علیهالسلام )
بررسی عدالت گستری امام عصر(عج) (1)
وظایف فردی منتظران در عصر غیبت امام زمان عج الله
در محضر امام زمان عج الله بی ادبی نکنیم
وظایف منتظران – ادب زمان و مکان (1)
تجدید عهد روزانه با امام زمان علیه السلام (1)
چرا امام زمان عج الله به داد فقیران و گرفتاران نمی رسد ؟!
تبعیت از جانشینان امام زمان عج الله (1)
علائم ظهور و وظیفه منتظران (1)
← مباحث یادی از امام زمان (عج) (۴۶ مطلب مشابه)
- ۱۹۶۹ بازدید توسط ۱۵۱۲ نفر
- چهارشنبه ۱۱ شهریور ۹۴ - ۱۲:۰۰