ما دو بخش کردیم وظایف را ، وظایف فردی یک منتظر و وظایف جامعه ی منتظر . به آن بخش اول میپردازیم یک جلساتی را اهم وظایفی که یک فرد منتظر باید داشته باشد را ان شاء الله بتوانیم مطرح کنیم تا برسیم به بحث جامعه پردازی انتظار.
در رابطه با وظایف یک فرد منتظر اولین وظیفه و یکی از اهم وظایفی که یک انسان منتظر باید در نظر داشته باشد ادب نسبت به ساحت مقدس امام زمان علیه السلام است، ادب نسبت به وجود مقدس حضرت بقیه الله علیه السلام است.
دوستان بزرگوار بیننده این را عنایت بکنند درست است اگر از ما بپرسند که تو توهین میخواهی به امام زمان علیه السلام بکنی میگوییم استغفرالله ما و توهین به حضرت؟ ولی گاهی مواقع حواسمان نیست و نادانسته و ناخواسته توهین میکنیم.
توضیحش را عرض میکنیم. امام زمان علیه السلام عین الله الناظره است، چشم ناظر خدا در این عالم است همه ی ائمه همین بودند این بزرگوار اشراف دارد به همه ی عالم مثل یک روحی که اشراف به تمام بدن دارد روح کلی عالم وجودند و واسطه ی فیض و خلیفه الله که اشراف به تمام موجودات عالم دارد .
اگر کسی حرفی از دهانش خارج شود او میشنود کاری بخواهد بکند او میبیند این طور نیست که کسی از او مخفی باشد امکان ندارد چون باید فیض از طریق حضرت به او برسد، هر موجودی در این عالم پس هیچ کسی مخفی از حضرت نیست و حضرت مظهر اسم علیم و مظهر اسم شاهد خداست که بر همه شهود دارد.
یک شخصی در زمان امام هادی علیه السلام یک نامه ای نوشت به حضرت در شهر دوری زندگی میکرد ظاهراً نامه ای نوشت به حضرت گفت من نسبت به شما دورم فاصلهام زیاد است اگر کاری داشته باشم احتیاج به شما داشته باشم نمیتوانم زود به زود بیایم در خانه شما چه کار بکنم؟
حضرت در نامه ای جوابش را نوشتند که اذا کانت لک حاجة فحرک شفتیک، لبت را تکان بده هر جایی که هستی بگو ما میشنویم تو هر جایی که هستی امیرالمومنین علیه السلام فرمود شرق و غرب عالم هم ندارد هر جا که مومنی باشد از ما غائب نیست، لیس اغیب عنا مومن فی شرق هذا الارض و لا فی غرب هذا الارض ما میشنویم .
خدا رحمت کند مرحوم آیت الله بهجت را ایشان میفرموند آخر درسشان بود که میگفتند وقتی صدایتان از دهانتان میآید بیرون قبل از این که به گوش شما برسد به گوش او رسیده است، او میشنود اشراف دارد حضرت .
و از این بالاتر من عرض بکنم احتیاج هم حتی به لب تکان دادن نیست از دل که بگذرد او میداند، روح کلی عالم وجود است او اشراف این چنینی دارد گفت هوا خواه توام جانا میدانم که میدانی که هم نادیده میبینی و هم ناگفته میدانی .
بدون این که بگوید او خبر دارد یک شخصی به نام ابویعقوب است خدمت امام جواد علیه السلام رسید او خیلی دوست داشت که خداوند متعال به او فرزند پسری بدهد ظاهراً فرزند پسر نداشت، خانمش هم علی الظاهر باردار بود خیلی دوست داشت پسر باشد و دوم این که میخواست اسمش را امام جواد انتخاب بکند، رفت خدمت حضرت، حضرت همین طور ابتدا به ساکن فرمود که یا ابایعقوب احمد اسمش را بگذار . احمد، یعنی هم پسر است هم اسمش این است بدون این که او حرف بزند و حاجاتش را بگوید به امام جواد.
امام عین الله است چشم ناظر خدا در این عالم است، نه به این دید عوامانه گاهی مواقع سوال میکنند که یعنی امام زمان علیه السلام ما را میبیند یعنی یک خانمی که بیحجاب در خانه است نامحرم است حضرت چطور او را میبیند، یا گاهی اوقات ما در حالاتی هستیم که نمیخواهیم کسی ما را ببیند یا در یک جایی هستیم که نمیخواهیم ما را ببینند، این یک دید عوامانه است آن اشرافی که معصوم دارد بر ما نه از باب این که بالای بلندی نشسته است دارد دید میزند خانه ی مردم را با چشمها، این طور دیدن نیست علم حضوری است شبیه اشرافی است که روح بر بدن دارد .
شما روحتان پایتان که در کفشتان هست که با چشم نمیبینید اما اگر یک میخی در کفشتان باشد یا یک سنگی در کفشتان باشد اطلاع دارید، این اطلاع نه این که دولا شدید و میبینید با چشم این روح اشراف دارد حاضر است در تمام بدن حضور دارد، از سنخ علم الهی است خدا اگر علم دارد مگر علم پروردگار با دیدن به این شکل است که ما میبینیم؟
خیلی فراتر از علوم این چنینی است که به تعبیری یک علم حضوری است. کسی آمد در خانه ی امام صادق علیه السلام ظاهراً کسی به نام ابوکهمس یک خطایی آن جا دم در کرد، یک خیانتی کرد، جزئیاتش نیازی نیست حضرت داخل بود در اتاق بود از همان جا صدایشان بلند شد که تقوا داشته باش اتق الله فلانی، او با تعجب گفت آقا یعنی شما از پشت دیوار و توی اتاق میبینید؟
معلوم است که خیلی آدم با معرفتی نبوده است که این طور پرسیده حضرت فرمود اینها برای ما حجاب نیست اشراف بر همه جا هست، بنابراین همه جا در این عالم محضر امام زمان علیه السلام است جلوی چشم امام زمان است.
شریعتی: در واقع مشابه همان چیزی که همیشه گفتیم عالم محضر خداست عالم محضر امام زمان است.
حاج آقا عالی: دقیقاً همین طور است منتها ما چون بحثمان در مورد حضرت ولی عصر است که داریم میگوییم محضر امام زمان است به اذن الله، این بزرگوار این چنین اشرافی دارد به عالم و همه جا محضر او است هیچ خلوتی نیست که از چشم مهربان این ولی الهی پنهان باشد.
کسی خدمت امام رضا علیه السلام رسید معروف است شاید شنیدید گفت آقا جان اگر میشود برای من و خانوادهام دعا بکنید امام رضا علیه السلام فرمود اولست افعل مگر این کار را نمیکنم بعد حضرت فرمود به خدا قسم کارهای شما را ما خبر داریم و اعمالتان شب و روز بر ما عرضه میشود، این شخص یک مقداری برایش سنگین بود که برای همه ی کارها ائمه خبر دارند بعد امام رضا علیه السلام همان جا برای این که تحیر این فرد را برطرف بکند فرمود که مگر این آیه ی قرآن را نخواندی «قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ» (توبه/105) هم خدا هم رسول هم مومنین اعمال شما را خبر دارند، آیه ی قرآن است میبینند در رأس مومنین معصومیناند که خبر دار هستند.
من یک نکته ای را یادم است در مباحث یاد مرگ میگفتیم خیلی به نظر بنده این جا میرسد که اشاره بکنم و آن این که این اشرافی که وجود مقدس ولی عصر علیه السلام و معصومین دارند و بالاتر از آن خود خداوند متعال دارد مثل آن اشراف و نظارتی که پلیس و بازرس دارد نیست، یک پلیس نظارت میکند چه کسی متخلف است تا مچش را بگیرد یک بازرس وقتی در اداره ای میرود دنبال این میگردد که چه کسی تخلف کرده است
شریعتی: تخلفات را در واقع میخواهند محدود بکنند.
حاج آقا عالی: بله همین است او چشم نظارتاش این چنین چشمی است، سنخ اشرافی که اولیاء خدا، ائمه بر مردم دارند از این سنخ نیست از سنخ آن نگاهی است که پدر یا مادر بر بچه هایش دارند یا یک پرستار دارد بر مریضش، یک نگاه رحمانی است نگاه مچ گیری نیست برای دستگیری است به این عنوان است دلسوز تر از خود ما به خود ما هستند، یک پدر یا مادر مهربان وقتی که حواسشان به فرزندشان جمع است برای این که زمین نخورد، برای این که کمک بدهند آن جایی که باید تذکر به او بدهند راهنمایی بکنند.
این نگاه است که اگر آدم این نگاه را توجه بکند زیر این نگاه امام زمانی هیچ جا کم نمیآورد یک دلسوز مهربانی که ولی الهی است، اوست که دارد نگاهت میکند نه یک کسی که میخواهد مچت را بگیرد.
مرحوم آیت الله آقای آسید ابوالحسن اصفهانی ایشان از مراجع تقلید فوق العاده ی شیعه بود راجع به ایشان صحبت کردن یک کتاب است، من نمیخواهم ورود پیدا کنم حدود هفتاد سال پیش مرحوم شد شاید الآن حتی پیرمردهایی هم باشند که ایشان را درک کردهاند این بزرگوار اوائل جوانیاش در اصفهان درس میخواند بعداً رفت نجف ولی اوائل در اصفهان درس میخواند، آن ابتدا در روستای خودشان در توابع اصفهان بود، نوجوان بود شاید 13، 14 ساله بود خیلی شوق تحصیل و عشق علوم دینی و راه اهل بیت را ادامه دادن و این چیزها در دلش بود .
یک مرتبه بر پدرش آقای آسد محمد گفت پدر من میخواهم بروم اصفهان حوزه ی بزرگی داشت، ایشان گفت نه شما برای چه میخواهی بروی این مسیر طلبگی مسیری است که خیلی سختیها دارد گرسنگی دارد غربت دارد تو میروی آن جا کسی پیشت نیست آوارگی دارد بیخانگی دارد، مشکلات دارد او گفت آقا شما اجازه بده من همهاش را تحمل میکنم گفت من مخارجت را نمیدهم، اگر بخواهی بروی اصفهان ایشان هم با تکیه بر خداوند متعال گفت باشد شما فقط اجازه بده من بروم.
پدرشان اجازه داد او هم دستش را بوسید و راهی اصفهان شد در مدرسه ی صدر اصفهان حجره گرفت مشغول درس شد یک مدت که گذشت زمستان بسیار سردی بود پدرش آمده بود سر بزند، به ایشان یک شب خیلی سردی بود وارد شد آمد در مدرسه شان آمد در حجره یک وضعیت خیلی ناهنجاری را یک مرتبه دید پدرش، دید که لوازم اولیه را هم ندارد نه چیز گرمی، منقل یا بخاری گرمی است نه چراغی است چیزی ندارد خیلی پدرش هم دلش سوخت و هم ناراحت شد پرخاش کرد به ایشان، که این چه وضعی است من که به او گفتم دچار این وضعیتهایی میشود شروع کرد به او گفتن من اینها را به تو گفتم گوش نکردی، او دلش شکست دیگر آنقدر شنیده بود دلش شکست از حجره آمد بیرون رو به قبله کرد و به امام زمان علیه السلام گفت که خودتان یک عنایتی بکنید که نگویند ما بیکسیم .
همان موقع خادم مدرسه در حیاط دم در بود گفت سید ابوالحسن یک نفر دم در کارت دارد آسید ابوالحسن که آن موقع 14 یا 15 سالش بود رفت دم در دید یک سید خوش سیمایی است تا او را دید سلام علیکی کرد یک پولی به او داد گفت آسید ابوالحسن پولی بگیر شمع و چراغی هم در فلان مکان است بگیر و روشن کن در حجرهات مبادا بگویند که تو آقا نداری، مبادا بگویند بیکسی تو،
هر دمش با من دلسوخته لطفی دگر است * * *این گدا بین که چه شایستهی انعام افتاد
او خداحافظی کرد خیلی متحیر بود که چه شد، برگشت در حجره به پدرش گفت که چنین اتفاقی افتاد پدرش فهمید یک خبری است روی زانویش که نشست گریه افتاد بغلش کرد گفت راهت درست است پسرم، بعد هم با خیال راحت فردایش برگشت همان روستای خودش این بزرگوار ناظر است نظارت دارد نظارتش هم تربیتی و دستگیری است، نه مچ گیری از این جهت تمام عالم محضر حضرت است محضر امام زمان علیه السلام است .
ممکن است کسی بگوید پس چرا ما حس نمیکنیم؟ چرا ما حس نمیکنیم که در نگاه حضرتیم در محضر حضرتیم من سوال میکنم که یک عده هستند که شاید حس نکنند در محضر خدا هم هستند بگوییم خدا نیست؟ شاید حس نکنند که ملائکه دارند آنها را میبینند، شاید اصلاً صداهای ملکوتی که الآن اطراف ما پر است از این سر و صداهای برزخی است، در همین ملکوت عالم در همین باطن عالم در همین غیب عالم شاید حس نکنند بگوییم نیست؟ ما سنگین شده ایم ما محجوب شده ایم باید کاری کرد که آن حواس باطنی آدم علاوه بر این چشم و گوش ظاهری آن حواس یواش یواش بتواند باور کند درک بکند
جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی * * *غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد
خدا رحمت کند حافظ را چقدر قشنگ میگوید غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد، چطور در ماه مبارک رمضان این روزهای آخرش به خصوص آدم حس میکند دلش خیلی لطیف شده حس میکند باورهایش قوی شده خدا را میتواند بهتر باور کند نمازش را میتواند با حال تر بخواند، از امام زمان که میگویند دلش میشکند از اهل بیت که میگویند دلش میشکند .
ببینید چرا قدم بزرگی برداشته شد در ماه رمضان چون پردههای دل ما رقیقتر شد از آن غلظتش و آن سنگینیاش کم شد تاریکی کمتر شد یواش یواش آدم حس نور میکند واقعاً همین طور است .
امام باقر نشسته بودند با جمعی از اصحاب خیلی این روایت قشنگی است حضرت یا امتحانی میخواست بکند یا هر چه بود یک مرتبه از دیدها پنهان شد یک یک بعضیها میآمدند در مسجد میپرسیدند اصحابی که پیش امام بودند میپرسیدند که اباجعفر کجاست؟ گفتند ما نمیدانیم نمیدیدند، ابوبصیر آمد که ظاهراً در اواخر نابینا هم شده بود .
اصحاب گفتند ابوبصیر امام باقر علیه السلام کجاست گفت مگر این خورشید را نمیبینید این جا. برای آن کسی که حجاب کمتر است یا ندارد میتواند ببیند. یک استادی سر کلاس بود میگفت خدا همه جا هست احاطه دارد اشراف دارد و از این قبیل صحبتها یکی از شاگردها گفت استاد چرا ما نمیبینیم؟
چرا خدا پنهان است استاد خیلی زرنگ بود یواش یواش رفت پشت شاگرد قرار گرفت شاگرد روی نیمکت نشسته بود رویش به جلو بود پشت شاگرد قرار گرفت گفت من استادت را میبینی؟ گفت نه. گفت برای چه نمیبینی؟ گفت برای این که پشتم به شماست اگر برگردم میبینم گفت همین ما پشتمان به خداست که نمیبینیم اگر رو به خدا و به سمت خدا باشیم، اگر آدم بنده باشد چرا نبیند؟
من نمیخواهم بگویم هیچ کسی توقع ندارد که در آن قدم اول ببیند اصلاً بحث این نیست بحث این است که یواش یواش این باور طوری شود که وقتی عقل ما پذیرفته که خدایی هست عقل ما پذیرفته که او راهنمایانی فرستاده وقتی این مباحث را گذراندیم یواش یواش وقتی آدم تمرین بکند که اگر من او را نمیبینم او من را میبیند کم کم ارتباط برقرار بکند، صبح یک سلامی بدهد به حضرت با سلام به حضرت صبح را شروع بکند، در روز هدیههایی بکند اعمالش را به حضرت ارتباط را برقرار بکند اگر استقامت بکند و استمرار پیدا بکند این طبیعی است که شما حس میکنید هر جا میروید حس میکنید و به یک جایی میرسید که او را بیشتر از خودت حس میکنید الله نور السموات والارض نور آسمان ور زمین است شما در پرتو نور همه چیز را میبینید آن وقت چطور آدم خود نور را نبیند؟ یواش یواش آن اصل را میبیند اول آن را میبیند بعد چیزهای دیگر را بنابراین اگر آدم این دید و باور را که در محضر حضرت است را به خودش تکرار بکند.
شریعتی: و واقعاً نقطه ی مقابلش هم است یک وقتهایی خدا نکند که این اتفاق بیفتد یک وقتی ما حس میکنیم وجود حضرات معصومین یا خداوند متعال را که اگر نظر عنایتشان را از ما بردارند آن وقت است حس میکنیم که پشتمان خالی است الآن خیلی پشتمان گرم است و حس نمیکنیم.
حاج آقا عالی: بدون تردید همین طور است یعنی در مواقع اضطرار آدم میتواند به طور موقت حس بکند در ماه مبارک رمضان حس بکند حالات خوشی که یک موقعهایی برایش پیش میآید باورش قوی میشود ولی اینها موقت است اگر استمرارش بدهد آن وقت خوشا آنان که دائم در نمازند میشود و حالا من همه ی حرفهایی که گفتم تا به حال یک جمله نتیجهاش اگر عالم مجضر حضرت است و آقا میبیند آن وقت من در محضر حضرت اگر گناهی بکنم یا ظلمی بکنم ادب محضر حضرت را رعایت نکردم حضرت دارد میبیند این یک توهین به حضرت است و باعث بشود که حضرت را من شرمنده بکنم پیش خدا این بخش را میگذاریم .
برای بعد از قرآن یعنی همهی حرف که گفتم ادب محضر حضرت یعنی وقتی ما عقلمان فهمید و یواش یواش دلمان و قلبمان این را فهمید که در محضر حضرتیم و در نگاه او هستیم آن نگاه مهربان آن وقت با گناه کردنها با آلودگیها با یک کارهایی که حضرت دوست ندارد این یک نوع توهین عملی به او است شما انگار فرض کنید کنار پیغمبر پایت را دراز بکنی حالا کنار پیغمبر اگر یک فحشی نعوذ بالله به کسی بدهد حالا کنار پیغمبر یک گناه بزرگی بکند این شکلی اگر آدم نگاه بکند.
همه ی حرف ما در یکی از مصادیق ادب خدمت حضرت و نسبت به ساحت مقدس امام زمان بود و این که رعایت ادب و احترام محضر حضرت که عالم محضر حضرت است احترام محضر را داشته باشیم گناهان یک نوع توهین به حضرت است گناه کردن را این طور ببینیم یعنی از این به بعد دید یک منتظر که میخواهد امام زمانی باشد در عین حال که گناهان گناه است، بیحرمتی به خدا است بیحرمتی به ولی خدا هم است و باعث شرمنده شدن او میشود این نکته را من توضیح کوچکی میدهم پیغمبر اکرم ابتدائاً و بعد معصومین سایر امامان ما هم مسئولیت مومنین را بر عهده داشتهاند که آنها را هدایت بکنند.
آنها در واقع پدران این امتاند مثل پدری که در خانواده مسئول دینداری این خانواده است اگر یک بچه ای چموشی بکند اگر بچه ای کاهلی بکند در دین داری پدرش ناراحت است چون حس میکند که خودش شاید کوتاهی کرده خداوند متعال مسئولیت بندگی مومنان از ابتدای تاریخ تا آخر را به پیغمبر داده و در رأس هرم پیغمبر است حتی انبیاء هم زیرمجموعه ی پیغمبر بودند، در ذیل حضرت بودند حال شما نگاه کنید این بار سنگین را پیغمبر و بعد ائمه ی معصومین داشتهاند که اینها را به سر مقصود برسانند لذا است که پیغمبر فرمود سوره ی هود من را پیر کرد چون در سوره ی هود این آیه آمده است که « فَاستَقِم کَما أُمِرتَ وَمَن تابَ مَعَکَ» (هود/112) یعنی استقامت کن هم خودت هم مومنین استقامت مومنین را از پیغمبر خواستهاند خطاب به پیغمبر است .
و لذا این پیر کرد پیغمبر را، مثل این که دینداری خانواده را از پدر خانواده میخواهند استقامت یک لشکر را از فرماندهاش میخواهند، طوری که اگر یکی از سربازها کوتاهی بکند فرمانده خودش را گویی مقصر میداند حال شما نگاه کنید این بار به دوش اهل بیت است .
لذا گفتهاند مومنین به ما کمک بدهید بتوانیم این بار را بکشیم با تقوای خودتان به ما کمک بدهید، اعینونی بورع و اجتهاد و عفه و سداد اگر کسی گناه بکند در واقع کار آنها را سخت میکند هزینهشان را زیاد میکند و آنها را شرمنده میکند پیش صاحب عالم یعنی خداوند متعال چون آنها پدرند یک پدر را شما نگاه کنید ممکن است وقتی که کارنامه ی بچهاش را دارد از مدیر میگیرد این کارنامه مردودی باشد یا کم داشته باشد آن بچه شاید خیلی خجل نشود اما آن پدر شرمنده میشود از کم کاری این بچه، از این جهت ما این کار را بکنیم که در محضر حضرت حضرت را پیش خداوند متعال شرمنده نکنیم اگر رعایت این ادب کردیم موارد دیگری در رعایت ادب حضرت و مصادیق دیگری است که ان شاء الله در جلسهی دیگر عرض خواهیم کرد.
" مباحث یادی از امام زمان عج الله - حجت الاسلام عالی - برنامه سمت خدا - http://samtekhoda.tv3.ir "
مرتبط با رعایت ادب در محضر امام زمان عج:
مصادیق ادب نسبت به وجود مقدس امام زمان عج الله (1)
مصادیق ادب نسبت به وجود مقدس امام زمان عج الله (2)
مباحث مربوط به امام زمان (عج):
آیا در بین یاران خاص امام زمان علیه السلام، خانمها هم هستند ؟
توضیح ویژگی زنده بودن امام زمان عج الله
دلایل زنده بودن امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف
توضیح در مورد رحمت، رأفت و مهربانی گسترده امام زمان (ع) (1)
توضیح در مورد رحمت، رأفت و مهربانی گسترده امام زمان (ع) (2)
توضیح در مورد ویژگی غایب بودن امام زمان (ع)
دلایل غیبت امام زمان علیه السلام
راه های ارتباطی ما با امام زمان (ع) در عصر غیبت - (1)
راه های ارتباطی ما با امام زمان (ع) در عصر غیبت (2)
رابطهی امام حسین ( علیه السلام ) و امام عصر ( علیهالسلام )
بررسی عدالت گستری امام عصر(عج) (1)
وظایف فردی منتظران در عصر غیبت امام زمان عج الله
وظایف منتظران – ادب زمان و مکان (1)
تجدید عهد روزانه با امام زمان علیه السلام (1)
چرا امام زمان عج الله به داد فقیران و گرفتاران نمی رسد ؟!
تبعیت از جانشینان امام زمان عج الله (1)
علائم ظهور و وظیفه منتظران (1)
← مباحث یادی از امام زمان (عج) (۴۶ مطلب مشابه)
- ۲۰۷۱ بازدید توسط ۱۵۲۹ نفر
- شنبه ۲۸ شهریور ۹۴ - ۱۲:۰۰