دختران حاضرن با مردی که یه بار طلاق گرفته ازدواج کنند؟

سلام
من کارمند بخش دولتی، 27 ساله ، یکسال پیش ازدواج کردم و متاسفانه بخاطر دروغ گویی های مکرر همسرم ازش جدا شدم. ( داستانش طولانیه و مطلبم رو کوتاه میکنم ) باز هم متاسفانه به خواست همسرم و البته تمایل خودم با ایشون نزدیکی کردم و ایشون بکارتش رو از دست داد . نگرانی من در مورد این هست که برای آینده برای انتخاب همسر و زن مناسب زندگیم دچار مشکل میشم؟
آیا واقعا ازدواج قبلی باعث نگرانی همسر آینده من میشه و ممکنه جواب رد بده؟ چون به هر حال دختر خانم ها به این موضوعات خیلی حساس هستند!

مطالب مشابه :

آیا یه مرد مطلقه ، همسر سابقش رو می تونه فراموش کنه ؟

ازدواج خانم مطلقه با مردی که تا حالا تجربه ازدواج نداشته

یه خانم مطلقه چقدر شانس ازدواج مجدد دائم رو داره ؟

یه مرد مطلقه که یه دختر کوچولو داره ازم خواستگاری کرده

خانم ها با مرد مطلقه تحصیل کرده ولی تریاکی ازدواج می کنند ؟

ازدواج دختر با مرد مطلقه

باید با یه مرد مطلقه یا همسر فوت کرده ازدواج کنم؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه) ازدواج مجدد (۷۴ مطلب مشابه)

ناباروری آقایون برای خانوم ها چقدر مهمه؟

سلام به همه
من یک پسر 27 ساله هستم و متاسفانه مشکل ناباروری دارم و دوست ندارم با کسی که میخوام ازدواج کنم ، بش این مساله رو نگم یا دروغ بگم. دوست دارم راست و پوست کنده بهش حقیقت رو بگم.
چند تا سوال دیگه هم داشتم
- وقتی میریم خواستگاری باید این موضوع رو مطرح کنیم؟ کی باید مطرح کنیم؟
- برای جبران این مشکل باید چه کار کنم ؟ که زندگی خوبی داشته باشم؟

مطالب مشابه :

ازدواج با دختری که ممکنه بچه دار نشه

ازدواج با پسری که امکان بچه دار شدن نداره

دوست ندارم بچه دار بشم، باید به خواستگارم بگم ؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

چطوری یه دختر خانم معلم چادری برای ازدواج پیدا کنم؟

با سلام خدمت تمام دوستان
من قبلا موضوعی روشن بیان کردم با این متن:
جوانی هستم 24 ساله با زیبایی نسبی البته بقیه میگن و شاغل با درآمدی متوسط بالای 1.5 که با توجه به شغلم تا 30 خدمت شاید بین دو شهر جابجا بشم. مدتی قصد ازدواج با یه دختر خانوم معلم چادری مومن و با زیبایی نسبی رو دارم که با شرایط من کنار بیاد اما چون شهر ما کوچیکه تا حالا موردی پیدا نکردم از شما میخوام تا منو راهنمایی کنید. 

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه) ازدواج با دختران شاغل (۲۶ مطلب مشابه) ازدواج با دختر مذهبی (۶۰ مطلب مشابه) مسائل خانم های چادری (۱۱۸ مطلب مشابه)

آیا دختری مذهبی حاضره با پسری با شرایط من ازدواج کنه؟

سلام

آیا دختری مذهبی حاضره با پسری با شرایط و اعتقادات من ازدواج کنه؟
البته ممکنه به افراد مختلفی مذهبی گفته بشه. ولی  واسه روشن شدن موضوع بگم که منظور من دختر خیلی خیلی مذهبی در حد طلبه نیست. و منظورم هم دختری نیست که به خاطر جو خانوده مذهبیه و قلبا اعتقادی نداره..
همچنین منظورم از مذهبی لزوما چادری نیست. واسه من مانتو و چادر فرقی نداره مهم اینه حجاب خوب و مناسبی داشته باشه..
حالا از شرایط خودم و اعتقاداتم میگم :
1 ) اهل نمازم.. البته نماز صبح رو قضا میخونم
2 ) هیچوقت با دختری دوست نبودم و کلا اهل دختر بازی و این حرفا نبودم
3 ) هیچوقت  مشروب. سیگار. قلیان و.. مصرف نکردم  و متنفرم
4) اهل دروغ گفتن نیستم.. حتی اگه به ضررم تموم بشه.. در مواقع خیلی خاص ممکنه سکوت کنم
5 ) هیچوقت غیبت کسی رو نمیکنم. مگر طبق گفته قرآن به کسی ظلمی شده باشه
6 ) مرجع تقلید ندارم

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه) مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

علاقه دو طرفه پسر 30 ساله و دختر 18 ساله

سلام و عرض ادب و احترام به اعضای محترم سایت

امید که شاد باشید
سوالم رو اینطور خدمت دوستان عرض کنم که بنده درگیر یک رابطه عاطفی شدم که به تدریج و با گذشت زمان صورت جدی و عقلانی بیشتری به خودش گرفته به صورتی که واقعآ نیاز پیدا کردم که برای حل بهتر مسأله پیش مشاور برم اما قبل از اون به کمک و همفکری و نیک اندیشی دوستان خانواده برتری نیاز دارم، هر چی که باشه اینجا افراد و به طبع اون افکار زیادی میتونن به بنده حقیر راهکار بدن ،به همین خاطر پیشاپیش از محبت شما کمال تشکر رو دارم و ممنون از حسن نظر و یا انتقاد دوستانتون،

بنده حقیر جوانی هستم 30 ساله که مدت 2 سال هست درگیر رابطه ای عاطفی شدم و تمام این مدت جوری که در ادامه عرض میکنم خدمت دوستان ،، رابطه. بنده بصورت کاملآ محترمانه و در حد سلام و تعارفات معمول بوده ،

خواهر بنده دوستی دارند که وقتی ایشون رو برای بار اول دیدم بسیار مجذوب و شیفته این بنده خدا شدم اما همیشه تفاوت سن بین ما باعث شد تا حرف و کلامی جز همون تعارفات با هم نداشته باشیم از طرفی بعد مدتی بنده از سوی اون دختر خانم محترم ابراز علاقه های مختلف اما نامحسوس رو چه در بیان و رفتارشون نسبت به خودم میدیدم اما باز هم نگران بودم.

تا اینکه چند شب پیش که  اون بنده خدا به دیدن خواهرم اومده بودند موقع رفتن چون هوا تاریک بود بنده همراهشون شدم تا برسونمشون به منزل خواهرشون که به ما نزدیکه و در طول مسیر ،ایشون شروع به صحبت کردند و جریان خواستگاری قبل خودشون رو که سالها گذشته بود و منتفی شده رو گفتند و اینکه از بنده عذر خواهی کردند بخاطر مسائلی که باعث دوری شده بود و بابت مسائلی که بین ما بوده در گذشته و یه جور اشتیاق درشون دیدم و اینکه کاملآ متوجه شدم که نظر بنده رو میخوان بدونن  .

خلاصه کاملآ بنده رو متوجه کردند که بهم علاقه مندند و بنده هم از باب بی اطلاعی تمام روابط و احساسات بینابین رو نه تأیید و نه رد کردم و مثل همیشه بصورت جدی و با کمال احترام خداحافظی کردمو رفتم .

البته شیطنتی هم کردم و اون اینکه با ابراز کردن فراموشی مسائل قبل و اینکه مثلآ فلان موضوع یادم نیست  و بنده با اینکه میدونستم. اما با رفتارم ایشون رو وادار به توضیح بیشتر برای یادآوری کردن به خودم  میکردم .
الان دچار مسائلی شدم که فکرم رو درگیر خودشون کردن

یکی اینکه آیا این تفاوت سن با توجه به علاقه دو طرف که علاقه واقعی هست مشکل ساز نیست ( ایشون فوق العاده باهوش هستند و نمرات درسی بالا در حد 19 و 20 داشتند و هوش اجتماعی خوبی دارند و سایر موارد )؟

دوم اینکه ایشون از چهره بسیار مطلوب و معصومی برخوردارن اما تو پوشش و نوع حجاب کمی آزاد هستند البته راضی به پوشش و حجاب کامل هستند ( قبلآ اینو به خواهرم گفته بودن ) اینو مطمئنم اما نگران نداشتن ثبات در انتخابشونم که آیا در بلند مدت عوض میشه ؟

سوم اینکه بزودی وارد دانشگاه میشن ( ابتدای مهر امسال ) و مطمئن هستم که با توجه به اینکه قبل تر هم تعدادی خواستگار داشتند با ورود به دانشگاه احتمال اینکه سریعتر وارد زندگی مشترک و ازدواج بشن و بهر حال از دست بنده برن بسیار بیشتر هست .

در صورت نظر مثبت دوستان ،به بنده بفرمائید که چطور اقدام کنم ،آیا به نظر شما صحبت با خودشون و تفهیم تمام شرایط مختلفی که هست از قبیل تفاوت سن و سایر موارد جوری که شفاف سازی بشه و حداقل با معایب بنده و واقعیات بهتر آشنا بشن و شاید بتونن منطقی تر تصمیم بگیرند و یا جواب بدند ، آیا این کار لازم هست و بگمشون ؟

خودم از نظر اخلاقی بسیار ملایم و آرام و از نظر انرژیک پر جنب و جوش هستم و از نظر احساسی بسیار قوی و اخلاقیات برام مهمترین هست .

حالا نظر دوستان با توجه به علاقه دو طرفه و تمایلی که از طرف مقابل نسبت به خودم مشاهده کردم و شرایط موجود، نسبت به این موضوع چی هست ؟؟

اینم بگم که بنده احساس میکنم با توجه به اینکه تا بحال مجذوب کسی به این حد نشدم اگر این ارتباط به سرانجام نرسه برای مدت زیادی در تجرد بمونم بهر حال پسران بعد از سن خاصی بیشتر منطقی و گریزان هستن با مقوله ازدواج نسبت به عواطف و نوساناتی که مثلآ در جوانی دارند ( 18 الی 26 ) ، البته بنده هم اهل شیطنت هستم، نسبت به شیطنتی که خاص دختران کم سن هست هم پایه و همراهم فقط با پختگی بیشتر باشه بهتر هست .

لطفآ دختران حدود 18 سال هم منو راهنمایی کنن که آیا انتظارات یک فرد شبیه بنده که منطقی و کمی آرام و ملایم هست و روحیاتم که اهل شوخی و بخندم ولی غیر علنی و سایر چیزها از نظر اونا پسند هست و بعدها چه چیزی میتونه باعث نارضایتیشون بشه و کلآ راهنمایی کنند که چه رفتارها و کارهایی رو بیشتر دوس دارند احتمالآ
در آخر از تمام دوستان بابت راهنمایی و احیانآ انتقادشون و وقت گرانبها شون صمیمانه مچکرم .
در پناه خدا باشید خداحافظ ..

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

چرا برخی افراد خودشونو بعد از ازدواج گم میکنن؟

چرا برخی افراد خودشونو گم میکنن؟ مخصوصا تو جمع؟ دلیل کارشون چیه؟
سلام.
این سوالم کاملا عمومیه چه کسانی که مجردن چه کسانی که متاهل با هر سنی لطفا راهنمایی کنید. آیا برای خودتون خدایی نکرده اتفاق افتاده؟ بعد چه کار کردین؟
واقعا مشکل ساز شده و خیلی وقت ها دچار کدورت و ... شده. بین زوج ها ، خانواده ها و ...
براتون بیشتر توضیح میدم :

یکی از اقوام از زمانی که ازدواج کرده ارتباطش با خانوادش خیلی کم شده. مثلا میخواد بگه زنم خیلی برام مهمه. بد جوری خودشو گم کرده کلا به کسی اهمیت نمیده رفت امد نمیکنه بدتر از همه پدر مادرشو که خیلی هم مهربونن خونه راه نمیده حتی یه تعارف خشک و خالی هم نمیکنه. خواهر و برادراشم راه نمیده و... حالا زنش یه آدم معمولی تازه تحصیلات خاصی هم که نداره ، از لحاظ مالی هم که معمولیه. منکه خودم هنگ کردم. آخه چرااااا؟؟؟
برعکسش هم هست ولی من زیاد ندیدم چون خانوم ها عاطفی ترن کمتر خانوادشونو فراموش میکنن.
* آقایون متاهل متاسفانه با زن برادرشون ، خواهر زنشون و.... دیگه انقدر صمیمی میشن (منظورم حالت غیر عادی) که اصلا انگار زنشون وجود نداره.
* خانوم های متاهل متاسفانه با برادر شوهرشون ، شوهر خواهرشون و.... دیگه انقدر صمیمی میشن(منظورم حالت غیر عادی) که اصلا انگار شوهرشون وجود نداره.
متاسفانه همین مسائل خیلی وقت زندگی ها رو از هم پاشیده.
من خودم تو این شرایط به عنوان نظاره گر ، خیلی اذیت شدم دیگه وای به حال اصل کاری.
چیزهای دیگه هم هست ولی خیلی طولانی میشه.
کاش میشد یه جورایی فرهنگ سازی کنیم ولی حیف که خودم کاری از دستم بر نمیاد فقط تنها هنرم اینه که از این چیزا درس عبرت بگیرم و وقتی ازدواج کردم حداقل به یه نفر کمک کنم و اینطوری آزارش ندم.
یا علی.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

برای ازدواج دوست دارم راه دین و در پیش بگیرم

سلام
دوستان من سوالی داشتم هر چند تقریبا خودم کنار اومدم با قضیه ولی گفتم نظر شما بزرگواران رو هم بپرسم! مسئله ای که من دارم شاید خیلی ها باهاش سر و کار داشته باشن ولی خب به هر حال واسه من خیلی پیچیده است!
من متولد 72 هستم دانشجو ام و تا حالا کار نکردم الان قصد ازدواج ندارم ولی به هر حال فکر میکنم در مورد معیار های همسر آیندم!
از همه ی دوستان میخام نظرشونو بگن و سوال منم دقیق بخونن!
من از یه خانواده ی معمولیم زیاد اهل نماز روزه نیستن فامیلامون ولی خب من یه مقدار هستم بر اساس همین معیارم اینه که همسرم مذهبی باشه و چادری! خب این وسط یه چیزایی آزارم میده چون به هر حال به احتمال خیلی زیاد این دختر خودش از یه خانواده ی مذهبی باید باشه! بعد فکرشو بکنین هر دفعه فامیل های ما با فامیلای همسر آیندم روبرو شن چه وضعی پیش میاد! البته یکی از فامیلامون همین راهو رفته ها ولی خب من میبینم پشت سرش چه قدر حرف هست! دیگه متوجه شدم که حرف بقیه برام مهم نباشه که دیه نیست تقریبا!
مشکل دیگه ی من منطقی بودنمه که دوست ندارم مهریه سنگین و هزینه ی عروسی گزاف رو بپردازم ! دنبال یه چیز ساده و مهریه ای هستم که بتونم به خانومم بپردازم نه یه چیزی که منو بترسونه از طلاق دادنش!
همه ی اینا به کنار من خودم آدمم! کلی خطا دارم که واقعا فکر نمیکنم شایستگی همچین خونواده و دختر پاکیو داشته باشم! به هرحال درسته میگم ممذهبیم. ولی خب پیش این خانواده بزرگ که شدم !
با خانوادم میگمو میخندم ولی خب من به هر حال دوست دارم راه دینو در پیش بگیرم!
میدونم از نظر شما من هم خدا رو میخام هم خرما ولی به هر حال دوست داشتم نظر همتونو بدونم شاید کمکم کرد! گفتم دانشجو هستم در ضمن ارشد هم میخوام بخونمو دو سال سربازی هم دارم و بعدش هم دنبال پول جمع کردن و این حرفا پس ازدواج حدودا میوفته 6 الی 7 سال دیگه!

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

نمی تونم دیگه تحمل کنم مگه من آدم آهنیم ؟

سلام به همه دوستان

من یه پسرم 22 ساله هستم از لحاظ عقلی هم کامل شدم، خونه ندارم، ماشین هم ندارم، و بدون هیچ گونه پس اندازی،  ولی تو اداره برق با حقوق 1400000 دارم کار می کنم .

می خوام ازدواج کنم، ولی می دونم کسی با شرایط من دخترشو نمیده ( چون هیچی ندارم فقط یه کار دارم اونم تازه توش امنیت شغلی ندارم )  با این حال به مامانم گفتم که دنبال یه دختر خوب برام باش .

ولی میگه ازدواج خرج داره همینجوری الکی نیس که میگه تو کم کم 50-60 میلیون داشته باش اون موقع من برات میرم خاستگاری، خب اینجوری من باید کلی کار کنم تا بتونم همچنین پولی در بیارم تازه با این تورم فکر کن یعنی نباید چیزی بخرم  و بخورم فقط باید جمع کنم اخه این که نشد.

من الان کلی نیاز دارم مخصوصا نیاز عاطفی مثل بقیه انسان ها . نمی تونم دیگه تحمل کنم مگه من آدم آهنیم، خب شما میگید چی کار کنم، نیاز هامو سرکوب کنم؟ یا برم با دختری دوست بشم؟ 

به خدا این زوج های جوان رو میبینم تو این پارک و اینا کنار هم نشستن اینقدر حالم گرفته میشه هیییییییییییییی ، حالا به نظر شما من چیکار کنم تا کی اخه صبر کنم؟ من دیگه به بلوغ فکری و عقلی و همه چی رسیدم،

هه بعضی ها 50-60 میلیون براشون پول خورده اون وقت ما باید کلی سال کار کنیم که همچین پولی جمع کنیم . ای بابا اینم از زندگی بعد بگید چرا اینقدر تو جامعه روابط نامشروع زیاد شده، دیگه نمی کشم خسته شدم، خواهش میکنم بهم بگید چی کار کنم؟

با تشکر از دوستان

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

هر کاری کنم نمیتونم گذشتمو پاک کنم

سلام به همه دوستان
من 24 سالمه و حدود یه سالی میشه که دانشگاهم تموم شده. متاسفانه وقتی تو دانشگاه بودم با چند تا دختر رابطه داشتم ( البته دقیق تر منظورم اینه که با هم راحت بودیم و اینجور چیزا نه مسائل جنسی و لمسی و ...) اما با یه دختر رابطم خیلی بیشتر بود در حدی که به ما میگفتن دوست دختر دوست پسر. با هم بیرون میرفتیم و تماس بدنی هم داشتیم(منظورم سکس نیست).

چیزی که اون زمان فکر میکردم این بود که من این دختر رو میخوام ( بالاخره جوون تر بودم و خیلی شور و شوق و اشتیاق واسه اینکارا داشتم و در واقع یه جورایی بیش فعال بودم تو این مسائل که منی که 20 سالم بود خیلی خیلی برام سخت بود که در برابر این مسائل مقاومت کنم، اما خیلی سعی خودمو میکردم و دربدر دنبال دکتر میگشتم که یه چیزی بهم بده بتونم این آتیش درونم رو کمترش کنم چون خیلی عذابم میداد الانم همینطوره ولی خدا رو شکر الان خیلی بیشتر روش کنترل دارم) .

درسته دیگه جلوی خودمو گرفتم که با دختری رابطه دوستی برقرار نکنم اما همش یه چیزی عذابم میده:

اونم اینکه وقتی بعدها یه روزی ازدواج کردم اگه خانمم دختری بوده باشه که ذره ای به این مسائل آلوده نشده باشه اینجوری من در حق اون و در حق خودم ظلم کردم و این فکر خیلی منو عذاب میده.

از طرفی هم نمیتونم بهش بگم که من قبلا با یکی دوست بودم چون اینم کار درستی نیست و بنده باید گناهشو پیش خدا اعتراف کنه نه بنده خدا.

بعضی وقتا فکر میکنم که بهتره ازدواج نکنم اما میدونم که اینم درست نیست. هر کاری هم کنم نمیتونم گذشتمو پاک کنم چون بالاخره من اینکار رو انجام دادم.

به نظر شما چیکار کنم؟ اگه یه دختر خوب و پاک و مومن باشه میتونه ببخشه؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

چرا بیشتر آقایون و خانوم ها تو جمع به همسرشون بها نمیدن؟

چرا بیشتر آقایون و خانوم ها تو جمع به همسرشون بها نمیدن؟

1- فک میکنید این کارو بکنید همسرتون پر توقع میشه
2- آقایون این کارو بکنن احساس میکنن اقتدارشون میره زیر سوال
3- توی تنهایی بهش بها میدین ولی خودتون هم بکشین تو جمع نمیتونین و احساس خجالت میکنین
4- اون باید شروع کننده باشه تا منم همراهیش کنم
5- دوست دارید این کارو بکنین ولی بلد نیستین

لطفا نظرتون رو بگید میخوام بترکونید ها ، راستی اگه مث من خاطره ای هم دارید که کمک کنه تعریف کنید.
من چندتا خاطره مثبت و منفی تعریف میکنم که باعث شد این سوال رو بپرسم. لطفا تا آخر بخونید.

اول مثبت ها رو میگم :
* یکی از آقایون فامیل : تو جمع و مهمونی ها خیلی از خانومشون تعریف میکنه مثلا یادمه حرف یکی از بازیگرای زن خارجی که واقعا هم خوشگل بود مورد بحث قرار گرفته بود که اون وقت اون آقا گفت زن من ازون خوشگلتره تازه اون جذاب نیست ولی زن من جذابه و خیلی مهربونه همه کس منه اگه اونو نداشتم و ... گور به گور میشدم و از این حرفا ، از دسپختش و چیزای دیگه. اینم بگم این آقا آدم جوگیری نیست چون خیلی ساله که ازدواج کردن.

*یکی از خانوم های فامیل : به شوهرش تو جمع خیلی بها میده و کلی ازش تعریف میکنه ، همیشه کنارش میشینه ، دستشو میگیره تو دستش و مثلا میگفت : من از غذا خوردن شوهرم خیلی لذت میبرم و همش نگاش میکنم و ... (منم از این خانوم ها می خوام ، اگه کسی تو جمع اینو به من بگه انگار به خر تیتاب داده باشی خیلی حال میکنم).

*این یکی هم باحاله ، یه آقایی بود وقتی مهمون داشتن و همسرش از بیرون میومد خونه ، اگه مهمون ها هم به پاش بلند نمیشدن این آقای جنتلمن به پای خانومش بلند میشد و همه از ایشون همیشه تعریف میکنن. (البته ما مردا که حسودی میکنیم فقط ولی خانوم ها تعریف).

خاطره های منفی:
* یکی از آشناها که آقا هستند چند سالی بیشتر از ازدواجشون نمیگذره : - کنار همسرشون نمیشینه. - یه جورایی جلو ما به همسرش امر و نهی میکنه. - بعضی وقت ها از بدی خانوم ها میگه (شاید منظورش شوخیه ، ولی خانوم ها مث ما آقایون نیستن حتی اگه شوخی هم باشه تو جمع نباید گفت ، خیلی تابلو هست که خانومش ناراحت میشه). - از وقتی هم که بچه دار شدن خانومه بیچاره کمتر مورد توجه.

* اینم خیلی بده ولی زیاد دیدم : بعضی از زوج ها همسرشون رو با خواننده ، بازیگر ، مجری ، اندامشون ، زیبایشون و هر چی که فک کنید تو تلوزیون ، ماهواره ، اینترنت مقایسه میکنن که متاسفانه طرف مقابل هم میشکنه ، افسرده میشه و...

من که پسر مجردم و 27 سالمه و با توجه به نکات بالا تصمیم گرفتم برای همسر آیندم ( که قربونش برم ) کم نذارم. من از زمانی که فهمیدم البته الان مجردم ولی این کار برای من هم لازمه چون الان تو جمع مثلا از رفتار های پدر مادرم تو جمع تعریف میکنم (البته الکی نه اون خصوصیاتی که واقعا دارن) و واقا جواب گرفتم مثلا از بابام کلی پول سلفیدم ، مامانم هم غذاهای توپ برام درست میکنه. البته منظورم تیغ زدن نیست اینکه تاثیرش رو میگم.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

شناسایی شخصیت حقیقی دختران صفر کیلومتر در بعد از ازدواج

سلام

ممنون میشم همه خانم ها و آقایون جوابمو بدن.خلاصه میپرسم ولی بیشتر متنم نقل قوله که طولانی به نظر میاد

لطفا بحثو به دعوای مذهبی و غیر مذهبی یا بحث سایز و رنگ و ... نکشونید. نگید هم که این همه بحث های کثیف و ... چیه. بحث تمایلات نرمال و انسانی همسران از هم هست نه مباحث غیر انسانی و حیوانی !

موضوع سوالم خانم هایی هستن که یا واقعا اصطلاحا از نظر اطلاعات صفر کیلومترن ( در حالی که ممکنه بعد ازدواج حسابی راه بیفتن ) یا به خاطر حیا یا شاید خجالت خیلی در این موارد ( زناشویی از نوع نرمال ) در خواستگاری حرف نمیزنن که خب طبیعیه

* یه دسته قبل ازدواج صفر کیلومترن و بعدش حسابی راه میفتن و خودشونم راضین مثل این نقل قول از نظرات پست 5149 خانمی درباره خواهرشون گفتن:

خواهرم هم قبل از ازدواج مثل من بودند حتی رقص هم بلد نبودند ولی تو دوران نامزدی همه این چیزها رو یاد گرفتند حتی اوایل تا آرایش یاد بگیره هر دفعه آرایشگاه می رفت و برای شوهرش خیلی انرژی می گذاشت الان هم همسرشون همیشه از مادرش بابت دختر خوبی که براش انتخاب کرده تشکر می کنه و به قول خودشون خیال می کردند پژو گرفتن ولی بنز از آب دراومده

شوهر خواهر من که سید طباطبایی و بسیار گرم مزاج اند ولی از زندگی زناشوییشون بیشتر از حد انتظارشون رضایت دارن و چون خواهر من هم صفر کیلومتر بوده موقع ازدواج به شوخی می گن فکر می کردند پژو گرفتن ولی بنز از آب دراومده

* یه عده دیگه صفر کیلومترن و بعد ازدواج راه میفتن اما فقط تحمل میکنن برای میل همسرشون چون قبل ازدواج در مورد توانشون شناخت کامل نداشتن مثلا خانمی در نظرات پست 4925 گفتن:

واقیتش من قبل از ازدواج فکر میکردم خیلی گرمم اما از وقتی ازدواج کردم فقط به خاطر شوهرم تحمل میکنم اونم متوجه شده البته تا حدودی  من مقصر نیستم  چون 4ساله ازدواج کردیم وهر شب رابطه داریم.اما باز شوهرم بهانه میگیره که چرا سردی باهام همکاری نمیکنی.دوران خواستگاری مطرح کردیم اما دیگه فکر اینجا رو نکرده بودم اینقد گرم باشه البته از گرمی گذشته باید گفت گلوله آتیش

* دسته سوم ادعای گرم بودن میکنن ولی راه نمیفتن مثلا در نظرات پست 5149 گفتن:

یکیم میشناسم ادعای هاتی میمرد من فلان میکنم بهمان میکنم الان که ازدواج کرده سال به سال پشت لبشو تمیزم نمیکنه چه برسه به سرو وضعش فقط دو ماه اول ادعا داشت

 

حالا سوال اصلی:

نمیشه بگیم چون صفر کیلومتره قیدشو بزنیم. ممکنه به قول دوستان تو همین وبلاگ اگر راه بیفته ( البته اگر ) یه فرشته باشه اما خب اگر مثل سومی که البته اقلیت هستند شد؟

پس یه دختر پاک هم حیا و خجالت داره (که عالیه) و هم ممکنه توان خودش رو کامل نشناسه و اگر حرفیم بزنه بعدا ببینه نمیتونه !

الان یه پسر چطور فرق این سه دسته دختر صفر کیلومتر با حیای خجالتی رو تو خواستگاری تشخیص میده ؟!

ممنون از راهنماییاتون

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه) قبل از ازدواج لازم است بدانید (۲۹۶ مطلب مشابه)

چکار کنم که خودم یه دختر خوب پیدا کنم ؟

سلام
من یه پسر 27 ساله هستم و خیلی دوس دارم که ازدواج کنم.
احساس میکنم که دیگه وقتشه از تنهایی در بیام ..چون توی خونواده ما من بچه آخر هستم و همه خواهر برادرام ازدواج کردن.
موقعیت ازدواج رو هم دارم. یکی دو ساله که کارمو شروع کردم و یه پس اندازی هم واسه خودم دارم.
یه چند مدت توی یکی از سایت های همسریابی عضو بودم ..با چند نفر هم اونجا آشنا شدم و حتی به صورت حضوری همدیگه رو دیدیم..اما اون کسی که من میخواستم نبودن ..یعنی به دلم ننشست..خودم تقریبا لاغرم ولی دوس دارم همسر آیندم از خودم پرتر باشه...
من موضوع ملاقات هامو از مادرم مخفی کرده بودم ..تا اینکه خودش یه روز ازم پرسید و منم بهش گفتم که دوس دارم متاهل بشم. اونم گفت باشه من به خواهرات میسپرم که هر وقت دختر خوبی پیدا کردن بهت معرفی کنن...

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه) پیدا کردن دختر مناسب برای ازدواج (۳۷ مطلب مشابه)

30 ساله ام و قصد دارم با یک دختر دبیرستانی ازدواج کنم

سلام خدمت همه عزیزان 

سوالی مهم داشتم، 

30 سالمه و تحصیلات ام فعلا فوق لیسانس و شاید در آینده دور ادامه تحصیل هم بدم، شاغل هم هستم. شخصیت برونگرایی دارم و گرم و صمیمی و شوخ طبع هستم. قیافه ام هم قابل تحمل و چند سال پایین تر از سنم نشون میده. 

اولویت اول من برای ازدواج ( 50 درصد به بالا ) قیافه و اندام دختر و اینکه روحیات اش شیطون باشه و اولویت بعدی ام اخلاقیات اش. که خوب و عفیف باشه  ، 

می خواستم بدونم نظرتون در مورد تصمیم ام چیه؟ 

ازدواج با یه دختر دبیرستانی خوشگل و شیطون و اینکه  هم خودش و خانواده اش عفیف و با اخلاق باشند و تحقیقات ام مطمئنم کنه که تا حالا ارتباط عاطفی و فیزیکی با هیچ پسری نداشته، خوبه؟ 

یا دختر با تحصیلات دانشگاهی هم سطح خودم و اختلاف سنی کم و شاید شاغل؟ 

اما نکته این که بدون تعارف باید بگیم دختر که یکم خوشگل باشه و چند سال هم محیط دانشگاه باشه پر از پسر های رنگارنگ مطمئناً خواه یا نا خواه چون مورد توجه قرار میگیره احتمال دوستی با جنس مخالف خیلی زیاد میشه، پس زود رو هوا میزننش یا زودتر ازدواج میکنه و فرصت به امثال من نمیرس یا شکست عشقی و غیره پیش میاد و روز از نو. 

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

دوستم میگه ولش کن فوقش قبل ازدواجت توبه می کنی!

سلام
من پسری 20 ساله هستم...تا به این جا خدارو شکر پاک بودم و همش تلاش میکردم شهوتم رو کنترل کنم همش سرم تو درس بوده و الآنم ترم دو پزشکی ولی....
همین چند روز پیش با یکی از دوستام که تا به حال سه تا دوست دختر داشته صحبت می کردم که سعی داشت منو نصیحت کنه...حرف هایی زد که من هیچ جوابی براش نداشتم که هیچ کمی هم منو به شک انداخت ...
میگفت بهترین لحظات عمر یه پسر 20 تا 25 ساله فرض کن تا 27 سالگی خودتو نگه داشتی که چی؟ از کجا معلوم دختر مورد علاقت پیدا بشه از کجا معلوم کسی تو رو بخواد با این قدت من که بعید می دونم ( قدم 167 )  بیا من می تونم تو رو به چند تا دختر معرفی کنم داری بهترین روز های زندگیت رو الکی هدر میدی

وقتی میبینم بقیه دوستام چقدر شادن پسر عمو هام همش مهمونی اینا اون وقت من یا سرم رو به سقفه یا کتاب...
دلم گرفته خیلی زیاد😭😭 دارم فکر میکنم همین طوری ادامه بدم که هیچ لذتی از زندگی نمیبرم !
دوستم میگه ولش کن فوقش قبل ازدواجت توبه می کنی!
چند دقیقه پیش دوستم بهم پیامک زده بود که .... بین دو راهی بدی گیر کردم از یه طرف خدا رو بالا سرم میبینم از یه طرفم یه ندایی تو سرمه که تا بیست و هفت هشت سالگی می خوایی چشم و گوشتو ببندی؟ مثلا قراره بهترین روز های زندگیت باشه ! فکر کنم شیطانه ولی راس می گه !
 من چی کار کنم؟😢

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه) مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

جواب شما به خواستگاری مثل بنده چیه ؟

سلام
با دقت بخونید لدفا
من مردی هستم 27 ساله ، که گذشته ی کاملا پاکی داشتم و حتی با یک دختر هم دوستی نکردم و نگاهم پاک بوده و همه را به چشم خواهری تا کنون دیدم .

در سن 23 سالگی تصمیم به ازدواج گرفتم از آنجایی که میگن انسان ممکن الخطاست و من هم یک انسان هستم . خواستگاری دختری رفتم که بزرگترین اشتباه زندگی ام را مرتکب شدم و انتخابم یک انتخاب اشتباه بود و اینکه اطرافیان هم نمی گذاشتند ما زندگی کنم و خانم نادان و خودخواه بنده اجازه میداد هر کسی توی زندگی مون دخالت کنه و دخالت و حسادت اطرافیان هم بی تاثیر نبود دو سال عقد بودیم و بعد از اینکه عروسی کردیم و دو ماهی که از عروسیمان گذشت با من سر ناسازگاری را گذاشت و رفت قهر، چون ازدواج را تعهد می دانم و اینکه تنها خودم نیستم رفتم با هزار منت ، غرورم را هم به خاطرش کنار گذاشتم و آوردمش سر زندگی .

بعد فهمیدم این خانم با کسی دوستی و با اعتماد من بازی کرد . و نتیجه اش شد طلاق و الان هم رفته با یه پسر ازدواج کرده . همونی که بهش قول وعده هایی داده بود . من خودم ازدواج را یک تعهد می دانم و اینقدر احساس داشتم که تاکنون اسم هیچ فرد دیگری را با وجود موقعیت هایی که برایم فراهم بوده نیاوردم ولی هم اکنون تصمیم به ازدواج گرفتم و اون نامرد را هم فراموش کردم چون لیاقت نداشت.

بنده
1- شاغل و کارمند رسمی هستم و شش سال هم سابقه ی کار دارم و یه حقوق دائمی و ثابت و همیشگی دارم

2-  از لحاظ تیپ و قیافه و به نظر اطرافیان هم خوب هستم یعنی معمولی به بالا

3-  از نظر دیگران و همکارانم خوش اخلاق و مهربان هم هستم . ( در مدتی کوتاهی که ازدواج کردیم من هیچ بدی نکردم . امیدوارم بهم نگید زن ذلیل ولی من لباس میشستم ،ظرف میشستم ، جارو می زدم ، کمک خانم می کردم . هر بار توی اتاق یه چرخی میزدم چند تا بوس و کلی قربون صدقه اش می رفتم ، کلا خوشم میاد از اینکارها و لذت می برم و اخلاقم اینجوریه)

4- مقداری پس انداز دارم و میتونم یه خونه اجاره و مخارج یه زندگی را در حد معمول بدم

5- خانواده خیلی خوب و مادر خیلی مهربانی دارم که فکر کنم بهترین مادر شوهر دنیا باشه و عروس و دامادش را از بچه هاش بیشتر دوست داره .

6- تو کارای فنی و کامپیوتری استعداد خوبی دارم و معمولا بیشتر کارهای خونه و محل کار را میسپرند به من

7- ولخرج نیستم و خسیس هم اصلا نیستم و مهمان نواز و خوش خونه ام و تا جایی که بتونم چیزی کم نمیزارم

8- عاشق بچه ام

9- اهل سفر هستم

10- احساسی ام

11-سالم هستم

12-فعلا مدرک تحصیلی ام هم لیسانسه و البته سرم خلوت شه ادامه میدم چون در توانم هست .  نه خودم و نه خانوداه و حتی فامیل اهل دود و سیگار و ... نیستیم . از لحاظ مذهبی هم در حد معمول و مقید هستیم .

من تنها مشکل زندگی ام اینه که یه تصمیم اشتباه گرفتم و نا خواسته دچار یک طلاق شدم هر کسی که مطلقه باشه بد نیست . و قرار نیست هر فردی یک عمر بسوزد . و به نظرم من پاک زندگی کردم و تنها توی زندگیم یک نفر بوده که زمانی شرعا و قانونا همسر بنده بوده و جدا شدیم .

به نظرم بهتر از به ظاهر پسرانی که اسم کسی تو شناسنامشون نیست ولی هر روز با یکی هستند و هزار تا دوست دختر و رابطه ی غیر شرعی و قانونی داشتند ولی به نظر پسر هستند ، به نظرم قطعا میتونم یک دختر را خوشبخت کنم و اینکه چون من در این طلاق تقصیری نداشتم و برای اثبات کردن خودم به خانم سابق قصد دارم با یک دختر ازدواج کنم .
اگر همه ی اینهایی که گفتم با تحقیق از محل زندگی مون که همه من و خانواده ام را میشناسند  و تحقیق از همکارانم  و مردم اثبات بشه و همه هم شهادت بدهند که من ادم خوبی هستم . آیا شما به عنوان یک دختر، اگر خواستگاری با شرایط من را داشته باشید جوابتون چیه ؟؟؟؟؟  ممنون میشم برام بگید یا علی

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)